تاریخ بلغارستان
History of Bulgaria ©HistoryMaps

3000 BCE - 2024

تاریخ بلغارستان



تاریخ بلغارستان را می توان از اولین استقرار در سرزمین های بلغارستان مدرن تا شکل گیری آن به عنوان یک دولت-ملت دنبال کرد و شامل تاریخ مردم بلغارستان و خاستگاه آنها می شود.قدیمی‌ترین شواهدی که در بلغارستان امروزی از اشغال انسان‌ها کشف شده، به حداقل 1.4 میلیون سال قبل بازمی‌گردد.در حدود 5000 سال قبل از میلاد، تمدن پیچیده ای وجود داشت که برخی از اولین سفال ها، جواهرات و مصنوعات طلایی را در جهان تولید کرد.پس از 3000 سال قبل از میلاد، تراکیان در شبه جزیره بالکان ظاهر شدند.در اواخر قرن ششم قبل از میلاد، بخش‌هایی از بلغارستان امروزی، به‌ویژه منطقه شرقی کشور، تحت امپراتوری هخامنشیان ایران درآمد.در دهه 470 قبل از میلاد، تراسی ها پادشاهی قدرتمند اودریسی را تشکیل دادند که تا سال 46 قبل از میلاد ادامه داشت، زمانی که سرانجام توسط امپراتوری روم فتح شد.در طول قرن ها، برخی از قبایل تراکیا تحت سلطه مقدونی و هلنیستی باستان و همچنین سلت ها قرار گرفتند.این مخلوط از مردمان باستانی توسط اسلاوها که پس از 500 پس از میلاد به طور دائم در شبه جزیره ساکن شدند، جذب شد.
6000 BCE Jan 1

پیش از تاریخ بلغارستان

Neolithic Dwellings Museum., u
اولین بقایای انسانی یافت شده در بلغارستان در غار Kozarnika با قدمت تقریبی 1.6 میلیون قبل از میلاد کاوش شد.این غار احتمالاً اولین شواهدی از رفتار نمادین انسان که تا به حال پیدا شده است را نگه می دارد.یک جفت آرواره انسان تکه تکه شده با قدمت 44000 سال در غار باچو کیرو پیدا شد، اما این که آیا این انسان های اولیه در واقع انسان خردمند یا نئاندرتال بوده اند، مورد مناقشه است.[1]قدیمی‌ترین خانه‌های بلغارستان - خانه‌های نوسنگی استارا زاگورا - به 6000 سال قبل از میلاد برمی‌گردد و از قدیمی‌ترین سازه‌های ساخت بشر هستند که تاکنون کشف شده‌اند.[2] در پایان دوران نوسنگی، فرهنگ‌های کارانوو، هامانگیا و وینچا در جایی که امروز بلغارستان، رومانی جنوبی و صربستان شرقی نامیده می‌شود، توسعه یافتند.[3] اولین شهر شناخته شده در اروپا، Solnitsata، در بلغارستان امروزی قرار داشت.[4] استقرار دریاچه دورانکولاک در بلغارستان در یک جزیره کوچک آغاز شد، تقریباً 7000 سال قبل از میلاد و در حدود 4700/4600 قبل از میلاد معماری سنگی قبلاً مورد استفاده عمومی قرار می گرفت و به پدیده ای مشخص تبدیل شد که در اروپا منحصر به فرد بود.فرهنگ عصر سنگی وارنا (5000 قبل از میلاد) [5] نشان دهنده اولین تمدن با سلسله مراتب اجتماعی پیچیده در اروپا است.مرکز این فرهنگ، گورستان وارنا است که در اوایل دهه 1970 کشف شد.این به عنوان ابزاری برای درک چگونگی عملکرد اولین جوامع اروپایی عمل می کند، [6] اساساً از طریق تدفین های آیینی به خوبی حفظ شده، سفال ها و جواهرات طلایی.حلقه های طلایی، دستبندها و سلاح های تشریفاتی کشف شده در یکی از گورها بین سال های 4600 تا 4200 قبل از میلاد ساخته شده اند که آنها را به قدیمی ترین مصنوعات طلایی تبدیل می کند که تاکنون در سراسر جهان کشف شده است.[7]برخی از اولین شواهد از کشت انگور و اهلی کردن دام با فرهنگ Ezero عصر برنز مرتبط است.[8] نگاره‌های غار ماگورا مربوط به همان دوران است، اگرچه نمی‌توان به سال‌های دقیق ایجاد آنها اشاره کرد.
تراسیایی ها
تراکیان باستان ©Angus McBride
1500 BCE Jan 1

تراسیایی ها

Bulgaria
اولین مردمی که آثار و میراث فرهنگی ماندگاری را در سراسر منطقه بالکان به جا گذاشتند، تراکی ها بودند.منشأ آنها همچنان مبهم است.به طور کلی پیشنهاد می شود که یک قوم پروتو-تراکیا از مخلوطی از مردم بومی و هندواروپایی ها از زمان گسترش پروتو-هند و اروپایی در اوایل عصر برنز، زمانی که دومی، در حدود 1500 قبل از میلاد، مردم بومی را تسخیر کرد، ایجاد شد.صنعتگران تراکایی مهارت های تمدن های بومی قبل از خود را به خصوص در طلاکاری به ارث برده اند.[9]تراکیاها عموماً سازمان‌دهی نشده بودند، اما علی‌رغم فقدان خط مناسب خود، دارای فرهنگ پیشرفته‌ای بودند و زمانی که قبایل تقسیم شده‌شان اتحادیه‌هایی را تحت فشار تهدیدهای خارجی تشکیل دادند، نیروهای نظامی قدرتمندی را جمع‌آوری کردند.آنها هرگز به هیچ شکلی از وحدت فراتر از قوانین کوتاه و سلسله ای در اوج دوره کلاسیک یونان دست پیدا نکردند.تصور می‌شود که بیشتر تراسیایی‌ها مانند گول‌ها و دیگر قبایل سلتیک، در روستاهای کوچک مستحکم، معمولاً بر روی تپه‌ها، زندگی می‌کردند.اگرچه مفهوم مرکز شهری تا دوره روم توسعه نیافته بود، استحکامات مختلف بزرگتر که به عنوان مراکز بازار منطقه ای نیز عمل می کردند، بسیار زیاد بودند.با این حال، به طور کلی، با وجود استعمار یونان در مناطقی مانند بیزانس، آپولونیا و دیگر شهرها، تراکیان ها از زندگی شهری اجتناب کردند.
حکومت پارسی هخامنشیان
یونانیان هیستیائوس پل داریوش اول را بر روی رودخانه دانوب حفظ می کنند.تصویر قرن 19. ©John Steeple Davis
512 BCE Jan 1

حکومت پارسی هخامنشیان

Plovdiv, Bulgaria
از زمانی که پادشاه مقدونی آمینتاس اول کشورش را در حدود 512-511 قبل از میلاد به ایرانیان تسلیم کرد، مقدونی ها و ایرانی ها دیگر غریبه نبودند.انقیاد مقدونیه بخشی از عملیات نظامی ایران بود که توسط داریوش بزرگ (521–486 پ.م.) آغاز شد.در سال 513 قبل از میلاد - پس از تدارکات بسیار زیاد - ارتش عظیم هخامنشی به بالکان حمله کرد و سعی کرد سکاهای اروپایی را که در شمال رود دانوب پرسه می‌زدند، شکست دهد.ارتش داریوش قبل از بازگشت به آسیای صغیر، چندین قوم تراکیا و تقریباً تمام مناطق دیگری را که بخش اروپایی دریای سیاه را در بر می‌گیرند، مانند بخش‌هایی از بلغارستان، رومانی ، اوکراین و روسیه امروزی تحت سلطه خود درآورد.داریوش یکی از فرماندهان خود به نام مگابازوس را در اروپا گذاشت که وظیفه اش انجام فتوحات در بالکان بود.سپاهیان ایرانی تراکیه غنی از طلا، شهرهای ساحلی یونان را تحت سلطه خود درآوردند و همچنین پائونیان قدرتمند را شکست دادند و فتح کردند.سرانجام مگابازوس نمایندگانی را به آمینتاس فرستاد و خواستار پذیرش سلطه پارس شد که مقدونی ها نیز پذیرفتند.به دنبال شورش ایونیا، سلطه ایرانیان بر بالکان سست شد، اما در سال 492 قبل از میلاد از طریق لشکرکشی های ماردونیوس به طور محکم بازسازی شد.بالکان، از جمله بلغارستان امروزی، سربازان زیادی برای ارتش چند قومیتی هخامنشی فراهم کرد.چندین گنجینه تراکیایی که مربوط به دوران حکومت ایرانیان در بلغارستان است، پیدا شده است.بیشتر مناطق امروزی بلغارستان شرقی تا سال 479 قبل از میلاد تحت سلطه ایرانیان باقی ماند.پادگان ایرانی در دوریسکوس در تراکیا حتی پس از شکست ایران سال‌ها مقاومت کرد و طبق گزارش‌ها هرگز تسلیم نشد.[10]
پادشاهی اودریس
Odrysian Kingdom ©Angus McBride
470 BCE Jan 1 - 50 BCE

