تاریخ عراق جدول زمانی

ضمیمه ها

شخصیت ها

پانویسها و منابع

منابع


تاریخ عراق
History of Iraq ©HistoryMaps

10000 BCE - 2024

تاریخ عراق



عراق، که از لحاظ تاریخی به نام بین النهرین شناخته می شود، یکی از قدیمی ترین تمدن ها است که قدمت آن به 6000-5000 سال قبل از میلاد در دوره عبید نوسنگی باز می گردد.این شهر مرکز چندین امپراتوری باستانی از جمله سومر، اکدی، نو سومری، بابلی، نوآسوری و نو بابلی بوده است.بین النهرین مهد نوشتن، ادبیات، علوم، ریاضیات ، قوانین و فلسفه های اولیه بود.امپراتوری نو بابلی در سال 539 قبل از میلاد به دست امپراتوری هخامنشیان افتاد.عراق سپس حکومت یونانی ، اشکانی و رومی را تجربه کرد.منطقه شاهد مهاجرت قابل توجه اعراب و تشکیل پادشاهی لخمید در حدود سال 300 میلادی بود.نام عربی العراق در این دوره پدیدار شد.امپراتوری ساسانی که بر این منطقه حکومت می کرد، در قرن هفتم توسط خلافت راشدین فتح شد.بغداد که در سال 762 تأسیس شد، در دوران طلایی اسلامی به پایتخت مرکزی عباسیان و مرکز فرهنگی تبدیل شد.پس از حمله مغول در سال 1258، شهرت عراق در زمان حاکمان مختلف کاهش یافت تا اینکه در قرن شانزدهم به بخشی از امپراتوری عثمانی تبدیل شد.پس از جنگ جهانی اول ، عراق تحت فرمان بریتانیا بود و سپس در سال 1932 به پادشاهی تبدیل شد. جمهوری در سال 1958 تأسیس شد. حکومت صدام حسین از سال 1968 تا 2003 شامل جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج فارس بود که با حمله آمریکا در سال 2003 به پایان رسید. .
2000000 BCE - 5500 BCE
ماقبل تاریخornament
دوره پارینه سنگی بین النهرین
دوره پارینه سنگی بین النهرین ©HistoryMaps
999999 BCE Jan 1 - 10000 BCE

دوره پارینه سنگی بین النهرین

Shanidar Cave, Goratu, Iraq
پیش از تاریخ بین النهرین، که از دوران پارینه سنگی تا ظهور کتابت در منطقه هلال حاصلخیز را در بر می گیرد، رودخانه های دجله و فرات، دامنه های زاگرس، جنوب شرقی آناتولی و شمال غربی سوریه را در بر می گیرد.این دوره به‌ویژه در جنوب بین‌النهرین قبل از هزاره چهارم پیش از میلاد به‌خوبی مستند نشده است، زیرا به دلیل شرایط زمین‌شناسی، دفن بقایای زیر آبرفت‌ها یا غوطه‌ور شدن آن‌ها در خلیج فارس است.در دوران پارینه سنگی میانی، شکارچیان در غارها و محوطه های فضای باز زاگرس سکونت داشتند و ابزارهای سنگی موستری تولید می کردند.نکته قابل توجه، بقایای خاکسپاری غار شانیدر، نشان دهنده شیوه های همبستگی و شفا در این گروه هاست.در دوران پارینه سنگی فوقانی، انسان‌های امروزی در منطقه زاگرس با استفاده از ابزارهای استخوانی و شاخی، که به عنوان بخشی از فرهنگ محلی اوریگناسین شناخته می‌شد، به نام «بارادوستیان» شناخته می‌شدند.اواخر دوره اپی پالئولیتیک، در حدود 17000 تا 12000 قبل از میلاد، با فرهنگ زرزیان و پیدایش روستاهای موقت با ساختارهای مدور مشخص شده است.استفاده از اجسام ثابت مانند سنگ آسیاب و دستکش نشان دهنده شروع کم تحرکی است.بین هزاره 11 و 10 قبل از میلاد، اولین روستاهای شکارچیان کم تحرک در شمال عراق ظاهر شد.این سکونتگاه‌ها خانه‌هایی را نشان می‌دادند که در اطراف یک «جوشگاه» مرکزی ساخته شده بودند، که نشان‌دهنده نوعی مالکیت خانوادگی است.شواهدی از حفظ جمجمه و تصاویر هنری پرندگان شکاری یافت شده است که نشان دهنده اقدامات فرهنگی این دوران است.
دوره نوسنگی پیش از سفال بین النهرین
دوره نوسنگی پیش از سفال بین النهرین ©HistoryMaps
10000 BCE Jan 1 - 6500 BCE

دوره نوسنگی پیش از سفال بین النهرین

Dağeteği, Göbekli Tepe, Halili
اشغال اوایل دوره نوسنگی در بین النهرین، مانند دوره اپی پالئولیتیک قبلی، محدود به نواحی کوهپایه‌ای کوه‌های توروس و زاگرس و بخش بالایی دره‌های دجله و فرات است. دوره نوسنگی پیش از سفال A (PPNA) قبل از میلاد) شاهد معرفی کشاورزی بود، در حالی که قدیمی ترین شواهد برای اهلی کردن حیوانات به گذار از PPNA به دوران نوسنگی پیش از سفال B (PPNB، 8700-6800 پ.م.) در پایان هزاره 9 قبل از میلاد برمی گردد.این دوره که عمدتاً بر منطقه بین النهرین - مهد تمدن متمرکز بود - شاهد ظهور کشاورزی، شکار شکار وحشی و آداب و رسوم تدفین منحصر به فرد بود که در آن اجساد در زیر طبقات خانه ها دفن می شدند.[1]کشاورزی سنگ بنای بین‌النهرین نوسنگی پیش از سفال بود.اهلی شدن گیاهانی مانند گندم و جو، همراه با کشت محصولات مختلف، منجر به ایجاد سکونتگاه های دائمی شد.این انتقال در سایت‌هایی مانند ابوحریره و موریبت ثبت شده است که همچنان از چاه ناتوفیان به PPNB اشغال می‌شدند.[2] قدیمی‌ترین مجسمه‌های تاریخی و ساختمان‌های سنگی دایره‌ای تا کنون از گوبکلی تپه در جنوب شرقی ترکیه به PPNA/PPNB اولیه برمی‌گردد و به گفته حفاری، تلاش‌های جمعی جامعه بزرگی از شکارچیان-جمع‌آوران را نشان می‌دهد.[3]جریکو، یکی از مهم ترین سکونتگاه های دوره نوسنگی پیش از سفال A (PPNA)، اولین شهر جهان در حدود 9000 سال قبل از میلاد در نظر گرفته می شود.[4] جمعیتی بین 2000 تا 3000 نفر را در خود جای داده بود که توسط یک دیوار سنگی و برج بزرگ محافظت می شد.هدف از ساخت دیوار مورد بحث است، زیرا شواهد روشنی از جنگ قابل توجه در این دوره وجود ندارد.[5] برخی تئوری ها نشان می دهند که این دیوار برای محافظت از منابع ارزشمند نمک جریکو ساخته شده است.[6] نظریه دیگری بیان می کند که این برج با سایه کوه مجاور در انقلاب تابستانی همسو شده است، که نماد قدرت و حمایت از سلسله مراتب حاکم بر شهر است.[7]
سفال دوره نوسنگی بین النهرین
سفال دوره نوسنگی بین النهرین ©HistoryMaps
هزاره‌های بعدی، هزاره‌های هفتم و ششم پیش از میلاد، شاهد ظهور فرهنگ‌های مهم «سرامیک»، به‌ویژه Hassuna، Samarra و Halaf بود.این فرهنگ ها با معرفی قطعی کشاورزی و دامپروری متمایز شدند و چشم انداز اقتصادی را متحول کردند.از نظر معماری، حرکتی به سمت سازه‌های پیچیده‌تر، از جمله خانه‌های مشترک بزرگ که در اطراف انبارهای جمعی متمرکز شده بودند، وجود داشت.معرفی سیستم‌های آبیاری یک پیشرفت فن‌آوری قابل‌توجه است که برای حفظ شیوه‌های کشاورزی ضروری است.پویایی‌های فرهنگی متفاوت بود و فرهنگ سامرا نشانه‌هایی از نابرابری اجتماعی را نشان می‌داد، برخلاف فرهنگ هلاف، که به نظر می‌رسید از جوامع کوچک‌تر و کمتر سلسله مراتبی تشکیل شده بود.همزمان، فرهنگ عبید در اواخر هزاره هفتم قبل از میلاد در جنوب بین النهرین ظهور کرد.قدیمی ترین مکان شناخته شده این فرهنگ تل الاوئیلی است.فرهنگ عبید به دلیل معماری پیچیده و اجرای آبیاری، یک نوآوری مهم در منطقه ای که کشاورزی به شدت به منابع آب مصنوعی متکی بود، شناخته شده است.فرهنگ عبید به طور قابل توجهی گسترش یافت و احتمالاً فرهنگ حلف را جذب کرد و نفوذ خود را به طور مسالمت آمیز در سراسر شمال بین النهرین، جنوب شرقی آناتولی و شمال شرقی سوریه گسترش داد.این دوره شاهد تحولی از جوامع روستایی نسبتاً غیر سلسله مراتبی به مراکز شهری پیچیده تر بود.در پایان هزاره چهارم پیش از میلاد، این ساختارهای اجتماعی در حال تکامل شاهد ظهور طبقه نخبگان مسلط بودند.اوروک و تپه گاورا، دو مرکز تأثیرگذار در بین النهرین، نقشی محوری در این تغییرات اجتماعی ایفا کردند.آنها در توسعه تدریجی نوشتار و مفهوم دولت مؤثر بودند.این گذار از فرهنگ های ماقبل تاریخ به اوج تاریخ ثبت شده، دوران مهمی را در تمدن بشری رقم می زند و پایه های دوره های تاریخی پس از آن را پی ریزی می کند.
5500 BCE - 539 BCE
بین النهرین باستانornament
سومر
کشیش در حال ضبط حساب روی لوح گلی. ©HistoryMaps
5500 BCE Jan 1 - 1800 BCE Jan

سومر

Eridu, Sumeria, Iraq
سکونت سومر، که از حدود 5500 تا 3300 قبل از میلاد آغاز شد، توسط مردم آسیای غربی بود که به زبان سومری، یک زبان منحصر به فرد غیر سامی و غیرهند و اروپایی صحبت می کردند.شواهد شامل نام شهرها و رودخانه ها است.[8] تمدن سومری در دوره اوروک (هزاره چهارم قبل از میلاد) توسعه یافت و به دوره جمدت نصر و دوره اولیه سلسله تکامل یافت.اریدو، یک شهر مهم سومری، به عنوان نقطه آمیختگی فرهنگی کشاورزان اوبیدی، دامداران سامی کوچ نشین، و ماهیگیران مردابی، که احتمالاً اجداد سومریان بودند، پدیدار شد.[9]دوره قبل از عبید به دلیل سفال های متمایز آن که در سراسر بین النهرین و خلیج فارس پراکنده شده است، مورد توجه است.فرهنگ عبید که احتمالاً برگرفته از فرهنگ سامرا در شمال بین النهرین است، با سکونتگاه های بزرگ، خانه های خشتی و اولین معابد معماری عمومی در بین النهرین مشخص می شود.[10] این دوره با پیشرفت در کشاورزی، اهلی کردن حیوانات و استفاده از گاوآهن از شمال آغاز شد.[11]انتقال به دوره اوروک شامل تغییر به سمت تولید انبوه سفال های بدون رنگ بود.[12] این دوره رشد قابل توجه شهری، استفاده از نیروی کار برده و تجارت گسترده را نشان داد که بر مناطق اطراف تأثیر گذاشت.شهرهای سومری احتمالاً مذهبی بودند که توسط کشیشان پادشاهان و شوراها از جمله زنان رهبری می شد.دوره اوروک شاهد جنگ های سازمان یافته محدودی بود که شهرها عموماً بدون دیوار بودند.[13] پایان دوره اوروک، در حدود 3200-2900 پ.[14]دوره سلسله بعدی، عموماً به سال قبل از میلاد می رسد.2900 - ج.2350 قبل از میلاد، شاهد تغییر از رهبری معبد محور به رهبری سکولارتر و ظهور شخصیت های تاریخی مانند گیلگمش بودیم.[15] توسعه نوشتن و تشکیل اولین شهرها و ایالات را شاهد بود.خود ED با وجود چندین دولت شهر مشخص می‌شود: دولت‌های کوچک با ساختار نسبتاً ساده‌ای که در طول زمان توسعه یافته و استحکام یافته‌اند.این پیشرفت در نهایت منجر به اتحاد بخش اعظم بین النهرین تحت حکومت سارگون، اولین پادشاه امپراتوری آکد شد.علی‌رغم این چندپارگی سیاسی، دولت‌شهرهای ED فرهنگ مادی نسبتاً همگنی داشتند.شهرهای سومری مانند اوروک، اور، لاگاش، اوما و نیپور واقع در بین النهرین سفلی بسیار قدرتمند و تأثیرگذار بودند.در شمال و غرب ایالت هایی با مرکزیت شهرهایی مانند کیش، ماری، نگر و ابلا امتداد داشتند.اناتوم لاگاش به طور خلاصه یکی از اولین امپراتوری های تاریخ را تأسیس کرد که بخش زیادی از سومر را در بر گرفت و نفوذ خود را فراتر از آن گسترش داد.[16] دوره اولیه سلسله با چندین دولت شهر، مانند اوروک و اور مشخص شد که منجر به اتحاد نهایی تحت فرمان سارگون امپراتوری آکدی شد.با وجود پراکندگی سیاسی، این دولت شهرها فرهنگ مادی مشترکی داشتند.
اوایل دوره آشوری
اوایل دوره آشوری. ©HistoryMaps
2600 BCE Jan 1 - 2025 BCE

اوایل دوره آشوری

Ashur, Al-Shirqat،, Iraq
دوره اولیه آشوری [34] (قبل از سال 2025 قبل از میلاد) آغاز تاریخ آشور، قبل از دوره آشوری قدیم است.این بر تاریخ، مردم و فرهنگ آسور قبل از تبدیل شدن به یک ایالت-شهر مستقل در زمان Puzur-Ashur I در حدود سال 2025 قبل از میلاد تمرکز دارد.شواهد محدودی از این دوران وجود دارد.قدمت یافته های باستان شناسی در Assur به قرن بیستم می رسد.2600 قبل از میلاد، در دوران سلسله اولیه، اما بنای شهر ممکن است قدیمی‌تر باشد، زیرا این منطقه مدت‌ها مسکونی بوده و شهرهای مجاور مانند نینوا بسیار قدیمی‌تر هستند.در ابتدا، هوری‌ها احتمالاً در آسور سکونت داشتند و مرکزی برای فرقه باروری اختصاص داده شده به الهه ایشتار بود.[35] نام "آسور" برای اولین بار در دوران امپراتوری اکد (قرن 24 قبل از میلاد) ثبت شده است.پیش از این، این شهر ممکن بود به نام بالتیل شناخته شود.[36] قبل از ظهور امپراتوری اکدی، اجداد سامی زبان آشوری ها در آسور ساکن شدند و احتمالاً جمعیت اصلی را جابجا یا جذب کردند.آسور به تدریج تبدیل به یک شهر خدایی شد و بعداً به عنوان خدای آشور، خدای ملی آشوری در زمان پوزور-آشور اول، شناخته شد.در طول دوره اولیه آشوری، آسور مستقل نبود، اما تحت کنترل دولت ها و امپراتوری های مختلف از جنوب بین النهرین بود.در دوره اولیه سلسله، تحت نفوذ مهم سومریان بود و حتی تحت سلطه کیش قرار گرفت.بین قرن‌های 24 و 22 قبل از میلاد، بخشی از امپراتوری اکد بود و به عنوان یک پاسگاه اداری شمالی عمل می‌کرد.این دوران بعدها توسط پادشاهان آشوری به عنوان عصر طلایی تلقی شد.قبل از به دست آوردن استقلال، آسور یک شهر پیرامونی در سلسله سوم امپراتوری سومری اور (حدود 2112-2004 قبل از میلاد) بود.
آموریت ها
جنگجوی عشایر آموری. ©HistoryMaps
2500 BCE Jan 1 - 1600 BCE

آموریت ها

Mesopotamia, Iraq
آموری ها، مردم باستانی تأثیرگذار، در دو ترکیب ادبی سومری از دوره بابلی قدیم، «انمرکار و ارباب آراتا» و «لوگالبندا و پرنده انزود» به آنها اشاره شده است.این متون «سرزمین mar.tu» را ذکر می‌کنند و به فرمانروای سلسله اولیه اوروک، انمرکار، مرتبط هستند، اگرچه میزان بازتاب واقعیت‌های تاریخی نامشخص است.[21]در طول انحطاط سلسله سوم اور، آموری ها به یک نیروی مهیب تبدیل شدند و پادشاهانی مانند شو-سین را وادار به ساختن دیواری طولانی برای دفاع کردند.آموری ها در اسناد معاصر به عنوان قبایل کوچ نشین زیر نظر رؤسای نشان داده شده اند که خود را به سرزمین هایی که برای چرایدن گله های خود نیاز داشتند، مجبور می کردند.ادبیات اکدی از این دوران اغلب آموری ها را منفی نشان می دهد و سبک زندگی بدوی و بدوی آنها را برجسته می کند.اسطوره سومری "ازدواج مارتو" نمونه ای از این دیدگاه تحقیرآمیز است.[22]آنها چندین دولت شهر برجسته را در مکان های موجود مانند ایسین، لارسا، ماری و ابلا تأسیس کردند و بعداً بابل و امپراتوری بابل قدیم را در جنوب تأسیس کردند.در شرق، پادشاهی آموری ماری به وجود آمد که بعداً توسط حمورابی ویران شد.چهره های کلیدی شامل شمشی-اداد اول، که اسور را فتح کرد و پادشاهی بین النهرین علیا را تأسیس کرد، و حمورابی بابل بودند.آموری ها همچنین در تأسیس سلسله پانزدهممصر توسط هیکسوس در حدود سال 1650 قبل از میلاد نقش داشتند.[23]در قرن شانزدهم پیش از میلاد، دوران آموری ها در بین النهرین با افول بابل و ظهور کاسی ها و میتانی ها به پایان رسید.اصطلاح آمورو از قرن پانزدهم قبل از میلاد به بعد به منطقه ای اطلاق می شود که از شمال کنعان تا شمال سوریه امتداد دارد.سرانجام، آموری‌های سوریه تحت سلطه هیتی‌ها و آشوری‌های میانه قرار گرفتند و در حدود سال 1200 پیش از میلاد، توسط سایر اقوام سامی‌زبان غربی، به‌ویژه آرامی‌ها، جذب یا آواره شدند و از تاریخ ناپدید شدند، اگرچه نام آنها در کتاب مقدس عبری باقی ماند. .[24]
امپراتوری آکد
امپراتوری آکد. ©HistoryMaps
2334 BCE Jan 1 - 2154 BCE

امپراتوری آکد

Mesopotamia, Iraq
امپراتوری اکدی که توسط سارگون اکد در حدود 2334 تا 2279 قبل از میلاد تأسیس شد، به عنوان یک فصل به یاد ماندنی در تاریخ باستان بین النهرین ایستاده است.این امپراتوری به عنوان اولین امپراتوری جهان، در زمینه حکومت داری، فرهنگ و تسخیر نظامی سابقه داشت.این مقاله به ریشه‌ها، گسترش، دستاوردها و افول نهایی امپراتوری اکد می‌پردازد و بینش‌هایی را درباره میراث ماندگار آن در تاریخ‌نامه‌های تاریخ ارائه می‌دهد.امپراتوری اکدی در بین النهرین، عمدتاً عراق کنونی، پدید آمد.سارگون که در اصل پیاپی پادشاه اورزابابا کیش بود، از طریق قدرت نظامی و اتحادهای استراتژیک به قدرت رسید.او با سرنگونی دولت شهرهای سومری، شمال و جنوب بین النهرین را تحت یک حکومت متحد کرد و امپراتوری آکد را تشکیل داد.در زمان سارگون و جانشینان او، به ویژه نارام سین و شرکالی شری، امپراتوری به طور قابل توجهی گسترش یافت.از خلیج فارس تا دریای مدیترانه، شامل بخش‌هایی از ایران ، سوریه و ترکیه امروزی امتداد داشت.اکدی ها در مدیریت نوآوری کردند و امپراتوری را به مناطقی تقسیم کردند که توسط فرمانداران وفادار نظارت می شد، سیستمی که بر امپراتوری های بعدی تأثیر گذاشت.امپراتوری آکدی، دیگ ذوب فرهنگ های سومری و سامی بود که هنر، ادبیات و مذهب را غنی می کرد.زبان اکدی به زبان امپراتوری تبدیل شد که در اسناد رسمی و مکاتبات دیپلماتیک استفاده می شد.پیشرفت در تکنولوژی و معماری، از جمله توسعه زیگورات، از دستاوردهای قابل توجه این عصر بود.ارتش اکدی که به نظم و سازماندهی معروف بود، در گسترش امپراتوری بسیار مهم بود.استفاده از کمان های کامپوزیت و تسلیحات پیشرفته به آنها برتری قابل توجهی نسبت به دشمنانشان داد.مبارزات نظامی که در کتیبه ها و نقش برجسته های سلطنتی ثبت شده است، قدرت و توانایی های استراتژیک امپراتوری را به نمایش می گذارد.افول امپراتوری اکدی در حدود سال 2154 قبل از میلاد آغاز شد که به شورش های داخلی، مشکلات اقتصادی و تهاجمات گوتی ها، یک گروه کوچ نشین نسبت داده شد.تضعیف اقتدار مرکزی منجر به تکه تکه شدن امپراتوری شد و راه را برای ظهور قدرت های جدیدی مانند سلسله سوم اور هموار کرد.
امپراتوری نو سومری
امپراتوری نو سومری ©HistoryMaps
2212 BCE Jan 1 - 2004 BCE

