تاریخ مسیحیت مربوط به دین مسیحیت، کشورهای مسیحی و مسیحیان با فرقه های مختلف آنها از قرن اول تا به امروز است.مسیحیت با خدمت عیسی، معلم و شفا دهنده یهودی که پادشاهی قریب الوقوع خدا را اعلام کرد و به صلیب کشیده شد، سرچشمه گرفت.30–33 پس از میلاد در اورشلیم در استان روم یهودیه.پیروان او بر این باورند که طبق اناجیل، او پسر خدا بود و برای آمرزش گناهان مرد و از مردگان زنده شد و توسط خداوند متعالی شد و به زودی در آغاز پادشاهی خدا باز خواهد گشت.
عصر حواری به نام رسولان و فعالیت های تبلیغی آنها نامگذاری شده است.در سنت مسیحی به عنوان عصر حواریون مستقیم عیسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.یک منبع اولیه برای عصر حواری اعمال رسولان است، اما صحت تاریخی آن مورد بحث قرار گرفته است و پوشش آن جزئی است، به ویژه از اعمال 15 به بعد بر خدمت پولس تمرکز می کند و در حدود سال 62 بعد از میلاد با موعظه پولس در روم به پایان می رسد. بازداشت خانگی.اولین پیروان عیسی فرقه ای از مسیحیان یهودی آخرالزمانی در قلمرو یهودیت معبد دوم بودند.گروههای مسیحی اولیه کاملاً یهودی بودند، مانند ابیونیتها، و جامعه مسیحی اولیه در اورشلیم، به رهبری جیمز عادل، برادر عیسی.طبق اعمال رسولان 9، آنها خود را به عنوان "شاگردان خداوند" و "راهی" توصیف کردند و طبق اعمال 11، یک جامعه مستقر از شاگردان در انطاکیه اولین کسانی بودند که "مسیحی" نامیده شدند.برخی از جوامع اولیه مسیحی، خداترس را به خود جذب کردند، یعنی هواداران یونانی-رومی که با یهودیت بیعت کردند، اما از تغییر دین خودداری کردند و در نتیجه وضعیت غیر یهودی (غیر یهودی) خود را که قبلاً از کنیسه های یهودی بازدید می کردند، حفظ کردند.گنجاندن غیریهودیان مشکلی ایجاد کرد، زیرا آنها نمی توانستند هالاخا را به طور کامل مشاهده کنند.شائول از تارسوس، که معمولاً به عنوان پولس رسول شناخته می شود، مسیحیان یهودی اولیه را مورد آزار و اذیت قرار داد، سپس مسلمان شد و مأموریت خود را در میان غیریهودیان آغاز کرد.نگرانی اصلی نامه های پولس، گنجاندن غیریهودیان در عهد جدید خداست، که این پیام را می فرستد که ایمان به مسیح برای نجات کافی است.به دلیل این شامل غیریهودیان، مسیحیت اولیه تغییر ماهیت داد و به تدریج از یهودیت و مسیحیت یهودی در طول دو قرن اول عصر مسیحیت جدا شد.پدران کلیسای قرن چهارم، یوسبیوس و اپیفانیوس از سالامیس، روایتی را نقل می کنند که پیش از ویرانی اورشلیم در سال 70 میلادی، به مسیحیان اورشلیم به طور معجزه آسایی هشدار داده شده بود که به پلا در منطقه دکاپولیس در آن سوی رود اردن فرار کنند.اناجیل و رساله های عهد جدید حاوی عقاید و سرودهای اولیه، و همچنین گزارش مصائب، قبر خالی، و ظواهر قیامت است.مسیحیت اولیه در میان مردمان آرامی زبان در امتداد سواحل مدیترانه و همچنین به بخشهای داخلی امپراتوری روم و فراتر از آن، به امپراتوری اشکانی و امپراتوری ساسانی بعدی، از جمله بینالنهرین ، که در زمانهای مختلف تحت سلطه بود، گسترش یافت. به میزان متفاوتی توسط این امپراتوری ها.
▲
●
100 Jan 1
دوره قبل از نیقیه
Jerusalem, Israel
مسیحیت در دوره قبل از نیقیه زمان در تاریخ مسیحیت تا شورای اول نیکیه بود.قرن دوم و سوم شاهد جدایی شدید مسیحیت از ریشه های اولیه آن بودیم.در پایان قرن دوم، با تعداد فزاینده ای از ادبیات مخالف یهودیان ، یهودیت مدرن آن زمان و فرهنگ یهودی رد صریح وجود داشت.مسیحیت قرن چهارم و پنجم تحت فشار دولت امپراتوری روم قرار گرفت و ساختار اسقفی قوی و متحد کننده ایجاد کرد.دوره قبل از نیقیه فاقد چنین اقتداری بود و تنوع بیشتری داشت.دوره قبل از نیقیه شاهد ظهور تعداد زیادی از فرقهها، فرقهها و جنبشهای مسیحی با ویژگیهای متحد کننده قوی بود که در دوره رسولی وجود نداشت.آنها تفاسیر متفاوتی از کتاب مقدس داشتند، به ویژه در مورد آموزه های الهیاتی مانند الوهیت عیسی و ماهیت تثلیث.یکی از انواع آن ارتدکس اولیه بود که به کلیسای بزرگ بین المللی تبدیل شد و در این دوره توسط پدران رسولی دفاع می شد.این سنت مسیحیت پولس بود که به مرگ عیسی به عنوان نجات بشریت اهمیت می داد و عیسی را به عنوان خدایی که به زمین آمده توصیف می کرد.یکی دیگر از مکتبهای فکری مهم، مسیحیت گنوسی بود که به حکمت عیسی برای نجات بشریت اهمیت میداد و عیسی را انسانی توصیف میکرد که از طریق دانش الهی شد.رساله های پولس در پایان قرن اول به شکل جمع آوری شده در گردش بودند.در اوایل قرن سوم، مجموعهای از نوشتههای مسیحی مشابه عهد جدید فعلی وجود داشت، اگرچه هنوز بر سر شرعی بودن عبرانیان، یعقوب، پطرس اول، یوحنا اول و دوم، و مکاشفه اختلاف وجود داشت.تا زمان سلطنت دسیوس در قرن سوم هیچ آزار و اذیت مسیحیان در سراسر امپراتوری وجود نداشت.پادشاهی ارمنستان اولین کشور در جهان بود که مسیحیت را به عنوان دین دولتی خود معرفی کرد، زمانی که در رویدادی به طور سنتی به سال 301، گریگوری روشنگر تیریدات سوم، پادشاه ارمنستان را متقاعد کرد که به مسیحیت بپیوندد.
تنش ها در وحدت مسیحیت در قرن چهارم آشکار شد.دو مشکل اساسی وجود داشت: ماهیت تقدم اسقف رم و پیامدهای الهیاتی افزودن یک بند به اعتقادنامه نیقیه که به بند filioque معروف است.این مسائل اعتقادی ابتدا آشکارا در ایلخانی فوتیوس مورد بحث قرار گرفت.کلیساهای شرقی درک رم از ماهیت قدرت اسقفی را در تضاد مستقیم با ساختار اساساً صلح آمیز کلیسا می دانستند و بنابراین این دو کلیسا را متضاد متضاد می دانستند.موضوع دیگری که به یک محرک بزرگ برای مسیحیت شرقی تبدیل شد، ورود تدریجی بند Filioque به اعتقادنامه Nicene در غرب بند Filioque - به معنی "و پسر" - همانطور که در "روح القدس ... حاصل از پدر و پسر" است. ، جایی که اعتقادنامه اصلی، که توسط شوراها تایید شده و امروزه هنوز توسط ارتدوکس های شرقی استفاده می شود، به سادگی بیان می کند "روح القدس، ... از پدر حاصل می شود."کلیسای شرق استدلال کرد که این عبارت به صورت یک طرفه و در نتیجه نامشروع اضافه شده است، زیرا هرگز با شرق مشورت نشده است.علاوه بر این موضوع کلیسایی، کلیسای شرق نیز بند Filioque را به دلایل جزمی غیرقابل قبول می دانست.
▲
●
300 Jan 1
آریانیسم
Alexandria, Egypt
یک آموزه مسیحی غیر تثلیثی که از قرن چهارم به بعد در سراسر امپراتوری روم گسترش یافت، آریانیسم بود که توسط پیشتاز مسیحی آریوس از اسکندریهمصر تأسیس شد و تعلیم داد که عیسی مسیح موجودی متمایز و تابع خدای پدر است.الهیات آریان معتقد است که عیسی مسیح پسر خداست که توسط خدای پدر زاده شد، با این تفاوت که پسر خدا همیشه وجود نداشت بلکه در زمان توسط خدای پدر متولد شد، بنابراین عیسی با خدا همزاد نبود. پدر.اگرچه دکترین آریان به عنوان بدعت محکوم شد و در نهایت توسط کلیسای دولتی امپراتوری روم حذف شد، اما برای مدتی در زیرزمین محبوب باقی ماند.در اواخر قرن چهارم، اولفیلاس، اسقف آریایی رومی، به عنوان اولین مبلغ مسیحی نزد گوت ها، مردمان ژرمن در بسیاری از اروپا در مرزهای امپراتوری روم و در داخل آن، منصوب شد.اولفیلاس مسیحیت آریایی را در میان گوت ها گسترش داد و ایمان را در میان بسیاری از قبایل ژرمنی استوار کرد و بدین ترتیب به تمایز فرهنگی و مذهبی آنها از مسیحیان کلسدونی کمک کرد.
تا زمان سلطنت دسیوس در قرن سوم هیچ آزار و اذیت مسیحیان در سراسر امپراتوری وجود نداشت.آخرین و شدیدترین آزار و شکنجه که توسط مقامات امپراتوری روم سازماندهی شد، آزار و شکنجه دیوکلتیانوسی، 303-311 بود.فرمان Serdica در سال 311 توسط امپراتور روم گالریوس صادر شد و رسماً به آزار و شکنجه مسیحیان در شرق پایان داد.
فرمان میلان توافق فوریه 313 پس از میلاد برای رفتار خیرخواهانه با مسیحیان در امپراتوری روم بود.امپراتور روم غربی کنستانتین اول و امپراتور لیسینیوس که کنترل بالکان را در دست داشتند، در مدیولانوم (میلان امروزی) ملاقات کردند و، از جمله، توافق کردند که سیاست ها را در قبال مسیحیان پس از فرمان مدارا صادر شده توسط امپراتور گالریوس دو سال قبل در سردیکا، تغییر دهند.فرمان میلان به مسیحیت موقعیت قانونی و مهلتی از آزار و شکنجه داد، اما آن را به کلیسای دولتی امپراتوری روم تبدیل نکرد.این امر در سال 380 میلادی با فرمان تسالونیکی رخ داد.