پادشاهی اودریس

Kazanlak, Bulgaria
پادشاهی اودریس توسط پادشاه ترس اول تأسیس شد و از فروپاشی حضور ایران در اروپا به دلیل تهاجم ناموفق به یونان در سال‌های 480–79 بهره‌برداری کرد.[11] ترس و پسرش سیتالس سیاست توسعه را دنبال کردند و پادشاهی را به یکی از قدرتمندترین پادشاهان زمان خود تبدیل کردند.در طول بیشتر تاریخ اولیه خود، متحد آتن باقی ماند و حتی در کنار آن به جنگ پلوپونز پیوست.در سال 400 قبل از میلاد، ایالت اولین نشانه‌های خستگی را نشان داد، اگرچه کوتیس اول رنسانس کوتاهی را آغاز کرد که تا قتل او در سال 360 قبل از میلاد ادامه داشت.پس از آن، پادشاهی از هم پاشید: تراکیه جنوبی و مرکزی بین سه پادشاه اودریسی تقسیم شد، در حالی که شمال شرقی تحت سلطه پادشاهی گته قرار گرفت.سه پادشاهی Odrysian در نهایت توسط پادشاهی در حال ظهور مقدونیه به رهبری فیلیپ دوم در 340 قبل از میلاد فتح شدند.ایالت اودریسیایی بسیار کوچکتر در حدود سال 330 قبل از میلاد توسط Seuthes III احیا شد که پایتخت جدیدی به نام Seuthopolis را تأسیس کرد که تا ربع دوم قرن سوم قبل از میلاد کار می کرد.پس از آن، شواهد قطعی کمی برای تداوم دولت اودریسی وجود دارد، به استثنای یک پادشاه مشکوک اودریسی که در جنگ سوم مقدونی به نام کوتیس می جنگید.قلب اودریس سرانجام در اواخر قرن اول پیش از میلاد توسط پادشاهی ساپائیان ضمیمه شد، که در 45-46 پس از میلاد به استان رومی تراکیا تبدیل شد.
تهاجمات سلتیک
Celtic Invasions ©Angus McBride
298 BCE Jan 1

تهاجمات سلتیک

Bulgaria
در سال 298 قبل از میلاد، قبایل سلتیک به بلغارستان امروزی رسیدند و با نیروهای پادشاه مقدونی کاساندر در کوه هاموس (ستارا پلانینا) درگیر شدند.مقدونی ها در این نبرد پیروز شدند، اما این مانع پیشرفت سلتیک نشد.بسیاری از جوامع تراکیا، که در اثر اشغال مقدونی ضعیف شده بودند، تحت سلطه سلتیک ها قرار گرفتند.[12]در سال 279 قبل از میلاد یکی از ارتش های سلتی به رهبری کومونتوریوس به تراکیا حمله کرد و موفق شد آن را فتح کند.کومونتوریوس پادشاهی تیلیس را در منطقه شرقی بلغارستان کنونی تأسیس کرد.[13] روستای امروزی تولوو نام این پادشاهی نسبتاً کوتاه مدت را دارد.تعاملات فرهنگی بین تراکیاها و سلت ها با چندین آیتم حاوی عناصر هر دو فرهنگ، مانند ارابه مزک و تقریباً به طور قطع دیگ گوندستروپ، مشهود است.[14]تیلیس تا سال 212 قبل از میلاد دوام آورد، زمانی که تراکیاها توانستند موقعیت مسلط خود را در منطقه بازیابند و آن را منحل کنند.[15] گروه‌های کوچک سلت‌ها در بلغارستان غربی زنده ماندند.یکی از این قبیله ها سردی ها بودند که سردیکا - نام باستانی صوفیه - از آن سرچشمه می گیرد.[16] حتی اگر سلت ها برای بیش از یک قرن در بالکان باقی ماندند، نفوذ آنها در شبه جزیره کم بود.[13] در پایان قرن سوم، تهدید جدیدی به شکل امپراتوری روم برای مردم منطقه تراکیا ظاهر شد.
دوره روم در بلغارستان
Roman Period in Bulgaria ©Angus McBride
46 Jan 1

دوره روم در بلغارستان

Plovdiv, Bulgaria
در سال 188 قبل از میلاد، رومیان به تراکیا حمله کردند و جنگ تا سال 46 پس از میلاد ادامه یافت تا سرانجام روم منطقه را فتح کرد.پادشاهی Odrysian تراکیا به پادشاهی مشتری رومی تبدیل شد.20 قبل از میلاد، در حالی که دولت شهرهای یونان در ساحل دریای سیاه، ابتدا به عنوان civitates foederatae (شهرهای «متحد» با خودمختاری داخلی، تحت کنترل روم قرار گرفتند.پس از مرگ رومتالس سوم پادشاه تراکیا در سال 46 پس از میلاد و شورش ناموفق ضد رومی، این پادشاهی به عنوان استان رومی تراکیا ضمیمه شد.تراکیان شمالی (گتا-داکیان) پادشاهی متحد داکیا را تشکیل دادند، قبل از اینکه در سال 106 توسط رومیان فتح شدند و سرزمین آنها به استان رومی داکیا تبدیل شد.در سال 46 میلادی، رومیان استان تراکیا را تأسیس کردند.در قرن چهارم، تراکیان ها یک هویت بومی مرکب داشتند، به عنوان مسیحی "رومی" که برخی از آیین های بت پرستی باستانی خود را حفظ کردند.تراکو-رومیان به یک گروه مسلط در منطقه تبدیل شدند و در نهایت چندین فرمانده و امپراتور نظامی مانند گالریوس و کنستانتین اول بزرگ به دست آوردند.مراکز شهری به‌ویژه نواحی سردیکا که صوفیه امروزی است، به دلیل وجود چشمه‌های معدنی فراوان توسعه یافتند.هجوم مهاجران از سراسر امپراتوری چشم انداز فرهنگی محلی را غنی کرد.زمانی قبل از سال 300 میلادی، دیوکلتیان تراکیا را به چهار استان کوچکتر تقسیم کرد.
دوره مهاجرت به بلغارستان
Migration Period in Bulgaria ©Angus McBride
در قرن چهارم، گروهی از گوت ها به شمال بلغارستان رسیدند و در نیکوپلیس و اطراف آن ساکن شدند.در آنجا اسقف گوتیک اولفیلاس کتاب مقدس را از یونانی به گوتیک ترجمه کرد و در این فرآیند الفبای گوتیک را ایجاد کرد.این اولین کتابی بود که به زبان آلمانی نوشته شد و به همین دلیل حداقل یک مورخ از اولفیلاس به عنوان "پدر ادبیات آلمانی" یاد می کند.[17] اولین صومعه مسیحی در اروپا در سال 344 توسط سنت آتاناسیوس در نزدیکی چیرپان امروزی پس از شورای سردیکا تأسیس شد.[18]به دلیل ماهیت روستایی جمعیت محلی، کنترل روم بر منطقه ضعیف باقی ماند.در قرن پنجم، هون‌های آتیلا به سرزمین‌های بلغارستان امروزی حمله کردند و بسیاری از شهرک‌های رومی را غارت کردند.در پایان قرن ششم، آوارها حملات منظمی را به شمال بلغارستان ترتیب دادند که مقدمه ای برای ورود دسته جمعی اسلاوها بود.در طول قرن ششم، فرهنگ سنتی یونانی-رومی همچنان تأثیرگذار بود، اما فلسفه و فرهنگ مسیحی غالب بود و شروع به جایگزینی آن کرد.[19] از قرن هفتم، یونانی به زبان غالب در مدیریت، کلیسا و جامعه امپراتوری روم شرقی تبدیل شد و جایگزین لاتین شد.[20]
مهاجرت های اسلاوها
مهاجرت اسلاوها به بالکان ©HistoryMaps
550 Jan 1 - 600

مهاجرت های اسلاوها

Balkans
مهاجرت اسلاوها به بالکان در اواسط قرن ششم و دهه های اول قرن هفتم در اوایل قرون وسطی آغاز شد.گسترش سریع جمعیتی اسلاوها با تبادل جمعیت، اختلاط و جابجایی زبان به اسلاو و از اسلاو دنبال شد.بسیاری از تراکیاها در نهایت هلنیزه یا رومی شدند، به استثنای برخی از مناطق دور افتاده تا قرن پنجم باقی ماندند.[21] بخشی از اسلاوهای جنوبی شرقی بیشتر آنها را جذب کردند، قبل از اینکه نخبگان بلغار این مردمان را در اولین امپراتوری بلغارستان بگنجانند.[22]این استقرار با کاهش قابل توجه جمعیت بالکان در طول طاعون ژوستینیان تسهیل شد.دلیل دیگر عصر یخبندان کوچک باستانی متاخر از سال 536 تا حدود سال 660 پس از میلاد و سلسله جنگ‌های بین امپراتوری ساسانی و خاقانات آوار علیه امپراتوری روم شرقی بود.ستون فقرات خاقانات آوار متشکل از قبایل اسلاو بود.پس از محاصره ناموفق قسطنطنیه در تابستان 626، آنها پس از استقرار استان های بیزانسی در جنوب رودهای ساوا و دانوب، از آدریاتیک به سمت دریای اژه تا دریای سیاه، در منطقه وسیع بالکان باقی ماندند.بیزانس که تحت تأثیر عوامل متعددی خسته و به بخش‌های ساحلی بالکان تقلیل یافته بود، قادر به جنگ در دو جبهه و بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته خود نبود، بنابراین با استقرار نفوذ اسکلاینیا آشتی کرد و با آنها علیه آوارها و بلغارها اتحاد ایجاد کرد. خاقانات ها.
بلغارستان بزرگ قدیمی
خان کوبرات از بلغارستان بزرگ قدیمی. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
632 Jan 1 - 666