امپراتوری نو سومری

Ur, Iraq
سلسله سوم اور پس از سلسله اکد، دوره مهمی را در تاریخ بین النهرین رقم زد.پس از سقوط سلسله اکد، دوره ای از ابهام رخ داد که مشخصه آن کمبود اسناد و مصنوعات بود، به غیر از یکی از دودو اکدی.این دوره شاهد ظهور مهاجمان گوتی بود که حکومت آنها بسته به منابع بین 25 تا 124 سال به طول انجامید و منجر به کاهش کشاورزی و ثبت اسناد شد و با قحطی و قیمت بالای غلات به اوج خود رسید.اوتو-هنگال اوروک به حکومت گوتی ها پایان داد و اور-نامو، بنیانگذار سلسله اور سوم، احتمالاً پس از خدمت به عنوان فرماندار اوتو-هنگال، جانشین او شد.اور-نامو با شکست دادن حاکم لاگاش به شهرت رسید و به دلیل ایجاد قانون اور-نامو، یک قانون اولیه بین النهرین شناخته شد.پیشرفت‌های قابل توجهی در زمان شاه شولگی رخ داد که مدیریت متمرکز، فرآیندها را استاندارد کرد و قلمرو امپراتوری را گسترش داد، از جمله تسخیر شوش و تسلیم کردن پادشاه ایلامی کوتیک-اینشوشیناک.[17] سلسله اور سوم قلمرو خود را به طور قابل توجهی گسترش داد و از جنوب شرقی آناتولی تا خلیج فارس امتداد یافت و غنائم جنگی عمدتاً به نفع پادشاهان و معابد اور بود.[18]سلسله اور سوم بارها با قبایل مرتفع کوه‌های زاگرس مانند سیموروم و لولوبی و همچنین با ایلام درگیر شد.[19] به طور همزمان، در منطقه ماری، فرمانروایان نظامی سامی معروف به Shakkanakkus، مانند Puzur-Ishtar، همزیستی با سلسله Ur III داشتند یا کمی قبل از آن بودند.[20]زوال این سلسله در زمان ابی سین آغاز شد که در لشکرکشی های خود علیه عیلام شکست خورد.در سال 2004/1940 قبل از میلاد، ایلامی‌ها، با شوش متحد شدند و به رهبری کینداتتو از سلسله شیماشکی، اور و ایبی سین را تصرف کردند و پایان سلسله اور سوم را رقم زدند.سپس ایلامی ها به مدت 21 سال پادشاهی را اشغال کردند.پس از Ur III، این منطقه تحت تأثیر آموری ها قرار گرفت و به دوره ایسین-لارسا منتهی شد.آموری ها که در اصل قبایل کوچ نشین شمال شام بودند، به تدریج کشاورزی را پذیرفتند و سلسله های مستقلی را در شهرهای مختلف بین النهرین از جمله ایسین، لارسا و بعدها بابل تأسیس کردند.
دوره ایسین-لارسا بین النهرین
لیپیت ایشتر به خلق یکی از اولین قوانین حقوقی مربوط می شود که پیش از قانون معروف حمورابی است. ©HistoryMaps
2025 BCE Jan 1 - 1763 BCE

دوره ایسین-لارسا بین النهرین

Larsa, Iraq
دوره ایسین-لارسا که تقریباً از 2025 تا 1763 پیش از میلاد را در بر می گیرد، دوره ای پویا در تاریخ بین النهرین پس از فروپاشی سلسله سوم اور را نشان می دهد.مشخصه این دوره تسلط سیاسی ایسین و لارسا در جنوب بین النهرین است.ایسین به عنوان یک قدرت قابل توجه تحت حکومت ایشبی-ارا، که سلسله خود را در حدود سال 2025 قبل از میلاد تأسیس کرد، ظهور کرد.او با موفقیت ایسین را از کنترل سلسله رو به زوال Ur III آزاد کرد.برجستگی ایسین با رهبری آن در بازسازی سنت های فرهنگی و مذهبی، به ویژه احیای احترام خدای ماه نانا/سین، خدای مهم دین سومری، مشخص شد.حاکمان ایسین، مانند لیپیت ایشتر (1934-1924 پ.لیپیت ایشتر به خلق یکی از اولین قوانین حقوقی مربوط می شود که پیش از قانون معروف حمورابی است.این قوانین در حفظ نظم اجتماعی و عدالت در چشم انداز سیاسی به سرعت در حال تحول نقش اساسی داشتند.به موازات ظهور ایسین، لارسا، یکی دیگر از ایالت-شهرها، در زمان سلسله اموریان شروع به کسب شهرت کرد.صعود لارسا عمدتاً به پادشاه ناپلانوم نسبت داده می شود که حکومت مستقل خود را تأسیس کرد.با این حال، در زمان پادشاه گونگونوم لارسا (حدود 1932-1906 قبل از میلاد) بود که لارسا واقعاً شکوفا شد و از نظر نفوذ از ایسین پیشی گرفت.سلطنت گونگونوم با گسترش سرزمینی و رونق اقتصادی قابل توجهی مشخص شد که عمدتاً به دلیل کنترل راه های تجاری و منابع کشاورزی بود.رقابت بین ایسین و لارسا برای تسلط منطقه ای بیشتر دوره ایسین-لارسا را ​​مشخص کرد.این رقابت در درگیری‌های مکرر و تغییر ائتلاف با سایر دولت‌شهرهای بین‌النهرین و قدرت‌های خارجی مانند عیلام آشکار شد.در اواخر دوره ایسین-لارسا، توازن قدرت به طور قطعی به نفع لارسا تحت حکومت شاه ریم سین اول (حدود 1822-1763 ق.م) تغییر کرد.سلطنت او نشان دهنده اوج قدرت لارسا بود.لشکرکشی های ریم سین اول با موفقیت چندین دولت-شهر همسایه از جمله خود ایسین را تحت سلطه خود درآورد و عملاً به سلسله ایسین پایان داد.از نظر فرهنگی، دوره ایسین-لارسا با پیشرفت های چشمگیری در هنر، ادبیات و معماری مشخص شد.احیای زبان و ادبیات سومری و همچنین پیشرفت‌هایی در دانش نجومی و ریاضی رخ داد.معابد و زیگورات‌های ساخته شده در این زمان نشان‌دهنده نبوغ معماری آن دوران است.پایان دوره ایسین-لارسا با ظهور بابل در زمان پادشاه حمورابی تسریع شد.در سال 1763 قبل از میلاد، حمورابی لارسا را ​​فتح کرد و بدین وسیله جنوب بین النهرین را تحت حکومت خود متحد کرد و آغاز دوره بابلی قدیم را رقم زد.سقوط لارسا به بابل نه تنها نشان دهنده یک تغییر سیاسی، بلکه یک انتقال فرهنگی و اداری بود و زمینه را برای توسعه بیشتر تمدن بین النهرین تحت امپراتوری بابل فراهم کرد.
دوره آشوری قدیم بین النهرین
امپراتوری قدیمی آشور ©HistoryMaps
2025 BCE Jan 1 - 1363 BCE

دوره آشوری قدیم بین النهرین

Ashur, Al Shirqat, Iraq
دوره آشوری قدیم (2025 - 1363 پ.این دوره با ظهور آسور به عنوان یک دولت-شهر مستقل تحت رهبری پوزور-آشور اول آغاز شد و با تأسیس یک دولت سرزمینی بزرگتر آشوری تحت رهبری آشور-اوبالیت اول به پایان رسید و به دوره آشور میانه انتقال یافت.در بیشتر این دوره، آسور یک دولت شهر کوچک بود که فاقد نفوذ سیاسی و نظامی قابل توجهی بود.حاکمان که به جای šar (پادشاه) به نام Išši'ak Aššur («فرماندار آشور») شناخته می‌شوند، بخشی از بدنه اداری شهر، «آلوم» بودند.با وجود قدرت سیاسی محدودش، آسور یک مرکز اقتصادی مهم بود، به ویژه از زمان سلطنت اریشوم اول (حدود 1974-1935 ق.م)، که به دلیل شبکه تجاری گسترده اش از کوه های زاگرس تا آناتولی مرکزی شهرت داشت.اولین سلسله سلطنتی آشوری که توسط پوزور آشور اول تأسیس شد، با تصرف آسور توسط فاتح آموری شمشی-اداد اول در حدود سال 1808 ق.م پایان یافت.شمشی آداد پادشاهی کوتاه مدت بین النهرین علیا را تأسیس کرد که پس از مرگ او در سال 1776 قبل از میلاد فروپاشید.به دنبال آن، آسور دهه‌ها درگیری را تجربه کرد که شامل امپراتوری بابل قدیم، ماری، اشنونا و گروه‌های مختلف آشوری می‌شد.در نهایت، تحت سلسله آداساید در حدود 1700 قبل از میلاد، آسور به عنوان یک دولت شهر مستقل دوباره ظهور کرد.این کشور در حدود سال 1430 قبل از میلاد به پادشاهی میتانی تبدیل شد، اما بعداً استقلال یافت و به یک کشور سرزمینی بزرگ‌تر تحت فرمان شاهان جنگجو تبدیل شد.بیش از 22000 لوح گلی از مستعمره بازرگانی آشوری قدیم در کولتپه، بینش هایی را در مورد فرهنگ، زبان و جامعه این دوره ارائه می دهد.آشوری ها برده داری می کردند، اگرچه برخی از «بردگان» ممکن بود به دلیل اصطلاحات گیج کننده در متون، خدمتکاران آزاد باشند.زن و مرد هر دو از حقوق قانونی مشابهی از جمله ارث و مشارکت در تجارت برخوردار بودند.خدای اصلی آشور بود که مظهر خود شهر آسور بود.
سقوط اور
جنگجوی ایلامی در هنگام سقوط اور. ©HistoryMaps
2004 BCE Jan 1

سقوط اور

Ur, Iraq
سقوط اور به دست ایلامی ها، رویدادی محوری در تاریخ بین النهرین، در حدود سال 2004 قبل از میلاد (گاه شماری میانی) یا 1940 پیش از میلاد (گاه شماری کوتاه) رخ داد.این رویداد پایان سلسله اور سوم را نشان داد و به طور قابل توجهی چشم انداز سیاسی بین النهرین باستان را تغییر داد.سلسله اور سوم، تحت حکومت پادشاه ایبی سین، با چالش های متعددی مواجه شد که منجر به سقوط آن شد.سلسله ای که زمانی یک امپراتوری وسیع را کنترل می کرد، به دلیل درگیری های داخلی، مشکلات اقتصادی و تهدیدهای خارجی تضعیف شد.یکی از عوامل کلیدی که در آسیب‌پذیری اور نقش داشت، قحطی شدیدی بود که منطقه را گرفتار کرده بود و مشکلات اداری و اقتصادی به همراه داشت.ایلامی ها به رهبری کینداتو پادشاه سلسله شیماشکی، از دولت تضعیف شده اور بهره بردند.آنها لشکرکشی را علیه اور آغاز کردند و با موفقیت شهر را محاصره کردند.سقوط اور هم چشمگیر و هم قابل توجه بود که با غارت شهر و دستگیری ابی سین که به عنوان اسیر به عیلام برده شد، مشخص شد.فتح اور توسط ایلامی ها نه تنها یک پیروزی نظامی بلکه یک پیروزی نمادین بود که نشان دهنده تغییر قدرت از سومری ها به ایلامی ها بود.ایلامی‌ها بر بخش‌های وسیعی از جنوب بین‌النهرین تسلط یافتند و حکومت خود را تحمیل کردند و بر فرهنگ و سیاست منطقه تأثیر گذاشتند.پس از سقوط اور، منطقه به شهرهای کوچک‌تر و پادشاهی‌ها، مانند ایسین، لارسا، و اشنونا تقسیم شد که هر کدام برای قدرت و نفوذ در خلاء قدرت برجای مانده از فروپاشی سلسله اور سوم رقابت می‌کردند.این دوره که به دوره ایسین-لارسا معروف است، با بی ثباتی سیاسی و درگیری های مکرر بین این دولت ها همراه بود.سقوط اور به دست ایلامی ها تأثیرات فرهنگی و اجتماعی قابل توجهی نیز داشت.این پایان مدل حکومت شهر-دولت سومری بود و منجر به افزایش نفوذ آموری ها در منطقه شد.آموری ها، مردمی سامی، شروع به تأسیس سلسله های خود در دولت شهرهای مختلف بین النهرین کردند.
امپراتوری بابل قدیم
حمورابی، ششمین پادشاه آموری امپراتوری بابل قدیم. ©HistoryMaps
1894 BCE Jan 1 - 1595 BCE

امپراتوری بابل قدیم

Babylon, Iraq
امپراتوری بابل قدیم که از حدود 1894 تا 1595 قبل از میلاد شکوفا شد، دورانی دگرگون کننده در تاریخ بین النهرین را نشان می دهد.این دوره به طور مشخص با ظهور و سلطنت حمورابی، یکی از افسانه‌ای‌ترین فرمانروایان تاریخ، که در سال 1792 قبل از میلاد (یا 1728 پیش از میلاد در گاه‌شماری کوتاه 1728 پیش از میلاد) بر تخت نشست، تعریف می‌شود.سلطنت حمورابی تا سال 1750 قبل از میلاد (یا 1686 قبل از میلاد) به طول انجامید، زمان گسترش چشمگیر و شکوفایی فرهنگی برای بابل بود.یکی از اولین و تأثیرگذارترین اقدامات حمورابی، آزادسازی بابل از تسلط عیلامی بود.این پیروزی نه تنها یک پیروزی نظامی بلکه گامی مهم در تحکیم استقلال بابل و زمینه سازی برای ظهور آن به عنوان یک قدرت منطقه ای بود.تحت حکومت او، بابل توسعه شهری گسترده ای را پشت سر گذاشت و از یک شهر کوچک به یک شهر مهم تبدیل شد که نشان دهنده اهمیت و نفوذ روزافزون آن در منطقه است.لشکرکشی های حمورابی در شکل گیری امپراتوری بابل قدیم بسیار مهم بود.فتوحات او در سراسر جنوب بین النهرین گسترش یافت و شهرهای کلیدی مانند ایسین، لارسا، اشنونا، کیش، لاگاش، نیپور، بورسیپا، اور، اوروک، اوما، آداب، سیپار، راپیکوم و اریدو را در بر گرفت.این پیروزی ها نه تنها قلمرو بابل را گسترش داد، بلکه ثبات را برای منطقه ای که قبلاً به صورت مجموعه ای از دولت های کوچک تقسیم شده بود، به ارمغان آورد.فراتر از فتوحات نظامی، حمورابی به دلیل قوانین حقوقی خود، قانون حمورابی، مجموعه ای پیشگامانه از قوانینی که بر نظام های حقوقی آینده تأثیر گذاشته است، مشهور است.این رمز که در سال 1901 در شوش کشف شد و اکنون در موزه لوور نگهداری می شود، یکی از قدیمی ترین نوشته های رمزگشایی شده با طول قابل توجهی در جهان است.این اندیشه حقوقی پیشرفته و تأکید بر عدالت و انصاف را در جامعه بابلی به نمایش گذاشت.امپراتوری بابل قدیم تحت فرمان حمورابی نیز شاهد تحولات فرهنگی و مذهبی قابل توجهی بود.حمورابی نقشی کلیدی در تعالی خدای مردوک ایفا کرد و او را در پانتئون جنوب بین النهرین برتری داد.این تغییر مذهبی موقعیت بابل را به عنوان یک مرکز فرهنگی و معنوی در جهان باستان بیشتر تثبیت کرد.با این حال، شکوفایی امپراتوری پس از مرگ حمورابی کاهش یافت.جانشین او، سامسو ایلونا (1749-1712 پ.حاکمان بعدی برای حفظ یکپارچگی و نفوذ امپراتوری تلاش کردند.افول امپراتوری بابل قدیم با غارت بابل توسط هیتی ها در سال 1595 قبل از میلاد به رهبری پادشاه مورسیلی اول به اوج خود رسید. این رویداد نه تنها پایان سلسله آموری ها در بابل را نشان داد، بلکه به طور قابل توجهی چشم انداز ژئوپلیتیکی خاور نزدیک باستان را تغییر داد.با این حال هیتی ها کنترل طولانی مدت بر بابل برقرار نکردند و عقب نشینی آنها باعث شد تا سلسله کاسی ها به قدرت برسند و بدین ترتیب نشان دهنده پایان دوره بابل قدیم و آغاز فصل جدیدی در تاریخ بین النهرین بود.
غارت بابل
مرگ پریام ©Jules Joseph Lefebvre
1595 BCE Jan 1

غارت بابل

Babylon, Iraq
قبل از سال 1595 قبل از میلاد، بین النهرین جنوبی، در دوره بابل قدیم، مرحله انحطاط و بی ثباتی سیاسی را تجربه کرد.این رکود در درجه اول به دلیل ناتوانی جانشینان حمورابی در حفظ کنترل بر پادشاهی بود.یک عامل کلیدی در این کاهش، از دست دادن کنترل بر مسیرهای تجاری حیاتی بین مناطق شمالی و جنوبی بابل تا اولین سلسله سیلند بود.این خسارت پیامدهای اقتصادی قابل توجهی برای منطقه داشت.در حدود سال 1595 قبل از میلاد، مورسیلی اول پادشاه هیتی به جنوب بین النهرین حمله کرد.قبل از این، او حلب، پادشاهی قدرتمند همسایه را شکست داده بود.سپس هیتی ها بابل را غارت کردند و عملاً به سلسله حمورابی و دوره بابل قدیم پایان دادند.این اقدام نظامی نقطه عطف مهمی در تاریخ بین النهرین بود.هیتی ها پس از فتح خود، بر بابل و مناطق اطراف آن حکومتی برقرار نکردند.در عوض، آنها تصمیم گرفتند عقب نشینی کنند و در امتداد رود فرات به سرزمین خود، معروف به "Hatti-land" بازگشتند.منطق پشت حمله هیتی ها و غارت بابل موضوع بحث در میان مورخان بوده است.حدس زده می شود که جانشینان حمورابی با حلب متحد شده باشند که توجه هیتی ها را به خود جلب کرده است.از سوی دیگر، انگیزه هیتی ها ممکن است شامل جستجوی کنترل بر زمین، نیروی انسانی، مسیرهای تجاری و دسترسی به ذخایر ارزشمند سنگ معدن باشد که نشان دهنده اهداف استراتژیک گسترده تری در پس گسترش آنهاست.
دوره بابلی میانه
گربه های جنگجو. ©HistoryMaps
1595 BCE Jan 1 - 1155 BCE

دوره بابلی میانه

Babylon, Iraq
دوره بابلی میانه که به دوره کاسیت نیز معروف است، در جنوب بین النهرین قدمت دارد.1595 - ج.1155 قبل از میلاد و پس از غارت شهر بابل توسط هیتی ها آغاز شد.سلسله کاسیت که توسط گانداش ماری تأسیس شد، دوران مهمی را در تاریخ بین النهرین رقم زد که به مدت 576 سال از حدود سال 1595 قبل از میلاد به طول انجامید.این دوره به دلیل طولانی‌ترین سلسله در تاریخ بابل قابل توجه است و کاسیت‌ها بابل را به Karduniaš تغییر نام دادند.کاسیت ها که از کوه های زاگرس در شمال غربی ایران سرچشمه می گیرند، بومی بین النهرین نبودند.زبان آنها، متمایز از زبان‌های سامی یا هند و اروپایی، که احتمالاً مربوط به خانواده هورو-اورارتویی است، به دلیل شواهد متنی کمیاب تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است.جالب توجه است که برخی از رهبران کاسی دارای نام‌های هندواروپایی بودند که نشان از نخبگان هند و اروپایی داشتند، در حالی که برخی دیگر نام‌های سامی داشتند.[25] تحت حکومت کاسی ها، اکثر القاب الهی منسوب به پادشاهان سابق آموری کنار گذاشته شد و لقب «خدا» هرگز به یک حاکم کاسی نسبت داده نشد.با وجود این تغییرات، بابل به عنوان یک مرکز مذهبی و فرهنگی عمده ادامه یافت.[26]بابل، در این دوره، با نوسانات قدرت، اغلب تحت نفوذ آشوری و عیلام، مواجه شد.فرمانروایان اولیه کاسیت، از جمله آگوم دوم، که در سال 1595 قبل از میلاد به عروج رسید، روابط مسالمت آمیز با مناطق همسایه مانند آشور حفظ کردند و علیه امپراتوری هیتی ها جنگیدند.حاکمان کاسی به فعالیت های دیپلماتیک و نظامی مختلفی می پرداختند.برای مثال، بورنابوریاش اول با آشور صلح کرد و اولامبوریاش بخش‌هایی از سلسله سیلند را در حدود 1450 پیش از میلاد فتح کرد.این دوره همچنین شاهد ساخت آثار معماری قابل توجهی بود، مانند یک معبد نقش برجسته در اوروک توسط کاراینداش و تأسیس پایتخت جدید، دور-کوریگالزو، توسط کوریگالزو اول.این سلسله با چالش هایی از سوی قدرت های خارجی از جمله عیلام مواجه بود.پادشاهانی مانند Kadašman-Harbe I و Kurigalzu I با تهاجمات عیلامی و تهدیدات داخلی گروه هایی مانند سوتیان مبارزه کردند.[27]بخش آخر سلسله کاسیت شاهد درگیری های مداوم با آشور و عیلام بود.حاکمان برجسته ای مانند برنا-بوریاش دوم روابط دیپلماتیک خود را بامصر و امپراتوری هیتی حفظ کردند.با این حال، ظهور امپراتوری آشور میانه چالش‌های جدیدی را به همراه داشت که منجر به پایان سلسله کاسیت شد.دوره کاسی با فتح بابل توسط عیلام به دست شوتروک-ناخونته و بعداً توسط نبوکدنصر اول به پایان رسید و با فروپاشی گسترده تر عصر برنز متأخر همسو شد.علیرغم چالش‌های نظامی و فرهنگی، سلطنت طولانی سلسله کاسیت گواهی بر انعطاف‌پذیری و سازگاری آن در چشم‌انداز دائماً در حال تغییر بین‌النهرین باستان است.
امپراتوری آشور میانه
شلمانسر اول ©HistoryMaps
1365 BCE Jan 1 - 912 BCE