رهبانیت شکلی از زهد است که به موجب آن فرد از کارهای دنیوی چشم پوشی می کند و به تنهایی به عنوان یک گوشه نشین می رود یا به یک جامعه کاملاً سازمان یافته می پیوندد.در اوایل کلیسای مسیحی بهعنوان خانوادهای از سنتهای مشابه، با الگوبرداری از نمونهها و آرمانهای کتاب مقدس، و با ریشههایی در رشتههای خاصی از یهودیت آغاز شد.یحیی باپتیست به عنوان یک راهب کهن الگو دیده می شود، و رهبانیت از سازماندهی جامعه حواری همانطور که در اعمال رسولان 2:42-47 ثبت شده الهام گرفته شده است.پل کبیر متولد شد.او را اولین زاهد مسیحی ارمیسی می دانند.او بسیار منزوی زندگی می کرد و تنها در اواخر عمرش توسط آنتونی کشف شد.راهبان ارمیتی، یا گوشه نشینان، در خلوت زندگی می کنند، در حالی که سنوبیت ها در جوامع، عموماً در یک صومعه، تحت یک قاعده (یا آیین نامه عمل) زندگی می کنند و توسط یک راهبایی اداره می شوند.در اصل، همه راهبان مسیحی، به تبعیت از آنتونی کبیر، گوشه نشین بودند.با این حال، نیاز به نوعی هدایت معنوی سازمانیافته، پاخومیوس را در سال 318 به سازماندهی بسیاری از پیروان خود در جایی که قرار بود به اولین صومعه تبدیل شود، سوق داد.به زودی، مؤسسات مشابهی در سراسر صحرایمصر و همچنین بقیه نیمه شرقی امپراتوری روم تأسیس شد.زنان به ویژه جذب جنبش شدند.شخصیتهای اصلی در توسعه رهبانیت، ریحان کبیر در شرق و در غرب، بندیکت بودند که قانون قدیس بندیکت را ایجاد کردند، که رایجترین قانون در سراسر قرون وسطی و نقطه شروع سایر قوانین رهبانی شد.
▲
●
325 - 476
اواخر دوران باستان
325 Jan 1
اولین شوراهای کیهانی
İznik, Bursa, Turkey
در این عصر، اولین مجالس کلیسایی تشکیل شد.آنها بیشتر به منازعات مسیحی و الهیاتی می پرداختند.شورای اول نیکیه (325) و شورای اول قسطنطنیه (381) منجر به محکومیت آموزه های آریان به عنوان بدعت شد و اعتقادنامه نیقیه را تولید کرد.
اعتقادنامه اصلی نیقیه برای اولین بار در شورای اول نیکیه در سال 325 به تصویب رسید. در سال 381، در شورای اول قسطنطنیه اصلاح شد.شکل اصلاح شده همچنین به عنوان اعتقادنامه Nicene یا اعتقادنامه Niceno-Constantinopolitan برای ابهامزدایی شناخته میشود.اعتقادنامه نیقیه بیانیه تعیین کننده اعتقاد مسیحیت نیقیه یا جریان اصلی مسیحیت و فرقه های مسیحی است که به آن پایبند هستند.اعتقادنامه Nicene بخشی از حرفه ایمانی است که برای کسانی که وظایف مهمی را در کلیسای کاتولیک انجام می دهند مورد نیاز است.مسیحیت نیقیه عیسی را خدایی و ابدی با خدای پدر می داند.آموزه ها، عقاید و عقاید غیرنیقیه مختلفی از قرن چهارم شکل گرفته است که همگی توسط پیروان مسیحیت نیقیه بدعت محسوب می شوند.
▲
●
380 Feb 27
مسیحیت به عنوان دین دولتی روم
Thessalonica, Greece
در 27 فوریه 380، با صدور فرمان تسالونیکی در زمان تئودوسیوس اول، گراتیان و والنتینیان دوم، امپراتوری روم رسما مسیحیت تثلیثی را به عنوان دین دولتی خود پذیرفت.پیش از این تاریخ، کنستانسیوس دوم و والنس شخصاً از اشکال آریایی یا نیمهآریایی مسیحیت حمایت میکردند، اما تئودوسیوس اول، جانشین والنس، از دکترین تثلیثی که در اعتقادنامه نیقیه توضیح داده شده بود، حمایت میکرد.پس از تأسیس، کلیسا همان مرزهای سازمانی امپراتوری را اتخاذ کرد: استان های جغرافیایی، که اسقف ها نامیده می شوند، مربوط به تقسیمات سرزمینی دولت امپراتوری.اسقفها که طبق سنت پیش از قانونگذاری در مراکز شهری اصلی قرار داشتند، بر هر اسقف نظارت میکردند.محل اسقف "محل" یا "ببین" او بود.در میان رؤسای جمهور، پنج کرسی از جایگاه ویژه برخوردار شدند: روم، قسطنطنیه، اورشلیم، انطاکیه و اسکندریه.اعتبار اکثر این مراکز تا حدودی به بنیانگذاران رسولی آنها بستگی داشت، که از این رو اسقف ها جانشینان روحانی بودند.گرچه اسقف رم همچنان اولین نفر در میان افراد برابر بود، قسطنطنیه به عنوان پایتخت جدید امپراتوری در اولویت دوم قرار داشت.تئودوسیوس اول مقرر کرد که دیگرانی که به «سنت مؤمنانه» حفظ شده، مانند تثلیث، اعتقادی ندارند، به عنوان پیروان بدعت غیرقانونی تلقی شوند، و در سال 385، این امر منجر به اولین مورد تحمیل دولت، نه کلیسا، شد. مجازات اعدام برای یک بدعت گذار، یعنی پریسیلیان.
▲
●
431 Jan 1
انشقاق نسطوری
Persia
در اوایل قرن پنجم، مکتب ادسا یک دیدگاه مسیحشناسی را آموزش داده بود که بیان میکرد ماهیت الهی و انسانی مسیح افراد متمایزی هستند.پیامد خاص این دیدگاه این بود که مریم را نمیتوان به درستی مادر خدا نامید، بلکه فقط میتوان آن را مادر مسیح دانست.شناخته شده ترین طرفدار این دیدگاه، نستوریوس، پاتریارک قسطنطنیه بود.از آنجایی که اشاره به مریم به عنوان مادر خدا در بسیاری از نقاط کلیسا رایج شده بود، این موضوع به یک موضوع تفرقهانگیز تبدیل شد.امپراتور روم تئودوسیوس دوم به منظور حل و فصل این موضوع، شورای افسس (431) را دعوت کرد.شورا در نهایت نظر نستوریوس را رد کرد.بسیاری از کلیساهایی که از دیدگاه نسطوری پیروی می کردند، از کلیسای روم جدا شدند و باعث انشقاق بزرگ شدند.کلیساهای نسطوری مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و بسیاری از پیروان به امپراتوری ساسانی گریختند و در آنجا پذیرفته شدند.امپراتوری ساسانی ( پارسی ) در اوایل تاریخ خود مسیحیان زیادی داشت که با شاخه سریانی مسیحیت مرتبط بودند.امپراتوری ساسانی رسماً زرتشتی بود و به شدت به این ایمان پایبند بود، تا حدی برای اینکه خود را از دین امپراتوری روم (در ابتدا بت پرستی یونانی-رومی و سپس مسیحیت) متمایز کند.مسیحیت در امپراتوری ساسانیان قابل تحمل شد و با تبعید فزاینده بدعت گذاران توسط امپراتوری روم در قرون چهارم و ششم، جامعه مسیحی ساسانی به سرعت رشد کرد.در پایان قرن پنجم میلادی، کلیسای ایرانی به طور محکم تأسیس شد و از کلیسای روم مستقل شد.این کلیسا به چیزی تبدیل شد که امروزه به عنوان کلیسای شرق شناخته می شود.در سال 451، شورای کلسدون برای روشن شدن بیشتر مسائل مسیحی پیرامون آیین نسطوری برگزار شد.شورا در نهایت بیان کرد که ماهیت الهی و انسانی مسیح جدا از هم هستند، اما هر دو بخشی از یک نهاد واحد هستند، دیدگاهی که توسط بسیاری از کلیساها که خود را میافیزیت می نامیدند رد شد.نفاق حاصل، اجتماع کلیساها از جمله کلیساهای ارمنی ، سوریه ومصر را ایجاد کرد.اگرچه تلاشهایی برای آشتی در چند قرن بعدی انجام شد، این انشقاق دائمی ماند و نتیجه آن چیزی شد که امروزه به عنوان ارتدکس شرقی شناخته میشود.
گذار به قرون وسطی اولیه یک فرآیند تدریجی و محلی بود.مناطق روستایی به عنوان مراکز قدرت افزایش یافت در حالی که مناطق شهری کاهش یافت.اگرچه تعداد بیشتری از مسیحیان در شرق (مناطق یونانی) باقی ماندند، اما تحولات مهمی در غرب (مناطق لاتین) در جریان بود و هر کدام شکل های مشخصی به خود گرفتند.اسقف های رم، پاپ ها، مجبور شدند خود را با شرایط به شدت در حال تغییر وفق دهند.آنها تنها با حفظ وفاداری اسمی به امپراتور، مجبور به مذاکره با "حکام بربر" استان های روم سابق شدند.در شرق، کلیسا ساختار و شخصیت خود را حفظ کرد و کندتر تکامل یافت.در پنتارکی باستانی مسیحیت، پنج پدرسالاری از جایگاه ویژهای برخوردار بودند: مقرهای روم، قسطنطنیه، اورشلیم، انطاکیه و اسکندریه.اعتبار اکثر این مراکز تا حدی به بنیانگذاران حواری آنها بستگی داشت، یا در مورد بیزانس/قسطنطنیه، که مقر جدید امپراتوری روم شرقی یا بیزانس بود.این اسقف ها خود را جانشین آن حواریون می دانستند.علاوه بر این، هر پنج شهر، مراکز اولیه مسیحیت بودند، پس از فتح شام توسط خلافت سنی، اهمیت خود را از دست دادند.