بلغارستان بزرگ قدیمی

Taman Peninsula, Krasnodar Kra
در سال 632، خان کوبرات سه قبیله بزرگ بلغار را متحد کرد: کوتریگور، اوتوغور و اونوگوندوری، و به این ترتیب کشوری را تشکیل داد که امروزه مورخان آن را بلغارستان بزرگ می نامند (همچنین به نام اونوگوریا نیز شناخته می شود).این کشور بین مسیر پایین رود دانوب در غرب، دریای سیاه و دریای آزوف در جنوب، رودخانه کوبان در شرق و رودخانه دونتس در شمال قرار داشت.پایتخت آن فاناگوریا در آزوف بود.در سال 635، کوبرات با امپراتور هراکلیوس امپراتوری بیزانس ، پیمان صلح امضا کرد و پادشاهی بلغارها را تا بالکان گسترش داد.بعدها، کوبرات توسط هراکلیوس با عنوان پاتریسیون تاج گذاری شد.پادشاهی هرگز از مرگ کوبرات جان سالم به در نبرد.پس از چندین جنگ با خزرها، بلغارها سرانجام شکست خوردند و آنها به سمت جنوب، به شمال، و عمدتاً به غرب به بالکان، جایی که اکثر اقوام دیگر بلغار در آنجا زندگی می کردند، مهاجرت کردند. از قرن پنجم.یکی دیگر از جانشینان خان کبرات، آسپاروه (برادر کوتراگ) به سمت غرب حرکت کرد و جنوب بسارابیا امروزی را اشغال کرد.پس از یک جنگ موفقیت‌آمیز با بیزانس در سال 680، خانات آسپاروه ابتدا سکایی صغیر را فتح کرد و طبق معاهده بعدی که در سال 681 با امپراتوری بیزانس امضا شد، به عنوان یک کشور مستقل شناخته شد. آن سال معمولاً به عنوان سال تأسیس بلغارستان کنونی در نظر گرفته می‌شود. و آسپاروه را اولین فرمانروای بلغارها می دانند.
681 - 1018
اولین امپراتوری بلغارستانornament
اولین امپراتوری بلغارستان
اولین امپراتوری بلغارستان ©HistoryMaps
681 Jan 1 00:01 - 1018

اولین امپراتوری بلغارستان

Pliska, Bulgaria
در زمان سلطنت آسپاروه، بلغارستان پس از ایجاد نبرد اونگل و بلغارستان دانوبی در جنوب غربی گسترش یافت.پسر و وارث آسپاروه ترول در آغاز قرن هشتم زمانی که امپراتور بیزانس، ژوستینیان دوم، از ترول برای بازپس گیری تاج و تختش درخواست کمک کرد، فرمانروایی می شود، که برای آن ترول منطقه زاگور را از امپراتوری دریافت کرد و مقادیر زیادی طلا به او پرداخت شد.او همچنین عنوان بیزانسی "سزار" را دریافت کرد.پس از سلطنت ترول، تغییرات مکرر در خانه های حاکم رخ داد که منجر به بی ثباتی و بحران سیاسی شد.چند دهه بعد، در سال 768، تلریگ از خانه دولو، بر بلغارستان حکومت کرد.لشکرکشی او علیه کنستانتین پنجم در سال 774 ناموفق بود.تحت فرمانروایی کروم (802-814) بلغارستان به طور گسترده در شمال غرب و جنوب گسترش یافت و سرزمین های بین رودهای دانوب میانی و مولداوی، تمام رومانی کنونی، صوفیه در 809 و آدریانوپل در 813 را اشغال کرد و خود قسطنطنیه را تهدید کرد.کروم اصلاحات قانونی را با هدف کاهش فقر و تقویت روابط اجتماعی در ایالت بسیار بزرگ خود اجرا کرد.در زمان سلطنت خان اومورتاگ (814–831)، مرزهای شمال غربی با امپراتوری فرانک در امتداد دانوب میانی مستقر شد.یک قصر باشکوه، معابد بت پرست، اقامتگاه حاکم، دژ، ارگ، آب اصلی و حمام در پایتخت بلغارستان، پلیسکا، عمدتاً از سنگ و آجر ساخته شد.در اواخر قرن 9 و اوایل قرن 10، بلغارستان به اپیروس و تسالی در جنوب، بوسنی در غرب گسترش یافت و تمام رومانی امروزی و مجارستان شرقی را در شمال کنترل کرد و با ریشه‌های قدیمی دوباره متحد شد.یک دولت صربستان به عنوان وابسته به امپراتوری بلغارستان به وجود آمد.در زمان تزار سیمئون اول بلغارستان (سیمیون کبیر) که در قسطنطنیه تحصیل کرده بود، بلغارستان دوباره به تهدیدی جدی برای امپراتوری بیزانس تبدیل شد.سیاست تهاجمی او با هدف جابجایی بیزانس به عنوان شریک اصلی سیاست های عشایری در منطقه بود.پس از مرگ سیمئون، بلغارستان بر اثر جنگ های بیرونی و داخلی با کروات ها، مجاری ها، پچننگ ها و صرب ها و گسترش بدعت های بوگومیل ضعیف شد.[ [23] [] دو تهاجم متوالی روسیه و بیزانس منجر به تصرف پرسلاو پایتخت توسط ارتش بیزانس در سال 971 شد.[25]در سال 986، باسیل دوم، امپراتور بیزانس، لشکرکشی را برای فتح بلغارستان انجام داد.او پس از جنگی چند دهه ای در سال 1014 شکستی قاطع بر بلغارها وارد کرد و چهار سال بعد کارزار را تکمیل کرد.در سال 1018، پس از مرگ آخرین تزار بلغارستان - ایوان ولادیسلاو، بیشتر اشراف بلغارستان پیوستن به امپراتوری روم شرقی را انتخاب کردند.[26] با این حال، بلغارستان استقلال خود را از دست داد و برای بیش از یک قرن و نیم تابع بیزانس باقی ماند.با فروپاشی دولت، کلیسای بلغارستان تحت سلطه کلیساهای بیزانسی قرار گرفت که کنترل اسقف اعظم اوهرید را به دست گرفتند.
مسیحی شدن بلغارستان
غسل تعمید سنت بوریس اول. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
864 Jan 1

مسیحی شدن بلغارستان

Pliska, Bulgaria
در زمان بوریس اول، بلغارستان رسما مسیحی شد و اسقف اعظم بلغارستان با اجازه اسقف اعظم خودمختار بلغارستان در پلیسکا موافقت کرد.مبلغان از قسطنطنیه، سیریل و متدیوس ، الفبای گلاگولیتی را ابداع کردند که در حدود سال [886] در امپراتوری بلغارستان پذیرفته شد. و مدارس ادبی اوهرید که به دستور بوریس اول در سال 886 تأسیس شد.در اوایل قرن نهم، الفبای جدیدی - سیریلیک - در مدرسه ادبی پرسلاو ایجاد شد که از الفبای گلاگولیتی که توسط مقدسین سیریل و متدیوس اختراع شده بود، اقتباس شده بود.[28] یک نظریه جایگزین این است که الفبا در مدرسه ادبی اوهرید توسط سنت کلیمنت اوهرید، محقق بلغاری و شاگرد سیریل و متدیوس، ابداع شد.
1018 - 1396
حکومت بیزانس و دومین امپراتوری بلغارستانornament
حکومت بیزانس
ریحان بلغار کش ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1018 Jan 1 00:01 - 1185

حکومت بیزانس

İstanbul, Türkiye
هیچ مدرکی دال بر مقاومت عمده یا قیام جمعیت یا اشراف بلغارستان در دهه اول پس از استقرار حکومت بیزانس وجود ندارد.با توجه به وجود مخالفان آشتی ناپذیر بیزانسی ها مانند کراکرا، نیکولیتسا، دراگاش و دیگران، توضیح چنین انفعال ظاهری دشوار به نظر می رسد.ریحان دوم تجزیه ناپذیری بلغارستان را در مرزهای جغرافیایی سابق آن تضمین کرد و رسماً حکومت محلی اشراف بلغاری را که به عنوان آرکون یا استراتژیک بخشی از اشراف بیزانسی شدند، لغو نکرد.ثانیاً، منشورهای ویژه (فرمان های سلطنتی) باسیل دوم، خودمختاری اسقف اعظم بلغارستان اوهرید را به رسمیت شناخت و مرزهای آن را تعیین کرد، و تداوم اسقف های موجود در زمان ساموئیل، اموال آنها و سایر امتیازات را تضمین کرد.پس از مرگ باسیل دوم، امپراتوری وارد دوره بی ثباتی شد.در سال 1040، پیتر دلیان شورش گسترده ای را ترتیب داد، اما نتوانست دولت بلغارستان را بازسازی کند و کشته شد.اندکی پس از آن، سلسله Komnenos متوالی آمدند و زوال امپراتوری را متوقف کردند.در این مدت دولت بیزانس یک قرن ثبات و پیشرفت را تجربه کرد.در سال 1180، آخرین کومنوی توانا، مانوئل اول کومنوس، درگذشت و سلسله نسبتاً ناتوان آنجلوی جایگزین او شد و به برخی از اشراف بلغاری اجازه داد تا قیامی را سازماندهی کنند.در سال 1185 پیتر و آسن، نجیب زادگان برجسته از نژاد بلغاری، کومان، ولاخ یا مختلط، شورشی را علیه حکومت بیزانس رهبری کردند و پیتر خود را تزار پیتر دوم معرفی کرد.سال بعد، بیزانسی ها مجبور شدند استقلال بلغارستان را به رسمیت بشناسند.پیتر خود را «تزار بلغارها، یونانیان و والاشیان » نامید.
دومین امپراتوری بلغارستان
دومین امپراتوری بلغارستان ©HistoryMaps
1185 Jan 1 - 1396