امپراتوری آشور میانه

Ashur, Al Shirqat, Iraq
امپراتوری آشور میانه، از زمان به قدرت رسیدن آشور-اوبالیت اول در حدود سال 1365 قبل از میلاد تا مرگ آشور-دان دوم در سال 912 پیش از میلاد، نمایانگر مرحله مهمی در تاریخ آشور است.این دوره ظهور آشور به عنوان یک امپراتوری بزرگ را نشان داد که بر پایه حضور قبلی آن به عنوان یک دولت شهر با مستعمرات تجاری در آناتولی و نفوذ در بین النهرین جنوبی از قرن بیست و یکم قبل از میلاد بود.در زمان آشور اوبالیت اول، آشور از پادشاهی میتانی استقلال یافت و شروع به گسترش کرد.شخصیت‌های کلیدی در به قدرت رسیدن آشور عبارتند از: Adad-nirari I (حدود 1305-1274 پ.م.)، شلمانسر اول (حدود 1273-1244 پ.این پادشاهان آشور را به موقعیت مسلط در بین النهرین و خاور نزدیک سوق دادند و از رقبایی مانند هیتی ها،مصری ها ، هوری ها، میتانی ها، ایلامی ها و بابلی ها پیشی گرفتند.سلطنت توکولتی-نینورتا اول نشان دهنده اوج امپراتوری آشور میانه بود که شاهد انقیاد بابل و تأسیس پایتخت جدید کار-توکولتی-نینورتا بود.با این حال، پس از ترور او در حدود سال 1207 قبل از میلاد، آشور درگیری بین سلسله‌ای و کاهش قدرت را تجربه کرد، اگرچه فروپاشی اواخر عصر برنز بر آن تأثیری نداشت.حتی در دوران زوال آن، فرمانروایان آشور میانه مانند آشور دان اول (حدود 1178-1133 ق.م) و آشوررشیشی اول (حدود 1132-1115 ق.م) در لشکرکشی‌های نظامی، به ویژه علیه بابل، فعال باقی ماندند.تجدید حیات در زمان تیگلات پیلسر اول (حدود 1114-1076 ق.م) رخ داد که نفوذ آشور را به مدیترانه، قفقاز و شبه جزیره عربستان گسترش داد.با این حال، پسر پس از تیگلات پیلسر، آشور بل کالا (حدود 1073–1056 ق.م)، امپراتوری با انحطاط شدیدتری مواجه شد و بیشتر مناطق خارج از مناطق اصلی خود را به دلیل تهاجمات آرامیان از دست داد.سلطنت آشور دان دوم (حدود 934–912 پ.لشکرکشی های گسترده او زمینه ساز انتقال به امپراتوری نو-آسوری شد و از مرزهای سابق امپراتوری فراتر رفت.از نظر الهیات، دوره آشوری میانه در تکامل خدای آشور بسیار مهم بود.آشور که در ابتدا مظهر شهر آسور بود، با خدای سومری انلیل برابر شد و به دلیل گسترش و جنگ آشوریان به یک خدای نظامی تبدیل شد.از نظر سیاسی و اداری، امپراتوری آشور میانه شاهد تغییرات چشمگیری بود.گذار از یک دولت شهر به یک امپراتوری منجر به توسعه سیستم های پیچیده برای اداره، ارتباطات و حکومت شد.پادشاهان آشوری که قبلاً لقب iššiak («فرماندار») را داشتند و در کنار یک مجلس شهری حکومت می‌کردند، با عنوان šar («شاه») به فرمانروایی‌های خودکامه تبدیل شدند که نشان‌دهنده موقعیت عالی آن‌ها مشابه سایر پادشاهان امپراتوری است.
فروپاشی اواخر عصر برنز
مردم دریا. ©HistoryMaps
1200 BCE Jan 1 - 1150 BCE

فروپاشی اواخر عصر برنز

Babylon, Iraq
فروپاشی اواخر عصر برنز، که در حدود قرن دوازدهم قبل از میلاد اتفاق افتاد، دوره‌ای از تحولات مهم در شرق مدیترانه و خاور نزدیک، از جمله مناطقی مانندمصر ، بالکان، آناتولی و دریای اژه بود.این دوره با تغییرات محیطی، مهاجرت‌های انبوه، ویرانی شهرها و فروپاشی تمدن‌های بزرگ مشخص شد که منجر به تغییر چشمگیر اقتصاد کاخ‌های عصر برنز به فرهنگ‌های روستایی کوچک‌تر و منزوی شد که مشخصه قرون تاریک یونان بود.این فروپاشی باعث پایان چندین ایالت برجسته عصر برنز شد.امپراتوری هیتی در آناتولی و بخش‌هایی از شام از هم پاشید، در حالی که تمدن میسنی در یونان به دوره زوال معروف به عصر تاریک یونانی تبدیل شد که از حدود 1100 تا 750 قبل از میلاد ادامه داشت.اگرچه برخی از کشورها مانند امپراتوری آشور میانه و پادشاهی جدید مصر زنده ماندند، اما به طور قابل توجهی تضعیف شدند.برعکس، فرهنگ هایی مانند فنیقی ها به دلیل کاهش حضور نظامی قدرت های قبلی مانند مصر و آشور، شاهد افزایش نسبی خودمختاری و نفوذ بودند.علل فروپاشی اواخر عصر مفرغ به طور گسترده ای مورد بحث قرار گرفته است، با نظریه هایی از بلایای طبیعی و تغییرات آب و هوایی تا پیشرفت های تکنولوژیکی و تغییرات اجتماعی.برخی از رایج ترین عوامل ذکر شده عبارتند از فوران های آتشفشانی، خشکسالی شدید، بیماری ها و تهاجم مردمان مرموز دریا.تئوری‌های اضافی نشان می‌دهند که اختلالات اقتصادی ناشی از ظهور آهن‌کاری و تغییرات در فناوری نظامی است که جنگ ارابه‌ها را منسوخ کرده است.در حالی که زمانی تصور می شد که زمین لرزه نقش مهمی ایفا می کند، مطالعات جدیدتر تأثیر آنها را کمرنگ کرده اند.پس از فروپاشی، منطقه شاهد تغییرات تدریجی اما دگرگون کننده بود، از جمله گذار از عصر برنز به متالورژی عصر آهن.این تغییر در فناوری ظهور تمدن های جدید را تسهیل کرد و چشم انداز سیاسی-اجتماعی را در سراسر اوراسیا و آفریقا تغییر داد و زمینه را برای تحولات تاریخی بعدی در هزاره اول پیش از میلاد فراهم کرد.تخریب فرهنگیبین سالهای 1200 تا 1150 قبل از میلاد، فروپاشی فرهنگی قابل توجهی در سرتاسر مدیترانه شرقی و خاور نزدیک رخ داد.این دوره شاهد سقوط پادشاهی های میکنی، کاسی ها در بابل، امپراتوری هیتی ها و پادشاهی جدید مصر، همراه با نابودی اوگاریت و ایالات آموری، تکه تکه شدن در ایالت های لووی آناتولی غربی و هرج و مرج در کنعان بود.این فروپاشی ها باعث اختلال در مسیرهای تجاری و کاهش قابل توجه سواد در منطقه شد.چند ایالت از جمله آشور، پادشاهی جدید مصر، دولت شهرهای فنیقی و عیلام، موفق شدند از فروپاشی عصر برنز، هرچند به شکل های ضعیف، جان سالم به در ببرند.با این حال، ثروت آنها متفاوت بود.در اواخر قرن دوازدهم پیش از میلاد، عیلام پس از شکست از نبوکدنصر اول بابلی، که برای مدت کوتاهی قدرت بابلی را تقویت کرد، پیش از شکست آشوری‌ها، افول کرد.پس از سال 1056 قبل از میلاد، پس از مرگ آشور بل کالا، آشور وارد انحطاط یک قرنی شد و کنترل آن به مجاورت آن کاهش یافت.در همین حال، دولت-شهرهای فنیقیه در دوران Wenamun استقلال خود را از مصر به دست آوردند.در ابتدا، مورخان بر این باور بودند که یک فاجعه گسترده در شرق مدیترانه از پیلوس تا غزه در حدود قرن 13 تا 12 قبل از میلاد رخ داد که منجر به تخریب خشونت‌آمیز و رها شدن شهرهای بزرگ مانند Hattusa، Mycenae و Ugarit شد.رابرت دروز به طور معروف اظهار داشت که تقریباً تمام شهرهای مهم در این دوره ویران شدند و بسیاری از آنها هرگز دوباره اشغال نشدند.با این حال، تحقیقات جدیدتر، از جمله کار آن کیلبرو، نشان می دهد که دروز ممکن است میزان تخریب را بیش از حد برآورد کرده باشد.یافته‌های کیلبرو نشان می‌دهد که در حالی که برخی از شهرها مانند اورشلیم در دوره‌های قبل و بعد مهم و مستحکم بودند، در اواخر عصر برنز و اوایل عصر آهن، در واقع کوچک‌تر، بدون استحکامات و اهمیت کمتری داشتند.علل احتمالینظریه های مختلفی برای توضیح فروپاشی اواخر عصر برنز ارائه شده است، از جمله تغییرات آب و هوایی، مانند خشکسالی یا فعالیت های آتشفشانی، تهاجم گروه هایی مانند مردم دریا، گسترش متالورژی آهن، پیشرفت در سلاح ها و تاکتیک های نظامی، و شکست در سیاست، سیستم های اجتماعی و اقتصادیبا این حال، هیچ نظریه واحدی مورد پذیرش جهانی قرار نگرفته است.این احتمال وجود دارد که فروپاشی به دلیل ترکیبی از این عوامل باشد که هر کدام به درجات مختلفی در ایجاد اختلالات گسترده در این دوره نقش داشته اند.دوستیابی با فروپاشیتعیین سال 1200 قبل از میلاد به عنوان نقطه شروع افول اواخر عصر برنز تا حد زیادی تحت تأثیر مورخ آلمانی آرنولد هرمان لودویگ هیرن بود.هیرن در کار خود در سال 1817 در مورد یونان باستان پیشنهاد کرد که دوره اول پیش از تاریخ یونان در حدود 1200 قبل از میلاد به پایان رسید، تاریخی که او با سقوط تروا در سال 1190 قبل از میلاد پس از یک جنگ ده ساله مرتبط دانست.او بیشتر این تاریخ‌گذاری را به نشانه پایان سلسله نوزدهم مصر در همان دوره در انتشارات خود در سال 1826 گسترش داد.در طول قرن نوزدهم، این تاریخ به یک نقطه کانونی تبدیل شد و مورخان آن را با رویدادهای مهم دیگری مانند حمله به مردم دریا، تهاجم دوریان و فروپاشی یونان میسنی مرتبط می‌دانند.تا سال 1896، این تاریخ همچنین شامل اولین ذکر تاریخی از اسرائیل در جنوب شام بود، همانطور که در استیل مرنپتا ثبت شده است.این همگرایی رویدادهای تاریخی در حدود سال 1200 قبل از میلاد، از آن زمان به روایت علمی فروپاشی اواخر عصر برنز شکل داده است.عواقبدر پایان عصر تاریک که پس از فروپاشی اواخر عصر برنز، بقایای تمدن هیتی در چندین ایالت کوچک سیرو-هیتی در کیلیکیه و شام ادغام شد.این ایالات جدید از ترکیبی از عناصر هیتی و آرامی تشکیل شده بودند.از اواسط قرن دهم قبل از میلاد، مجموعه ای از پادشاهی های کوچک آرامی در شام پدید آمدند.علاوه بر این، فلسطینیان در جنوب کنعان مستقر شدند، جایی که گویشوران زبان‌های کنعانی سیاست‌های مختلفی از جمله اسرائیل، موآب، ادوم و عمون تشکیل داده بودند.این دوره تحول قابل توجهی را در چشم انداز سیاسی منطقه رقم زد که مشخصه آن شکل گیری دولت های جدید و کوچکتر از بقایای تمدن های بزرگتر عصر برنز بود.
سلسله دوم ایسین
نبوکدنصر اول ©HistoryMaps
1155 BCE Jan 1 - 1026 BCE

سلسله دوم ایسین

Babylon, Iraq
پس از اشغال بابل توسط ایلامی ها، این منطقه شاهد تغییرات سیاسی قابل توجهی بود که با بنیانگذار سلسله چهارم بابل توسط مردوک-کابیت-آههشو در حدود سال 1155 قبل از میلاد آغاز شد.این سلسله، که از ایسین سرچشمه می گیرد، به این دلیل که اولین سلسله بومی اکدی زبان بین النهرین جنوبی بود که بر بابل حکومت می کرد، قابل توجه بود.مردوک-کابیت-آههشو، تنها دومین بومی بین النهرینی پس از پادشاه آشوری توکلتی-نینورتا اول که بر بابل حکومت کرد، با موفقیت ایلامی ها را بیرون کرد و از احیای کاسی ها جلوگیری کرد.سلطنت او همچنین شاهد درگیری با آشور بود و اکالاتوم را قبل از شکست توسط آشور دان اول تصرف کرد.Itti-Marduk-balatu، جانشین پدرش در 1138 قبل از میلاد، در طول 8 سال سلطنت خود از حملات عیلام جلوگیری کرد.با این حال، تلاش‌های او برای حمله به آشور در برابر آشور دان اول که هنوز حاکم بود به شکست ختم شد.یورش بلندپروازانه او به شهر آشوری آربلا با شکست آشوررش-ایشی یکم خاتمه یافت، که سپس معاهده ای را به نفع آشور تحمیل کرد.نبوکدنصر اول (1124-1103 پ.م.)، مشهورترین فرمانروای این سلسله، پیروزی های قابل توجهی در برابر عیلام به دست آورد و سرزمین ها و مجسمه مقدس مردوک را پس گرفت.علیرغم موفقیتش در برابر عیلام، او با شکست های متعددی از آشور-رش-ایشی اول در تلاش برای گسترش به سرزمین هایی که قبلاً توسط هیتی ها کنترل می شد، مواجه شد.سالهای بعدی نبوکدنصر اول بر ساخت و ساز و استحکام بخشیدن به مرزهای بابل متمرکز بود.پس از نبوکدنصر اول، انلیل-نادین-اپلی (1103-1100 پ.م.) و مردوک-نادین-آهه (1098-1081 پ.م.) که هر دو با آشور درگیر شدند.موفقیت‌های اولیه مردوک-نادین-آهه تحت الشعاع شکست‌های کوبنده تیگلات پیلسر اول قرار گرفت که منجر به تلفات ارضی و قحطی در بابل شد.مردوک شاپیک زری (حدود 1072 ق.م) موفق شد پیمان صلحی با آشور امضا کند، اما جانشین او، کاداشمان بوریاش، با خصومت آشوری ها مواجه شد که نتیجه آن تسلط آشور تا حدود 1050 پیش از میلاد بود.فرمانروایان بعدی بابل مانند مردوک-آهه-اریبا و مردوک-زر-X اساساً دست نشانده آشور بودند.افول امپراتوری آشور میانه در حدود 1050 پیش از میلاد، به دلیل درگیری های داخلی و درگیری های بیرونی، به بابل اجازه داد تا از کنترل آشور فاصله بگیرد.با این حال، این دوره همچنین شاهد هجوم مردم کوچ نشین سامی غربی، به ویژه آرامی ها و سوتی ها بود که در بخش های وسیعی از خاک بابل ساکن شدند، که نشان دهنده آسیب پذیری های سیاسی و نظامی منطقه است.
دوره آشوب در بابل
هجوم آشور در دوران هرج و مرج. ©HistoryMaps
1026 BCE Jan 1 - 911 BCE

دوره آشوب در بابل

Babylon, Iraq
دوره حدود 1026 قبل از میلاد در بابل با آشفتگی قابل توجه و چندپارگی سیاسی مشخص شد.سلسله بابلی Nabu-shum-libur توسط هجوم آرامیان سرنگون شد و منجر به هرج و مرج در قلب بابل از جمله پایتخت آن شد.این دوره از هرج و مرج بیش از دو دهه به طول انجامید که طی آن بابل بدون حاکم بود.به طور همزمان، در جنوب بین النهرین، که با منطقه سلسله سیلند قدیم مطابقت داشت، یک دولت جداگانه تحت سلسله پنجم (1025-1004 قبل از میلاد) پدید آمد.این سلسله به رهبری سیمبار شیپاک، رهبر یک طایفه کاسی، مستقل از قدرت مرکزی بابل عمل می کرد.بی نظمی در بابل فرصتی برای مداخله آشوری ها فراهم کرد.آشورنیراری چهارم (1019-1013 ق.م)، فرمانروای آشوری، از این فرصت استفاده کرد و در سال 1018 ق.م به بابل حمله کرد و شهر آتلیلا و برخی از مناطق جنوب مرکزی بین النهرین را تصرف کرد.پس از سلسله پنجم، یک سلسله کاسی دیگر (سلسله ششم؛ 1003–984 پ.با این حال، این احیاء کوتاه مدت بود، زیرا ایلامی ها، تحت فرمانروایی پادشاه Mar-biti-apla-usur، این سلسله را سرنگون کردند تا سلسله هفتم (984-977 قبل از میلاد) را تأسیس کنند.این سلسله نیز نتوانست خود را حفظ کند و قربانی تهاجمات بیشتر آرامیان شد.حاکمیت بابل توسط Nabû-mukin-apli در سال 977 قبل از میلاد دوباره برقرار شد و منجر به تشکیل سلسله هشتم شد.سلسله نهم با Ninurta-kudurri-usur II آغاز شد که در سال 941 قبل از میلاد بر تخت سلطنت نشست.در این دوران، بابل با مناطق وسیعی که تحت کنترل جمعیت های آرامی و سوتی بود، نسبتاً ضعیف باقی ماند.فرمانروایان بابلی در این دوره اغلب خود را تحت تأثیر یا در تضاد با قدرت های منطقه ای مسلط تر آشور و عیلام می دیدند که هر دو بخش هایی از قلمرو بابل را ضمیمه کرده بودند.
امپراتوری نئوآسوری
در زمان آشورناسیرپال دوم (ح. 883–859 قبل از میلاد)، آشور بار دیگر به قدرت غالب خاور نزدیک تبدیل شد و بدون منازعه بر شمال حکومت می کرد. ©HistoryMaps
911 BCE Jan 1 - 605 BCE

امپراتوری نئوآسوری

Nineveh Governorate, Iraq
امپراتوری نئوآسوری، که از زمان به قدرت رسیدن آداد-نیراری دوم در سال 911 قبل از میلاد تا اواخر قرن هفتم پیش از میلاد را در بر می گیرد، مرحله چهارم و ماقبل آخر تاریخ آشور باستان را نشان می دهد.به دلیل تسلط بی سابقه ژئوپلیتیکی و ایدئولوژی تسلط بر جهان، اغلب به عنوان اولین امپراتوری واقعی جهانی در نظر گرفته می شود.[29] این امپراتوری تأثیر قابل توجهی بر جهان باستان از جمله بابلی ها، هخامنشیان و سلوکیان گذاشت و قوی ترین قدرت نظامی زمان خود بود و حکومت خود را بر بین النهرین، شام،مصر ، بخش هایی از آناتولی، عربستان ، ایران و ... گسترش داد. ارمنستان .[30]پادشاهان اولیه نئوآسوری بر بازگرداندن کنترل بر شمال بین النهرین و سوریه تمرکز داشتند.آشورناسیرپال دوم (۸۸۳–۸۵۹ پیش از میلاد) آشور را به عنوان قدرت مسلط در خاور نزدیک بازسازی کرد.دوران سلطنت او با لشکرکشی هایی که به دریای مدیترانه رسید و پایتخت امپراتوری را از آسور به نمرود منتقل کرد مشخص شد.شلمانسر سوم (۸۵۹–۸۲۴ پ.م.) امپراتوری را بیشتر گسترش داد، اگرچه پس از مرگ او با دوره ای از رکود مواجه شد که به «عصر بزرگان» معروف است.امپراتوری در دوران تیگلات پیلسر سوم (745–727 پ.سلسله سارگونی (722 قبل از میلاد تا سقوط امپراتوری) آشور را به اوج خود رساند.دستاوردهای کلیدی شامل سناخریب (705-681 پ.م.) انتقال پایتخت به نینوا، و اسرحدون (681-669 پ.م.) فتح مصر بود.علیرغم اوج گرفتن، امپراتوری در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد به دلیل قیام بابلی ها و حمله مادها به سرعت سقوط کرد.دلایل این فروپاشی سریع همچنان موضوع بحث علمی است.موفقیت امپراتوری آشور نو به کارایی توسعه طلبانه و اداری آن نسبت داده شد.نوآوری های نظامی شامل استفاده در مقیاس وسیع از سواره نظام و تکنیک های جدید محاصره بود که بر جنگ برای هزاران سال تأثیر گذاشت.[30] امپراتوری یک سیستم ارتباطی پیچیده با ایستگاه‌های رله و جاده‌های به‌خوبی نگهداری کرد که تا قرن نوزدهم در خاورمیانه بی‌نظیر بود.[31] علاوه بر این، سیاست اسکان مجدد آن به ادغام سرزمین های تسخیر شده و ترویج تکنیک های کشاورزی آشوری کمک کرد، که منجر به کاهش تنوع فرهنگی و ظهور زبان آرامی به عنوان زبان فرانسه شد.[32]میراث امپراتوری عمیقاً بر امپراتوری‌های بعدی و سنت‌های فرهنگی تأثیر گذاشت.ساختارهای سیاسی آن الگویی برای جانشینان شد و مفهوم حکومت جهانی آن الهام بخش ایدئولوژی های امپراتوری های آینده شد.تأثیر نئوآسوریان در شکل‌گیری الهیات اولیه یهودی، تأثیرگذاری بر یهودیت ، مسیحیت واسلام بسیار مهم بود.فولکلور و سنت های ادبی امپراتوری همچنان در بین النهرین شمالی پس از امپراتوری طنین انداز شد.بر خلاف تصور وحشیگری بیش از حد، اقدامات ارتش آشوری در مقایسه با سایر تمدن های تاریخی، منحصر به فرد وحشیانه نبود.[33]
امپراتوری نو بابلی
بازار ازدواج بابلی، نقاشی ادوین لانگ (1875) ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
626 BCE Jan 1 - 539 BCE