از دست دادن تدریجی سلطه امپراتوری روم غربی، که با پادشاهی های فودراتی و ژرمنی جایگزین شد، با تلاش های اولیه مبلغان در مناطقی که توسط امپراتوری در حال فروپاشی کنترل نمی شد، مصادف شد.در اوایل قرن پنجم، فعالیتهای تبلیغی از بریتانیای روم به مناطق سلتیک (اسکاتلند، ایرلند و ولز) سنتهای اولیه رقیب مسیحیت سلتی را ایجاد کرد که بعداً در کلیسای رم ادغام شد.مبلغان برجسته در اروپای شمال غربی آن زمان، مقدسین مسیحی پاتریک، کلمبا و کلمبانوس بودند.قبایل آنگلوساکسون که مدتی پس از رها شدن رومیان به جنوب بریتانیا حمله کردند در ابتدا بت پرست بودند اما توسط آگوستین کانتربری در مأموریت پاپ گرگوری کبیر به مسیحیت گرویدند.مبلغینی مانند ویلفرد، ویلیبرورد، لولوس و بونیفیس به زودی تبدیل به یک مرکز میسیونری شدند و بستگان ساکسون خود را در آلمان تغییر دادند.ساکنان عمدتاً مسیحی گالو-رومی گال ( فرانسه و بلژیک امروزی) در اوایل قرن پنجم توسط فرانک ها تسخیر شدند.ساکنان بومی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند تا اینکه کلوویس اول، پادشاه فرانک، در سال 496 از بت پرستی به کاتولیک رومی روی آورد. کلوویس اصرار داشت که اشراف همکارش از این روش پیروی کنند، و پادشاهی تازه تأسیس خود را با متحد کردن ایمان حاکمان با ایمان حاکمان تقویت کند.پس از ظهور پادشاهی فرانک ها و شرایط سیاسی در حال تثبیت، بخش غربی کلیسا فعالیت های تبلیغی را افزایش داد که توسط سلسله مرووینگ ها به عنوان وسیله ای برای آرام کردن مردم همسایه دردسرساز حمایت می شد.پس از تأسیس کلیسایی در اوترخت توسط ویلیبرورد، زمانی که پادشاه فریزی بت پرست رادبد، بسیاری از مراکز مسیحی را بین سالهای 716 تا 719 ویران کرد، واکنشهای متقابلی روی داد. در سال 717، مبلغ انگلیسی بونیفاس برای کمک به ویلیبرورد فرستاده شد و کلیساها را دوباره در فریزیا تأسیس کرد و به مأموریتها ادامه داد. در آلماندر اواخر قرن هشتم، شارلمانی از کشتار دسته جمعی استفاده کرد تا ساکسون های بت پرست را تحت سلطه خود درآورد و آنها را به زور مجبور به پذیرش مسیحیت کند.
▲
●
500 Jan 1 - 1097
مسیحی شدن اسلاوها
Balkans
اسلاوها از قرن 7 تا 12 به صورت موجی مسیحی شدند، اگرچه روند جایگزینی آداب مذهبی قدیمی اسلاو از اوایل قرن ششم آغاز شد.به طور کلی، پادشاهان اسلاوهای جنوبی در قرن نهم مسیحیت را پذیرفتند، اسلاوهای شرقی در قرن دهم و اسلاوهای غربی بین قرن نهم و دوازدهم مسیحیت را پذیرفتند.قدیسان سیریل و متدیوس (fl. 860–885) به عنوان «حواریون به اسلاوها» نسبت داده میشوند، که آیین بیزانسی-اسلاوی (نمایش اسلاوی قدیم) و الفبای گلاگولیتیک، قدیمیترین الفبای اسلاوی شناخته شده و مبنای الفبای سیریلیک اولیه را معرفی کردهاند.تلاشهای تبلیغی همزمان برای تغییر دین اسلاوها توسط آنچه که بعداً به عنوان کلیسای کاتولیک روم و کلیسای ارتدوکس شرقی قسطنطنیه شناخته شد، منجر به "نقطه دوم اختلاف بین روم و قسطنطنیه" شد، به ویژه در بلغارستان (قرن 9 تا 10). .این یکی از بسیاری از رویدادهایی بود که قبل از شکاف شرقی-غربی 1054 رخ داد و منجر به انشعاب نهایی بین شرق یونان و غرب لاتین شد.بدین ترتیب اسلاوها بین ارتدکس شرقی و کاتولیک رومی تقسیم شدند.گسترش خط لاتین و سیریلیک در اروپای شرقی ارتباط تنگاتنگی با تلاش های تبلیغی رقیب کلیسای روم و کلیسای بیزانس داشت.اکثر اسلاوهای ارتدوکس سیریلیک را پذیرفتند، در حالی که اکثر اسلاوهای کاتولیک زبان لاتین را معرفی کردند، اما استثناهای زیادی برای این قاعده کلی وجود داشت.در مناطقی که هر دو کلیسا به اروپاییان بت پرست تبلیغ می کردند، مانند دوک نشین بزرگ لیتوانی، دوک نشین کرواسی و شاهزاده صربستان، آمیزه ای از زبان ها، خط ها و الفباها پدید آمد، و خطوط بین سواد کاتولیک لاتین (لاتینیتاس) و سواد ارتدکس سیریلیک پدید آمد. (Slavia Orthodoxa) تار شدند.
ممکن است مسیحیت پیش از این درچین وجود داشته باشد، اما اولین مقدمه مستند در زمان سلسله تانگ (618-907) بود که یک مأموریت مسیحی تحت رهبری کشیش آلوپن (که به گونههای مختلف ایرانی ، سریانی یا نسطوری توصیف میشود) به این کشور رسید. 635، جایی که او و پیروانش فرمان امپراتوری را دریافت کردند که اجازه تأسیس یک کلیسا را می داد.در چین، این دین به نام Dàqín Jǐngjiào یا مذهب نورانی رومیان شناخته می شد.داقین روم و خاور نزدیک را مشخص می کند، اگرچه از دیدگاه غرب، مسیحیت نسطوری توسط مسیحیان لاتین بدعت تلقی می شد.در سال های 698-699 بودایی ها و سپس دائوئیست ها در سال 713 با مسیحیان مخالفت کردند، اما مسیحیت به رشد خود ادامه داد و در سال 781 یک استیل سنگی (استیل نستوری) در پایتخت تانگ چانگ آن ساخته شد. که 150 سال تاریخ مسیحیت تحت حمایت امپراطور در چین را ثبت کرد.متن سنگ نگاره جوامع در حال شکوفایی مسیحیان را در سراسر چین توصیف می کند، اما فراتر از این و تعداد کمی از سوابق تکه تکه دیگر، نسبتاً کمی از تاریخ آنها شناخته شده است.در سالهای بعد، دیگر امپراتوران از نظر مذهبی به آن تساهل نداشتند.در سال 845، مقامات چینی ممنوعیت فرقه های خارجی را به اجرا گذاشتند و مسیحیت در چین تا زمان امپراتوری مغول در قرن سیزدهم کاهش یافت.
▲
●
700 Jan 1
مسیحی شدن اسکاندیناوی
Scandinavia
مسیحی شدن اسکاندیناوی و همچنین سایر کشورهای شمال اروپا و کشورهای بالتیک بین قرن 8 و 12 اتفاق افتاد.قلمروهای دانمارک، نروژ و سوئد به ترتیب در سالهای 1104، 1154 و 1164، اسقفنشینهای خود را تأسیس کردند که مستقیماً در برابر پاپ مسئول بودند.گرویدن مردم اسکاندیناوی به مسیحیت به زمان بیشتری نیاز داشت، زیرا برای ایجاد شبکه ای از کلیساها تلاش های بیشتری لازم بود.سامی ها تا قرن هجدهم تغییر نیافته بودند.تحقیقات باستان شناسی جدیدتر نشان می دهد که در قرن نهم مسیحیان در گوتالند وجود داشته اند.همچنین اعتقاد بر این است که مسیحیت از جنوب غربی آمده و به سمت شمال حرکت کرده است.دانمارک همچنین اولین کشور اسکاندیناوی بود که مسیحی شد، همانطور که هارالد بلوتوث این را در حدود سال 975 میلادی اعلام کرد و بزرگتر از دو سنگ Jelling را بزرگ کرد.اگرچه اسکاندیناوی ها اسماً مسیحی شدند، اما زمان زیادی طول کشید تا باورهای واقعی مسیحی در برخی از مناطق خود را در میان مردم تثبیت کنند، در حالی که مردم قبل از پادشاه در مناطق دیگر مسیحی شده بودند.سنتهای بومی قدیمی که امنیت و ساختار را فراهم میکردند، با ایدههای ناآشنا، مانند گناه اصلی، تجسم، و تثلیث به چالش کشیده شدند.کاوشهای باستانشناسی در مکانهای دفن در جزیره لوون در نزدیکی استکهلم امروزی نشان داده است که مسیحیت واقعی مردم بسیار کند بوده و حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال طول کشیده است و این مکان بسیار مرکزی در پادشاهی سوئد بوده است.کتیبههای رونیک قرن سیزدهمی از شهر تجاری برگن در نروژ تأثیر کمی از مسیحیت را نشان میدهند و یکی از آنها به یک والکری جذاب است.
▲
●
726 Jan 1
شمایل شکنی بیزانس
İstanbul, Turkey
پس از یک سلسله عقبنشینیهای نظامی سنگین علیه مسلمانان ، در اوایل قرن هشتم، شمایلبازی در استانهای امپراتوری بیزانس پدیدار شد.اولین شمایلبازی، همانطور که گاهی اوقات نامیده میشود، بین سالهای 726 تا 787 رخ داد، در حالی که آیین شمایلبازی دوم بین سالهای 814 تا 842 رخ داد. طبق دیدگاه سنتی، شمایلبازی بیزانسی با ممنوعیت تصاویر مذهبی توسط امپراتور بیزانس، لئو سوم، آغاز شد. ایزوری، و در زمان جانشینان او ادامه یافت.این امر با تخریب گسترده تصاویر مذهبی و آزار و اذیت حامیان احترام به تصاویر همراه بود.جنبش شمایل شکن بسیاری از تاریخ هنری اولیه کلیسای مسیحی را نابود کرد.پاپ به طور قاطعانه از استفاده از تصاویر مذهبی در طول دوره حمایت کرد، و کل این دوره، اختلاف فزاینده بین سنت های بیزانسی و کارولینژی را در کلیسایی که هنوز یک کلیسای اروپایی واحد بود، افزایش داد، و همچنین کاهش یا حذف سیاست های بیزانسی را تسهیل کرد. کنترل بخش هایی از شبه جزیره ایتالیادر غرب لاتین، پاپ گریگوری سوم دو سینود در رم برگزار کرد و اقدامات لئو را محکوم کرد.شورای شمایل شکنان بیزانس که در سال 754 بعد از میلاد در هیریا برگزار شد، حکم داد که پرتره های مقدس بدعت آمیز هستند.جنبش شمایلشکنی بعداً در سال 787 پس از میلاد در شورای دوم نیکیه (هفتمین شورای کلیسایی) به عنوان بدعت تعریف شد، اما بین سالهای 815 و 842 پس از میلاد تجدید حیات کوتاهی داشت.