دومین امپراتوری بلغارستان

Veliko Tarnovo, Bulgaria
بلغارستان زنده شده قلمروی بین دریای سیاه، دانوب و استارا پلانینا، شامل بخشی از مقدونیه شرقی، بلگراد و دره موراوا را اشغال کرد.این کشور همچنین بر والاچیا کنترل داشت [29] تزار کالویان (1197-1207) با پاپ وارد اتحادیه شد و از این طریق لقب "رکس" (پادشاه) خود را به رسمیت شناخت، اگرچه او مایل بود به عنوان "امپراتور" یا "تزار" شناخته شود. از بلغارها و ولاه ها.او جنگ هایی را علیه امپراتوری بیزانس و (پس از 1204) با شوالیه های جنگ صلیبی چهارم به راه انداخت و بخش های زیادی از تراکیا، رودوپ، بوهمیا و مولداوی و همچنین کل مقدونیه را فتح کرد.در نبرد آدریانوپل در سال 1205، کالویان نیروهای امپراتوری لاتین را شکست داد و به این ترتیب قدرت آن را از همان سال اول تأسیس محدود کرد.قدرت مجارها و تا حدودی صرب ها مانع از گسترش قابل توجه به سمت غرب و شمال غرب شد.در زمان ایوان آسن دوم (1218-1241)، بلغارستان بار دیگر به یک قدرت منطقه ای تبدیل شد و بلگراد و آلبانی را اشغال کرد.در کتیبه ای از تورنوو در سال 1230 او خود را "در مسیح، تزار وفادار و خودکامه بلغارها، پسر آسن پیر" نامید.پاتریارسالی ارتدکس بلغارستان در سال 1235 با تایید تمام پاتریارسالاری های شرقی بازسازی شد و بدین ترتیب به اتحاد با پاپ پایان داد.ایوان آسن دوم به عنوان یک فرمانروای خردمند و انسان دوست شهرت داشت و روابط خود را با غرب کاتولیک به ویژه ونیز و جنوا باز کرد تا از نفوذ بیزانس بر کشورش بکاهد.تارنوو بر خلاف قسطنطنیه در حال انحطاط، به یک مرکز بزرگ اقتصادی و مذهبی تبدیل شد - یک "روم سوم".[30] همانطور که سیمئون کبیر در طول اولین امپراتوری، ایوان آسن دوم قلمرو خود را به سواحل سه دریا (دریای آدریاتیک، اژه و سیاه) گسترش داد، مده را ضمیمه کرد - آخرین قلعه قبل از دیوارهای قسطنطنیه، شهر را در سال 1235 محاصره ناموفق کرد. و تخریب شده از سال 1018 اسقف نشین بلغارستان را بازسازی کرد.قدرت نظامی و اقتصادی این کشور پس از پایان سلسله آسن در سال 1257، با درگیری‌های داخلی، حملات مداوم بیزانس و مجارستان و تسلط مغول ، کاهش یافت.[31] تزار تئودور سوتوسلاو (حکومت 1300-1322) اعتبار بلغارستان را از سال 1300 به بعد بازگرداند، اما فقط به طور موقت.بی ثباتی سیاسی همچنان رو به رشد بود و بلغارستان به تدریج شروع به از دست دادن قلمرو خود کرد.
1396 - 1878
حکومت عثمانیornament
بلغارستان عثمانی
نبرد نیکوپلیس در سال 1396 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1396 Jan 1 00:01 - 1876

بلغارستان عثمانی

Bulgaria
در سال 1323، عثمانی ها پس از یک محاصره سه ماهه، تارنوو، پایتخت امپراتوری دوم بلغارستان را تصرف کردند.در سال 1326، تزاروم ویدین پس از شکست یک جنگ صلیبی مسیحی در نبرد نیکوپلیس سقوط کرد.با این کار عثمانی سرانجام بلغارستان را تحت سلطه و اشغال خود درآورد.[32] جنگ صلیبی لهستان و مجارستان به فرماندهی ولادیسلاو سوم لهستان برای آزاد کردن بلغارستان و بالکان در سال 1444 آغاز شد، اما ترک ها در نبرد وارنا پیروز شدند.مقامات جدید مؤسسات بلغاری را منحل کردند و کلیسای مجزای بلغارستان را به کلیسای پاتریارکی در قسطنطنیه ادغام کردند (اگرچه یک اسقف اعظم کوچک و خودمختار بلغاری اوهرید تا ژانویه 1767 باقی ماند).مقامات ترکیه بیشتر قلعه های قرون وسطایی بلغارستان را برای جلوگیری از شورش ها ویران کردند.شهرهای بزرگ و مناطقی که قدرت عثمانی در آن غالب بود تا قرن نوزدهم به شدت خالی از سکنه باقی ماندند.[33]عثمانی ها معمولاً مسیحیان را ملزم به مسلمان شدن نمی کردند.با این وجود، موارد زیادی از اسلامی سازی اجباری فردی یا توده ای، به ویژه در رودوپ وجود داشت.بلغاری هایی که به اسلام گرویدند، پوماک ها، زبان بلغاری، لباس و برخی آداب و رسوم سازگار با اسلام را حفظ کردند.[32]نظام عثمانی در قرن هفدهم شروع به افول کرد و در پایان قرن هجدهم تماماً فروپاشید.دولت مرکزی در طول دهه‌ها ضعیف شد و این به تعدادی از دارندگان محلی عثمانی املاک بزرگ اجازه داد تا بر مناطق جداگانه برتری شخصی خود را ایجاد کنند.[34] در طول دو دهه آخر قرن 18 و دهه اول قرن 19، شبه جزیره بالکان در هرج و مرج مجازی فرو رفت.[32]سنت بلغاری ها این دوره را kurdjaliistvo می نامد: گروه های مسلح ترک به نام kurdjalii منطقه را گرفتار کرده بودند.در بسیاری از مناطق، هزاران دهقان از روستاها یا به شهرهای محلی یا (معمولاً) به تپه ها یا جنگل ها گریختند.حتی برخی از آنها به آن سوی رود دانوب به مولداوی، والاشیا یا جنوب روسیه گریختند.[32] افول مقامات عثمانی همچنین امکان احیای تدریجی فرهنگ بلغاری را فراهم کرد، که به یک جزء کلیدی در ایدئولوژی آزادی ملی تبدیل شد.در قرن 19 شرایط به تدریج در مناطق خاصی بهبود یافت.برخی از شهرها - مانند گابروو، تریاونا، کارلوو، کوپریوشتیتسا، لاوچ، اسکپی - رونق یافتند.دهقانان بلغارستان در واقع زمین خود را در اختیار داشتند، اگرچه این زمین رسماً به سلطان تعلق داشت.قرن 19 همچنین ارتباطات، حمل و نقل و تجارت را بهبود بخشید.اولین کارخانه در سرزمین بلغارستان در سال 1834 در اسلیون افتتاح شد و اولین سیستم راه آهن (بین روسه و وارنا) در سال 1865 شروع به کار کرد.
قیام آوریل 1876
کنستانتین ماکوفسکی (1839-1915).شهدای بلغاری (1877) ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1876 Apr 20 - May 15

قیام آوریل 1876

Plovdiv, Bulgaria
ناسیونالیسم بلغاری در اوایل قرن نوزدهم تحت تأثیر اندیشه‌های غربی مانند لیبرالیسم و ​​ناسیونالیسم که پس از انقلاب فرانسه عمدتاً از طریق یونان به کشور نفوذ کرد، ظهور کرد.شورش یونانی ها علیه عثمانی ها که در سال 1821 آغاز شد، بر طبقه کوچک تحصیل کرده بلغارستان نیز تأثیر گذاشت.اما نفوذ یونان به دلیل نارضایتی عمومی بلغارها از کنترل یونانی بر کلیسای بلغارستان محدود شد و این مبارزه برای احیای یک کلیسای مستقل بلغاری بود که برای اولین بار احساسات ناسیونالیستی بلغاری ها را برانگیخت.در سال 1870، یک اگزارش بلغارستان توسط یک فرمان ایجاد شد و اولین اگزارش بلغارستان، آنتیم یکم، رهبر طبیعی ملت نوظهور شد.پاتریارک قسطنطنیه با تکفیر اگزارش بلغارستان واکنش نشان داد که اراده آنها برای استقلال را تقویت کرد.مبارزه برای رهایی سیاسی از امپراتوری عثمانی در مواجهه با کمیته مرکزی انقلابی بلغارستان و سازمان انقلابی داخلی به رهبری انقلابیون لیبرال مانند واسیل لفسکی، هریستو بوتف و لیوبن کاراولوف شکل گرفت.در آوریل 1876، بلغارها در قیام آوریل قیام کردند.این شورش به خوبی سازماندهی نشده بود و قبل از تاریخ برنامه ریزی شده آغاز شد.این تا حد زیادی محدود به منطقه پلوودیو بود، اگرچه مناطق خاصی در شمال بلغارستان، مقدونیه، و در منطقه اسلیون نیز در آن شرکت داشتند.این قیام توسط عثمانی ها سرکوب شد و نیروهای نامنظم (باشی بازوک) را از خارج منطقه آوردند.دهکده های بی شماری غارت شدند و ده ها هزار نفر قتل عام شدند که اکثریت آنها در شهرهای شورشی باتاک، پروشتیتسا و براتسیگوو و همه در منطقه پلوودیو بودند.این قتل عام واکنش عمومی گسترده ای را در میان اروپایی های لیبرال مانند ویلیام ایوارت گلادستون برانگیخت که مبارزاتی را علیه "وحشتات بلغاری" به راه انداخت.این کمپین توسط بسیاری از روشنفکران و شخصیت های عمومی اروپایی حمایت شد.اما شدیدترین واکنش از سوی روسیه بود.خشم عظیم عمومی که قیام آوریل در اروپا ایجاد کرده بود به کنفرانس قدرت های بزرگ قسطنطنیه در 1876-1877 منجر شد.
جنگ روسیه و ترکیه (1877-1878)
شکست قله شیپکا، جنگ استقلال بلغارستان ©Alexey Popov
1877 Apr 24 - 1878 Mar 3