امپراتوری نو بابلی

Babylon, Iraq
امپراتوری نو بابلی که به عنوان دومین امپراتوری بابلی [37] یا امپراتوری کلدانی نیز شناخته می شود [،] آخرین امپراتوری بین النهرینی بود که توسط پادشاهان بومی اداره می شد.[39] با تاجگذاری نابوپولاسار در سال 626 قبل از میلاد آغاز شد و پس از سقوط امپراتوری نوآشوری در سال 612 ق.با این حال، در سال 539 پیش از میلاد به دست امپراتوری ایران هخامنشی افتاد و نشان دهنده پایان سلسله کلدانی کمتر از یک قرن پس از آغاز آن بود.این امپراتوری نشان دهنده اولین تجدید حیات بابل و به طور کلی جنوب بین النهرین به عنوان یک نیروی مسلط در خاور نزدیک باستان از زمان فروپاشی امپراتوری بابلی قدیم (تحت حمورابی) تقریباً هزار سال قبل بود.دوره نو بابلی رشد اقتصادی و جمعیتی قابل توجهی را تجربه کرد و یک رنسانس فرهنگی را تجربه کرد.پادشاهان این دوره پروژه های ساختمانی گسترده ای را انجام دادند و عناصری از فرهنگ 2000 ساله سومرو-اکدی را احیا کردند، به ویژه در بابل.امپراتوری نو-بابلی به‌ویژه به دلیل نمایش آن در کتاب مقدس، به ویژه در مورد نبوکدنصر دوم، به یاد می‌آید.کتاب مقدس بر اقدامات نظامی نبوکدنصر علیه یهودا و محاصره اورشلیم در سال 587 قبل از میلاد تمرکز دارد که منجر به تخریب معبد سلیمان و اسارت بابلی ها شد.با این حال، سوابق بابلی، سلطنت نبوکدنصر را به عنوان یک عصر طلایی به تصویر می کشد و بابل را به ارتفاعات بی سابقه ای ارتقا داد.سقوط امپراتوری تا حدی به دلیل سیاست‌های مذهبی آخرین پادشاه، نبونیدوس بود که خدای ماه سین را بر مردوک، خدای حامی بابل ترجیح داد.این بهانه‌ای برای حمله به کوروش بزرگ در سال 539 قبل از میلاد فراهم کرد و خود را به عنوان بازگرداننده پرستش مردوک قرار داد.بابل هویت فرهنگی خود را برای قرن ها حفظ کرد که در اشارات به نام ها و مذهب بابلی تا قرن اول پیش از میلاد در دوران امپراتوری اشکانی مشهود است.با وجود چندین شورش، بابل هرگز استقلال خود را به دست نیاورد.
539 BCE - 632
بین النهرین کلاسیکornament
آشور هخامنشی
نبرد ایرانیان هخامنشی با یونانیان ©Anonymous
539 BCE Jan 1 - 330 BCE

آشور هخامنشی

Iraq
بین النهرین در سال 539 پیش از میلاد به دست ایرانیان هخامنشی به رهبری کوروش بزرگ فتح شد و به مدت دو قرن در زیر سلطه ایران باقی ماند.برای دو قرن حکومت هخامنشیان، آشور و بابل شکوفا شدند، آشور هخامنشی به ویژه به منبع اصلی نیروی انسانی برای ارتش و سبد نان برای اقتصاد تبدیل شد.آرامی بین النهرین زبان امپراتوری هخامنشی باقی ماند، همان طور که در زمان آشور چنین کرده بود.ایرانیان هخامنشی، بر خلاف آشوری‌های نو، حداقل در امور داخلی سرزمین‌های خود مداخله می‌کردند و در عوض بر جریان مداوم خراج و مالیات تمرکز می‌کردند.[40]آتورا، معروف به آشور در امپراتوری هخامنشی، منطقه ای در بین النهرین علیا از 539 تا 330 پیش از میلاد بود.این کشور به جای یک ساتراپی سنتی به عنوان یک تحت الحمایه نظامی عمل می کرد.کتیبه‌های هخامنشی آتورا را «داهیو» توصیف می‌کنند که به گروهی از مردم یا یک کشور و مردم آن تعبیر می‌شود، بدون اینکه پیامدهای اداری داشته باشد.[41] آتورا بیشتر قلمروهای امپراتوری نو-آسوری سابق را در بر می گرفت، اکنون بخش هایی از شمال عراق، شمال غربی ایران، شمال شرقی سوریه و جنوب شرقی آناتولی، امامصر و شبه جزیره سینا را مستثنی می کرد.[42] سربازان آشوری در ارتش هخامنشی به عنوان پیاده نظام سنگین برجسته بودند.[43] علی‌رغم ویرانی‌های اولیه، آتورا منطقه‌ای آباد بود، به‌ویژه در کشاورزی، که با باورهای قبلی مبنی بر بایر بودن آن در تناقض بود.[42]
بین النهرین سلوکی
ارتش سلوکی ©Angus McBride
312 BCE Jan 1 - 63 BCE

بین النهرین سلوکی

Mesopotamia, Iraq
در سال 331 قبل از میلاد، امپراتوری ایران به دست اسکندر مقدونی افتاد و بخشی از جهان هلنیستی تحت امپراتوری سلوکیان شد.با استقرار سلوکیه در دجله به عنوان پایتخت جدید سلوکی، اهمیت بابل کاهش یافت.امپراتوری سلوکی، در اوج خود، از دریای اژه تا هند گسترش یافت و مرکز مهمی برای فرهنگ هلنیستی بود.این دوره با تسلط آداب و رسوم یونانی و نخبگان سیاسی یونانی الاصل، به ویژه در مناطق شهری مشخص شد.[44] نخبگان یونانی در شهرها توسط مهاجران یونانی تقویت شدند.[44] در اواسط قرن دوم قبل از میلاد، اشکانیان ، تحت فرمان میتریدات اول پارت، بسیاری از مناطق شرقی امپراتوری را تسخیر کردند.
حکومت اشکانی و روم در بین النهرین
اشکانیان و رومیان در نبرد کاره، 53 ق.م. ©Angus McBride
کنترل امپراتوری اشکانی بر بین النهرین، منطقه ای کلیدی در خاور نزدیک باستان، در اواسط قرن دوم پیش از میلاد با فتوحات میتریدات اول پارت آغاز شد.این دوره تغییر قابل توجهی را در چشم انداز سیاسی و فرهنگی بین النهرین نشان داد که از نفوذ هلنیستی به اشکانی در حال گذار بود.میتریدات اول، که از 171 تا 138 قبل از میلاد سلطنت کرد، به عنوان عامل گسترش قلمرو اشکانی به بین النهرین شناخته می شود.او سلوکیه را در سال 141 پیش از میلاد تصرف کرد، لحظه‌ای مهم که نشان‌دهنده افول قدرت سلوکی و افزایش تسلط اشکانیان در منطقه بود.این پیروزی بیش از یک موفقیت نظامی بود.این نشان دهنده تغییر موازنه قدرت از یونانیان به پارت ها در خاور نزدیک بود.تحت حکومت اشکانیان، بین النهرین به منطقه ای حیاتی برای تجارت و تبادل فرهنگی تبدیل شد.امپراتوری اشکانی که به بردباری و تنوع فرهنگی شهرت داشت، به ادیان و فرهنگ های مختلف اجازه داد تا در داخل مرزهای خود شکوفا شوند.بین النهرین با تاریخ غنی و موقعیت استراتژیک خود نقش بسزایی در این دیگ ذوب فرهنگی داشته است.بین النهرین تحت حکومت اشکانیان شاهد آمیختگی عناصر فرهنگی یونانی و ایرانی بود که در هنر، معماری و ضرب سکه مشهود بود.این ترکیب فرهنگی گواهی بر توانایی امپراتوری اشکانی در ادغام تأثیرات متنوع و در عین حال حفظ هویت خود بود.در اوایل قرن دوم پس از میلاد، امپراتور تراژان روم حمله به پارت را رهبری کرد و با موفقیت بین النهرین را فتح کرد و آن را به استان امپراتوری روم تبدیل کرد.با این حال، این کنترل روم کوتاه مدت بود، زیرا جانشین تراژان، هادریان، کمی بعد بین النهرین را به اشکانیان بازگرداند.در این دوره، مسیحیت در بین النهرین شروع به گسترش کرد و در قرن اول میلادی به این منطقه رسید.سوریه رومی، به ویژه، به عنوان یک نقطه کانونی برای مسیحیت آیین شرقی و سنت ادبی سریانی ظاهر شد، که نشان دهنده تغییر قابل توجهی در چشم انداز مذهبی این منطقه است.در همین حال، آداب مذهبی سنتی سومری-اکدی شروع به محو شدن کرد و پایان یک دوره را نشان داد.استفاده از خط میخی، سیستم نوشتاری باستانی نیز رو به افول گذاشت.علی‌رغم این تغییرات فرهنگی، خدای ملی آشور آشور در شهر خود با معابدی که تا اواخر قرن چهارم پس از میلاد به او تقدیم شده بود، همچنان مورد احترام قرار می‌گرفت.[45] این نشان دهنده احترام مستمر به برخی از جنبه های سنت های مذهبی باستانی منطقه در میان ظهور سیستم های اعتقادی جدیدتر است.
بین النهرین ساسانی
بین النهرین ساسانی. ©Angus McBride
224 Jan 1 - 651

بین النهرین ساسانی

Mesopotamia, Iraq
در قرن سوم پس از میلاد، اشکانیان به نوبه خود توسط سلسله ساسانی که تا تهاجم اسلامی در قرن هفتم بر بین النهرین حکومت می کردند، جانشین شدند.ساسانیان ایالت های مستقل آدیابنه، اسروئن، هاترا و سرانجام آسور را در قرن سوم فتح کردند.در اواسط قرن ششم امپراتوری ایران تحت سلسله ساسانی توسط خسرو یکم به چهار بخش تقسیم شد که بخش غربی به نام خواران بخش عمده ای از عراق امروزی را در بر می گرفت و به استان های میشان، آسورستان (آشور)، آدیابنه تقسیم شد. و رسانه های پایین.آسورستان، پارسی میانه «سرزمین آشور»، مرکز استان امپراتوری ساسانیان بود و دل‌آرانشهر به معنای «قلب ایران » نامیده می‌شد.[46] شهر تیسفون به عنوان پایتخت هر دو امپراتوری اشکانی و ساسانی بود و برای مدتی بزرگترین شهر جهان بود.[47] زبان اصلی مردم آشوری آرامی شرقی بود که هنوز در میان آشوری ها باقی مانده است و زبان سریانی محلی به وسیله ای مهم برای مسیحیت سریانی تبدیل شده است.آسورستان تا حد زیادی با بین النهرین باستان یکسان بود.[48]در دوره ساسانی هجوم قابل توجهی از اعراب وجود داشت.بین النهرین علیا در زبان عربی به الجزیره (به معنای جزیره در اشاره به جزیره بین رودهای دجله و فرات) و بین النهرین سفلی به نام عراق عرب به معنای «درخت» شناخته شد. از اعراب».اصطلاح عراق به طور گسترده در منابع عربی قرون وسطی برای منطقه در مرکز و جنوب جمهوری مدرن به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی و نه سیاسی استفاده می شود.تا سال 602 مرزهای بیابانی امپراتوری ایران توسط پادشاهان لخمی عرب الحیره محافظت می شد.در آن سال شاهنشاه خسرو دوم آپرویز پادشاهی لخمیان را منسوخ کرد و مرزها را برای تاخت و تاز عشایر گشود.دورتر از شمال، محله غربی توسط امپراتوری بیزانس محدود شده بود.مرز کم و بیش از مرز سوریه و عراق امروزی پیروی می کرد و به سمت شمال ادامه می یافت و از بین نیسیبیس (نصیبین امروزی) به عنوان قلعه مرزی ساسانیان و دارا و آمیدا (دیاربکر امروزی) که در اختیار بیزانسی ها بود می گذشت.
632 - 1533
عراق قرون وسطیornament
فتح بین النهرین توسط مسلمانان
فتح بین النهرین توسط مسلمانان ©HistoryMaps
اولین درگیری بزرگ بین مهاجمان عرب و نیروهای ایرانی در بین النهرین در سال 634 میلادی در نبرد پل رخ داد.در اینجا یک نیروی مسلمان متشکل از 5000 نفر به رهبری ابوعبید ثقفی از ایرانیان شکست خورد.این عقب نشینی با لشکرکشی موفقیت آمیز خالد بن ولید همراه شد که نتیجه آن تسخیر اعراب تقریباً تمام عراق در عرض یک سال بود، به جز تیسفون، پایتخت ایران.لحظه مهمی در حدود سال 636 بعد از میلاد فرا رسید، زمانی که یک نیروی بزرگتر مسلمان عرب به فرماندهی سعد بن ابی وقاص، ارتش اصلی ایران را در نبرد القادسیه شکست داد.این پیروزی راه را برای تصرف تیسفون هموار کرد.در پایان سال 638 میلادی، مسلمانان تمام استان های غربی ساسانی، از جمله عراق امروزی را فتح کردند.آخرین امپراتور ساسانی، یزدگرد سوم، ابتدا به مرکز و سپس شمال ایران گریخت و در سال 651 میلادی در آنجا کشته شد.فتوحات اسلامی گسترده ترین گسترش سامی در تاریخ را رقم زد.فاتحان عرب شهرهای جدید پادگانی به ویژه الکوفه در نزدیکی بابل باستان و بصره در جنوب تأسیس کردند.با این حال، شمال عراق عمدتاً مسیحی آشوری و عرب بود.
خلافت عباسی و تأسیس بغداد
عصر طلایی اسلامی ©HistoryMaps
بغداد که در قرن هشتم تأسیس شد، به سرعت به پایتخت خلافت عباسی و مرکز فرهنگی مرکزی جهان اسلام تبدیل شد.آسورستان به مدت پانصد سال مرکز استان خلافت عباسی و مرکز عصر طلایی اسلامی شد.پس از فتح مسلمانان ، آسورستان شاهد هجوم تدریجی اما گسترده مردم مسلمان بود.ابتدا ورود اعراب به جنوب، اما بعدها شامل اقوام ایرانی (کرد) و ترک در اواسط تا اواخر قرون وسطی نیز شد.عصر طلایی اسلامی، دوران پیشرفت علمی ، اقتصادی و فرهنگی چشمگیر در تاریخ اسلام است که به طور سنتی از قرن هشتم تا سیزدهم می باشد.[49] این دوران اغلب با سلطنت هارون الرشید خلیفه عباسی (786-809) و تأسیس بیت الحکمه در بغداد آغاز شده است.این مؤسسه به مرکزی برای یادگیری تبدیل شد و دانشمندان را از سراسر جهان اسلام برای ترجمه دانش کلاسیک به عربی و فارسی جذب کرد.بغداد که در آن زمان بزرگترین شهر جهان بود، در این دوره مرکز فعالیت های فکری و فرهنگی بود.[50]با این حال، در قرن نهم، خلافت عباسی شروع به افول کرد.در اواخر قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم، مرحله‌ای به نام « اینترمزوی ایرانی »، امارت‌های مختلف کوچک ایرانی، از جمله طاهریان، صفاریان، سامانیان، بویه‌ها و سالاریان، بر بخش‌هایی از عراق کنونی حکومت می‌کردند.در سال 1055 طغرل از امپراتوری سلجوقی بغداد را تصرف کرد، اگرچه خلفای عباسی همچنان نقش تشریفاتی داشتند.علیرغم از دست دادن قدرت سیاسی، دربار عباسی در بغداد، به ویژه در مسائل مذهبی، بسیار تأثیرگذار باقی ماند.عباسیان بر خلاف فرقه های اسماعیلیه و شیعه اسلام، نقش اساسی در حفظ ارتدوکس فرقه سنی داشتند.مردم آشور به تحمل خود ادامه دادند و اعراب‌سازی، ترک‌سازی و اسلامی‌سازی را رد کردند و تا اواخر قرن چهاردهم به تشکیل اکثریت جمعیت شمال ادامه دادند تا اینکه قتل‌عام تیمور تعداد آنها را به شدت کاهش داد و سرانجام شهر اسور متروک شد. .پس از این دوره، آشوریان بومی به اقلیت قومی، زبانی و مذهبی در سرزمین خود تبدیل شدند که تا به امروز هستند.
حکومت تورکو-مغول بین النهرین
حکومت تورکو-مغول در عراق. ©HistoryMaps
پس از فتوحات مغول، عراق به استانی در حومه ایلخانان تبدیل شد و بغداد جایگاه برجسته خود را از دست داد.مغول ها مستقیماً عراق، قفقاز و غرب و جنوب ایران را به استثنای گرجستان ، سلطان ارتوقی ماردین و کوفه و لرستان اداره می کردند.مغولان قرعوناس به عنوان قلمروی خودمختار بر خراسان حکومت می کردند و مالیات نمی پرداختند.خاندان محلی کارت هرات نیز خودمختار باقی ماندند.آناتولی ثروتمندترین استان ایلخانان بود و یک چهارم درآمد آن را تامین می کرد در حالی که عراق و دیاربکر روی هم حدود 35 درصد از درآمد آن را تامین می کردند.[52] جلایریان، یک سلسله جلایری مغول، [53] پس از تجزیه ایلخانان در دهه 1330 بر عراق و غرب ایران حکومت کردند.سلطنت جلایریان تقریباً پنجاه سال دوام آورد.انحطاط آن با فتوحات تامرلنگ و قیام های ترکمنان قره قویونلو که به «ترک های گوسفند سیاه» نیز معروف هستند، سرعت گرفت.پس از مرگ تامرلن در سال 1405، تلاش های زودگذری برای احیای سلطنت جلایری در جنوب عراق و خوزستان صورت گرفت.با این حال، این تجدید حیات کوتاه مدت بود.جلایریان در نهایت در سال 1432 به دست کارا کویونلوها، یکی دیگر از گروه های ترکمن، افتادند و پایان حکومت آنها در منطقه بود.
حمله مغول به بین النهرین
تهاجمات مغول ©HistoryMaps
در اواخر قرن یازدهم، سلسله خوارزمیان کنترل عراق را به دست گرفتند.این دوره از حکومت سکولار ترکها و خلافت عباسی با حمله مغول در قرن سیزدهم به پایان رسید.[51] مغول‌ها به رهبری چنگیزخان تا سال 1221 خوارزمیه را فتح کردند. با این حال، عراق به دلیل مرگ چنگیزخان در سال 1227 و جنگ‌های قدرت در داخل امپراتوری مغول، مهلت موقتی را تجربه کرد.مونگکه خان، از سال 1251، توسعه مغول را دوباره شعله ور کرد، و زمانی که خلیفه المستعصم خواسته های مغول را رد کرد، بغداد با محاصره ای به رهبری هولاکو خان ​​در سال 1258 مواجه شد.محاصره بغداد، رویدادی حیاتی در فتوحات مغول، از 29 ژانویه تا 10 فوریه 1258 به مدت 13 روز طول کشید. نیروهای مغول ایلخانی ، همراه با متحدان خود، بغداد، پایتخت خلافت عباسی را در زمان خود محاصره، تصرف کردند و در نهایت غارت کردند. .این محاصره منجر به قتل عام اکثر ساکنان شهر شد که احتمالاً به صدها هزار نفر می رسد.میزان تخریب کتابخانه های شهر و محتوای ارزشمند آنها همچنان موضوع بحث مورخان است.قوای مغول المستعصم را اعدام کردند و بغداد را به شدت خالی از سکنه و ویرانی کردند.این محاصره به طور نمادین پایان عصر طلایی اسلامی بود، دوره ای که در طی آن خلفا سلطه خود را از شبه جزیره ایبری تا سند گسترش داده بودند.
بین النهرین صفوی
پارسی صفوی. ©HistoryMaps
1508 Jan 1 - 1622

بین النهرین صفوی

Iraq
در سال 1466 آق قویونلوها یا ترکمنهای گوسفند سفید بر قره قویونلوها یا ترکمنهای گوسفند سیاه چیره شدند و کنترل منطقه را به دست گرفتند.این تغییر قدرت با ظهور صفویان همراه شد که در نهایت ترکمن‌های گوسفند سفید را شکست دادند و کنترل بین‌النهرین را به دست گرفتند.سلسله صفویه که از 1501 تا 1736 حکومت می کرد، یکی از مهم ترین سلسله های ایران بود.آنها از 1501 تا 1722، با بازسازی مختصری بین سال های 1729 تا 1736 و از 1750 تا 1773 حکومت کردند.امپراتوری صفوی در اوج قدرت خود نه تنها ایران امروزی را در بر می گرفت، بلکه تا آذربایجان ، بحرین، ارمنستان ، گرجستان شرقی، بخش هایی از قفقاز شمالی (از جمله مناطقی در داخل روسیه)، عراق، کویت، افغانستان و بخش هایی را نیز در بر می گرفت. ترکیه ، سوریه، پاکستان ، ترکمنستان و ازبکستان.این کنترل گسترده، سلسله صفویه را به قدرتی بزرگ در منطقه تبدیل کرد و بر چشم انداز فرهنگی و سیاسی سرزمینی وسیع تأثیر گذاشت.
1533 - 1918
عراق عثمانیornament
عراق عثمانی
تقریباً 4 قرن عراق تحت سلطه عثمانی بود.ایاصوفیه. ©HistoryMaps
1533 Jan 1 00:01 - 1918