در قرن نهم، مناقشهای بین مسیحیت شرقی (بیزانس، ارتدوکس یونانی) و مسیحیت غربی (لاتین، کاتولیک رومی) به وجود آمد که با مخالفت پاپ روم ژان هفتم با انتصاب امپراتور بیزانس، میشائیل سوم فوتیوس اول به سمت مسیحیت آغاز شد. مقام ایلخانی قسطنطنیه.پاپ از عذرخواهی فوتیوس به دلیل اختلافات قبلی بین شرق و غرب خودداری کرد.فوتیوس از پذیرش برتری پاپ در مسائل شرقی یا پذیرش بند Filioque خودداری کرد.هیئت لاتین در شورای تقدیس او، او را تحت فشار قرار داد تا این بند را بپذیرد تا حمایت آنها را تضمین کند.این مناقشه همچنین شامل حقوق قضایی کلیسایی شرقی و غربی در کلیسای بلغارستان بود.فوتیوس امتیازاتی را در مورد موضوع حقوق قضایی در مورد بلغارستان فراهم کرد و نمایندگان پاپ به بازگشت وی بلغارستان به رم بسنده کردند.با این حال، این امتیاز صرفاً اسمی بود، زیرا بازگشت بلغارستان به آیین بیزانس در سال 870 یک کلیسای خودمختار را برای آن تضمین کرده بود.بدون موافقت بوریس اول بلغارستان، پاپ قادر به اجرای هیچ یک از ادعاهای خود نبود.
▲
●
900 Jan 1
اصلاحات رهبانی
Europe
از قرن ششم به بعد، بیشتر صومعهها در غرب کاتولیک متعلق به گروه بندیکتین بودند.به دلیل پیروی سختگیرانهتر از یک قانون اصلاحشده بندیکتین، ابی کلونی از اواخر قرن دهم به مرکز پیشروی رسمی رهبانیت غربی تبدیل شد.کلونی یک نظم بزرگ و فدرال ایجاد کرد که در آن مدیران خانه های فرعی به عنوان معاون ابی کلونی خدمت می کردند و به او پاسخ می دادند.روح کلونیاک در اوج خود از نیمه دوم قرن دهم تا اوایل قرن دوازدهم تأثیر احیاگر بر کلیسای نورمن بود.موج بعدی اصلاحات رهبانی با نهضت سیسترسیان آغاز شد.اولین صومعه سیسترسین در سال 1098 در صومعه سیتو تأسیس شد.نکته اصلی زندگی سیسترسین بازگشت به رعایت واقعی قانون بندیکتین ها بود که تحولات بندیکتین ها را رد می کرد.بارزترین ویژگی اصلاحات، بازگشت به کار یدی و به ویژه به کار میدانی بود.با الهام از برنارد کلروو، سازنده اولیه سیسترسیان ها، آنها به نیروی اصلی پیشرفت و انتشار تکنولوژی در اروپای قرون وسطی تبدیل شدند.در پایان قرن دوازدهم، خانههای سیسترسیان به 500 خانه میرسید و در اوج خود در قرن 15، این نظم ادعا میکرد که نزدیک به 750 خانه دارد.بیشتر آنها در مناطق بیابانی ساخته شده اند و نقش عمده ای در آوردن چنین بخش های منزوی اروپا به کشت اقتصادی داشتند.سومین سطح اصلاحات رهبانی با استقرار فرقه های مندیکانت فراهم شد.مریدان که معمولاً به عنوان "فریرز" شناخته می شوند، تحت یک حکومت رهبانی با نذرهای سنتی فقر، عفت و اطاعت زندگی می کنند، اما آنها بر موعظه، فعالیت های تبلیغی، و آموزش در صومعه ای منزوی تاکید دارند.در آغاز قرن دوازدهم، فرمان فرانسیسکن توسط پیروان فرانسیس آسیزی تأسیس شد و پس از آن فرمان دومینیکن توسط سنت دومینیک آغاز شد.
▲
●
1054 Jan 1
انشقاق شرقی-غربی
Europe
شکاف شرقی-غربی که به «شیسم بزرگ» نیز معروف است، کلیسا را به دو شاخه غربی (لاتین) و شرقی (یونانی) یعنی کاتولیک غربی و ارتدکس شرقی جدا کرد.از زمانی که گروههای خاصی در شرق احکام شورای کلسدون را رد کردند (به ارتدکس شرقی مراجعه کنید) این اولین تقسیم بزرگ بود و بسیار مهمتر بود.گرچه تاریخ انشعاب شرقی-غربی معمولاً به سال 1054 برمیگردد، اما در واقع نتیجه یک دوره طولانی بیگانگی بین مسیحیت لاتین و یونان بر سر ماهیت برتری پاپ و برخی مسائل اعتقادی مربوط به Filioque بود، اما از نظر فرهنگی، جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و سیاسی تشدید شد. تفاوت های زبانی
▲
●
1076 Jan 1
بحث سرمایه گذاری
Worms, Germany
بحث سرمایه گذاری که به آن مسابقه سرمایه گذاری (به آلمانی: Investiturstreit) نیز می گویند، درگیری بین کلیسا و دولت در اروپای قرون وسطی بر سر توانایی انتخاب و نصب اسقف ها (سرمایه گذاری) و راهبان صومعه ها و خود پاپ بود.مجموعهای از پاپها در قرنهای 11 و 12 قدرت امپراتور مقدس روم و دیگر پادشاهیهای اروپایی را تضعیف کردند و این مناقشه منجر به نزدیک به 50 سال جنگ داخلی در آلمان شد.این جنگ به عنوان یک جنگ قدرت بین پاپ گریگوری هفتم و هنری چهارم (پادشاه در آن زمان، بعداً امپراتور روم مقدس) در سال 1076 آغاز شد. درگیری در سال 1122 پایان یافت، زمانی که پاپ کالیکستوس دوم و امپراتور هنری پنجم بر سر کنکوردات ورمز به توافق رسیدند.این توافق از اسقفها میخواست که سوگند وفاداری به پادشاه سکولار، که «از طریق نیزه» اختیار داشت، اما انتخاب را به کلیسا واگذار میکرد، سوگند وفاداری بکنند.این حق کلیسا را برای سرمایه گذاری اسقف ها با اقتدار مقدس، که نماد آن با حلقه و عصا است، تأیید کرد.در آلمان (اما نه ایتالیا و بورگوندی)، امپراتور همچنین حق ریاست بر انتخابات رهبران و اسقفها توسط مقامات کلیسا و داوری اختلافات را حفظ کرد.امپراتوران روم مقدس از حق انتخاب پاپ چشم پوشی کردند.در این بین، مبارزه سرمایهگذاری کوتاه اما مهمی نیز بین پاپ پاسکال دوم و هنری اول پادشاه انگلستان از 1103 تا 1107 در جریان بود. راهحل اولیه آن درگیری، کنکوردات لندن، بسیار شبیه به کنکوردات ورمز بود.
جنگهای صلیبی مجموعهای از جنگهای مذهبی بود که در دوره قرون وسطی توسط کلیسای لاتین آغاز، حمایت و گاهی اوقات هدایت میشد.شناخته شده ترین این جنگ های صلیبی، جنگ های صلیبی به سرزمین مقدس در دوره بین سال های 1095 تا 1291 است که برای بازپس گیری اورشلیم و مناطق اطراف آن از حکومت اسلامی در نظر گرفته شده بود.فعالیت های نظامی همزمان در شبه جزیره ایبری علیه مورها ( Reconquista ) و در شمال اروپا علیه مردم بت پرست اسلاوهای غربی، بالتیک و فنلاندی (جنگ های صلیبی شمالی) نیز به عنوان جنگ های صلیبی شناخته شدند.در طول قرن پانزدهم، جنگهای صلیبی دیگری که توسط کلیسا تأیید شده بود، علیه فرقههای مسیحی بدعتگذار، علیه امپراتوریهای بیزانس و عثمانی ، برای مبارزه با بتپرستی و بدعتگرایی، و به دلایل سیاسی جنگیدند.بدون مجوز کلیسا، جنگ های صلیبی مردمی شهروندان عادی نیز مکرر بود.با شروع جنگ صلیبی اول که منجر به بازیابی اورشلیم در سال 1099 شد، ده ها جنگ صلیبی انجام شد که نقطه کانونی تاریخ اروپا برای قرن ها بود.در سال 1095، پاپ اوربان دوم اولین جنگ صلیبی را در شورای کلرمون اعلام کرد.او حمایت نظامی امپراتور بیزانس را الکسیوس اول در برابر ترکان سلجوقی تشویق کرد و خواستار زیارت مسلحانه به اورشلیم شد.در تمام اقشار اجتماعی در اروپای غربی، واکنش مردمی مشتاقانه وجود داشت.اولین صلیبیون انگیزه های گوناگونی داشتند، از جمله نجات مذهبی، ارضای تعهدات فئودالی، فرصت هایی برای شهرت، و مزیت اقتصادی یا سیاسی.جنگهای صلیبی بعدی عموماً توسط ارتشهای سازمانیافتهتر انجام میشد که گاهی توسط یک پادشاه رهبری میشد.به همه اغماض پاپ اعطا شد.موفقیت های اولیه چهار ایالت صلیبی را ایجاد کرد: شهرستان ادسا.شاهزاده انطاکیه؛پادشاهی اورشلیم؛و شهرستان طرابلسحضور صلیبیون تا زمان سقوط عکا در سال 1291 به نوعی در منطقه باقی ماند. پس از آن، دیگر جنگ های صلیبی برای بازیابی سرزمین مقدس وجود نداشت.
تفتیش عقاید قرون وسطی مجموعه ای از تفتیش عقاید (هیئت های کلیسای کاتولیک متهم به سرکوب بدعت) از حدود سال 1184 بود، از جمله تفتیش عقاید اسقفی (1184-1230) و بعداً تفتیش عقاید پاپ (1230).تفتیش عقاید قرون وسطی در پاسخ به جنبش هایی که به کاتولیک رومی مرتد یا بدعت تلقی می شدند، به ویژه کاتاریسم و والدنسی ها در جنوب فرانسه و شمال ایتالیا تأسیس شد.اینها اولین جنبش های بسیاری از تفتیش عقاید بود که در پی خواهد آمد.کاتارها اولین بار در دهه 1140 در جنوب فرانسه و والدنزی ها در حدود سال 1170 در شمال ایتالیا مورد توجه قرار گرفتند.قبل از این مرحله، افراد بدعت گذار مانند پیتر برویس اغلب کلیسا را به چالش می کشیدند.با این حال، کاتارها اولین سازمان توده ای در هزاره دوم بودند که تهدیدی جدی برای اقتدار کلیسا بود.این مقاله فقط به این تفتیش عقاید اولیه می پردازد، نه تفتیش عقاید رومی از قرن شانزدهم به بعد، یا پدیده تا حدودی متفاوت تفتیش عقاید اسپانیا در اواخر قرن پانزدهم، که تحت کنترل سلطنت اسپانیا با استفاده از روحانیون محلی بود.تفتیش عقاید پرتغالی در قرن شانزدهم و شاخه های مختلف استعماری از همین الگو پیروی کردند.