جنگ روسیه و ترکیه (1877-1878)

Balkans
امتناع ترکیه از اجرای تصمیمات کنفرانس قسطنطنیه به روسیه فرصت طولانی مدتی داد تا به اهداف بلندمدت خود در قبال امپراتوری عثمانی دست یابد.روسیه که شهرت خود را به خطر انداخته بود، در آوریل 1877 به عثمانی ها اعلام جنگ کرد. جنگ روسیه و ترکیه درگیری بین امپراتوری عثمانی و ائتلافی به رهبری امپراتوری روسیه و شامل بلغارستان، رومانی ، صربستان و مونته نگرو بود.[35] روسیه یک دولت موقت در بلغارستان ایجاد کرد.ائتلاف به رهبری روسیه در جنگ پیروز شد و عثمانی‌ها را تا دروازه‌های قسطنطنیه به عقب راند و منجر به مداخله قدرت‌های بزرگ اروپای غربی شد.در نتیجه روسیه موفق شد استان هایی در قفقاز یعنی قارص و باطوم را مدعی شود و منطقه بودجک را نیز ضمیمه خود کند.پادشاهی های رومانی، صربستان و مونته نگرو که هر کدام از سال ها حق حاکمیت داشتند، رسماً استقلال خود را از امپراتوری عثمانی اعلام کردند.پس از تقریباً پنج قرن تسلط عثمانی (1396-1878)، شاهزاده بلغارستان با حمایت و مداخله نظامی روسیه به عنوان یک کشور خودمختار بلغارستان ظهور کرد.
1878 - 1916
سومین جنگ دولتی بلغارستان و جنگ بالکانornament
دولت سوم بلغارستان
عبور ارتش بلغارستان از مرز صربستان و بلغارستان ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1878 Jan 1 - 1946

دولت سوم بلغارستان

Bulgaria
معاهده سن استفانو در 3 مارس 1878 امضا شد و یک شاهزاده بلغاری خودمختار را در قلمروهای امپراتوری دوم بلغارستان ، از جمله مناطق موزیا، تراکیا و مقدونیه ایجاد کرد، اگرچه این ایالت قانوناً فقط خودمختار بود اما عملاً مستقل عمل می کرد. .با این حال، در تلاش برای حفظ توازن قوا در اروپا و ترس از ایجاد یک دولت مشتری بزرگ روسیه در بالکان، دیگر قدرت های بزرگ تمایلی به موافقت با این معاهده نداشتند.[36]در نتیجه، معاهده برلین (1878)، تحت نظارت اتو فون بیسمارک آلمانی و بنیامین دیزرائیلی از بریتانیا ، معاهده قبلی را تجدید نظر کرد و دولت پیشنهادی بلغارستان را کاهش داد.قلمرو جدید بلغارستان بین دانوب و رشته کوه استارا پلانینا محدود می شد و مقر آن در پایتخت قدیمی بلغارستان ولیکو تورنوو و شامل صوفیه بود.این تجدید نظر جمعیت زیادی از بلغارهای قومی را خارج از کشور جدید گذاشت و رویکرد نظامی بلغارستان به امور خارجی و مشارکت آن در چهار جنگ در نیمه اول قرن بیستم را مشخص کرد.[36]بلغارستان از حاکمیت ترکیه به عنوان یک کشور کشاورزی فقیر و توسعه نیافته با صنعت کم یا منابع طبیعی بهره برداری شده بیرون آمد.بیشتر زمین در اختیار کشاورزان کوچک بود و دهقانان 80 درصد از جمعیت 3.8 میلیون نفری را در سال 1900 تشکیل می دادند. کشاورزی گرایی فلسفه سیاسی غالب در روستاها بود، زیرا دهقانان جنبشی مستقل از هر حزب موجود را سازماندهی کردند.در سال 1899 اتحادیه کشاورزی بلغارستان تشکیل شد و روشنفکران روستایی مانند معلمان را با دهقانان جاه طلب گرد هم آورد.این شیوه های کشاورزی مدرن و همچنین آموزش ابتدایی را ترویج می کرد.[37]دولت نوسازی را با تأکید ویژه بر ایجاد شبکه ای از مدارس ابتدایی و متوسطه ترویج کرد.تا سال 1910، 4800 مدرسه ابتدایی، 330 لیسه، 27 موسسه آموزشی پس از متوسطه و 113 مدرسه حرفه ای وجود داشت.از سال 1878 تا 1933، فرانسه کتابخانه‌ها، مؤسسات تحقیقاتی و مدارس کاتولیک بسیاری را در سراسر بلغارستان تأمین مالی کرد.در سال 1888 یک دانشگاه تأسیس شد.این دانشگاه در سال 1904 به دانشگاه صوفیه تغییر نام داد، جایی که سه دانشکده تاریخ و زبان شناسی، فیزیک و ریاضیات و حقوق، کارمندان دولتی را برای ادارات دولتی ملی و محلی ایجاد کردند.مرکز تأثیرات فکری، فلسفی و کلامی آلمان و روسیه شد.[38]دهه اول قرن شاهد رونق پایدار، با رشد شهری ثابت بود.پایتخت صوفیه 600 درصد رشد کرد - از 20000 نفر جمعیت در سال 1878 به 120000 نفر در سال 1912، عمدتاً از دهقانانی که از روستاها برای تبدیل شدن به کارگر، تاجر و جویای دفتر آمده بودند.مقدونی‌ها از بلغارستان به عنوان پایگاهی در سال 1894 استفاده کردند تا برای استقلال از امپراتوری عثمانی مبارزه کنند.آنها در سال 1903 یک قیام با برنامه ریزی ضعیف به راه انداختند که به طرز وحشیانه ای سرکوب شد و منجر به سرازیر شدن ده ها هزار پناهجوی اضافی به بلغارستان شد.[39]
جنگ های بالکان
Balkan Wars ©Jaroslav Věšín
1912 Oct 8 - 1913 Aug 10