عراق عثمانی

Iraq
حکومت عثمانی در عراق، از سال 1534 تا 1918، دوران مهمی را در تاریخ منطقه رقم زد.در سال 1534، امپراتوری عثمانی به رهبری سلیمان باشکوه ، ابتدا بغداد را تصرف کرد و عراق را تحت کنترل عثمانی قرار داد.این فتح بخشی از استراتژی گسترده سلیمان برای گسترش نفوذ امپراتوری در خاورمیانه بود.در سالهای اولیه حکومت عثمانی، عراق به چهار استان یا ولایت تقسیم شد: موصل، بغداد، شهریزور و بصره.هر ایالت توسط یک پاشا اداره می شد که مستقیماً به سلطان عثمانی گزارش می داد.ساختار اداری تحمیل شده توسط عثمانی به دنبال ادغام بیشتر عراق در امپراتوری بود و در عین حال میزانی از خودمختاری محلی را نیز حفظ کرد.یکی از تحولات مهم در این دوره، درگیری مستمر بین امپراتوری عثمانی و امپراتوری صفویه ایران بود.جنگ‌های عثمانی و صفوی به‌ویژه در قرن‌های 16 و 17 میلادی، عراق را به دلیل موقعیت استراتژیک خود به‌عنوان یکی از میدان‌های اصلی نبرد تبدیل کرد.معاهده زهاب در سال 1639، که به یکی از این درگیری ها پایان داد، منجر به ترسیم مرزهایی شد که هنوز در دوران معاصر بین عراق و ایران به رسمیت شناخته شده است.قرن 18 و 19 شاهد کاهش کنترل عثمانی بر عراق بود.حاکمان محلی، مانند ممالیک در بغداد، اغلب از خودمختاری قابل توجهی استفاده می کردند.حکومت ممالیک در عراق (1704-1831) که در ابتدا توسط حسن پاشا تأسیس شد، دوره ای از ثبات و شکوفایی نسبی بود.در زمان رهبرانی مانند سلیمان ابولیلا پاشا، والیان مملوک اصلاحاتی را انجام دادند و تا حدی از سلطان عثمانی استقلال داشتند.در قرن نوزدهم، امپراتوری عثمانی اصلاحات تنظیمات را با هدف مدرن کردن امپراتوری و متمرکز کردن کنترل آغاز کرد.این اصلاحات تأثیرات قابل توجهی در عراق داشت، از جمله ایجاد تقسیمات اداری جدید، نوسازی سیستم حقوقی، و تلاش برای محدود کردن خودمختاری حاکمان محلی.ساخت راه‌آهن بغداد در اوایل قرن بیستم که بغداد را به استانبول پایتخت عثمانی متصل می‌کرد، پیشرفت بزرگی بود.هدف از این پروژه، با حمایت منافع آلمان ، تحکیم اقتدار عثمانی و بهبود روابط اقتصادی و سیاسی بود.پایان حکومت عثمانی در عراق پس از جنگ جهانی اول و با شکست امپراتوری عثمانی بود.آتش بس مودروس در سال 1918 و پس از آن معاهده سور منجر به تجزیه سرزمین های عثمانی شد.عراق تحت کنترل بریتانیا قرار گرفت و آغاز فرمانروایی بریتانیا و پایان دوره عثمانی در تاریخ عراق بود.
جنگ های عثمانی و صفوی
پارسی صفوی در مقابل شهری در عراق. ©HistoryMaps
نبرد بین امپراتوری عثمانی و ایران صفوی بر سر عراق، که با معاهده محوری زهاب در سال 1639 به اوج خود رسید، فصل مهمی در تاریخ منطقه است که با نبردهای شدید، تغییر بیعت ها، و تأثیرات فرهنگی و سیاسی قابل توجهی مشخص شده است.این دوره منعکس کننده رقابت شدید بین دو تا از قدرتمندترین امپراتوری های قرن شانزدهم و هفدهم است که بر اساس منافع ژئوپلیتیکی و اختلافات فرقه ای، با درگیری عثمانی های سنی علیه ایرانیان شیعه تاکید شده است.در اوایل قرن شانزدهم، با ظهور سلسله صفویه در ایران به رهبری شاه اسماعیل اول، زمینه برای درگیری طولانی مدت فراهم شد.صفویان با پذیرش اسلام شیعه، خود را در مخالفت مستقیم با عثمانیان سنی قرار دادند.این شکاف فرقه ای شور مذهبی را به درگیری های بعدی افزود.سال 1501 نشان‌دهنده تأسیس امپراتوری صفوی است و با آن، لشکرکشی ایرانیان برای گسترش اسلام شیعه آغاز شد که مستقیماً هژمونی سنی‌های عثمانی را به چالش کشید.اولین برخورد نظامی مهم بین دو امپراتوری در نبرد چالدیران در سال 1514 رخ داد. سلطان سلیم اول عثمانی نیروهای خود را علیه شاه اسماعیل رهبری کرد و در نتیجه پیروزی قاطع عثمانی ها به دست آمد.این نبرد نه تنها برتری عثمانی را در منطقه ایجاد کرد، بلکه لحن را برای درگیری‌های آینده ایجاد کرد.علیرغم این شکست اولیه، صفویان بازدارنده نبودند و نفوذ آنها به ویژه در بخش‌های شرقی امپراتوری عثمانی رو به افزایش بود.عراق با اهمیت مذهبی اش برای مسلمانان سنی و شیعه و موقعیت استراتژیک خود، به میدان اصلی نبرد تبدیل شد.در سال 1534، سلیمان اعظم، سلطان عثمانی، بغداد را تصرف کرد و عراق را تحت کنترل عثمانی قرار داد.این فتح بسیار مهم بود، زیرا بغداد نه تنها یک مرکز تجاری کلیدی بود، بلکه از اهمیت مذهبی نیز برخوردار بود.با این حال، کنترل عراق بین دو امپراتوری در طول قرون شانزدهم و هفدهم در نوسان بود، زیرا هر یک از طرفین توانستند مناطقی را در مبارزات نظامی مختلف به دست آورند و از دست بدهند.صفویان در دوران شاه عباس اول در اوایل قرن هفدهم به دستاوردهای چشمگیری دست یافتند.عباس اول که به قدرت نظامی و اصلاحات اداری اش معروف بود، بغداد را در سال 1623 بازپس گرفت. این تصرف بخشی از استراتژی گسترده تر صفویان برای بازپس گیری مناطق از دست رفته به عثمانی ها بود.سقوط بغداد ضربه ای اساسی به عثمانی بود که نمادی از پویایی قدرت در حال تغییر در منطقه بود.کنترل نوسان بر بغداد و سایر شهرهای عراق تا امضای معاهده زهاب در سال 1639 ادامه یافت. این معاهده که یک توافق مهم بین سلطان مراد چهارم امپراتوری عثمانی و شاه صفی ایران بود، سرانجام به درگیری طولانی پایان داد.معاهده زهاب نه تنها مرز جدیدی را بین امپراتوری های عثمانی و صفوی ایجاد کرد، بلکه پیامدهای مهمی بر چشم انداز جمعیتی و فرهنگی منطقه داشت.این کشور عملاً کنترل عثمانی ها بر عراق را به رسمیت شناخت، با مرز کشیده شده در امتداد کوه های زاگرس، که مرز امروزی بین ترکیه و ایران را مشخص کرد.
عراق ممالیک
مملوک ©HistoryMaps
1704 Jan 1 - 1831

عراق ممالیک

Iraq
حکومت ممالیک در عراق، که از سال 1704 تا 1831 به طول انجامید، نشان دهنده دوره ای منحصر به فرد در تاریخ منطقه است که با ثبات نسبی و حکومت خودمختار در امپراتوری عثمانی مشخص می شود.رژیم ممالیک که در ابتدا توسط حسن پاشا، یک مملوک گرجی تأسیس شد، تغییری را از کنترل مستقیم ترک‌های عثمانی به سیستمی محلی‌تر نشان داد.حکومت حسن پاشا (1704-1723) پایه و اساس دوران ممالیک در عراق را ایجاد کرد.او با حفظ وفاداری اسمی به سلطان عثمانی و در عین حال اعمال کنترل واقعی بر منطقه، یک کشور نیمه خودمختار تأسیس کرد.سیاست های او بر ثبات منطقه، احیای اقتصاد و اجرای اصلاحات اداری متمرکز بود.یکی از دستاوردهای مهم حسن پاشا برقراری نظم و امنیت در مسیرهای تجاری بود که اقتصاد عراق را احیا کرد.پسرش احمد پاشا جانشین او شد و این سیاست ها را ادامه داد.تحت حکومت احمد پاشا (1723-1747)، عراق شاهد رشد اقتصادی و توسعه شهری بیشتر، به ویژه در بغداد بود.حاکمان ممالیک به دلیل مهارت نظامی خود شناخته شده بودند و در دفاع از عراق در برابر تهدیدهای خارجی، به ویژه از سوی ایران، نقش اساسی داشتند.آنها حضور نظامی قدرتمندی داشتند و از موقعیت استراتژیک خود برای تقویت قدرت در منطقه استفاده کردند.در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19، حاکمان ممالیک، مانند سلیمان ابو لیلا پاشا، به طور مؤثر بر عراق حکومت کردند.آنها اصلاحات مختلفی از جمله نوسازی ارتش، ایجاد ساختارهای اداری جدید و تشویق توسعه کشاورزی را انجام دادند.این اصلاحات رفاه و ثبات عراق را افزایش داد و آن را به یکی از موفق‌ترین استان‌های تحت امپراتوری عثمانی تبدیل کرد.با این حال، حکومت ممالیک بدون چالش نبود.منازعات داخلی قدرت، درگیری‌های قبیله‌ای و تنش‌ها با قدرت مرکزی عثمانی موضوعات تکراری بودند.افول رژیم ممالیک از اوایل قرن نوزدهم آغاز شد و با فتح مجدد عراق توسط عثمانی ها در سال 1831 در زمان سلطان محمود دوم به اوج خود رسید.این لشکرکشی به رهبری علی رضا پاشا عملاً به حکومت ممالیک پایان داد و کنترل مستقیم عثمانی بر عراق را مجدداً تثبیت کرد.
تمرکز و اصلاحات در عراق قرن نوزدهم
قرن 19 نشانه تلاش امپراتوری عثمانی برای متمرکز کردن کنترل بر استان هایش بود.این شامل اصلاحات اداری معروف به تنزیمات بود که با هدف مدرنیزه کردن امپراتوری و کاهش قدرت حاکمان محلی انجام شد. ©HistoryMaps
پس از پایان حکومت ممالیک در عراق، دوره ای با دگرگونی های قابل توجهی رخ داد که به شدت بر چشم انداز سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه تأثیر گذاشت.این دوران، که از اوایل قرن نوزدهم تا قرن بیستم گسترش یافت، با تلاش‌های تمرکز عثمانی ، ظهور ناسیونالیسم، و درگیری نهایی قدرت‌های اروپایی، به‌ویژه در طول جنگ جهانی اول ، مشخص شد.پایان حکومت ممالیک در سال 1831، که توسط عثمانی ها برای اعمال کنترل مستقیم بر عراق آغاز شد، آغاز مرحله اداری جدید بود.سلطان محمود دوم عثمانی، در تعقیب نوسازی امپراتوری و تحکیم قدرت، نظام ممالیک را که عملاً بیش از یک قرن بر عراق حکومت می کرد، لغو کرد.این حرکت بخشی از اصلاحات گسترده تر تنظیمات بود که هدف آن متمرکز کردن کنترل اداری و مدرن کردن جنبه های مختلف امپراتوری بود.در عراق، این اصلاحات شامل سازماندهی مجدد ساختار استانی و معرفی سیستم های حقوقی و آموزشی جدید، با هدف ادغام بیشتر منطقه با بقیه امپراتوری عثمانی بود.اواسط قرن نوزدهم شاهد ظهور چالش های جدیدی برای دولت عثمانی در عراق بود.این منطقه تغییرات اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی را تجربه کرد که بخشی از آن به دلیل افزایش منافع تجاری اروپا بود.شهرهایی مانند بغداد و بصره با برقراری روابط تجاری و اعمال نفوذ اقتصادی توسط قدرت های اروپایی به مراکز مهم تجارت تبدیل شدند.این دوره همچنین شاهد ساخت راه‌آهن و خطوط تلگراف بود که عراق را در شبکه‌های اقتصادی جهانی ادغام کرد.شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 نقطه عطفی برای عراق بود.امپراتوری عثمانی پس از پیوستن به قدرت های مرکزی، متوجه شد که سرزمین های عراق خود به میدان نبرد بین نیروهای عثمانی و بریتانیا تبدیل شده است.هدف بریتانیایی ها کنترل این منطقه تا حدی به دلیل موقعیت استراتژیک آن و کشف نفت بود.لشکرکشی بین النهرین، همانطور که معروف بود، شاهد نبردهای مهمی بود، از جمله محاصره کوت (1915-1916) و سقوط بغداد در سال 1917. این درگیری های نظامی اثرات مخربی بر مردم محلی داشت که منجر به رنج و تلفات گسترده شد.
ناسیونالیسم عرب در عراق عثمانی
افزایش سواد و گردش ادبیات و شعر عربی که هویت فرهنگی مشترک را بیدار کرد، نقشی در ناسیونالیسم عرب در قرن نوزدهم عراق عثمانی داشت. ©HistoryMaps
در اواخر قرن نوزدهم، ظهور ناسیونالیسم عربی در عراق شکل گرفت، همانطور که در سایر نقاط امپراتوری عثمانی شکل گرفت.این جنبش ناسیونالیستی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله نارضایتی از حکومت عثمانی، نفوذ افکار اروپایی و احساس فزاینده هویت عربی به وجود آمد.روشنفکران و رهبران سیاسی در عراق و مناطق همسایه شروع به دفاع از خودمختاری بیشتر و در برخی موارد استقلال کامل کردند.نهضت النهضه، یک رنسانس فرهنگی، نقشی تعیین کننده در شکل دادن به تفکرات فکری عرب در این دوره ایفا کرد.اصلاحات تنظیمات با هدف مدرنیزه کردن دولت عثمانی، ناخواسته دریچه ای را به روی تفکر اروپایی گشود.روشنفکران عرب مانند رشید رضا و جمال الدین الافغانی این عقاید، به ویژه مفهوم سراسیمه تعیین سرنوشت را بلعیدند و آنها را از طریق روزنامه های عربی در حال رشد مانند الجوائب به اشتراک گذاشتند.این دانه‌های چاپ شده در ذهن‌های بارور ریشه دوانید و آگاهی تازه‌ای از میراث و تاریخ مشترک عربی را تقویت کرد.نارضایتی از حکومت عثمانی، زمینه مناسبی را برای جوانه زدن این بذرها فراهم کرد.امپراتوری که به طور فزاینده‌ای متمركز و متمركز می‌شد، برای پاسخگویی به نیازهای رعایای مختلف خود تلاش می‌كرد.در عراق، به حاشیه راندن اقتصادی جوامع عربی را که علیرغم زمین حاصلخیزشان از ثروت امپراتوری محروم بودند، آزار داد.تنش‌های مذهبی با اکثریت جمعیت شیعه که تبعیض و نفوذ سیاسی محدودی را تجربه می‌کردند فرو نشست.زمزمه های پان عربیسم که نوید دهنده وحدت و توانمندی بود، عمیقاً در میان این جوامع محروم طنین انداز شد.وقایع در سراسر امپراتوری شعله آگاهی اعراب را شعله ور ساخت.شورش هایی مانند قیام نایف پاشا در سال 1827 و شورش ضیاء پاشا الشاهیر در سال 1843، اگرچه به صراحت ناسیونالیستی نبودند، اما مقاومتی در حال جوشیدن علیه حکومت عثمانی را نشان دادند.در خود عراق، شخصیت هایی مانند محقق میرزا کاظم بیگ و افسر عثمانی عراقی الاصل، محمود شوکت پاشا، از خودمختاری محلی و مدرنیزاسیون دفاع می کردند و بذرهایی را برای درخواست های آینده برای خودمختاری کاشتند.تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز نقش داشتند.افزایش سواد و گردش ادبیات و شعر عرب هویت فرهنگی مشترک را بیدار کرد.شبکه‌های قبیله‌ای، اگرچه به طور سنتی بر وفاداری‌های محلی متمرکز بودند، اما به‌طور ناخواسته چارچوبی برای همبستگی گسترده‌تر اعراب، به‌ویژه در مناطق روستایی فراهم کردند.حتی اسلام نیز با تأکید بر اجتماع و وحدت، به رشد آگاهی اعراب کمک کرد.ناسیونالیسم عربی در قرن نوزدهم عراق یک پدیده پیچیده و در حال تحول بود، نه یکپارچگی.در حالی که پان عربیسم دیدگاه قانع‌کننده‌ای از وحدت ارائه می‌کرد، جریان‌های ملی‌گرای متمایز عراق بعداً در قرن بیستم شتاب بیشتری گرفتند.اما این تکان‌های اولیه که توسط بیداری‌های فکری، اضطراب‌های اقتصادی و تنش‌های مذهبی ایجاد شد، در زمینه‌سازی مبارزات آینده برای هویت و تعیین سرنوشت عرب در امپراتوری عثمانی، و بعداً، ملت مستقل عراق، حیاتی بود.
جنگ جهانی اول در عراق
تا پایان سال 1918، بریتانیا 112000 سرباز جنگی را در تئاتر بین النهرین مستقر کرده بود.اکثریت قریب به اتفاق نیروهای «انگلیسی» در این کارزار از هند به خدمت گرفته شدند. ©Anonymous
1914 Nov 6 - 1918 Nov 14

جنگ جهانی اول در عراق

Mesopotamia, Iraq
لشکرکشی بین النهرین، بخشی از تئاتر خاورمیانه در جنگ جهانی اول ، درگیری بین متفقین (عمدتاً امپراتوری بریتانیا با نیروهایی از بریتانیا، استرالیا و عمدتاً راج بریتانیا) و قدرت های مرکزی، عمدتاً امپراتوری عثمانی بود.[54] این کارزار که در سال 1914 آغاز شد، با هدف حفاظت از میادین نفتی انگلیسی-فارسی در خوزستان و شط العرب، در نهایت به هدف گسترده‌تری یعنی تصرف بغداد و انحراف نیروهای عثمانی از جبهه‌های دیگر افزایش یافت.این کارزار با آتش بس مودروس در سال 1918 به پایان رسید که منجر به واگذاری عراق و تجزیه بیشتر امپراتوری عثمانی شد.درگیری با فرود آبی خاکی یک لشکر انگلیسی-هندی در الفاو آغاز شد و به سرعت برای ایمن سازی بصره و میادین نفتی نزدیک بریتانیا در ایران ( ایران کنونی) حرکت کرد.متفقین چندین پیروزی در امتداد رودهای دجله و فرات به دست آوردند، از جمله دفاع از بصره در نبرد شیبه در برابر ضد حمله عثمانی.با این حال، پیشروی متفقین در کوت، در جنوب بغداد، در دسامبر 1916 متوقف شد. محاصره بعدی کوت به طرز فاجعه‌باری برای متفقین پایان یافت و منجر به شکستی ویرانگر شد.[55]متفقین پس از سازماندهی مجدد، حمله جدیدی را برای تصرف بغداد آغاز کردند.با وجود مقاومت شدید عثمانی‌ها، بغداد در مارس 1917 سقوط کرد و به دنبال آن شکست‌های بیشتر عثمانی تا زمان آتش‌بس در مودروس رخ داد.پایان جنگ جهانی اول و متعاقب آن شکست امپراتوری عثمانی در سال 1918 منجر به پیکربندی مجدد رادیکال خاورمیانه شد.معاهده سور در 1920 و معاهده لوزان در 1923 امپراتوری عثمانی را از بین برد.در عراق، این امر بر اساس تصمیمات جامعه ملل، دوره ای از قیمومت بریتانیا را آغاز کرد.دوره فرمانروایی شاهد تأسیس دولت مدرن عراق بود که مرزهای آن توسط بریتانیایی ها ترسیم شده بود و گروه های قومی و مذهبی متنوعی را در بر می گرفت.فرمانروایی بریتانیا با چالش هایی مواجه بود، به ویژه شورش عراق در سال 1920 علیه دولت بریتانیا.این امر منجر به کنفرانس قاهره در سال 1921 شد که در آن تصمیم گرفته شد تا یک پادشاهی هاشمی به رهبری فیصل، تحت تأثیر شدید بریتانیا، در منطقه تأسیس شود.
1920
عراق معاصرornament
شورش عراق
شورش عراق در سال 1920. ©Anonymous
1920 May 1 - Oct