▲
●
1300 - 1520
اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس
1309 Jan 1 - 1376
آوینیون پاپی
Avignon, France
پاپ آوینیون دوره ای از 1309 تا 1376 بود که طی آن هفت پاپ متوالی در آوینیون (در آن زمان در پادشاهی آرل، بخشی از امپراتوری مقدس روم، اکنون در فرانسه ) به جای رم اقامت داشتند.این وضعیت از درگیری بین پاپ و تاج و تخت فرانسه به وجود آمد که به مرگ پاپ بونیفایس هشتم پس از دستگیری و بدرفتاری توسط فیلیپ چهارم فرانسه منجر شد.پس از مرگ بیشتر پاپ بندیکت یازدهم، فیلیپ یک مجمع به بنبست را مجبور کرد تا کلمنت پنجم فرانسوی را به عنوان پاپ در سال 1305 انتخاب کند. 67 سال آیندهاین غیبت از رم گاهی اوقات به عنوان "اسارت بابلی پاپ" نامیده می شود.در مجموع هفت پاپ در آوینیون سلطنت کردند که همگی فرانسوی بودند و همگی تحت تأثیر ولیعهد فرانسه بودند.در سال 1376، گریگوری یازدهم آوینیون را رها کرد و دربار خود را به رم منتقل کرد (ورود در 17 ژانویه 1377).اما پس از مرگ گریگوری در سال 1378، بدتر شدن روابط بین جانشین او اوربان ششم و جناحی از کاردینالها باعث ایجاد انشعابات غربی شد.این امر باعث آغاز دومین صف از پاپ های آوینیون شد که متعاقباً نامشروع تلقی شدند.آخرین پادپاپ آوینیون، بندیکت سیزدهم، در سال 1398 اکثر حمایت های خود از جمله حمایت فرانسه را از دست داد.پس از پنج سال محاصره توسط فرانسوی ها، او در سال 1403 به پرپینیان گریخت. این انشقاق در سال 1417 در شورای کنستانس به پایان رسید.
▲
●
1378 Jan 1 - 1417
نفاق غربی
Europe
انشقاق غربی یک انشعاب در کلیسای کاتولیک بود که از سال 1378 تا 1417 به طول انجامید که در آن اسقف های مقیم رم و آوینیون هر دو ادعا کردند که پاپ واقعی هستند و در سال 1409 خط سومی از مدعیان پیسان به آنها پیوستند. و وفاداری های سیاسی، با پاپ آوینیون که ارتباط نزدیکی با سلطنت فرانسه داشت.این ادعاهای رقیب در مورد تاج و تخت پاپ به اعتبار دفتر خدشه وارد کرد.پاپ از سال 1309 در آوینیون اقامت داشت، اما پاپ گریگوری یازدهم در سال 1377 به رم بازگشت. با این حال، کلیسای کاتولیک در سال 1378 زمانی که کالج کاردینالها اعلام کرد که هر دو اوربان ششم و کلمنت هفتم را پاپ در عرض شش ماه پس از مرگ گریگوری یازدهم انتخاب کرده است، منشعب شد. .پس از چندین تلاش برای آشتی، شورای پیزا (1409) اعلام کرد که هر دو رقیب نامشروع هستند و به عنوان پاپ ادعایی سوم انتخاب شدند.این انشقاق سرانجام زمانی حل شد که جان بیست و سوم، مدعی پیسان، شورای کنستانس (1414-1418) را فراخواند.شورا ترتیب استعفای پاپ روم گریگوری دوازدهم و جان بیست و سوم آنتی پاپ پیزان را داد، بندیکت سیزدهم آنتی پاپ آوینیون را تکفیر کرد و مارتین پنجم را به عنوان پاپ جدید پادشاه رم انتخاب کرد.
با شروع موج اول استعمار اروپا، تبعیض مذهبی، آزار و اذیت و خشونت علیه مذاهب بومی مردم بومی به طور سیستماتیک توسط استعمارگران و مهاجران مسیحی اروپایی از قرن 15 تا 16 به بعد انجام شد.در طول عصر اکتشاف و قرنهای بعد، امپراتوریهای استعماری اسپانیا و پرتغال بیشترین تلاش را برای تبدیل مردمان بومی قاره آمریکا به دین مسیحی داشتند.پاپ الکساندر ششم در ماه مه 1493 گاو Inter caetera را صادر کرد که اراضی مورد ادعایپادشاهی اسپانیا را تأیید کرد و در ازای آن دستور داد که مردم بومی به مسیحیت کاتولیک گرویدند.در طول سفر دوم کلمب، رهیبان بندیکتین به همراه دوازده کشیش دیگر او را همراهی کردند.با فتح امپراتوری آزتک توسط اسپانیایی ها، بشارت جمعیت های بومی متراکم در آنچه "فتح معنوی" نامیده می شد انجام شد.در مبارزات اولیه برای تغییر مذهب مردم بومی، چندین دستور فکری دخیل بودند.فرانسیسکن ها و دومینیکن ها زبان های بومی مانند ناهواتل، میکستک و زاپوتک را یاد گرفتند.یکی از اولین مدارس برای مردمان بومی در مکزیک توسط پدرو د گانته در سال 1523 تاسیس شد. هدف راهبان تغییر دین رهبران بومی بود، با این امید و توقع که جوامع آنها نیز از این روند پیروی کنند.در مناطق پرجمعیت، روحانیون جوامع بومی را برای ساختن کلیساها بسیج کردند و تغییرات مذهبی را قابل مشاهده کردند.این کلیساها و کلیساها اغلب در همان مکان های معابد قدیمی قرار داشتند و اغلب از همان سنگ ها استفاده می کردند."مردم بومی طیف وسیعی از واکنش ها را از خود نشان دادند، از خصومت آشکار تا استقبال فعال از دین جدید."در مرکز و جنوب مکزیک، جایی که سنت بومی برای ایجاد متون مکتوب وجود داشت، رهیبان به کاتبان بومی آموزش دادند که زبان خود را با حروف لاتین بنویسند.مجموعه قابل توجهی از متون به زبان های بومی وجود دارد که توسط و برای مردم بومی در جوامع خود برای اهداف خود ایجاد شده است.در مناطق مرزی که جمعیت بومی مستقر در آنجا وجود نداشت، رهیبان و یسوعیان اغلب مأموریت هایی را ایجاد می کردند و جمعیت های بومی پراکنده را در جوامعی که تحت نظارت رهیبان بودند گرد هم می آوردند تا به راحتی انجیل را موعظه کنند و از پایبندی آنها به ایمان اطمینان حاصل کنند.این مأموریتها در سراسر مستعمرات اسپانیا که از بخشهای جنوب غربی ایالات متحده کنونی از طریق مکزیک و آرژانتین و شیلی گسترش مییافتند، ایجاد شدند.
▲
●
1500 - 1750
دوره مدرن اولیه
1517 Jan 1
اصلاحات
Germany
اصلاحات یک جنبش بزرگ در مسیحیت غربی در اروپای قرن شانزدهم بود که چالشی مذهبی و سیاسی برای کلیسای کاتولیک و به ویژه برای قدرت پاپ ایجاد کرد که ناشی از اشتباهات، سوء استفاده ها و اختلافات کلیسای کاتولیک بود.اصلاحات آغاز پروتستانیسم و انشعاب کلیسای غربی به پروتستانتیسم و آنچه اکنون کلیسای کاتولیک روم نامیده می شود بود.همچنین یکی از وقایعی است که نشان دهنده پایان قرون وسطی و آغاز دوره مدرن اولیه در اروپا است.قبل از مارتین لوتر، جنبش های اصلاحی زیادی وجود داشت.اگرچه معمولاً تصور می شود که اصلاحات با انتشار نود و پنج تز توسط مارتین لوتر در سال 1517 آغاز شده است، اما او تا ژانویه 1521 توسط پاپ لئو دهم تکفیر نشد. فرمان ورمز در مه 1521 لوتر را محکوم کرد و شهروندان را رسماً ممنوع کرد. امپراتوری مقدس روم از دفاع یا تبلیغ عقاید او.گسترش چاپخانه گوتنبرگ، وسایلی را برای انتشار سریع مطالب مذهبی به زبان عامیانه فراهم کرد.لوتر پس از اینکه به دلیل حمایت انتخاب کننده فردریک حکیم به عنوان قانون شکن شناخته شد، زنده ماند.جنبش اولیه در آلمان متنوع شد و اصلاح طلبان دیگری مانند هالدریش زوینگلی و جان کالوین به وجود آمدند.به طور کلی، اصلاح طلبان استدلال کردند که رستگاری در مسیحیت یک وضعیت کامل است که بر اساس ایمان به عیسی است و نه فرآیندی که نیاز به کارهای خوب دارد، مانند دیدگاه کاتولیک.رویدادهای کلیدی این دوره عبارتند از: رژیم غذایی کرم ها (1521)، تشکیل دوک نشین لوتری پروس (1525)، اصلاحات انگلیسی (1529 به بعد)، شورای ترنت (1545-63)، صلح آگسبورگ (1555)، تکفیر الیزابت اول (1570)، فرمان نانت (1598) و صلح وستفالیا (1648).ضد اصلاحات که اصلاحات کاتولیک یا احیای کاتولیک نیز نامیده می شود، دوره اصلاحات کاتولیک بود که در پاسخ به اصلاحات پروتستان آغاز شد.