جنگ های بالکان

Balkans
در سال‌های پس از استقلال، بلغارستان به طور فزاینده‌ای نظامی شد و با توجه به تمایلش به تجدید نظر در معاهده برلین از طریق جنگ، اغلب به عنوان «پروس بالکان» شناخته می‌شد.[40] تقسیم سرزمین های بالکان توسط قدرت های بزرگ بدون توجه به ترکیب قومیتی منجر به موجی از نارضایتی نه تنها در بلغارستان، بلکه در کشورهای همسایه آن شد.در سال 1911، ایوان گشوف، نخست وزیر ناسیونالیست، اتحادی را با یونان و صربستان تشکیل داد تا به طور مشترک به عثمانی ها حمله کنند و در توافق نامه های موجود پیرامون خطوط قومی تجدید نظر کنند.[41]در فوریه 1912 یک معاهده محرمانه بین بلغارستان و صربستان امضا شد و در مه 1912 قرارداد مشابهی با یونان امضا شد.مونته نگرو نیز وارد این پیمان شد.معاهدات تقسیم مناطق مقدونیه و تراکیا را بین متحدین پیش بینی کرده بودند، اگرچه خطوط تقسیم به طرز خطرناکی مبهم باقی مانده بود.پس از اینکه امپراتوری عثمانی از اجرای اصلاحات در مناطق مورد مناقشه امتناع کرد، جنگ اول بالکان در اکتبر 1912 در زمانی که عثمانی ها در یک جنگ بزرگ با ایتالیا در لیبی گره خورده بودند، آغاز شد.متفقین به راحتی عثمانی را شکست دادند و بیشتر قلمرو اروپایی آن را تصرف کردند.[41]بلغارستان بیشترین تلفات را در بین کشورهای متحد متحمل شد و در عین حال بیشترین ادعای ارضی را نیز داشت.صرب‌ها به‌ویژه موافقت نکردند و از تخلیه هیچ یک از سرزمین‌هایی که در مقدونیه شمالی تصرف کرده بودند (یعنی سرزمینی که تقریباً مطابق با جمهوری مقدونیه شمالی مدرن است) خودداری کردند، و گفتند که ارتش بلغارستان نتوانسته است پیش از این خود را به انجام برساند. اهداف جنگ در آدریانوپل (تسخیر آن بدون کمک صربستان) و اینکه توافقنامه قبل از جنگ در مورد تقسیم مقدونیه باید تجدید نظر شود.برخی از محافل در بلغارستان در این زمینه به جنگ با صربستان و یونان تمایل داشتند.در ژوئن 1913، صربستان و یونان اتحاد جدیدی را علیه بلغارستان تشکیل دادند.نخست وزیر صربستان نیکولا پاسیچ به یونان قول داد که یونان تراکیه را در صورتی که به صربستان در دفاع از سرزمینی که در مقدونیه تصرف کرده بود کمک کند.الفتریوس ونیزلوس نخست وزیر یونان با این موضوع موافقت کرد.تزار فردیناند که این امر را نقض قراردادهای پیش از جنگ می دانست و به طور خصوصی توسط آلمان و اتریش-مجارستان تشویق می شد، در 29 ژوئن به صربستان و یونان اعلام جنگ کرد.نیروهای صرب و یونان در ابتدا از مرز غربی بلغارستان شکست خوردند، اما آنها به سرعت به برتری دست یافتند و بلغارستان را مجبور به عقب نشینی کردند.نبرد بسیار سخت و با تلفات زیادی بود، به ویژه در طول نبرد کلیدی برگالنیتسا.اندکی بعد، رومانی در کنار یونان و صربستان وارد جنگ شد و از شمال به بلغارستان حمله کرد.امپراتوری عثمانی این را فرصتی برای بازپس گیری مناطق از دست رفته خود می دانست و از جنوب شرقی نیز حمله می کرد.بلغارستان که در سه جبهه مختلف با جنگ روبرو شد، برای صلح شکایت کرد.این کشور مجبور شد بیشتر تصاحب ارضی خود را در مقدونیه به صربستان و یونان، آدریاناپول به امپراتوری عثمانی و منطقه دوبروجا جنوبی را به رومانی واگذار کند.دو جنگ بالکان به شدت بلغارستان را بی ثبات کرد و رشد اقتصادی آن را متوقف کرد و 58000 کشته و بیش از 100000 زخمی بر جای گذاشت.تلخی ناشی از خیانت متحدان سابقش به جنبش های سیاسی قدرت داد که خواستار بازگرداندن مقدونیه به بلغارستان بودند.[42]
بلغارستان در طول جنگ جهانی اول
خروج سربازان بسیج شده بلغاری. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
پس از جنگ‌های بالکان ، افکار بلغارستان علیه روسیه و قدرت‌های غربی که بلغارها احساس می‌کردند توسط آن‌ها خیانت شده بود، معطوف شد.دولت واسیل رادوسلاووف بلغارستان را با امپراتوری آلمان و اتریش-مجارستان همسو کرد، حتی اگر این به معنای تبدیل شدن به متحد عثمانی ها ، دشمن سنتی بلغارستان بود.اما بلغارستان اکنون هیچ ادعایی علیه عثمانی ها نداشت، در حالی که صربستان، یونان و رومانی (متحدان بریتانیا و فرانسه ) زمین هایی را در اختیار داشتند که در بلغارستان به عنوان بلغاری تلقی می شد.بلغارستان در سال اول جنگ جهانی اول در حال بهبودی از جنگ های بالکان بود.[43] آلمان و اتریش متوجه شدند که برای شکست نظامی صربستان به کمک بلغارستان نیاز دارند و بدین ترتیب خطوط تدارکاتی را از آلمان به ترکیه باز کردند و جبهه شرقی در برابر روسیه را تقویت کردند.بلغارستان بر دستاوردهای بزرگ ارضی، به ویژه مقدونیه، که اتریش تا زمان اصرار برلین تمایلی به اعطای آن نداشت، اصرار داشت.بلغارستان همچنین با متفقین مذاکره کرد، که شرایط سخاوتمندانه کمتری را ارائه کردند.تزار تصمیم گرفت با آلمان و اتریش همراه شود و در سپتامبر 1915 با آنها یک اتحاد امضا کرد، همراه با یک ترتیب خاص بلغاری-ترکی.این پیش بینی می کرد که بلغارستان پس از جنگ بر بالکان تسلط یابد.[44]بلغارستان که نیروی زمینی در بالکان داشت، در اکتبر 1915 به صربستان اعلام جنگ کرد. بریتانیا، فرانسه وایتالیا با اعلام جنگ به بلغارستان پاسخ دادند.بلغارستان در اتحاد با آلمان، اتریش-مجارستان و عثمانی‌ها پیروزی‌های نظامی علیه صربستان و رومانی به دست آورد، بخش زیادی از مقدونیه را اشغال کرد (در اکتبر اسکوپیه را گرفت)، به سمت مقدونیه یونان پیشروی کرد و در سپتامبر 1916 دوبروجا را از رومانی گرفت. بنابراین صربستان به طور موقت تبدیل شد. از جنگ حذف شد و ترکیه به طور موقت از سقوط نجات یافت.[45] تا سال 1917، بلغارستان بیش از یک چهارم از جمعیت 4.5 میلیونی خود را در یک ارتش 1200000 نفری به میدان فرستاد، [46] و خسارات سنگینی به صربستان (کایماکچالان)، بریتانیای کبیر (دویران)، فرانسه (موناستیر)، روسیه وارد کرد. امپراتوری (دوبریچ) و پادشاهی رومانی (توتراکان).با این حال، جنگ به زودی برای اکثر بلغارها که از مشکلات اقتصادی زیادی رنج می بردند و همچنین از جنگیدن با مسیحیان ارتدوکس خود در اتحاد با عثمانی های مسلمان متنفر بودند، منفور شد.انقلاب فوریه 1917 روسیه تأثیر زیادی در بلغارستان داشت و احساسات ضد جنگ و ضد سلطنتی را در میان سربازان و در شهرها گسترش داد.در ژوئن، دولت رادوسلاووف استعفا داد.شورش در ارتش آغاز شد، استامبولیسکی آزاد شد و جمهوری اعلام شد.
1918 - 1945
دوره بین جنگ و جنگ جهانی دومornament
بلغارستان در طول جنگ جهانی دوم
ورود نیروهای بلغاری به روستایی در شمال یونان در آوریل 1941. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
با شروع جنگ جهانی دوم ، دولت پادشاهی بلغارستان به رهبری بوگدان فیلوف موضع بی طرفی خود را اعلام کرد و مصمم بود که تا پایان جنگ آن را رعایت کند، اما به امید دستاوردهای ارضی بدون خونریزی، به ویژه در سرزمین هایی که دارای قدرت قابل توجهی بودند. جمعیت بلغارستان پس از جنگ دوم بالکان و جنگ جهانی اول توسط کشورهای همسایه اشغال شد.اما واضح بود که موقعیت ژئوپلیتیک مرکزی بلغارستان در بالکان ناگزیر به فشارهای خارجی قوی از سوی هر دو طرف جنگ جهانی دوم منجر خواهد شد.[47] ترکیه با بلغارستان پیمان عدم تجاوز بسته بود.[48]بلغارستان در معاهده کرایووا تحت حمایت محور در 7 سپتامبر 1940 موفق به مذاکره برای بازیابی دوبروجا جنوبی، بخشی از رومانی از سال 1913 شد، که امیدهای بلغارها را برای حل مشکلات ارضی بدون دخالت مستقیم در جنگ تقویت کرد.با این حال، بلغارستان در سال 1941 مجبور شد به نیروهای محور بپیوندد، زمانی که نیروهای آلمانی که از رومانی برای حمله به یونان آماده می شدند به مرزهای بلغارستان رسیدند و اجازه عبور از خاک بلغارستان را خواستند.تزار بوریس سوم که در خطر رویارویی مستقیم نظامی بود، چاره‌ای جز پیوستن به بلوک فاشیستی نداشت، که در 1 مارس 1941 رسمی شد. مخالفت مردمی کمی وجود داشت، زیرا اتحاد جماهیر شوروی در یک پیمان عدم تجاوز با آلمان قرار داشت.[49] با این حال پادشاه از تحویل یهودیان بلغارستان به نازی ها امتناع کرد و جان 50000 نفر را نجات داد.[50]سربازان بلغارستان در رژه پیروزی در صوفیه در جشن پایان جنگ جهانی دوم، 1945بلغارستان به تهاجم آلمان به اتحاد جماهیر شوروی که در 22 ژوئن 1941 آغاز شد نپیوست و به اتحاد جماهیر شوروی اعلام جنگ نکرد.با این حال، علیرغم عدم اعلام رسمی جنگ از سوی هر دو طرف، نیروی دریایی بلغارستان درگیر تعدادی درگیری با ناوگان دریای سیاه شوروی بود که به کشتی های بلغاری حمله کرد.علاوه بر این، نیروهای مسلح بلغارستان که در بالکان مستقر بودند با گروه‌های مقاومت مختلف جنگیدند.دولت بلغارستان توسط آلمان مجبور شد در 13 دسامبر 1941 به انگلستان و ایالات متحده اعلام جنگ کند، اقدامی که منجر به بمباران صوفیه و سایر شهرهای بلغارستان توسط هواپیماهای متفقین شد.در 23 اوت 1944، رومانی نیروهای محور را ترک کرد و به آلمان اعلان جنگ کرد و به نیروهای شوروی اجازه داد تا از خاک آن عبور کرده و به بلغارستان برسند.در 5 سپتامبر 1944 اتحاد جماهیر شوروی به بلغارستان اعلام جنگ کرد و به آن حمله کرد.ظرف سه روز، شوروی بخش شمال شرقی بلغارستان را به همراه شهرهای بندری مهم وارنا و بورگاس اشغال کرد.در همین حال، در 5 سپتامبر، بلغارستان به آلمان نازی اعلام جنگ کرد.به ارتش بلغارستان دستور داده شد که هیچ مقاومتی انجام ندهد.[51]در 9 سپتامبر 1944 در یک کودتا، دولت نخست وزیر کنستانتین موراویف سرنگون شد و با یک دولت جبهه میهن به رهبری کیمون گئورگیف جایگزین شد.در 16 سپتامبر 1944 ارتش سرخ شوروی وارد صوفیه شد.[51] ارتش بلغارستان در طول عملیات در کوزوو و در استراتسین، چندین پیروزی را در برابر لشکر کوهستانی داوطلب 7 اس اس پرینز یوگن (در نیش)، لشکر 22 پیاده نظام (در استرومیکا) و سایر نیروهای آلمانی به دست آورد.[52]
1945 - 1989
دوره کمونیستیornament
جمهوری خلق بلغارستان
حزب کمونیست بلغارستان ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1946 Jan 1 - 1991