شورش عراق

Iraq
شورش عراق در سال 1920 در تابستان در بغداد آغاز شد که با تظاهرات گسترده علیه حکومت بریتانیا مشخص شد.کاتالیزور فوری این اعتراضات، وضع قوانین جدید مالکیت زمین و مالیات دفن در نجف توسط انگلیسی ها بود.این شورش به سرعت شتاب گرفت زیرا به مناطق عمدتاً قبیله ای شیعه در امتداد فرات میانی و سفلی گسترش یافت.یکی از رهبران اصلی شیعیان در این شورش شیخ مهدی الخالسی بود.[56]شایان ذکر است که این شورش شاهد همکاری میان جوامع مذهبی سنی و شیعه، گروه های قبیله ای، توده های شهری و بسیاری از افسران عراقی بود که در سوریه بودند.[57] اهداف اولیه انقلاب دستیابی به استقلال از سلطه بریتانیا و ایجاد حکومت عربی بود.[57] در حالی که شورش در ابتدا تا حدودی پیشرفت کرد، در پایان اکتبر 1920، بریتانیا تا حد زیادی آن را سرکوب کرد، اگرچه عناصر قیام به طور پراکنده تا سال 1922 ادامه یافت.علاوه بر قیام های جنوب، دهه 1920 در عراق نیز با شورش در مناطق شمالی، به ویژه کردها، مشخص شد.این شورش ها ناشی از آرزوهای کردها برای استقلال بود.یکی از رهبران برجسته کرد، شیخ محمود برزنجی بود که در این دوره نقش بسزایی در مبارزات کردها داشت.این شورش‌ها بر چالش‌های پیش روی دولت جدید عراق در مدیریت گروه‌های قومی و فرقه‌ای مختلف در داخل مرزهای خود تأکید کرد.
عراق اجباری
در سال 1921، انگلیسی ها فیصل اول را به عنوان پادشاه عراق منصوب کردند. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1921 Jan 1 - 1932

عراق اجباری

Iraq
عراق اجباری که در سال 1921 تحت کنترل بریتانیا تأسیس شد، یک مرحله اساسی در تاریخ مدرن عراق بود.این مأموریت نتیجه انحلال امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و تقسیم متعاقب آن سرزمین های آن بر اساس معاهده سور در سال 1920 و معاهده لوزان در سال 1923 بود.در سال 1921، انگلیسی ها فیصل اول را به عنوان پادشاه عراق منصوب کردند، پس از مشارکت او در شورش اعراب علیه عثمانی ها و کنفرانس قاهره.سلطنت فیصل اول آغاز سلطنت هاشمی در عراق بود که تا سال 1958 ادامه یافت. فرمانروایی بریتانیا، در حالی که یک سلطنت مشروطه و یک سیستم پارلمانی ایجاد کرد، کنترل قابل توجهی بر اداره، ارتش و امور خارجی عراق داشت.این دوره شاهد تحولات چشمگیری در زیرساخت های عراق بود، از جمله تأسیس مؤسسات آموزشی مدرن، ساخت راه آهن و توسعه صنعت نفت.کشف نفت در موصل در سال 1927 توسط شرکت نفت عراق تحت مالکیت بریتانیا به طور قابل توجهی بر چشم انداز اقتصادی و سیاسی منطقه تأثیر گذاشت.با این حال، دوره فرمانروایی نیز با نارضایتی و شورش گسترده علیه حکومت بریتانیا مشخص شد.قابل توجه انقلاب کبیر عراق در سال 1920 بود، قیام گسترده ای که به طور قابل توجهی بر تشکیل دولت عراق تأثیر گذاشت.این شورش بریتانیایی ها را بر آن داشت تا پادشاهی سازگارتر را روی کار بیاورند و در نهایت به استقلال عراق منجر شد.در سال 1932، عراق به طور رسمی از بریتانیا استقلال یافت، اگرچه نفوذ بریتانیا همچنان قابل توجه بود.این انتقال با معاهده انگلیس و عراق در سال 1930 مشخص شد، که اجازه می داد تا حدی از خودمختاری عراق در عین حصول اطمینان از منافع بریتانیا، به ویژه در امور نظامی و خارجی، تامین شود.عراق اجباری پایه و اساس دولت مدرن عراق را گذاشت، اما بذر درگیری های آینده، به ویژه در مورد اختلافات قومی و مذهبی را نیز کاشت.سیاست‌های قیمومت بریتانیا اغلب تنش‌های فرقه‌ای را تشدید می‌کرد و زمینه را برای درگیری‌های سیاسی و اجتماعی بعدی در منطقه فراهم می‌کرد.
پادشاهی مستقل عراق
گسترش نیروهای انگلیسی در خیابان الرشید در جریان کودتای بکر صدقی (اولین کودتای نظامی در عراق و کشورهای عربی) در سال 1936م. ©Anonymous
استقرار تسلط اعراب سنی در عراق به ناآرامی های قابل توجهی در میان جوامع آشوری، ایزدی و شیعه انجامید که با سرکوب شدید مواجه شد.در سال 1936، عراق اولین کودتای نظامی خود را به رهبری بکر صدقی تجربه کرد، که نخست وزیر موقت را با یک دستیار جایگزین کرد.این رویداد آغازگر دوره ای از بی ثباتی سیاسی بود که مشخصه آن کودتاهای متعدد بود که در سال 1941 به اوج خود رسید.جنگ جهانی دوم شاهد آشفتگی بیشتر در عراق بود.در سال 1941 رژیم نایب عبدالله توسط افسران میدان طلایی به رهبری رشیدعلی سرنگون شد.این دولت طرفدار نازی ها عمر کوتاهی نداشت و در ماه مه 1941 توسط نیروهای متفقین با کمک گروه های محلی آشوری و کرد در جنگ انگلیس و عراق شکست خورد.پس از جنگ، عراق به عنوان یک پایگاه استراتژیک برای عملیات متفقین علیه ویشی-فرانسه در سوریه خدمت کرد و از تهاجم انگلیس و شوروی به ایران حمایت کرد.عراق در سال 1945 به عضویت سازمان ملل متحد و یکی از اعضای مؤسس اتحادیه عرب درآمد. در همان سال، مصطفی بارزانی، رهبر کردها، شورشی را علیه دولت مرکزی بغداد آغاز کرد که منجر به تبعید نهایی وی به اتحاد جماهیر شوروی پس از شکست قیام شد.در سال 1948، عراق شاهد قیام الوثبه، مجموعه ای از اعتراضات خشونت آمیز در بغداد با حمایت جزئی کمونیست ها، علیه معاهده دولت با بریتانیا بود.قیام، که تا بهار ادامه داشت، با اعمال حکومت نظامی متوقف شد، زیرا عراق به جنگ ناموفق اعراب و اسرائیل پیوست.اتحادیه عرب هاشمیان در سال 1958 توسط ملک حسین اردن و عبدالله پیشنهاد شد که پاسخی به اتحادیهمصر و سوریه بود.نوری السعید، نخست وزیر عراق، گنجاندن کویت را در این اتحادیه متصور بود.با این حال، گفتگو با حاکم کویت، شیخ عبدالله سلیم، منجر به درگیری با بریتانیا شد که مخالف استقلال کویت بود.پادشاهی عراق که به طور فزاینده ای منزوی شده بود، برای فرونشاندن نارضایتی های فزاینده بر ظلم و ستم سیاسی شدید در زمان نوری السعید متکی بود.
جنگ انگلیس و عراق
گلادیاتورهای گلاستر اسکادران شماره 94 یگان RAF که توسط لژیونرهای عرب محافظت می شوند، در طول سفر خود از اسماعیلیه مصر برای تقویت حبانیه سوخت گیری می کنند. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1941 May 2 - May 31

جنگ انگلیس و عراق

Iraq
جنگ انگلیس و عراق، یک درگیری مهم در طول جنگ جهانی دوم ، یک عملیات نظامی متفقین به رهبری بریتانیا علیه پادشاهی عراق تحت رهبری رشید گیلانی بود.گیلانی در کودتای 1941 عراق با حمایت آلمان وایتالیا به قدرت رسیده بود.نتیجه این کارزار سقوط دولت گیلانی، اشغال مجدد عراق توسط نیروهای انگلیسی ، و بازگرداندن شاهزاده عبدالله، نایب السلطنه طرفدار بریتانیا، به قدرت بود.از سال 1921، عراق اجباری تحت حاکمیت بریتانیا بود.معاهده انگلیس و عراق در سال 1930 که قبل از استقلال اسمی عراق در سال 1932 تنظیم شد، با مخالفت ملی گرایان عراقی از جمله رشید علی الگیلانی مواجه شد.دولت عراق علیرغم اینکه تحت رهبری عبدالله یک قدرت بی طرف بود، به سمت بریتانیا متمایل شد.در آوریل 1941، ناسیونالیست های عراقی با حمایت آلمان نازی و ایتالیای فاشیست، کودتای میدان طلایی را سازماندهی کردند، عبدالله را سرنگون کردند و الگیلانی را به عنوان نخست وزیر منصوب کردند.برقراری روابط الگیلانی با قدرت های محور باعث مداخله متفقین شد، زیرا عراق از نظر استراتژیک به عنوان یک پل زمینی برای اتصال نیروهای بریتانیا درمصر وهند قرار داشت.درگیری با حملات هوایی متفقین علیه عراق در 2 مه تشدید شد.این اقدامات نظامی منجر به فروپاشی رژیم الگیلانی و بازگرداندن عبدالله به عنوان نایب السلطنه شد و به طور قابل توجهی نفوذ متفقین را در خاورمیانه تقویت کرد.
جمهوری عراق
سربازی در ویرانه های وزارت دفاع پس از انقلاب رمضان ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1958 Jan 1 - 1968

جمهوری عراق

Iraq
دوره جمهوری عراق، از سال 1958 تا 1968، یک دوره دگرگون کننده در تاریخ عراق بود.با انقلاب 14 ژوئیه در سال 1958، زمانی که یک کودتای نظامی به رهبری سرتیپ عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالسلام عارف، سلطنت هاشمی را سرنگون کرد، آغاز شد.این انقلاب به سلطنتی که ملک فیصل اول در سال 1921 تحت فرمان بریتانیا تأسیس کرد، پایان داد و عراق را به یک جمهوری تبدیل کرد.عبدالکریم قاسم اولین نخست وزیر و رهبر واقعی جمهوری جدید شد.حکومت او (1958-1963) با تغییرات اجتماعی-سیاسی قابل توجهی از جمله اصلاحات ارضی و ارتقای رفاه اجتماعی مشخص شد.قاسم همچنین عراق را از پیمان طرفدار غرب بغداد خارج کرد، به دنبال ایجاد توازن در روابط بین اتحاد جماهیر شوروی و غرب بود و نقشی محوری در ملی شدن صنعت نفت عراق در سال 1961 ایفا کرد.مشخصه این دوره بی ثباتی و درگیری سیاسی، با تنش بین کمونیست ها و ناسیونالیست ها و همچنین بین گروه های مختلف ملی گرای عرب بود.در سال 1963، کودتای حزب سوسیالیست بعث عرب، با حمایت ارتش، دولت قاسم را سرنگون کرد.عبدالسلام عارف رئیس جمهور شد و کشور را به سمت ناسیونالیسم عربی هدایت کرد.با این حال، حکومت عارف کوتاه مدت بود.او در سال 1966 در یک سقوط هلیکوپتر جان خود را از دست داد.پس از مرگ عارف، برادرش عبدالرحمن عارف، ریاست جمهوری را بر عهده گرفت.دوران تصدی او (1966-1968) روند بی ثباتی سیاسی را ادامه داد و عراق با چالش های اقتصادی و افزایش تنش های اجتماعی روبرو شد.حکومت برادران عارف از نظر ایدئولوژیک کمتر از حکومت قاسم بود و بیشتر بر حفظ ثبات و کمتر بر اصلاحات اجتماعی-اقتصادی تمرکز داشت.دوره جمهوری عراق با کودتای دیگری در سال 1968 بعثی به رهبری احمد حسن البکر که رئیس جمهور شد به پایان رسید.این کودتا آغاز دوره طولانی کنترل حزب بعث در عراق بود که تا سال 2003 ادامه یافت. دهه 1958-1968 جمهوری عراق زمینه را برای تغییرات مهمی در سیاست، جامعه و موقعیت این کشور در عرصه بین المللی فراهم کرد. عرصه
انقلاب 14 جولای
انبوهی از مردان و سربازان در مرکز شهر امان، اردن، در حال تماشای یک گزارش خبری در مورد رسوب، 14 ژوئیه 1958 ©Anonymous
انقلاب 14 ژوئیه که به نام کودتای نظامی 1958 عراق نیز شناخته می شود، در 14 ژوئیه 1958 در عراق رخ داد که منجر به سرنگونی ملک فیصل دوم و پادشاهی عراق به رهبری هاشمی شد.این رویداد نشان‌دهنده تأسیس جمهوری عراق و پایان دادن به اتحاد مختصر عرب هاشمی بین عراق و اردن بود که شش ماه قبل از آن تشکیل شده بود.پس از جنگ جهانی دوم ، پادشاهی عراق به مرکز ناسیونالیسم عرب تبدیل شد.مشکلات اقتصادی و مخالفت شدید با نفوذ غرب، که با مشارکت عراق در پیمان بغداد در سال 1955 و حمایت ملک فیصل از تهاجم بریتانیا بهمصر در جریان بحران سوئز تشدید شد، به ناآرامی ها دامن زد.سیاست‌های نخست‌وزیر نوری السعید، به‌ویژه در میان پرسنل نظامی که محبوبیت چندانی نداشت، باعث سازمان‌دهی مخفی مخالفان شد، با الهام از جنبش افسران آزاد مصر که در سال 1952 سلطنت مصر را سرنگون کرد. احساسات پان عرب در عراق با تشکیل اتحادیه عرب بیشتر تقویت شد. جمهوری در فوریه 1958 در زمان جمال عبدالناصر.در جولای 1958، هنگامی که واحدهای ارتش عراق برای حمایت از ملک حسین اردن اعزام شدند، افسران آزاد عراقی به رهبری سرتیپ عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالسلام عارف از این لحظه برای پیشروی به سمت بغداد استفاده کردند.در 14 ژوئیه، این نیروهای انقلابی کنترل پایتخت را به دست گرفتند و جمهوری جدید را اعلام کردند و شورای انقلابی را تشکیل دادند.این کودتا به اعدام ملک فیصل و ولیعهد عبدالله در کاخ سلطنتی منجر شد و به خاندان هاشمی در عراق پایان داد.نخست وزیر السعید که قصد فرار داشت، روز بعد دستگیر و کشته شد.پس از کودتا، قاسم نخست وزیر و وزیر دفاع شد و عارف معاون نخست وزیر و وزیر کشور شد.قانون اساسی موقت در اواخر ژوئیه ایجاد شد.در مارس 1959، دولت جدید عراق از پیمان بغداد فاصله گرفت و شروع به همسویی با اتحاد جماهیر شوروی کرد.
جنگ اول عراق و کرد
افسران ارشد عراقی در جنبش‌های شمال، خلیل جاسم، مؤسس هنگ‌های سبک «جش» و یگان‌های کماندویی، ابتدا از راست و ابراهیم فیصل الانصاری فرمانده لشکر دوم از راست در شمال عراق 1966 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1961 Sep 11 - 1970 Mar

جنگ اول عراق و کرد

Kurdistān, Iraq
جنگ اول عراق و کردها، یک درگیری مهم در تاریخ عراق، بین سال های 1961 و 1970 رخ داد. این جنگ زمانی آغاز شد که حزب دموکرات کردستان (KDP) به رهبری مصطفی بارزانی، در سپتامبر 1961 شورش را در شمال عراق آغاز کرد. جنگ در درجه اول بود. مبارزه مردم کرد برای خودمختاری علیه دولت عراق.در مراحل اولیه درگیری، دولت عراق به رهبری عبدالکریم قاسم و بعداً توسط حزب بعث با چالش هایی در سرکوب مقاومت کردها مواجه شد.مبارزان کرد، معروف به پیشمرگه، از تاکتیک های چریکی استفاده کردند و از آشنایی خود با مناطق کوهستانی شمال عراق بهره بردند.یکی از لحظات مهم جنگ، تغییر رهبری عراق در سال 1963 بود که حزب بعث قاسم را سرنگون کرد.رژیم بعث که در ابتدا تهاجمی تر نسبت به کردها بود، در نهایت به دنبال راه حلی دیپلماتیک بود.این درگیری شاهد مداخلات خارجی بود و کشورهایی مانند ایران و ایالات متحده از کردها حمایت کردند تا دولت عراق را که روابط نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی داشت تضعیف کنند.جنگ با آتش بس های متناوب و مذاکرات مشخص شد.توافق الجزایر در سال 1970 با میانجیگری رئیس جمهور الجزایر، هواری بومدین، رویدادی کلیدی بود که به طور موقت به خصومت ها پایان داد.این قرارداد به کردها خودمختاری در منطقه، به رسمیت شناختن رسمی زبان کردی و نمایندگی در دولت اعطا کرد.با این حال، این توافق به طور کامل اجرا نشد و منجر به درگیری های آینده شد.جنگ اول عراق و کردها زمینه را برای روابط پیچیده بین دولت عراق و جمعیت کرد فراهم کرد و مسائل مربوط به خودمختاری و نمایندگی همچنان محور مبارزات بعدی کردها در عراق بود.
انقلاب رمضان
تابلویی با تصویر قاسم که در جریان کودتا برداشته شد ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1963 Feb 8 - Feb 10

انقلاب رمضان

Iraq
انقلاب رمضان که در 8 فوریه 1963 رخ داد، یک رویداد مهم در تاریخ عراق بود که نشان دهنده سرنگونی دولت قاسم در آن زمان توسط حزب بعث بود.این انقلاب در ماه مبارک رمضان به وقوع پیوست و نام آن از این روست.عبدالکریم قاسم که از زمان کودتای 1958 نخست وزیر بود، توسط ائتلافی از بعثی ها، ناصری ها و دیگر گروه های پان عرب سرنگون شد.این ائتلاف از رهبری قاسم، به ویژه سیاست عدم تعهد او و عدم پیوستن به جمهوری متحده عربی، اتحادیه سیاسی بینمصر و سوریه، ناراضی بود.حزب بعث به همراه متحدانش کودتا را سازماندهی کردند.افراد کلیدی شامل احمد حسن البکر و عبدالسلام عارف بودند.این کودتا با خشونت قابل توجهی همراه بود و تعداد قابل توجهی تلفات، از جمله خود قاسم، که اندکی بعد دستگیر و اعدام شد، همراه بود.پس از کودتا، حزب بعث شورای فرماندهی انقلابی (RCC) را برای اداره عراق تأسیس کرد.عبدالسلام عارف به عنوان رئیس جمهور منصوب شد و البکر نخست وزیر شد.با این حال، جنگ قدرت داخلی به زودی در داخل دولت جدید پدیدار شد که منجر به کودتای بیشتر در نوامبر 1963 شد. این کودتا حزب بعث را از قدرت کنار زد، اگرچه آنها در سال 1968 به قدرت بازگشتند.انقلاب رمضان به طور قابل توجهی بر چشم انداز سیاسی عراق تأثیر گذاشت.این اولین باری بود که حزب بعث در عراق قدرت گرفت و زمینه را برای تسلط آنها در آینده از جمله ظهور صدام حسین فراهم کرد.همچنین مشارکت عراق در سیاست پان عربی را تشدید کرد و پیش درآمد مجموعه ای از کودتاها و درگیری های داخلی بود که مشخصه سیاست عراق برای دهه ها بود.
انقلاب 17 ژوئیه
حسن البکر، سازمان دهنده اصلی کودتا، در سال 1968 به ریاست جمهوری رسید. ©Anonymous
انقلاب 17 ژوئیه، رویدادی محوری در تاریخ عراق، در 17 ژوئیه 1968 رخ داد. این کودتای بدون خونریزی توسط احمد حسن البکر، عبدالرزاق النایف، و عبدالرحمن الداود سازماندهی شد.این امر منجر به سرنگونی رئیس جمهور عبدالرحمن عارف و نخست وزیر طاهر یحیی شد و راه را برای به دست گرفتن قدرت حزب سوسیالیست عرب بعث شاخه منطقه ای عراق هموار کرد.از چهره‌های کلیدی حزب بعث در کودتا و پاکسازی‌های سیاسی متعاقب آن می‌توان به حردان التکریتی، صالح مهدی عمش و صدام حسین اشاره کرد که بعدها رئیس‌جمهور عراق شد.این کودتا عمدتاً نخست وزیر یحیی را هدف قرار داد، ناصری که از بحران سیاسی پس از جنگ شش روزه ژوئن 1967 بهره برده بود.یحیی برای ملی شدن شرکت نفت عراق (IPC) که متعلق به غرب است، تلاش کرده بود تا از نفت عراق به عنوان اهرمی علیه اسرائیل استفاده کند.با این حال، ملی شدن کامل IPC تنها در سال 1972 در رژیم بعث محقق شد.پس از کودتا، دولت جدید بعث عراق بر تحکیم قدرت خود متمرکز شد.این سازمان مداخله آمریکا و اسرائیل را محکوم کرد، 14 نفر از جمله 9 یهودی عراقی را به اتهام جاسوسی دروغین اعدام کرد و به دنبال پاکسازی مخالفان سیاسی شد.رژیم همچنین به دنبال تقویت روابط سنتی عراق با اتحاد جماهیر شوروی بود.حزب بعث از انقلاب 17 ژوئیه تا سال 2003 که با تهاجم نیروهای آمریکایی و بریتانیایی سرنگون شد، حکومت خود را حفظ کرد.ضروری است که انقلاب 17 ژوئیه را از انقلاب 14 ژوئیه 1958 که به سلسله هاشمی پایان داد و جمهوری عراق را تأسیس کرد و انقلاب رمضان 8 فوریه 1963 که برای اولین بار حزب بعث عراق را به عنوان بخشی به قدرت رساند، متمایز کرد. یک دولت ائتلافی کوتاه مدت
عراق در زمان صدام حسین
صدام حسین رئیس جمهور عراق با لباس نظامی ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
صعود صدام حسین به قدرت در عراق با تثبیت نفوذ و کنترل استراتژیک مشخص شد.در سال 1976، او به ژنرال نیروهای مسلح عراق تبدیل شد و به سرعت به عنوان چهره کلیدی دولت ظاهر شد.با رو به زوال سلامتی رئیس جمهور احمد حسن البکر، صدام به طور فزاینده ای به چهره دولت عراق چه در داخل و چه در امور بین المللی تبدیل شد.او عملاً معمار سیاست خارجی عراق شد و کشور را در تعاملات دیپلماتیک نمایندگی کرد و به تدریج سال‌ها قبل از به قدرت رسیدن رسمی خود در سال 1979 به رهبر واقعی تبدیل شد.صدام در این مدت بر تقویت موقعیت خود در حزب بعث متمرکز شد.او با دقت با اعضای اصلی حزب روابط برقرار کرد و یک پایگاه حمایتی وفادار و با نفوذ را تشکیل داد.مانورهای او نه تنها برای به دست آوردن متحدان بلکه برای تضمین تسلط خود در حزب و دولت بود.در سال 1979، زمانی که البکر معاهداتی را با سوریه که همچنین توسط رژیم بعث رهبری می شد، با هدف اتحاد دو کشور آغاز کرد، یک تحول مهم رخ داد.بر اساس این طرح، حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، معاون رهبر اتحادیه می شود، اقدامی که به طور بالقوه آینده سیاسی صدام را تهدید می کند.صدام با احساس خطر به حاشیه راندن، قاطعانه عمل کرد تا قدرت خود را تضمین کند.او در 16 ژوئیه 1979 البکر بیمار را مجبور به استعفا کرد و متعاقباً ریاست جمهوری عراق را بر عهده گرفت و کنترل خود را بر کشور و جهت گیری سیاسی آن مستحکم کرد.عراق تحت رژیم صدام حسین، از سال 1979 تا 2003، دوره ای بود که با حکومت استبدادی و درگیری های منطقه ای مشخص شد.صدام که در سال 1979 به عنوان رئیس جمهور عراق به قدرت رسید، به سرعت یک حکومت توتالیتر ایجاد کرد و قدرت را متمرکز کرد و مخالفان سیاسی را سرکوب کرد.یکی از وقایع تعیین کننده اولیه حکومت صدام، جنگ ایران و عراق از سال 1980 تا 1988 بود. این درگیری که توسط عراق در تلاش برای به دست گرفتن کنترل مناطق نفت خیز ایران و مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی ایران آغاز شد، منجر به تلفات و تلفات قابل توجهی شد. آشفتگی اقتصادی برای هر دو کشورجنگ در بن بست و بدون پیروز مشخص و خسارت سنگین بر اقتصاد و جامعه عراق به پایان رسید.در اواخر دهه 1980، رژیم صدام به خاطر کمپین الانفال علیه جمعیت کرد در شمال عراق بدنام بود.این کمپین شامل نقض گسترده حقوق بشر، از جمله استفاده از سلاح های شیمیایی در مکان هایی مانند حلبچه در سال 1988 بود که منجر به تلفات و آواره شدن تعداد زیادی غیرنظامی شد.حمله به کویت در سال 1990 نقطه حساس دیگری در حکومت صدام بود.این اقدام تجاوزکارانه به جنگ خلیج فارس در سال 1991 منجر شد، زیرا ائتلافی از نیروها به رهبری ایالات متحده برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت مداخله کردند.این جنگ شکست سختی را برای عراق به همراه داشت و منجر به اعمال تحریم های اقتصادی شدید توسط سازمان ملل شد.در طول دهه 1990، رژیم صدام به دلیل این تحریم‌ها با انزوای بین‌المللی مواجه بود که تأثیر مخربی بر اقتصاد عراق و رفاه مردم آن داشت.رژیم همچنین مورد بازرسی برای سلاح های کشتار جمعی (WMDs) قرار گرفت، اگرچه هیچ کدام به طور قطعی یافت نشد.فصل آخر حکومت صدام با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به بهانه حذف ادعای مالکیت سلاح های کشتار جمعی توسط عراق و پایان دادن به رژیم ظالمانه صدام آغاز شد.این تهاجم منجر به فروپاشی سریع دولت صدام و دستگیری نهایی وی در دسامبر 2003 شد. صدام حسین بعداً توسط یک دادگاه عراق محاکمه و در سال 2006 به اتهام جنایت علیه بشریت اعدام شد و پایان یکی از بحث برانگیزترین دوره های تاریخ مدرن عراق بود. .
جنگ ایران و عراق
بحث فرماندهان عراقی درباره استراتژی ها در جبهه نبرد، 1986 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1980 Sep 22 - 1988 Aug 20