ورود فردیناند ماژلان به سبو نشان دهنده اولین تلاشاسپانیا برای تبدیل بومیان به مسیحیت است.طبق شرح وقایع، ماژلان با راجا هومابون از سبو ملاقات کرد، که نوه ای بیمار داشت که کاشف یا یکی از افرادش توانست به درمان او کمک کند.برای قدردانی، هومابون و همسرش به خود اجازه دادند که تعمید "کارلوس" و "جوانا" را بگیرند و حدود 800 نفر از رعایای او نیز غسل تعمید داده شدند.بعداً، لاپولاپو، پادشاه جزیره همسایه ماکتان، از افرادش خواست ماژلان را بکشند و اکسپدیشن نگون بخت اسپانیایی را شکست دهند.در سال 1564، لوئیس د ولاسکو، نایب السلطنه اسپانیای جدید، کاشف باسکی میگل لوپز د لگازپی را به فیلیپین فرستاد.اکسپدیشن لگازپی، که شامل آندرس دو اوردانتا، راهب آگوستینیایی و راهپیمایی دور دریانورد بود، محلی را که اکنون شهر سبو نامیده میشود، تحت حمایت کودک مقدس برپا کرد و بعداً پادشاهی مینیلا در سال 1571 و پادشاهی همسایه توندو در سال 1589 را فتح کرد. سپس استعمارگران به کار خود ادامه دادند. تا سال 1898 بخشهای باقیمانده از فیلیپین کنونی را بهجز بخشهایی از میندانائو که تقریباً از قرن دهم میلادی مسلمان بودند و کوردیلراها که قبایل کوهستانی متعددی در آنجا باستانی خود را حفظ کردند، تبلیغ کنند. اعتقادات آنها در برابر استعمار غرب تا زمان ورود ایالات متحده در اوایل قرن بیستم مقاومت کردند.
مهاجرت پیوریتن ها به نیو انگلند در سال های 1620 تا 1640 با تاثیرات خود مشخص شد و پس از آن به شدت کاهش یافت.اصطلاح مهاجرت بزرگ معمولاً به مهاجرت در دوره پیوریتن های انگلیسی به ماساچوست و دریای کارائیب به ویژه باربادوس اشاره دارد.آنها به جای اینکه به عنوان افراد منزوی باشند، در گروه های خانوادگی آمده بودند و عمدتاً برای آزادی عمل به عقاید خود انگیزه داشتند.
ماجرای گالیله (به ایتالیایی: il processo a Galileo Galilei) در حدود سال 1610 آغاز شد و با محاکمه و محکومیت گالیله توسط تفتیش عقاید کاتولیک روم در سال 1633 به اوج خود رسید. گالیله به دلیل حمایت از هلیومرکزی، مدلی نجومی که در آن زمین و مدل نجومی در آن وجود داشت تحت تعقیب قرار گرفت. سیارات به دور خورشید در مرکز جهان می چرخند.در سال 1610، گالیله Sidereus Nuncius (پیامآور پرستاره) خود را منتشر کرد و مشاهدات شگفتانگیزی را که با تلسکوپ جدید انجام داده بود، از جمله قمرهای گالیلهای مشتری توصیف کرد.با این مشاهدات و مشاهدات اضافی که پس از آن، مانند مراحل زهره، او نظریه ی هلیومرکزی نیکلاس کوپرنیک را در De Revolutionibus orbium coelestium در سال 1543 منتشر کرد. اکتشافات گالیله با مخالفت کلیسای کاتولیک مواجه شد و در سال 1616 تفتیش عقاید اعلام کرد. هلیومرکزی «رسماً بدعت گذار» باشد.گالیله در سال 1616 نظریه جزر و مد و در سال 1619 در مورد ستاره های دنباله دار ارائه کرد.او استدلال کرد که جزر و مد شواهدی برای حرکت زمین است.در سال 1632 گالیله دیالوگ خود را در مورد دو سیستم اصلی جهان منتشر کرد که از هلیومرکزی دفاع می کرد و بسیار محبوب بود.در پاسخ به مناقشات فزاینده بر سر الهیات، نجوم و فلسفه، تفتیش عقاید رومی در سال 1633 گالیله را محاکمه کرد، او را "به شدت مظنون به بدعت" یافت و او را به حبس خانگی محکوم کرد که تا زمان مرگش در سال 1642 در آنجا ماند. ممنوع شد و به گالیله دستور داده شد که پس از محاکمه از برگزاری، تدریس یا دفاع از ایده های خورشیدمرکزی خودداری کند.در اصل پاپ اوربان هشتم حامی گالیله بود و به او اجازه داده بود تا نظریه کپرنیکی را تا زمانی که به عنوان یک فرضیه تلقی می کرد، منتشر کند، اما پس از انتشار در سال 1632، حمایت از آن قطع شد.
▲
●
1648 Jan 1
ضد اصلاحات
Trento, Autonomous Province of
ضد اصلاحات دوره تجدید حیات کاتولیک ها بود که در پاسخ به اصلاحات پروتستان آغاز شد.با شورای ترنت (1545-1563) آغاز شد و تا حد زیادی با پایان جنگ های مذهبی اروپا در سال 1648 به پایان رسید. ضد اصلاحات که برای رسیدگی به تأثیرات اصلاحات پروتستانی آغاز شد، یک تلاش جامع متشکل از عذرخواهی و جدلی بود. اسناد و پیکربندی کلیسایی طبق حکم شورای ترنت.آخرین آنها شامل تلاشهای رژیمهای امپراتوری امپراتوری مقدس روم ، محاکمههای بدعتگذاری و تفتیش عقاید، تلاشهای ضد فساد، جنبشهای معنوی، و تأسیس دستورات مذهبی جدید بود.چنین سیاستهایی تأثیرات طولانیمدت در تاریخ اروپا داشت و تبعید پروتستانها تا ثبت اختراع تساهل در سال 1781 ادامه یافت، اگرچه اخراجهای کوچکتری در قرن نوزدهم صورت گرفت.این گونه اصلاحات شامل تأسیس حوزه های علمیه برای تربیت صحیح کشیش ها در زندگی معنوی و سنت های الهیات کلیسا، اصلاح زندگی دینی با بازگرداندن دستورات به مبانی معنوی آنها و حرکت های معنوی جدید با تمرکز بر زندگی عبادی و شخصی بود. رابطه با مسیح، از جمله عرفای اسپانیایی و مکتب معنویت فرانسوی.همچنین شامل فعالیتهای سیاسی بود که شاملتفتیش عقاید اسپانیا و تفتیش عقاید پرتغالی در گوا و بمبئی-باسین و غیره میشد. تأکید اصلی ضد اصلاحطلبی، مأموریتی بود برای دستیابی به بخشهایی از جهان که عمدتاً به عنوان کاتولیک مستعمره شده بودند و همچنین تلاش برای رسیدن به آن. کشورهایی مانند سوئد و انگلیس را که زمانی از زمان مسیحی شدن اروپا کاتولیک بودند، اما در اثر اصلاحات از دست داده بودند، مجدداً تغییر دین داد.
▲
●
1730 Jan 1
اولین بیداری بزرگ
Britain, United Kingdom
اولین بیداری بزرگ (گاهی اوقات بیداری بزرگ) یا احیای انجیلی مجموعه ای از احیای مسیحیت بود که بریتانیا و سیزده مستعمره آمریکای شمالی آن را در دهه های 1730 و 1740 در بر گرفت.جنبش احیا برای همیشه پروتستانیسم را تحت تأثیر قرار داد زیرا طرفداران در تلاش برای تجدید تقوای فردی و عبادت مذهبی بودند.بیداری بزرگ نشان دهنده ظهور انجیلیالیسم انگلیسی-آمریکایی به عنوان یک جنبش فرا فرقه ای در کلیساهای پروتستان بود.در ایالات متحده ، اصطلاح بیداری بزرگ بیشتر استفاده می شود، در حالی که در انگلستان از این جنبش به عنوان احیای انجیلی یاد می شود.رهبران اصلی احیاء مانند جورج وایتفیلد، جان وسلی و جاناتان ادواردز با تکیه بر پایههای سنتهای قدیمیتر - پیوریتانیسم، دینپرستی و پرسبیتریانیسم - الهیات احیا و نجات را بیان کردند که از مرزهای فرقهای فراتر رفت و به شکلگیری هویت انجیلی مشترک کمک کرد.احیاگران به الزامات اعتقادی پروتستانیسم اصلاحطلبی تأکیدی بر ریزشهای مشیتآمیز روح القدس اضافه کردند.موعظه بیمعنا به شنوندگان احساس اعتقاد عمیق شخصی نسبت به نیازشان به نجات توسط عیسی مسیح داد و دروننگری و تعهد به معیار جدیدی از اخلاق شخصی را تقویت کرد.الهیات احیاگر تأکید میکند که تغییر دین نه تنها تأیید فکری برای اصلاح آموزههای مسیحی است، بلکه باید «تولد جدیدی» باشد که در قلب تجربه میشود.احیاگران همچنین تعلیم دادند که دریافت اطمینان از نجات یک انتظار عادی در زندگی مسیحی است.در حالی که احیای انجیلی انجیلی ها را در فرقه های مختلف حول اعتقادات مشترک متحد کرد، همچنین منجر به تقسیم در کلیساهای موجود بین کسانی شد که از احیاگرها حمایت کردند و کسانی که از احیاگرها حمایت نکردند.مخالفان، احیاگرها را به پرورش بی نظمی و تعصب در کلیساها از طریق فعال کردن واعظان دوره گرد و بی سواد و تشویق به شور و شوق مذهبی متهم کردند.
▲
●
1750 - 1945
اواخر دوره مدرن
1790 Jan 1
نهضت ترمیم
United States
جنبش ترمیم (همچنین به عنوان جنبش ترمیم آمریکا یا جنبش سنگ-کمپبل نیز شناخته می شود، و به طور تحقیرآمیز به عنوان کمبلیسم) یک جنبش مسیحی است که در طول بیداری بزرگ دوم (1790-1840) در اوایل قرن 19 در مرز ایالات متحده آغاز شد.پیشگامان این جنبش به دنبال اصلاح کلیسا از درون بودند و به دنبال «یکپارچگی همه مسیحیان در یک بدنه واحد بر اساس کلیسای عهد جدید بودند.جنبش ترمیم از چندین رشته مستقل از احیای دینی که مسیحیت اولیه را ایده آل می کرد، شکل گرفت.دو گروه که به طور مستقل رویکردهای مشابهی را در مورد ایمان مسیحی ایجاد کردند، اهمیت ویژه ای داشتند.اولین مورد، به رهبری بارتون دبلیو استون، از Cane Ridge، کنتاکی آغاز شد و به عنوان "مسیحیان" شناخته شد.دوم در پنسیلوانیا غربی و ویرجینیا (ویرجینیای غربی کنونی) آغاز شد و توسط توماس کمپبل و پسرش، الکساندر کمپبل، که هر دو در اسکاتلند تحصیل کرده بودند، رهبری شد.آنها در نهایت از نام "شاگردان مسیح" استفاده کردند.هر دو گروه به دنبال بازسازی کل کلیسای مسیحی بر اساس الگوهای قابل مشاهده مندرج در عهد جدید بودند و هر دو معتقد بودند که اعتقادات مسیحیت را متفرق نگه می دارند.در سال 1832 آنها با یک دست دادن به انجمن پیوستند.از جمله، آنها در این باور متحد بودند که عیسی مسیح، پسر خدا است.که مسیحیان باید عشای خداوند را در اولین روز هر هفته جشن بگیرند.و اینکه غسل تعمید مؤمنان بالغ لزوماً با غوطه ور شدن در آب بود.: 147-148 از آنجا که بنیانگذاران می خواستند همه برچسب های فرقه ای را کنار بگذارند، آنها از نام های کتاب مقدس برای پیروان عیسی استفاده کردند.: 27 هر دو گروه بازگشت به اهداف مسیحیت را ترویج کردند. کلیساهای قرن اول همانطور که در عهد جدید توضیح داده شده است.یکی از مورخین جنبش استدلال کرده است که این جنبش در وهله اول یک جنبش وحدت بود و نقش مرمتی نقشی فرعی داشت.