جمهوری خلق بلغارستان

Bulgaria
در دوران "جمهوری خلق بلغارستان" (PRB)، بلغارستان توسط حزب کمونیست بلغارستان (BCP) اداره می شد.رهبر کمونیست دیمیتروف از سال 1923 عمدتاً در اتحاد جماهیر شوروی در تبعید بود. مرحله استالینیستی بلغارستان کمتر از پنج سال به طول انجامید.کشاورزی جمعی شد و یک کمپین صنعتی سازی گسترده راه اندازی شد.بلغارستان یک اقتصاد برنامه ریزی مرکزی را اتخاذ کرد، مشابه اقتصاد سایر ایالت های COMECON.در اواسط دهه 1940، زمانی که جمع‌سازی آغاز شد، بلغارستان عمدتاً یک دولت کشاورزی بود و حدود 80 درصد جمعیت آن در مناطق روستایی قرار داشتند.[53] در سال 1950 روابط دیپلماتیک با ایالات متحده قطع شد.اما پایگاه حمایتی چرونکوف در حزب کمونیست برای او بسیار باریک بود که پس از ناپدید شدن حامی اش استالین برای مدت طولانی زنده بماند.استالین در مارس 1953 درگذشت و در مارس 1954 چرونکوف با تأیید رهبری جدید در مسکو از سمت دبیر حزب خلع شد و تودور ژیوکوف جایگزین او شد.چرونکوف تا آوریل 1956 به عنوان نخست وزیر باقی ماند، تا زمانی که برکنار شد و آنتون یوگوف جایگزین او شد.بلغارستان از دهه 1950 به بعد توسعه صنعتی سریعی را تجربه کرد.از دهه بعد، اقتصاد کشور به شدت متحول شد.اگرچه بسیاری از مشکلات مانند مسکن نامناسب و زیرساخت‌های شهری ناکافی باقی مانده بودند، مدرن‌سازی یک واقعیت بود.این کشور سپس به فناوری پیشرفته روی آورد، بخشی که 14 درصد از تولید ناخالص داخلی آن را بین سال های 1985 و 1990 تشکیل می داد. کارخانه های آن پردازنده، دیسک سخت، درایو فلاپی دیسک و روبات های صنعتی تولید می کنند.[54]در طول دهه 1960، ژیوکوف اصلاحاتی را آغاز کرد و برخی از سیاست‌های بازار محور را در سطح تجربی تصویب کرد.[55] در اواسط دهه 1950 استانداردهای زندگی به طور قابل توجهی افزایش یافت و در سال 1957 کارگران مزارع جمعی از اولین سیستم بازنشستگی و رفاه کشاورزی در اروپای شرقی بهره بردند.[56] لیودمیلا ژیوکووا، دختر تودور ژیوکوف، میراث ملی، فرهنگ و هنر بلغارستان را در مقیاس جهانی ترویج کرد.[57] یک کمپین همسان سازی در اواخر دهه 1980 علیه ترک های قومی منجر به مهاجرت حدود 300000 ترک بلغارستان به ترکیه شد، [58] که باعث کاهش قابل توجه تولید کشاورزی به دلیل از دست دادن نیروی کار شد.[59]
1988
بلغارستان مدرنornament
جمهوری بلغارستان
بین سال‌های 1997 و 2001، بسیاری از موفقیت‌های دولت ایوان کوستوف مدیون وزیر امور خارجه نادژدا می‌هایلووا بود که در بلغارستان و خارج از کشور از تأیید و حمایت زیادی برخوردار بود. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
زمانی که تأثیر برنامه اصلاحات میخائیل گورباچف ​​در اتحاد جماهیر شوروی در بلغارستان در اواخر دهه 1980 احساس شد، کمونیست ها، مانند رهبرشان، آنقدر ضعیف شده بودند که در برابر تقاضای تغییر برای مدت طولانی مقاومت کنند.در نوامبر 1989 تظاهراتی در مورد مسائل زیست محیطی در صوفیه برگزار شد و به زودی به یک کمپین عمومی برای اصلاحات سیاسی تبدیل شد.کمونیست ها با خلع ژیوکوف و جایگزینی پتار ملادینوف به جای او واکنش نشان دادند، اما این امر تنها برای آنها مهلت کوتاهی به همراه داشت.در فوریه 1990 حزب کمونیست به طور داوطلبانه از انحصار قدرت دست کشید و در ژوئن 1990 اولین انتخابات آزاد از سال 1931 برگزار شد.نتیجه بازگشت حزب کمونیست به قدرت بود، که اکنون از جناح تندرو خود جدا شده و به حزب سوسیالیست بلغارستان تغییر نام داده است.در ژوئیه 1991 قانون اساسی جدیدی تصویب شد که در آن سیستم حکومتی به عنوان جمهوری پارلمانی با رئیس جمهور منتخب مستقیم و نخست وزیر پاسخگو به قوه مقننه تثبیت شد.بلغارستان مانند دیگر رژیم‌های پساکمونیستی در اروپای شرقی، گذار به سرمایه‌داری را دردناک‌تر از حد انتظار می‌دانست.اتحادیه ضد کمونیستی نیروهای دموکراتیک (UDF) روی کار آمد و بین سال‌های 1992 و 1994 دولت بروف خصوصی‌سازی زمین و صنعت را از طریق صدور سهام در شرکت‌های دولتی به همه شهروندان انجام داد، اما اینها با بیکاری گسترده همراه شد که غیررقابتی بود. صنایع شکست خورد و وضعیت عقب مانده صنعت و زیرساخت بلغارستان آشکار شد.سوسیالیست ها خود را مدافع فقرا در برابر افراط و تفریط بازار آزاد معرفی می کردند.واکنش منفی علیه اصلاحات اقتصادی به ژان ویدنوف از BSP اجازه داد تا در سال 1995 کار خود را آغاز کند. در سال 1996 دولت BSP نیز با مشکلاتی روبرو بود و در انتخابات ریاست جمهوری آن سال، پتار استویانوف از UDF انتخاب شد.در سال 1997 دولت BSP سقوط کرد و UDF به قدرت رسید.با این حال، بیکاری همچنان بالا بود و رای دهندگان به طور فزاینده ای از هر دو حزب ناراضی شدند.در 17 ژوئن 2001، سیمئون دوم، پسر تزار بوریس سوم و خود رئیس دولت سابق (به عنوان تزار بلغارستان از 1943 تا 1946)، در انتخابات پیروز شد.حزب تزار - جنبش ملی سیمئون دوم ("NMSII") - 120 کرسی از 240 کرسی پارلمان را به دست آورد.محبوبیت سیمئون در طول حکومت چهار ساله اش به عنوان نخست وزیر به سرعت کاهش یافت و حزب BSP در انتخابات سال 2005 پیروز شد، اما نتوانست یک دولت تک حزبی تشکیل دهد و مجبور شد به دنبال ائتلاف باشد.در انتخابات پارلمانی در جولای 2009، حزب راست‌گرای بویکو بوریسف، شهروندان برای توسعه اروپایی بلغارستان، نزدیک به 40 درصد آرا را به دست آورد.از سال 1989 بلغارستان انتخابات چند حزبی برگزار کرده و اقتصاد خود را خصوصی کرده است، اما مشکلات اقتصادی و موجی از فساد بیش از 800000 بلغارستان، از جمله بسیاری از متخصصان واجد شرایط، را به مهاجرت در یک "فرار مغزها" سوق داده است.بسته اصلاحی ارائه شده در سال 1997 رشد اقتصادی مثبت را احیا کرد، اما منجر به افزایش نابرابری اجتماعی شد.نظام سیاسی و اقتصادی پس از سال 1989 عملاً نتوانست هم استانداردهای زندگی را بهبود بخشد و هم رشد اقتصادی ایجاد کند.بر اساس نظرسنجی پروژه جهانی نگرش Pew در سال 2009، 76 درصد از بلغارها گفتند که از سیستم دموکراسی ناراضی هستند، 63 درصد فکر می کردند که بازارهای آزاد وضعیت مردم را بهتر نمی کند و تنها 11 درصد از بلغارها موافق بودند که مردم عادی از مزایای این سیستم بهره مند شده اند. تغییرات در سال 1989. [60] علاوه بر این، متوسط ​​کیفیت زندگی و عملکرد اقتصادی در واقع پایین تر از دوران سوسیالیسم تا اوایل دهه 2000 (دهه) باقی ماند.[61]بلغارستان در سال 2004 به عضویت ناتو و در سال 2007 به عضویت اتحادیه اروپا درآمد. در سال 2010 از بین 181 کشور در فهرست جهانی شدن در رتبه 32 (بین یونان و لیتوانی) قرار گرفت.آزادی بیان و مطبوعات توسط دولت محترم شمرده می شود (از سال 2015)، اما بسیاری از رسانه ها در اختیار تبلیغ کنندگان و صاحبان اصلی با برنامه های سیاسی هستند.[62] نظرسنجی‌هایی که هفت سال پس از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا انجام شد، نشان داد که تنها 15 درصد از بلغارها احساس می‌کنند که شخصاً از عضویت سود برده‌اند.[63]