جنگ ایران و عراق

Iran
جاه طلبی های ارضی عراق در قبال همسایگانش را می توان به برنامه های کشورهای آنتنت پس از جنگ جهانی اول ردیابی کرد.در سال‌های 1919-1920، زمانی که امپراتوری عثمانی تجزیه شد، پیشنهادهایی برای تشکیل یک کشور عربی بزرگتر شامل بخش‌هایی از شرق سوریه، جنوب شرقی ترکیه ، تمام کویت و مناطق مرزی ایران ارائه شد.این چشم انداز در یک نقشه انگلیسی از سال 1920 به تصویر کشیده شده است.جنگ ایران و عراق (1980-1988) که به قادسیات صدام نیز معروف است، نتیجه مستقیم این اختلافات ارضی بود.جنگ پرهزینه و بی نتیجه بود و اقتصاد عراق را ویران کرد.علیرغم اعلام پیروزی عراق در سال 1988، نتیجه اساساً بازگشت به مرزهای قبل از جنگ بود.درگیری با حمله عراق به ایران در 22 سپتامبر 1980 آغاز شد. این حرکت تحت تأثیر سابقه اختلافات مرزی و نگرانی‌ها در مورد شورش شیعیان در میان اکثریت شیعه عراق، با الهام از انقلاب ایران بود.هدف عراق تسلط بر خلیج فارس، جایگزینی ایران بود و از حمایت ایالات متحده برخوردار شد.[58]با این حال، حمله اولیه عراق به موفقیت محدودی دست یافت.تا ژوئن 1982، ایران تقریباً تمام قلمروهای از دست رفته را پس گرفته بود و تا 6 سال بعد، ایران عمدتاً موقعیت تهاجمی را در اختیار داشت.علیرغم درخواست های شورای امنیت سازمان ملل متحد برای آتش بس، جنگ تا 20 اوت 1988 ادامه یافت. این جنگ با آتش بس با میانجیگری سازمان ملل تحت قطعنامه 598 خاتمه یافت و هر دو طرف آن را پذیرفتند.چندین هفته طول کشید تا نیروهای ایرانی از خاک عراق عقب نشینی کنند و به مرزهای بین المللی قبل از جنگ همانطور که در توافقنامه 1975 الجزایر ذکر شده بود احترام بگذارند.آخرین اسیران جنگی در سال 2003 مبادله شدند [. 59]این جنگ تلفات انسانی و اقتصادی زیادی داشت و تخمین زده می‌شود که نیم میلیون سرباز و غیرنظامی از هر دو طرف جان باختند.با وجود این، جنگ نه تغییرات ارضی و نه جبران خسارت.این درگیری منعکس کننده تاکتیک های جنگ جهانی اول، از جمله جنگ خندق، استفاده از سلاح های شیمیایی مانند گاز خردل توسط عراق علیه نیروهای ایرانی و غیرنظامیان و همچنین کردهای عراقی بود.سازمان ملل استفاده از سلاح های شیمیایی را تایید کرد اما عراق را به عنوان تنها استفاده کننده آن مشخص نکرد.این به انتقاداتی منجر شد که جامعه بین‌المللی در حالی که عراق از سلاح‌های کشتار جمعی استفاده می‌کرد، منفعل ماند.[60]
تهاجم عراق به کویت و جنگ خلیج فارس
تانک اصلی نبرد شیر بابل، تانک نبرد رایج عراقی که در جنگ خلیج فارس توسط ارتش عراق مورد استفاده قرار گرفت. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
جنگ خلیج فارس ، درگیری بین عراق و ائتلاف 42 کشوری به رهبری ایالات متحده ، در دو مرحله اصلی رخ داد: عملیات سپر صحرا و عملیات طوفان صحرا.عملیات سپر صحرا در اوت 1990 به عنوان یک تجهیز نظامی آغاز شد و به عملیات طوفان صحرا با کمپین بمباران هوایی در 17 ژانویه 1991 انتقال یافت. جنگ با آزادسازی کویت در 28 فوریه 1991 به اوج خود رسید.حمله عراق به کویت در 2 اوت 1990 که منجر به اشغال کامل آن ظرف دو روز شد، آغازگر درگیری بود.عراق ابتدا یک دولت دست نشانده به نام «جمهوری کویت» را تأسیس کرد و سپس کویت را ضمیمه کرد.این الحاق، کویت را به دو بخش تقسیم کرد: «منطقه صدامیه المطلع» و «استان کویت».این تهاجم عمدتاً ناشی از مبارزات اقتصادی عراق بود، به ویژه ناتوانی عراق در بازپرداخت بدهی 14 میلیارد دلاری به کویت از جنگ ایران و عراق.افزایش تولید نفت کویت، فراتر از سهمیه اوپک، اقتصاد عراق را با کاهش قیمت جهانی نفت تحت فشار قرار داد.عراق اقدامات کویت را به عنوان جنگ اقتصادی تلقی کرد که تهاجم را تسریع کرد.جامعه بین المللی، از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC)، اقدامات عراق را محکوم کرد.قطعنامه های 660 و 661 شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم های اقتصادی علیه عراق وضع کرد.ایالات متحده، تحت ریاست جمهوری جورج اچ دبلیو بوش، و بریتانیا، در زمان نخست وزیری مارگارت تاچر، نیروهای خود را به عربستان سعودی اعزام کردند و از کشورهای دیگر نیز خواستند که همین کار را انجام دهند.این امر منجر به تشکیل یک ائتلاف نظامی بزرگ، بزرگترین ائتلاف از زمان جنگ جهانی دوم ، با مشارکت قابل توجه ایالات متحده، عربستان سعودی ، بریتانیا ومصر شد.عربستان سعودی و دولت در تبعید کویت بخش قابل توجهی از هزینه های ائتلاف را تامین کردند.قطعنامه 678 شورای امنیت سازمان ملل که در 29 نوامبر 1990 به تصویب رسید، به عراق تا 15 ژانویه 1991 مهلت داد تا از کویت عقب نشینی کند و "همه وسایل لازم" را پس از ضرب الاجل برای مجبور کردن عراق به خارج از کشور مجاز کرد.ائتلاف در 17 ژانویه 1991 بمباران هوایی و دریایی را آغاز کرد که به مدت پنج هفته ادامه یافت.در این دوره، عراق حملات موشکی را به اسرائیل انجام داد، به این امید که بتواند پاسخ اسرائیل را برانگیزد که ائتلاف را متلاشی کند.اما اسرائیل تلافی نکرد و ائتلاف دست نخورده باقی ماند.عراق همچنین با موفقیت محدودی نیروهای ائتلاف را در عربستان سعودی هدف قرار داد.در 24 فوریه 1991، ائتلاف یک حمله زمینی بزرگ به کویت را آغاز کرد و به سرعت آن را آزاد کرد و به سمت خاک عراق پیشروی کرد.صد ساعت پس از شروع تهاجم زمینی، آتش بس اعلام شد.جنگ خلیج فارس به دلیل پخش اخبار زنده از خطوط مقدم، به ویژه توسط CNN، قابل توجه بود و به دلیل تصاویر پخش شده از دوربین های بمب افکن های آمریکایی، نام مستعار "جنگ بازی های ویدئویی" را برای آن به ارمغان آورد.این جنگ شامل برخی از بزرگترین نبردهای تانک در تاریخ نظامی آمریکا بود.
اشغال عراق
سربازان ارتش ایالات متحده امنیت را در گشت زنی پیاده در رمادی، 16 اوت 2006 تامین می کنند ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
2003 Jan 1 - 2011

اشغال عراق

Iraq
اشغال عراق از سال 2003 تا 2011 با تهاجم به رهبری ایالات متحده در مارس 2003 آغاز شد. هدف از این تهاجم، فروپاشی رژیم صدام حسین، به بهانه از بین بردن سلاح های کشتار جمعی (WMD) بود که هرگز پیدا نشد.لشکرکشی سریع منجر به فروپاشی سریع دولت بعث شد.پس از سقوط صدام حسین، اداره موقت ائتلاف (CPA) به رهبری ایالات متحده برای اداره عراق تأسیس شد.پل برمر به‌عنوان رئیس حزب کمونیست چین در مراحل اولیه اشغال، با اجرای سیاست‌هایی مانند انحلال ارتش عراق و بعث زدایی از جامعه عراق، نقش مهمی ایفا کرد.این تصمیمات تأثیرات بلندمدتی بر ثبات و امنیت عراق داشت.دوره اشغال شاهد ظهور گروه های شورشی، خشونت فرقه ای و درگیری طولانی بود که به طور قابل توجهی بر جمعیت عراق تأثیر گذاشت.این شورش توسط گروه‌های مختلفی از جمله بعثی‌های سابق، اسلام‌گرایان و جنگجویان خارجی مشخص شد و به یک وضعیت امنیتی پیچیده و متزلزل منجر شد.در سال 2004، حاکمیت به طور رسمی به دولت موقت عراق بازگردانده شد.با این حال، حضور نیروهای خارجی که عمدتاً نیروهای آمریکایی بودند، ادامه یافت.این دوره شاهد چندین انتخابات کلیدی بود، از جمله انتخابات مجلس ملی انتقالی در ژانویه 2005، همه پرسی قانون اساسی در اکتبر 2005، و اولین انتخابات پارلمانی در دسامبر 2005، که نشان دهنده گام هایی در جهت ایجاد یک چارچوب دموکراتیک در عراق بود.وضعیت عراق با حضور و اقدامات گروه های شبه نظامی مختلف، اغلب در امتداد خطوط فرقه ای، پیچیده تر شد.این دوره با تلفات و آوارگی قابل توجه غیرنظامیان مشخص شد و نگرانی‌های بشردوستانه را برانگیخت.افزایش نیروهای آمریکایی در سال 2007، تحت ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و بعداً توسط رئیس جمهور باراک اوباما ادامه یافت، با هدف کاهش خشونت و تقویت کنترل دولت عراق.این استراتژی در کاهش سطح شورش و درگیری‌های فرقه‌ای موفق بود.توافقنامه وضعیت نیروهای ایالات متحده و عراق که در سال 2008 امضا شد، چارچوبی را برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق تعیین کرد.در دسامبر 2011، ایالات متحده به طور رسمی به حضور نظامی خود در عراق پایان داد و این نشان دهنده پایان دوره اشغال بود.با این حال، پیامدهای تهاجم و اشغال همچنان بر مناظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عراق تأثیر می گذارد و زمینه را برای چالش ها و درگیری های آینده در منطقه فراهم می کند.
2003 حمله به عراق
تفنگداران دریایی از گردان اول تفنگداران دریایی هفتم وارد یک قصر در طول نبرد بغداد می شوند. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
2003 Mar 20 - May 1

2003 حمله به عراق

Iraq
تهاجم به رهبری ایالات متحده به عراق، که نشانه آغاز جنگ عراق بود، در 19 مارس 2003 با یک عملیات هوایی آغاز شد و پس از آن در 20 مارس یک حمله زمینی انجام شد.مرحله تهاجم اولیه کمی بیش از یک ماه به طول انجامید، [61] با اعلامیه رئیس جمهور ایالات متحده جورج دبلیو بوش مبنی بر پایان عملیات رزمی بزرگ در 1 مه 2003 به پایان رسید. این مرحله شامل نیروهایی از ایالات متحده، بریتانیا ، استرالیا و لهستان بود. تصرف بغداد توسط ائتلاف در 9 آوریل 2003 پس از یک نبرد شش روزه در بغداد.مرجع موقت ائتلاف (CPA) به عنوان یک دولت انتقالی تشکیل شد که منجر به اولین انتخابات پارلمانی عراق در ژانویه 2005 شد. نیروهای نظامی ایالات متحده تا سال 2011 در عراق باقی ماندند [. 62]ائتلاف 160000 سرباز را در طول تهاجم اولیه مستقر کرد که عمدتاً آمریکایی بودند و گروه‌های مهم انگلیسی، استرالیایی و لهستانی بودند.پیش از این عملیات، 100000 نیروی آمریکایی در کویت تا 18 فوریه گرد هم آمدند.این ائتلاف از پیشمرگه های کردستان عراق حمایت دریافت کرد.اهداف اعلام شده از تهاجم، خلع سلاح عراق از سلاح های کشتار جمعی (WMD)، پایان دادن به حمایت صدام حسین از تروریسم و ​​آزادی مردم عراق بود.این در حالی بود که تیم بازرسی سازمان ملل به رهبری هانس بلیکس، درست قبل از تهاجم هیچ مدرکی دال بر کشتارهای کشتار جمعی پیدا نکرد.[63] تهاجم به دنبال شکست عراق در تبعیت از "فرصت نهایی" برای خلع سلاح، به گفته مقامات آمریکایی و بریتانیایی بود.[64]افکار عمومی در ایالات متحده تقسیم شده بود: نظرسنجی سی بی اس در ژانویه 2003 حاکی از حمایت اکثریت از اقدام نظامی علیه عراق، اما ترجیح راه حل دیپلماتیک و نگرانی در مورد افزایش تهدیدات تروریسم به دلیل جنگ بود.این تهاجم با مخالفت چندین متحد ایالات متحده از جمله فرانسه ، آلمان و نیوزلند مواجه شد که وجود سلاح های کشتار جمعی و توجیه جنگ را زیر سوال بردند.یافته‌های پس از جنگ از سلاح‌های شیمیایی، که به قبل از جنگ خلیج فارس در سال 1991 بازمی‌گردد، از منطق تهاجم پشتیبانی نمی‌کرد.[65] کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل، بعداً این تهاجم را بر اساس قوانین بین‌المللی غیرقانونی دانست.[66]تظاهرات ضد جنگ جهانی قبل از تهاجم با تظاهرات بی سابقه در رم و شرکت میلیون ها نفر در سراسر جهان به وقوع پیوست.[67] تهاجم با حمله هوایی به کاخ ریاست جمهوری بغداد در 20 مارس و به دنبال آن حمله زمینی به استان بصره و حملات هوایی در سراسر عراق آغاز شد.نیروهای ائتلاف به سرعت ارتش عراق را شکست دادند و بغداد را در 9 آوریل اشغال کردند و عملیات بعدی برای تامین امنیت مناطق دیگر انجام شد.صدام حسین و رهبری او مخفی شدند و در 1 می، بوش پایان عملیات رزمی بزرگ را اعلام کرد و به دوره اشغال نظامی منتقل شد.
شورش دوم عراق
دو شورشی عراقی مسلح از شمال عراق. ©Anonymous
2011 Dec 18 - 2013 Dec 30

شورش دوم عراق

Iraq
شورش عراق، که در اواخر سال 2011 پس از پایان جنگ عراق و خروج نیروهای آمریکایی دوباره شعله ور شد، دوره ای از درگیری شدید را با دخالت دولت مرکزی و گروه های فرقه ای مختلف در داخل عراق نشان داد.این شورش ادامه مستقیم بی ثباتی پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال 2003 بود.گروه های شبه نظامی سنی حملات خود را، به ویژه هدف قرار دادن اکثریت شیعه، تشدید کردند تا اعتبار دولت تحت رهبری شیعه و توانایی آن برای حفظ امنیت پس از خروج ائتلاف را تضعیف کنند.[68] جنگ داخلی سوریه که در سال 2011 آغاز شد، شورش را بیشتر تحت تأثیر قرار داد.تعداد زیادی از ستیزه جویان سنی و شیعه عراقی به طرف های مخالف در سوریه پیوستند و تنش های فرقه ای را در عراق تشدید کردند.[69]اوضاع در سال 2014 با تصرف موصل و مناطق قابل توجهی در شمال عراق توسط دولت اسلامی در عراق و سوریه (داعش) تشدید شد.داعش، یک گروه ستیزه جوی جهادی سلفی، به تفسیری بنیادگرایانه از اسلام سنی پایبند است و هدفش ایجاد خلافت است.این کشور در سال 2014 در جریان حمله به غرب عراق و پس از آن تصرف موصل مورد توجه جهانی قرار گرفت.کشتار سنجار که توسط داعش انجام شد، وحشیگری این گروه را بیشتر نشان داد.[70] بنابراین، درگیری در عراق با جنگ داخلی سوریه ادغام شد و بحران گسترده تر و مرگبارتری را ایجاد کرد.
جنگ در عراق
ISOF APC در خیابان موصل، شمال عراق، آسیای غربی.16 نوامبر 2016. ©Mstyslav Chernov
2013 Dec 30 - 2017 Dec 9