اولین مبلغان توسط استمفورد رافلز در سال 1824 فرستاده شدند که در آن زمان سوماترا تحت سلطه موقت بریتانیا بود.آنها مشاهده کردند که به نظر می رسد بتک ها پذیرای اندیشه های دینی جدید هستند و احتمالاً به اولین مأموریت، اعم از اسلامی یا مسیحی، برای تبدیل شدن به دین سقوط می کنند.ماموریت دومی که در سال 1834 هیئت کمیسران آمریکا برای مأموریت های خارجی با پایان وحشیانه ای روبرو شد که دو مبلغ آن توسط بتک در برابر مداخله خارجی در دستورات سنتی خود کشته شدند.اولین جامعه مسیحی در سوماترای شمالی در سیپیروک، جامعه ای متشکل از مردم آنگولا (باتاک) تأسیس شد.سه مبلغ از یک کلیسای مستقل در ارملو هلند در سال 1857 وارد شدند و در 7 اکتبر 1861 یکی از مبلغان ارملو با انجمن مبلغان رانیش متحد شد که اخیراً در نتیجه جنگ بانجارماسین از کالیمانتان اخراج شده بود.این مأموریت بسیار موفقیت آمیز بود، از لحاظ مالی از آلمان حمایت خوبی داشت، و استراتژی های بشارتی مؤثری را به رهبری لودویگ اینگور نومنسن، که بیشتر عمر خود را از سال 1862 تا زمان مرگش در سال 1918 در سوماترای شمالی گذراند، اتخاذ کرد و با موفقیت بسیاری را در میان سیمالونگون و باتاک توبا تغییر داد. و همچنین اقلیتی از آنگولا.
▲
●
1900 Jan 1
بنیادگرایی مسیحی
United States
در واکنش به این تحولات، بنیادگرایی مسیحی جنبشی بود برای رد تأثیرات رادیکال اومانیسم فلسفی، زیرا این امر بر دین مسیحیت تأثیر می گذاشت.مسیحیان بنیادگرا به ویژه با هدف قرار دادن رویکردهای انتقادی به تفسیر کتاب مقدس، و تلاش برای مسدود کردن هجوم های وارد شده به کلیساهای خود با فرضیات علمی الحادی، در فرقه های مختلف مسیحی به عنوان جنبش های مستقل متعدد مقاومت در برابر دور شدن از مسیحیت تاریخی ظاهر شدند.با گذشت زمان، جنبش انجیلی به دو جناح اصلی تقسیم شد، با برچسب بنیادگرا از یک شاخه پیروی کرد، در حالی که اصطلاح انجیلی به پرچم ترجیح طرفهای معتدلتر تبدیل شد.گرچه هر دو رشته انجیلی اساساً در دنیای انگلیسی زبان سرچشمه می گیرند، اکثریت انجیلیان امروزه در سایر نقاط جهان زندگی می کنند.
دومین شورای جهانی واتیکان که معمولاً به عنوان شورای دوم واتیکان یا واتیکان دوم شناخته می شود، بیست و یکمین شورای جهانی کلیسای کاتولیک روم بود.این شورا در کلیسای سنت پیتر در رم به مدت چهار دوره (یا جلسه) که هر جلسه بین 8 تا 12 هفته طول کشید، در پاییز هر یک از چهار سال 1962 تا 1965 تشکیل شد. آماده سازی شورا سه سال طول کشید، از تابستان. از سال 1959 تا پاییز 1962. این شورا در 11 اکتبر 1962 توسط جان بیست و سوم (پاپ در هنگام آماده سازی و اولین جلسه) افتتاح شد و در 8 دسامبر 1965 توسط پل ششم (پاپ در سه جلسه آخر، پس از مرگ جان بیست و سوم در 3 ژوئن 1963).پاپ جان بیست و سوم این شورا را فراخواند زیرا احساس می کرد که کلیسا به «به روز رسانی» نیاز دارد (به ایتالیایی: aggiornamento).برای برقراری ارتباط با مردم قرن بیستم در دنیایی که به طور فزاینده ای سکولاریزه می شود، برخی از اعمال کلیسا باید بهبود می یافت و آموزش آن باید به گونه ای ارائه می شد که برای آنها مرتبط و قابل درک به نظر برسد.بسیاری از شرکت کنندگان شورا با این امر موافق بودند، در حالی که برخی دیگر نیاز چندانی به تغییر نمی دیدند و در برابر تلاش ها در این جهت مقاومت می کردند.اما حمایت از aggiornamento بر مقاومت در برابر تغییر پیروز شد، و در نتیجه شانزده سند ماژستری که توسط شورا تهیه شد، تحولات قابل توجهی را در آموزه و عمل پیشنهاد کرد: اصلاح گسترده ای در مراسم مذهبی، الهیات جدید کلیسا، وحی و لائیک، رویکردی جدید به روابط بین کلیسا و جهان، به اکومنیسم، به ادیان غیر مسیحی به آزادی مذهبی و مهمتر از آن، در مورد کلیساهای شرقی.
جهان گرایی به طور گسترده به جنبش های بین گروه های مسیحی برای ایجاد درجه ای از وحدت از طریق گفتگو اشاره دارد.اکومنیسم از یونانی οἰκουμένη (oikoumene) گرفته شده است که به معنای «دنیای مسکونی» است، اما به صورت مجازی چیزی شبیه «یگانگی جهانی» است.این جنبش را میتوان به جنبشهای کاتولیک و پروتستان متمایز کرد، که مشخصهی آنها با کلیسای شناسی بازتعریف شده از «مذهبیگرایی» است (که کلیسای کاتولیک، در میان دیگران، آن را رد میکند).در طول قرن گذشته، اقداماتی برای آشتی دادن شکاف بین کلیسای کاتولیک و کلیساهای ارتدکس شرقی انجام شده است.اگرچه پیشرفتهایی حاصل شده است، نگرانیها در مورد برتری پاپ و استقلال کلیساهای کوچکتر ارتدکس، راه حل نهایی این انشقاق را مسدود کرده است.در 30 نوامبر 1894، پاپ لئو سیزدهم Orientalium Dignitas را منتشر کرد.در 7 دسامبر 1965، اعلامیه مشترک کاتولیک-ارتدوکس پاپ پل ششم و پاتریارک کلیسای آتناگوراس اول صادر شد که تکفیر متقابل 1054 را لغو کرد.
▲
●
2023 Jan 1
پایان
Europe
تاریخ مسیحیت تا امروز نوشته می شود.با تولد و بزرگ شدن نسل های جدید مسیحیان، داستان ها و تجربیات خودشان بخشی از روایت بزرگتر ایمان می شود.رشد مسیحیت به ویژه در دهه های اخیر قابل توجه بوده است و این دین در حال حاضر بزرگترین دین در جهان است.تأثیر مسیحیت تقریباً در هر بخش از جامعه احساس می شود.این امر بر دولت ها، تجارت، علم و فرهنگ تأثیر عمیقی گذاشته است.و با این حال، علیرغم تأثیر باورنکردنی آن بر جهان، مسیحیت همچنان یک سفر عمیقاً شخصی برای هر یک از پیروانش است.هیچ دو مسیحی سفر یکسانی ندارند و ایمان هر فرد بر اساس تجربیات و روابط شخصی خود شکل میگیرد.در پایان، مسیحیت یک ایمان زنده و نفس گیر است که به دگرگونی و تغییر توسط افرادی که از آن پیروی می کنند ادامه می دهد.آینده آن با داستان هایی که می گوییم، انتخاب هایی که می کنیم و روشی که برای زندگی انتخاب می کنیم تعیین خواهد شد.
▲
●
Appendices
APPENDIX 1
Christian Denominations Family Tree | Episode 1: Origins & Early Schisms
APPENDIX 2
Christian Denominations Family Tree | Episode 2: Roman Catholic & Eastern Orthodox Churches
APPENDIX 3
Introduction to the Bible (from an academic point of view)
APPENDIX 4
The Christian Church Explained in 12 Minutes
APPENDIX 5
Catholic vs Orthodox - What is the Difference Between Religions?
Characters
German Priest
Religious Leader
Printer
Translator of Bible into Latin
Founder of the Franciscans
Roman Emperor
French Theologian
Founder of the English Church
Inspired the Crusades
Christian Apostle
Monastic Religious Order
Religious Group
Catholic Religious Order
Disciples of Jesus
Prophet
Cyrenaic Presbyter
Archbishop of Constantinople
Jewish Christian Sect
Theologian
Christian Theologians and Writers
Brother of Jesus
Berber Theologian
Armenia Religious Leader
English Protestants
Philosopher
Bishop of Rome
Founder of the Benedictines
Roman Emperor
Catholic Priest
Roman Deacon
References
Barnett, Paul (2002). Jesus, the Rise of Early Christianity: A History of New Testament Times. InterVarsity Press. ISBN 0-8308-2699-8.
Berard, Wayne Daniel (2006), When Christians Were Jews (That Is, Now), Cowley Publications, ISBN 1-56101-280-7
Bermejo-Rubio, Fernando (2017). Feldt, Laura; Valk, Ülo (eds.). "The Process of Jesus' Deification and Cognitive Dissonance Theory". Numen. Leiden: Brill Publishers. 64 (2–3): 119–152. doi:10.1163/15685276-12341457. eISSN 1568-5276. ISSN 0029-5973. JSTOR 44505332. S2CID 148616605.
Bird, Michael F. (2017), Jesus the Eternal Son: Answering Adoptionist Christology, Wim. B. Eerdmans Publishing
Boatwright, Mary Taliaferro; Gargola, Daniel J.; Talbert, Richard John Alexander (2004), The Romans: From Village to Empire, Oxford University Press, ISBN 0-19-511875-8
Bokenkotter, Thomas (2004), A Concise History of the Catholic Church (Revised and expanded ed.), Doubleday, ISBN 0-385-50584-1
Brown, Schuyler. The Origins of Christianity: A Historical Introduction to the New Testament. Oxford University Press (1993). ISBN 0-19-826207-8
Boyarin, Daniel (2012). The Jewish Gospels: the Story of the Jewish Christ. The New Press. ISBN 978-1-59558-878-4.
