جنگهای ناپلئونی (1803-1815) مجموعهای از درگیریهای بزرگ جهانی بود که امپراتوری فرانسه و متحدانش به رهبری ناپلئون اول را در برابر مجموعهای از کشورهای اروپایی که در ائتلافهای مختلف تشکیل شده بودند، قرار داد.دوره ای از تسلط فرانسه بر بیشتر قاره اروپا را ایجاد کرد.این جنگها ناشی از اختلافات حلنشده مرتبط با انقلاب فرانسه و جنگهای انقلابی فرانسه شامل
جنگ ائتلاف اول (1792-1797) و
جنگ ائتلاف دوم (1798-1802) بود.جنگهای ناپلئونی اغلب به عنوان پنج درگیری توصیف میشوند که هر کدام با نام ائتلافی که با ناپلئون میجنگید نامیده میشود:
ائتلاف سوم (1803-1806)،
چهارم (1806-1806)،
پنجم (1809)،
ششم (1813-1814)، و هفتم (1815) به علاوه
جنگ شبه جزیره (1807-1814) و
تهاجم فرانسه به روسیه (1812).ناپلئون در سال 1799 که به مقام کنسول اول فرانسه رسید، یک جمهوری در هرج و مرج را به ارث برده بود.او متعاقباً دولتی با ثبات مالی، بوروکراسی قوی و ارتشی آموزش دیده ایجاد کرد.در دسامبر 1805 ناپلئون به آنچه که بزرگترین پیروزی او تلقی می شود، دست یافت و ارتش متفقین روسیه و اتریش را در آسترلیتز شکست داد.در دریا، بریتانیا به شدت نیروی دریایی مشترک فرانسه و اسپانیا را در نبرد ترافالگار در 21 اکتبر 1805 شکست داد. این پیروزی کنترل بریتانیا بر دریاها را تضمین کرد و از حمله به بریتانیا جلوگیری کرد.پروس که نگران افزایش قدرت فرانسه بود، ایجاد ائتلاف چهارم با روسیه، زاکسن و سوئد را رهبری کرد که جنگ را در اکتبر 1806 از سر گرفت. ناپلئون به سرعت پروس ها را در ینا و روس ها را در فریدلند شکست داد و صلح ناآرامی را در قاره به ارمغان آورد.با این حال، صلح شکست خورد، زیرا جنگ در سال 1809 با ائتلاف پنجم که به رهبری اتریش به خوبی آماده شده بود، آغاز شد.در ابتدا، اتریشی ها یک پیروزی خیره کننده در Aspern-Essling کسب کردند، اما به سرعت در Wagram شکست خوردند.ناپلئون با امید به انزوا و تضعیف اقتصادی بریتانیا از طریق سیستم قارهای خود،
به پرتغال ، تنها متحد باقیمانده بریتانیا در قاره اروپا حمله کرد.ناپلئون پس از اشغال لیسبون در نوامبر 1807 و با حضور بخش اعظم سربازان فرانسوی در اسپانیا، از فرصت استفاده کرد و علیه متحد سابق خود مخالفت کرد، خاندان سلطنتی اسپانیا را برکنار کرد و برادرش را پادشاه اسپانیا در سال 1808 به عنوان خوزه اول معرفی کرد
. و پرتغالی ها با حمایت بریتانیا شورش کردند و فرانسوی ها را پس از شش سال جنگ در سال 1814 از ایبریا بیرون کردند.همزمان، روسیه که نمیخواست عواقب اقتصادی کاهش تجارت را تحمل کند، مرتباً سیستم قارهای را نقض میکرد و ناپلئون را وادار کرد تا در سال 1812 تهاجم گستردهای به روسیه انجام دهد. کارزار نتیجهای به فاجعه برای فرانسه و نابودی نزدیک به ارتش بزرگ ناپلئون ختم شد.اتریش، پروس، سوئد و روسیه با تشویق به شکست، ائتلاف ششم را تشکیل دادند و لشکرکشی جدیدی را علیه فرانسه آغاز کردند و در اکتبر 1813 پس از چندین درگیری بینتیجه، ناپلئون را در لایپزیک شکست دادند.متفقین سپس از شرق به فرانسه حمله کردند، در حالی که جنگ شبه جزیره به جنوب غربی فرانسه سرایت کرد.نیروهای ائتلاف
پاریس را در پایان مارس 1814 تصرف کردند و ناپلئون را مجبور به کناره گیری در آوریل کردند.او به جزیره البا تبعید شد و بوربن ها به قدرت بازگردانده شدند.اما ناپلئون در فوریه 1815 فرار کرد و برای حدود صد روز کنترل فرانسه را دوباره به دست گرفت.پس از تشکیل ائتلاف هفتم، متفقین در ژوئن 1815 او را در واترلو شکست دادند و به جزیره سنت هلنا تبعید کردند و شش سال بعد در آنجا درگذشت.کنگره وین مرزهای اروپا را دوباره ترسیم کرد و دوره ای از صلح نسبی را به ارمغان آورد.جنگها پیامدهای عمیقی بر تاریخ جهانی داشتند، از جمله گسترش ناسیونالیسم و لیبرالیسم، ظهور بریتانیا به عنوان برترین قدرت دریایی و اقتصادی جهان، ظهور جنبشهای استقلالطلب در آمریکای لاتین و متعاقب آن افول امپراتوریهای اسپانیا و پرتغال. سازماندهی مجدد سرزمین های آلمان و ایتالیا به ایالت های بزرگتر و معرفی روش های کاملاً جدید برای انجام جنگ و همچنین قانون مدنی.پس از پایان جنگ های ناپلئون، دوره ای از صلح نسبی در قاره اروپا وجود داشت که تا
جنگ کریمه در سال 1853 ادامه داشت.