جنگ در عراق

Iraq
جنگ در عراق از سال 2013 تا 2017 مرحله حساسی در تاریخ معاصر این کشور بود که با ظهور و سقوط دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) و دخالت ائتلاف های بین المللی مشخص می شود.در اوایل سال 2013، تشدید تنش ها و نارضایتی فزاینده در میان جمعیت سنی منجر به اعتراضات گسترده علیه دولت تحت رهبری شیعیان شد.این اعتراضات اغلب با زور و تشدید اختلافات فرقه ای مواجه می شد.نقطه عطف در ژوئن 2014 زمانی بود که داعش، یک گروه اسلامگرای افراطی، موصل، دومین شهر بزرگ عراق را تصرف کرد.این رویداد نشان دهنده گسترش قابل توجه داعش بود که در مناطق تحت کنترل خود در عراق و سوریه خلافت اعلام کرد.سقوط موصل با تصرف شهرهای کلیدی دیگر از جمله تکریت و فلوجه همراه شد.در پاسخ به دستاوردهای سریع داعش در سرزمینی، دولت عراق به رهبری حیدر العبادی، نخست وزیر، به دنبال کمک بین المللی بود.ایالات متحده، با تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی، حملات هوایی را علیه اهداف داعش در اوت 2014 آغاز کرد. این تلاش‌ها با عملیات زمینی نیروهای عراقی، پیشمرگه‌های کرد و شبه‌نظامیان شیعه که اغلب توسط ایران پشتیبانی می‌شوند، تکمیل شد.یکی از رویدادهای مهم در این درگیری، نبرد رمادی (2015-2016)، یک ضد حمله بزرگ توسط نیروهای عراقی برای بازپس گیری شهر از دست داعش بود.این پیروزی نقطه عطفی در تضعیف تسلط داعش بر عراق بود.در سال 2016، تمرکز به موصل معطوف شد.نبرد موصل که از اکتبر 2016 آغاز شد و تا ژوئیه 2017 ادامه داشت، یکی از بزرگترین و مهم ترین عملیات نظامی علیه داعش بود.نیروهای عراقی با حمایت ائتلاف به رهبری آمریکا و مبارزان کرد با مقاومت شدیدی روبرو شدند اما در نهایت موفق به آزادسازی شهر شدند.در طول درگیری، بحران انسانی تشدید شد.میلیون‌ها عراقی آواره شدند و گزارش‌های گسترده‌ای از جنایات داعش، از جمله اعدام‌های دسته جمعی و نسل‌کشی علیه ایزدی‌ها و سایر اقلیت‌ها وجود داشت.جنگ به طور رسمی در دسامبر 2017 پایان یافت، زمانی که حیدر العبادی، نخست وزیر، پیروزی بر داعش را اعلام کرد.با این حال، علیرغم از دست دادن کنترل ارضی، داعش همچنان از طریق تاکتیک های شورشی و حملات تروریستی به عنوان یک تهدید ادامه داد.پیامدهای جنگ عراق را با چالش های عظیم بازسازی، تنش های فرقه ای و بی ثباتی سیاسی مواجه کرد.
شورش 2017 داعش در عراق
رزمایش اسکادران اول، هنگ سوم سواره نظام ارتش ایالات متحده با پهپاد Battelle Defender در عراق، 30 اکتبر 2018. نیروهای آمریکایی پیش بینی می کنند که یگان های داعش هواپیماهای بدون سرنشین را در هنگام شناسایی یا حملات مستقر کنند. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
شورش دولت اسلامی در عراق، که از سال 2017 ادامه دارد، به دنبال شکست ارضی دولت اسلامی (داعش) در عراق در اواخر سال 2016 است. این مرحله نشان دهنده تغییر از کنترل داعش بر مناطق وسیعی از خاک به استراتژی جنگ چریکی است.در سال 2017، نیروهای عراقی با حمایت بین المللی، شهرهای بزرگی مانند موصل را که پایگاه داعش بود، پس گرفتند.آزادسازی موصل در ژوئیه 2017 یک نقطه عطف مهم بود که نمادی از فروپاشی خلافت خودخوانده داعش بود.اما این پیروزی به معنای پایان فعالیت داعش در عراق نبود.پس از سال 2017، داعش به تاکتیک‌های شورشی، از جمله حملات انتحاری، کمین‌ها و بمب‌گذاری‌های انتحاری بازگشت.این حملات عمدتاً نیروهای امنیتی عراق، شخصیت‌های قبیله‌ای محلی و غیرنظامیان را در شمال و غرب عراق، مناطقی که حضور تاریخی داعش دارند، هدف قرار دادند.شورشیان بر بی ثباتی سیاسی، شکاف های فرقه ای و نارضایتی در میان جمعیت های سنی در عراق سرمایه گذاری کردند.این عوامل به همراه شرایط چالش برانگیز منطقه، تداوم هسته های داعش را تسهیل می کرد.وقایع مهم عبارتند از اعلام پیروزی حیدر العبادی، نخست وزیر وقت عراق بر داعش در دسامبر 2017 و پس از آن احیای مجدد حملات داعش، به ویژه در مناطق روستایی عراق.این حملات بر توانایی مستمر این گروه برای وارد کردن خسارت علیرغم از دست دادن کنترل ارضی تأکید کرد.چهره های قابل توجه در این مرحله شورش عبارتند از ابوبکر البغدادی، رهبر داعش تا زمان مرگش در سال 2019، و رهبران بعدی که به هدایت عملیات شورش ادامه دادند.دولت عراق، نیروهای کرد و گروه‌های شبه‌نظامی مختلف، اغلب با حمایت ائتلاف بین‌المللی، در عملیات‌های ضد شورش مشارکت داشته‌اند.علیرغم این تلاش ها، چشم انداز پیچیده اجتماعی-سیاسی در عراق مانع از ریشه کنی کامل نفوذ داعش شده است.از سال 2023، شورش دولت اسلامی در عراق با حملات پراکنده که ثبات و امنیت این کشور را مختل می کند، یک چالش امنیتی مهم باقی مانده است.این وضعیت منعکس کننده ماهیت پایدار جنگ شورشیان و دشواری پرداختن به مسائل اساسی است که منجر به چنین جنبش هایی می شود.

Appendices



APPENDIX 1

Iraq's Geography


Play button




APPENDIX 2

Ancient Mesopotamia 101


Play button




APPENDIX 3

Quick History of Bronze Age Languages of Ancient Mesopotamia


Play button




APPENDIX 4

The Middle East's cold war, explained


Play button




APPENDIX 5

Why Iraq is Dying


Play button

Characters



Ali Al-Wardi

Ali Al-Wardi

Iraqi Social Scientist

Saladin

Saladin

Founder of the Ayyubid dynasty

Shalmaneser III

Shalmaneser III

King of the Neo-Assyrian Empire

Faisal I of Iraq

Faisal I of Iraq

King of Iraq

Hammurabi

Hammurabi

Sixth Amorite king of the Old Babylonian Empire

Ibn al-Haytham

Ibn al-Haytham

Mathematician

Al-Ma'mun

Al-Ma'mun

Seventh Abbasid caliph

Saddam Hussein

Saddam Hussein

Fifth President of Iraq

Tiglath-Pileser III

Tiglath-Pileser III

King of the Neo-Assyrian Empire

Ur-Nammu

Ur-Nammu

Founded the Neo-Sumerian Empire

Al-Jahiz

Al-Jahiz

Arabic prose writer

Al-Kindi

Al-Kindi

Arab Polymath

Ashurbanipal

Ashurbanipal

King of the Neo-Assyrian Empire

Ashurnasirpal II

Ashurnasirpal II

King of the Neo-Assyrian Empire

Sargon of Akkad

Sargon of Akkad

First Ruler of the Akkadian Empire

Nebuchadnezzar II

Nebuchadnezzar II

Second Neo-Babylonian emperor

Al-Mutanabbi

Al-Mutanabbi

Arab Poet

Footnotes



  1. Mithen, Steven (2006). After the ice: a global human history, 20,000–5,000 BC (1st ed.). Cambridge, Massachusetts: Harvard University Press. p. 63. ISBN 978-0-674-01999-7.
  2. Moore, A.M.T.; Hillman, G.C.; Legge, A.J. (2000). Village on the Euphrates: From Foraging to Farming at Abu Hureyra. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-510807-8.
  3. Schmidt, Klaus (2003). "The 2003 Campaign at Göbekli Tepe (Southeastern Turkey)" (PDF). Neo-Lithics. 2/03: 3–8. ISSN 1434-6990. Retrieved 21 October 2011.
  4. Gates, Charles (2003). "Near Eastern, Egyptian, and Aegean Cities", Ancient Cities: The Archaeology of Urban Life in the Ancient Near East and Egypt, Greece and Rome. Routledge. p. 18. ISBN 978-0-415-01895-1.
  5. Mithen, Steven (2006). After the ice : a global human history, 20,000–5,000 BC (1st ed.). Cambridge, Massachusetts: Harvard University Press. p. 59. ISBN 978-0-674-01999-7.
  6. "Jericho", Encyclopædia Britannica
  7. Liran, Roy; Barkai, Ran (March 2011). "Casting a shadow on Neolithic Jericho". Antiquitey Journal, Volume 85, Issue 327.
  8. Kramer, Samuel Noah (1988). In the World of Sumer: An Autobiography. Wayne State University Press. p. 44. ISBN 978-0-8143-2121-8.
  9. Leick, Gwendolyn (2003), "Mesopotamia, the Invention of the City" (Penguin).
  10. Wolkstein, Diane; Kramer, Samuel Noah (1983). Inanna: Queen of Heaven and Earth: Her Stories and Hymns from Sumer. Elizabeth Williams-Forte. New York: Harper & Row. p. 174. ISBN 978-0-06-014713-6.
  11. "The origin of the Sumerians is unknown; they described themselves as the 'black-headed people'" Haywood, John (2005). The Penguin Historical Atlas of Ancient Civilizations. Penguin. p. 28. ISBN 978-0-14-101448-7.
  12. Elizabeth F. Henrickson; Ingolf Thuesen; I. Thuesen (1989). Upon this Foundation: The N̜baid Reconsidered : Proceedings from the U̜baid Symposium, Elsinore, May 30th-June 1st 1988. Museum Tusculanum Press. p. 353. ISBN 978-87-7289-070-8.
  13. Algaze, Guillermo (2005). The Uruk World System: The Dynamics of Expansion of Early Mesopotamian Civilization, Second Edition, University of Chicago Press.
  14. Lamb, Hubert H. (1995). Climate, History, and the Modern World. London: Routledge. ISBN 0-415-12735-1
  15. Jacobsen, Thorkild (1976), "The Harps that Once...; Sumerian Poetry in Translation" and "Treasures of Darkness: a history of Mesopotamian Religion".
  16. Roux, Georges (1993). Ancient Iraq. Harmondsworth: Penguin. ISBN 978-0-14-012523-8.
  17. Encyclopedia Iranica: Elam - Simashki dynasty, F. Vallat.
  18. Lafont, Bertrand. "The Army of the Kings of Ur: The Textual Evidence". Cuneiform Digital Library Journal.
  19. Eidem, Jesper (2001). The Shemshāra Archives 1: The Letters. Kgl. Danske Videnskabernes Selskab. p. 24. ISBN 9788778762450.
  20. Thomas, Ariane; Potts, Timothy (2020). Mesopotamia: Civilization Begins. Getty Publications. p. 14. ISBN 978-1-60606-649-2.
  21. Katz, Dina, "Ups and Downs in the Career of Enmerkar, King of Uruk", Fortune and Misfortune in the Ancient Near East: Proceedings of the 60th Rencontre Assyriologique Internationale Warsaw, 21–25 July 2014, edited by Olga Drewnowska and Malgorzata Sandowicz, University Park, USA: Penn State University Press, pp. 201-210, 2017.
  22. Lieberman, Stephen J., "An Ur III Text from Drēhem Recording ‘Booty from the Land of Mardu.’", Journal of Cuneiform Studies, vol. 22, no. 3/4, pp. 53–62, 1968.
  23. Clemens Reichel, "Political Change and Cultural Continuity in Eshnunna from the Ur III to the Old Babylonian Period", Department of Near Eastern Languages and Civilizations, University of Chicago, 1996.
  24. Lawson Younger, K., "The Late Bronze Age / Iron Age Transition and the Origins of the Arameans", Ugarit at Seventy-Five, edited by K. Lawson Younger Jr., University Park, USA: Penn State University Press, pp. 131-174, 2007.
  25. Schneider, Thomas (2003). "Kassitisch und Hurro-Urartäisch. Ein Diskussionsbeitrag zu möglichen lexikalischen Isoglossen". Altorientalische Forschungen (in German) (30): 372–381.
  26. Sayce, Archibald Henry (1878). "Babylon–Babylonia" . In Baynes, T. S. (ed.). Encyclopædia Britannica. Vol. 3 (9th ed.). New York: Charles Scribner's Sons. pp. 182–194, p. 104.
  27. H. W. F. Saggs (2000). Babylonians. British Museum Press. p. 117.
  28. Arnold, Bill (2004). Who were the Babylonians?. Atlanta, GA: Society of Biblical Literature. pp. 61–73. ISBN 9781589831063.
  29. Merrill, Eugene; Rooker, Mark F.; Grisanti, Michael A (2011). The World and the Word: An Introduction to the Old Testament. Nashville, Tennessee: B&H Publishing Group. ISBN 978-0-8054-4031-7, p. 30.
  30. Aberbach, David (2003). Major Turning Points in Jewish Intellectual History. New York: Palgrave MacMillan. ISBN 978-1-4039-1766-9, p. 4.
  31. Radner, Karen (2012). "The King's Road – the imperial communication network". Assyrian empire builders. University College London.
  32. Frahm, Eckart (2017). "The Neo-Assyrian Period (ca. 1000–609 BCE)". In E. Frahm (ed.). A Companion to Assyria. Hoboken: John Wiley & Sons. ISBN 978-1-118-32524-7, pp. 177–178.
  33. Bagg, Ariel (2016). "Where is the Public? A New Look at the Brutality Scenes in Neo-Assyrian Royal Inscriptions and Art". In Battini, Laura (ed.). Making Pictures of War: Realia et Imaginaria in the Iconology of the Ancient Near East. Archaeopress Ancient Near Eastern Archaeology. Oxford: Archaeopress. doi:10.2307/j.ctvxrq18w.12. ISBN 978-1-78491-403-5, pp. 58, 71.
  34. Veenhof, Klaas R.; Eidem, Jesper (2008). Mesopotamia: The Old Assyrian Period. Orbis Biblicus et Orientalis. Göttingen: Academic Press Fribourg. ISBN 978-3-7278-1623-9, p. 19.
  35. Liverani, Mario (2014). The Ancient Near East: History, Society and Economy. Translated by Tabatabai, Soraia. Oxford: Routledge. ISBN 978-0-415-67905-3, p. 208.
  36. Lewy, Hildegard (1971). "Assyria c. 2600–1816 BC". In Edwards, I. E. S.; Gadd, C. J.; Hammond, N. G. L. (eds.). The Cambridge Ancient History: Volume I Part 2: Early History of the Middle East (3rd ed.). Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-07791-0, p. 731.
  37. Zara, Tom (2008). "A Brief Study of Some Aspects of Babylonian Mathematics". Liberty University: Senior Honors Theses. 23, p. 4.
  38. Dougherty, Raymond Philip (2008). Nabonidus and Belshazzar: A Study of the Closing Events of the Neo-Babylonian Empire. Wipf and Stock Publishers. ISBN 978-1-55635-956-9, p. 1.
  39. Hanish, Shak (2008). "The Chaldean Assyrian Syriac people of Iraq: an ethnic identity problem". Digest of Middle East Studies. 17 (1): 32–47. doi:10.1111/j.1949-3606.2008.tb00145.x, p. 32.
  40. "The Culture And Social Institutions Of Ancient Iran" by Muhammad A. Dandamaev, Vladimir G. Lukonin. Page 104.
  41. Cameron, George (1973). "The Persian satrapies and related matters". Journal of Near Eastern Studies. 32: 47–56. doi:10.1086/372220. S2CID 161447675.
  42. Curtis, John (November 2003). "The Achaemenid Period in Northern Iraq" (PDF). L'Archéologie de l'Empire Achéménide. Paris, France: 3–4.
  43. Farrokh, Kaveh; Frye, Richard N. (2009). Shadows in the Desert: Ancient Persia at War. Bloomsbury USA. p. 176. ISBN 978-1-84603-473-2.
  44. Steven C. Hause, William S. Maltby (2004). Western civilization: a history of European society. Thomson Wadsworth. p. 76. ISBN 978-0-534-62164-3.
  45. Roux, Georges. Ancient Iraq. Penguin Books (1992). ISBN 0-14-012523-X.
  46. Buck, Christopher (1999). Paradise and Paradigm: Key Symbols in Persian Christianity and the Baháí̕ Faith. SUNY Press. p. 69. ISBN 9780791497944.
  47. Rosenberg, Matt T. (2007). "Largest Cities Through History". New York: About.com. Archived from the original on 2016-08-18. Retrieved 2012-05-01.
  48. "ĀSŌRISTĀN". Encyclopædia Iranica. Retrieved 15 July 2013. ĀSŌRISTĀN, name of the Sasanian province of Babylonia.
  49. Saliba, George (1994). A History of Arabic Astronomy: Planetary Theories During the Golden Age of Islam. New York University Press. pp. 245, 250, 256–257. ISBN 0-8147-8023-7.
  50. Gutas, Dimitri (1998). Greek Thought, Arabic Culture: The Graeco-Arabic Translation Movement in Baghdad and Early 'Abbāsid Society (2nd-4th/8th-10th Centuries). London: Routledge.
  51. Thomas T. Allsen Culture and Conquest in Mongol Eurasia, p.84.
  52. Atwood, Christopher Pratt (2004). Encyclopedia of Mongolia and the Mongol empire. New York, NY: Facts On File. ISBN 0-8160-4671-9.
  53. Bayne Fisher, William "The Cambridge History of Iran", p.3.
  54. "Mesopotamian Front | International Encyclopedia of the First World War (WW1)". encyclopedia.1914-1918-online.net. Retrieved 2023-09-24.
  55. Christopher Catherwood (22 May 2014). The Battles of World War I. Allison & Busby. pp. 51–2. ISBN 978-0-7490-1502-2.
  56. Glubb Pasha and the Arab Legion: Britain, Jordan and the End of Empire in the Middle East, p7.
  57. Atiyyah, Ghassan R. Iraq: 1908–1921, A Socio-Political Study. The Arab Institute for Research and Publishing, 1973, 307.
  58. Tyler, Patrick E. "Officers Say U.S. Aided Iraq in War Despite Use of Gas" Archived 2017-06-30 at the Wayback Machine New York Times August 18, 2002.
  59. Molavi, Afshin (2005). "The Soul of Iran". Norton: 152.
  60. Abrahamian, Ervand, A History of Modern Iran, Cambridge, 2008, p.171.
  61. "U.S. Periods of War and Dates of Recent Conflicts" (PDF). Congressional Research Service. 29 November 2022. Archived (PDF) from the original on 28 March 2015. Retrieved 4 April 2015.
  62. Gordon, Michael; Trainor, Bernard (1 March 1995). The Generals' War: The Inside Story of the Conflict in the Gulf. New York: Little Brown & Co.
  63. "President Discusses Beginning of Operation Iraqi Freedom". Archived from the original on 31 October 2011. Retrieved 29 October 2011.
  64. "President Bush Meets with Prime Minister Blair". Georgewbush-whitehouse.archives.gov. 31 January 2003. Archived from the original on 12 March 2011. Retrieved 13 September 2009.
  65. Hoar, Jennifer (23 June 2006). "Weapons Found In Iraq Old, Unusable". CBS News. Archived from the original on 1 April 2019. Retrieved 14 March 2019.
  66. MacAskill, Ewen; Borger, Julian (15 September 2004). "Iraq war was illegal and breached UN charter, says Annan". The Guardian. Retrieved 3 November 2022.
  67. "Guinness World Records, Largest Anti-War Rally". Guinness World Records. Archived from the original on 4 September 2004. Retrieved 11 January 2007.
  68. "Suicide bomber kills 32 at Baghdad funeral march". Fox News. Associated Press. 27 January 2012. Archived from the original on 6 March 2012. Retrieved 22 April 2012.
  69. Salem, Paul (29 November 2012). "INSIGHT: Iraq's Tensions Heightened by Syria Conflict". Middle East Voices (Voice of America). Archived from the original on 19 June 2013. Retrieved 3 November 2012.
  70. Fouad al-Ibrahim (22 August 2014). "Why ISIS is a threat to Saudi Arabia: Wahhabism's deferred promise". Al Akhbar English. Archived from the original on 24 August 2014.

References



  • Broich, John. Blood, Oil and the Axis: The Allied Resistance Against a Fascist State in Iraq and the Levant, 1941 (Abrams, 2019).
  • de Gaury, Gerald. Three Kings in Baghdad: The Tragedy of Iraq's Monarchy, (IB Taurus, 2008). ISBN 978-1-84511-535-7
  • Elliot, Matthew. Independent Iraq: British Influence from 1941 to 1958 (IB Tauris, 1996).
  • Fattah, Hala Mundhir, and Frank Caso. A brief history of Iraq (Infobase Publishing, 2009).
  • Franzén, Johan. "Development vs. Reform: Attempts at Modernisation during the Twilight of British Influence in Iraq, 1946–1958," Journal of Imperial and Commonwealth History 37#1 (2009), pp. 77–98
  • Kriwaczek, Paul. Babylon: Mesopotamia and the Birth of Civilization. Atlantic Books (2010). ISBN 978-1-84887-157-1
  • Murray, Williamson, and Kevin M. Woods. The Iran-Iraq War: A military and strategic history (Cambridge UP, 2014).
  • Roux, Georges. Ancient Iraq. Penguin Books (1992). ISBN 0-14-012523-X
  • Silverfarb, Daniel. Britain's informal empire in the Middle East: a case study of Iraq, 1929-1941 ( Oxford University Press, 1986).
  • Silverfarb, Daniel. The twilight of British ascendancy in the Middle East: a case study of Iraq, 1941-1950 (1994)
  • Silverfarb, Daniel. "The revision of Iraq's oil concession, 1949–52." Middle Eastern Studies 32.1 (1996): 69-95.
  • Simons, Geoff. Iraq: From Sumer to Saddam (Springer, 2016).
  • Tarbush, Mohammad A. The role of the military in politics: A case study of Iraq to 1941 (Routledge, 2015).
  • Tripp, Charles R. H. (2007). A History of Iraq 3rd edition. Cambridge University Press.