Burkett, Delbert (2002), An Introduction to the New Testament and the Origins of Christianity, Cambridge University Press, ISBN 978-0-521-00720-7
Cohen, Shaye J.D. (1987), From the Maccabees to the Mishnah, The Westminster Press, ISBN 0-664-25017-3
Cox, Steven L.; Easley, Kendell H. (2007), Harmony of the Gospels, ISBN 978-0-8054-9444-0
Croix, G. E. M. de Sainte (1963). "Why Were The Early Christians Persecuted?". Past and Present. 26 (1): 6–38. doi:10.1093/past/26.1.6.
Croix, G. E. M. de Sainte (2006), Whitby, Michael (ed.), Christian Persecution, Martyrdom, And Orthodoxy, Oxford: Oxford University Press, ISBN 0-19-927812-1
Cross, F. L.; Livingstone, E. A., eds. (2005), The Oxford Dictionary of the Christian Church (3rd Revised ed.), Oxford: Oxford University Press, doi:10.1093/acref/9780192802903.001.0001, ISBN 978-0-19-280290-3
Cullmann, Oscar (1949), The Earliest Christian Confessions, translated by J. K. S. Reid, London: Lutterworth
Cullmann, Oscar (1966), A. J. B. Higgins (ed.), The Early Church: Studies in Early Christian History and Theology, Philadelphia: Westminster
Cwiekowski, Frederick J. (1988), The Beginnings of the Church, Paulist Press
Dauphin, C. (1993), "De l'Église de la circoncision à l'Église de la gentilité – sur une nouvelle voie hors de l'impasse", Studium Biblicum Franciscanum. Liber Annuus XLIII, archived from the original on 9 March 2013
Davidson, Ivor (2005), The Birth of the Church: From Jesus to Constantine, AD 30-312, Oxford
Davies, W. D. (1965), Paul and Rabbinic Judaism (2nd ed.), London
Draper, JA (2006). "The Apostolic Fathers: the Didache". Expository Times. Vol. 117, no. 5.
Dunn, James D. G. (1982), The New Perspective on Paul. Manson Memorial Lecture, 4 november 1982
Dunn, James D. G. (1999), Jews and Christians: The Parting of the Ways, AD 70 to 135, Wm. B. Eerdmans Publishing, ISBN 0-8028-4498-7
Dunn, James D. G. "The Canon Debate". In McDonald & Sanders (2002).
Dunn, James D. G. (2005), Christianity in the Making: Jesus Remembered, vol. 1, Wm. B. Eerdmans Publishing, ISBN 978-0-8028-3931-2
Dunn, James D. G. (2009), Christianity in the Making: Beginning from Jerusalem, vol. 2, Wm. B. Eerdmans Publishing, ISBN 978-0-8028-3932-9
Dunn, James D. G. (Autumn 1993). "Echoes of Intra-Jewish Polemic in Paul's Letter to the Galatians". Journal of Biblical Literature. Society of Biblical Literature. 112 (3): 459–77. doi:10.2307/3267745. JSTOR 3267745.
Eddy, Paul Rhodes; Boyd, Gregory A. (2007), The Jesus Legend: A Case for the Historical Reliability of the Synoptic Jesus Tradition, Baker Academic, ISBN 978-0-8010-3114-4
Ehrman, Bart D. (2003), Lost Christianities: The Battles for Scripture and the Faiths We Never Knew, Oxford: Oxford University Press, ISBN 978-0-19-972712-4, LCCN 2003053097
Ehrman, Bart D. (2005) [2003]. "At Polar Ends of the Spectrum: Early Christian Ebionites and Marcionites". Lost Christianities: The Battles for Scripture and the Faiths We Never Knew. Oxford: Oxford University Press. pp. 95–112. ISBN 978-0-19-518249-1.
Ehrman, Bart (2012), Did Jesus Exist?: The Historical Argument for Jesus of Nazareth, Harper Collins, ISBN 978-0-06-208994-6
Ehrman, Bart (2014), How Jesus became God: The Exaltation of a Jewish Preacher from Galilee, Harper Collins
Elwell, Walter; Comfort, Philip Wesley (2001), Tyndale Bible Dictionary, Tyndale House Publishers, ISBN 0-8423-7089-7
Esler, Philip F. (2004), The Early Christian World, Routledge, ISBN 0-415-33312-1
Finlan, Stephen (2004), The Background and Content of Paul's Cultic Atonement Metaphors, Society of Biblical Literature
Franzen, August (1988), Kirchengeschichte
Frassetto, Michael (2007). Heretic Lives: Medieval Heresy from Bogomil and the Cathars to Wyclif and Hus. London: Profile Books. pp. 7–198. ISBN 978-1-86197-744-1. OCLC 666953429. Retrieved 9 May 2022.
Fredriksen, Paula (2018), When Christians Were Jews: The First Generation, New Haven and London: Yale University Press, ISBN 978-0-300-19051-9
Grant, M. (1977), Jesus: An Historian's Review of the Gospels, New York: Scribner's
Gundry, R.H. (1976), Soma in Biblical Theology, Cambridge: Cambridge University Press
Hunter, Archibald (1973), Works and Words of Jesus
Hurtado, Larry W. (2004), Lord Jesus Christ: Devotion to Jesus in Earliest Christianity, Grand Rapids, Michigan and Cambridge, U.K.: Wm. B. Eerdmans, ISBN 978-0-8028-3167-5
Hurtado, Larry W. (2005), How on Earth Did Jesus Become a God? Historical Questions about Earliest Devotion to Jesus, Grand Rapids, Michigan and Cambridge, U.K.: Wm. B. Eerdmans, ISBN 978-0-8028-2861-3
Johnson, L.T., The Real Jesus, San Francisco, Harper San Francisco, 1996
Keck, Leander E. (1988), Paul and His Letters, Fortress Press, ISBN 0-8006-2340-1
Komarnitsky, Kris (2014), "Cognitive Dissonance and the Resurrection of Jesus", The Fourth R Magazine, 27 (5)
Kremer, Jakob (1977), Die Osterevangelien – Geschichten um Geschichte, Stuttgart: Katholisches Bibelwerk
Lawrence, Arren Bennet (2017), Comparative Characterization in the Sermon on the Mount: Characterization of the Ideal Disciple, Wipf and Stock Publishers
Loke, Andrew Ter Ern (2017), The Origin of Divine Christology, vol. 169, Cambridge University Press, ISBN 978-1-108-19142-5
Ludemann, Gerd, What Really Happened to Jesus? trans. J. Bowden, Louisville, Kentucky: Westminster John Knox Press, 1995
Lüdemann, Gerd; Özen, Alf (1996), De opstanding van Jezus. Een historische benadering (Was mit Jesus wirklich geschah. Die Auferstehung historisch betrachtet), The Have/Averbode
McDonald, L. M.; Sanders, J. A., eds. (2002), The Canon Debate, Hendrickson
Mack, Burton L. (1995), Who wrote the New Testament? The making of the Christian myth, HarperSan Francisco, ISBN 978-0-06-065517-4
Mack, Burton L. (1997) [1995], Wie schreven het Nieuwe Testament werkelijk? Feiten, mythen en motieven. (Who Wrote the New Testament? The Making of the Christian Myth), Uitgeverij Ankh-Hermes bv
Maier, P. L. (1975), "The Empty Tomb as History", Christianity Today
McGrath, Alister E. (2006), Christianity: An Introduction, Wiley-Blackwell, ISBN 1-4051-0899-1
Milavec, Aaron (2003). The Didache: Faith, Hope, & Life of the Earliest Christian Communities, 50-70 C.E. Newman Press. ISBN 978-0-8091-0537-3.
Moss, Candida (2012). "Current Trends in the Study of Early Christian Martyrdom". Bulletin for the Study of Religion. 41 (3): 22–29. doi:10.1558/bsor.v41i3.22.
Netland, Harold (2001), Encountering Religious Pluralism: The Challenge to Christian Faith & Mission, InterVarsity Press
Neufeld (1964), The Earliest Christian Confessions, Grand Rapids: Eerdmans
O'Collins, Gerald (1978), What are They Saying About the Resurrection?, New York: Paulist Press
Pagels, Elaine (2005), De Gnostische Evangelien (The Gnostic Gospels), Servire
Pannenberg, Wolfhart (1968), Jesus – God and Man, translated by Lewis Wilkins; Duane Pribe, Philadelphia: Westminster
Pao, David W. (2016), Acts and the Isaianic New Exodus, Wipf and Stock Publishers
Redford, Douglas (2007), The Life and Ministry of Jesus: The Gospels, ISBN 978-0-7847-1900-8
Rowland, Christopher (1985). Christian Origins: An Account of the Setting and Character of the Most Important Messianic Sect of Judaism. SPCK. ISBN 9780281041107.
Smith, J. L. (September 1969). "Resurrection Faith Today" (PDF). Theological Studies. 30 (3): 393–419. doi:10.1177/004056396903000301. S2CID 170845348. Retrieved 10 February 2022.
Stendahl, Krister (July 1963). "The Apostle Paul and the Introspective Conscience of the West" (PDF). Harvard Theological Review. Cambridge: Cambridge University Press on behalf of the Harvard Divinity School. 56 (3): 199–215. doi:10.1017/S0017816000024779. ISSN 1475-4517. JSTOR 1508631. LCCN 09003793. OCLC 803348474. S2CID 170331485. Archived (PDF) from the original on 24 December 2021. Retrieved 12 February 2022.
Tabor, James D. (1998), "Ancient Judaism: Nazarenes and Ebionites", The Jewish Roman World of Jesus, Department of Religious Studies at the University of North Carolina at Charlotte
Talbert, Charles H. (2011), The Development of Christology during the First Hundred Years: and Other Essays on Early Christian Christology. Supplements to Novum Testamentum 140., Leiden: Brill Publishers
Wilken, Robert Louis (2013). "Beginning in Jerusalem". The First Thousand Years: A Global History of Christianity. Choice Reviews Online. Vol. 50. New Haven and London: Yale University Press. pp. 6–16. doi:10.5860/choice.50-5552. ISBN 978-0-300-11884-1. JSTOR j.ctt32bd7m.5. LCCN 2012021755. S2CID 160590164. Retrieved 20 July 2021.
Wilckens, Ulrich (1970), Auferstehung, Stuttgart and Berlin: Kreuz Verlag
Wright, N.T. (1992), The New Testament and the People of God, Fortress Press, ISBN 0-8006-2681-8
Wylen, Stephen M. (1995), The Jews in the Time of Jesus: An Introduction, Paulist Press, ISBN 0-8091-3610-4