Characters



Vasil Levski

Vasil Levski

Bulgarian Revolutionary

Khan Krum

Khan Krum

Khan of Bulgaria

Ferdinand I of Bulgaria

Ferdinand I of Bulgaria

Emperor of Bulgaria

Khan Asparuh

Khan Asparuh

Khan of Bulgaria

Todor Zhivkov

Todor Zhivkov

Bulgarian Communist Leader

Stefan Stambolov

Stefan Stambolov

Founders of Modern Bulgaria

Kaloyan of Bulgaria

Kaloyan of Bulgaria

Emperor of Bulgaria

Georgi Dimitrov

Georgi Dimitrov

Bulgarian Communist Politician

Peter I of Bulgaria

Peter I of Bulgaria

Emperor of Bulgaria

Simeon I the Great

Simeon I the Great

Ruler of First Bulgarian Empire

Hristo Botev

Hristo Botev

Bulgarian Revolutionary

Ivan Asen II

Ivan Asen II

Emperor of Bulgaria

Zhelyu Zhelev

Zhelyu Zhelev

President of Bulgaria

Footnotes



  1. Sale, Kirkpatrick (2006). After Eden: The evolution of human domination. Duke University Press. p. 48. ISBN 0822339382. Retrieved 11 November 2011.
  2. The Neolithic Dwellings Archived 2011-11-28 at the Wayback Machine at the Stara Zagora NeolithicDwellings Museum website
  3. Slavchev, Vladimir (2004-2005). Monuments of the final phase of Cultures Hamangia and Savia onthe territory of Bulgaria (PDF). Revista Pontica. Vol. 37-38. pp. 9-20. Archived (PDF) from theoriginal on 2011-07-18.
  4. Squires, Nick (31 October 2012). "Archaeologists find Europe's most prehistoric town". The DailyTelegraph. Archived from the original on 2022-01-12. Retrieved 1 November 2012.
  5. Vaysov, I. (2002). Атлас по история на Стария свят. Sofia. p. 14. (in Bulgarian)
  6. The Gumelnita Culture, Government of France. The Necropolis at Varna is an important site inunderstanding this culture.
  7. Grande, Lance (2009). Gems and gemstones: Timeless natural beauty of the mineral world. Chicago:The University of Chicago Press. p. 292. ISBN 978-0-226-30511-0. Retrieved 8 November 2011. Theoldest known gold jewelry in the world is from an archaeological site in Varna Necropolis,Bulgaria, and is over 6,000 years old (radiocarbon dated between 4,600BC and 4,200BC).
  8. Mallory, J.P. (1997). Ezero Culture. Encyclopedia of Indo-European Culture. Fitzroy Dearborn.
  9. Noorbergen, Rene (2004). Treasures of Lost Races. Teach Services Inc. p. 72. ISBN 1-57258-267-7.
  10. Joseph Roisman,Ian Worthington. "A companion to Ancient Macedonia" John Wiley & Sons, 2011. ISBN 978-1-4443-5163-7 pp 135-138, pp 343-345
  11. Rehm, Ellen (2010). "The Impact of the Achaemenids on Thrace: A Historical Review". In Nieling, Jens; Rehm, Ellen (eds.). Achaemenid Impact in the Black Sea: Communication of Powers. Black Sea Studies. Vol. 11. Aarhus University Press. p. 143. ISBN 978-8779344310.
  12. O hogain, Daithi (2002). The Celts: A History. Cork: The Collins Press. p. 50. ISBN 0-85115-923-0. Retrieved 8 November 2011.
  13. Koch, John T. (2006). Celtic culture: A historical encyclopedia. Santa Barbara, California: ABC-CLIO. p. 156. ISBN 1-85109-440-7. Retrieved 8 November 2011.
  14. Haywood, John (2004). The Celts: Bronze Age to New Age. Pearson Education Limited. p. 28. ISBN 0-582-50578-X. Retrieved 11 November 2011.
  15. Nikola Theodossiev, "Celtic Settlement in North-Western Thrace during the Late Fourth and Third Centuries BC".
  16. The Cambridge Ancient History, Volume 3, Part 2: The Assyrian and Babylonian Empires and Other States of the Near East, from the Eighth to the Sixth Centuries BC by John Boardman, I. E. S. Edwards, E. Sollberger, and N. G. L. Hammond, ISBN 0-521-22717-8, 1992, page 600.
  17. Thompson, E.A. (2009). The Visigoths in the Time of Ulfila. Ducksworth. ... Ulfila, the apostle of the Goths and the father of Germanic literature.
  18. "The Saint Athanasius Monastery of Chirpan, the oldest cloister in Europe" (in Bulgarian). Bulgarian National Radio. 22 June 2017. Retrieved 30 August 2018.
  19. Christianity and the Rhetoric of Empire: The Development of Christian Discourse, Averil Cameron, University of California Press, 1994, ISBN 0-520-08923-5, PP. 189-190.
  20. A history of the Greek language: from its origins to the present, Francisco Rodriguez Adrados, BRILL, 2005, ISBN 90-04-12835-2, p. 226.
  21. R.J. Crampton, A Concise History of Bulgaria, 1997, Cambridge University Press ISBN 0-521-56719-X
  22. Chisholm, Hugh, ed. (1911). "Bulgaria: History: First Empire" . Encyclopedia Britannica. Vol. 4 (11th ed.). Cambridge University Press. p. 780.
  23. Reign of Simeon I, Encyclopedia Britannica. Retrieved 4 December 2011. Quote: Under Simeon's successors Bulgaria was beset by internal dissension provoked by the spread of Bogomilism (a dualist religious sect) and by assaults from Magyars, Pechenegs, the Rus, and Byzantines.
  24. Leo Diaconus: Historia Archived 2011-05-10 at the Wayback Machine, Historical Resources on Kievan Rus. Retrieved 4 December 2011. Quote:Так в течение двух дней был завоеван и стал владением ромеев город Преслава. (in Russian)
  25. Chronicle of the Priest of Duklja, full translation in Russian. Vostlit - Eastern Literature Resources. Retrieved 4 December 2011. Quote: В то время пока Владимир был юношей и правил на престоле своего отца, вышеупомянутый Самуил собрал большое войско и прибыл в далматинские окраины, в землю короля Владимира. (in Russian)
  26. Pavlov, Plamen (2005). "Заговорите на "магистър Пресиан Българина"". Бунтари и авантюристи в Средновековна България. LiterNet. Retrieved 22 October 2011. И така, през пролетта на 1018 г. "партията на капитулацията" надделяла, а Василий II безпрепятствено влязъл в тогавашната българска столица Охрид. (in Bulgarian)
  27. Ivanov, L.. Essential History of Bulgaria in Seven Pages. Sofia, 2007.
  28. Barford, P. M. (2001). The Early Slavs. Ithaca, New York: Cornell University Press
  29. "Войните на цар Калоян (1197–1207 г.) (in Bulgarian)" (PDF). Archived (PDF) from the original on 2022-10-09.
  30. Ivanov, Lyubomir (2007). ESSENTIAL HISTORY OF BULGARIA IN SEVEN PAGES. Sofia: Bulgarian Academy of Sciences. p. 4. Retrieved 26 October 2011.
  31. The Golden Horde Archived 2011-09-16 at the Wayback Machine, Library of Congress Mongolia country study. Retrieved 4 December 2011.
  32. R.J. Crampton, A Concise History of Bulgaria, 1997, Cambridge University Press ISBN 0-521-56719-X
  33. Bojidar Dimitrov: Bulgaria Illustrated History. BORIANA Publishing House 2002, ISBN 954-500-044-9
  34. Kemal H. Karpat, Social Change and Politics in Turkey: A Structural-Historical Analysis, BRILL, 1973, ISBN 90-04-03817-5, pp. 36–39
  35. Crowe, John Henry Verinder (1911). "Russo-Turkish Wars" . In Chisholm, Hugh (ed.). Encyclopædia Britannica. Vol. 23 (11th ed.). Cambridge University Press. pp. 931–936.
  36. San Stefano, Berlin, and Independence, Library of Congress Country Study. Retrieved 4 December 2011
  37. John Bell, "The Genesis of Agrarianism in Bulgaria," Balkan Studies, (1975) 16#2 pp 73–92
  38. Nedyalka Videva, and Stilian Yotov, "European Moral Values and their Reception in Bulgarian Education," Studies in East European Thought, March 2001, Vol. 53 Issue 1/2, pp 119–128
  39. Pundeff, Marin. "Bulgaria," in Joseph Held, ed. The Columbia History of Eastern Europe in the 20th Century (Columbia University Press, 1992) pp 65–118, 1992 pp 65–70
  40. Dillon, Emile Joseph (February 1920) [1920]. "XV". The Inside Story of the Peace Conference. Harper. ISBN 978-3-8424-7594-6. Retrieved 15 June 2009.
  41. Pundeff, Marin. "Bulgaria," in Joseph Held, ed. The Columbia History of Eastern Europe in the 20th Century (Columbia University Press, 1992) pp 65–118, 1992 pp 70–72
  42. Charles Jelavich and Barbara Jelavich, The Establishment of the Balkan National States, 1804–1920 (1977) pp 216–21, 289.
  43. Richard C. Hall, "Bulgaria in the First World War," Historian, (Summer 2011) 73#2 pp 300–315
  44. Charles Jelavich and Barbara Jelavich, The Establishment of the Balkan National States, 1804–1920 (1977) pp 289–90
  45. Gerard E. Silberstein, "The Serbian Campaign of 1915: Its Diplomatic Background," American Historical Review, October 1967, Vol. 73 Issue 1, pp 51–69 in JSTOR
  46. Tucker, Spencer C; Roberts, Priscilla Mary (2005). Encyclopedia of World War I. ABC-Clio. p. 273. ISBN 1-85109-420-2. OCLC 61247250.
  47. "THE GERMAN CAMPAIGN IN THE BALKANS (SPRING 1941): PART I". history.army.mil. Retrieved 2022-01-20.
  48. "Foreign Relations of the United States Diplomatic Papers, 1941, The British Commonwealth; The Near East and Africa, Volume III - Office of the Historian". history.state.gov. Retrieved 2022-01-20.
  49. "History of Bulgaria". bulgaria-embassy.org. Archived from the original on 2010-10-11.
  50. BULGARIA Archived 2011-09-26 at the Wayback Machine United States Holocaust Memorial Museum. 1 April 2010. Retrieved 14 April 2010.
  51. Pavlowitch, Stevan K. (2008). Hitler's new disorder: the Second World War in Yugoslavia. Columbia University Press. pp. 238–240. ISBN 978-0-231-70050-4.
  52. Великите битки и борби на българите след освобождението, Световна библиотека, София, 2007, стр.73–74.
  53. Valentino, Benjamin A (2005). Final solutions: mass killing and genocide in the twentieth century. Cornell University Press. pp. 91–151.
  54. "How communist Bulgaria became a leader in tech and sci-fi | Aeon Essays".
  55. William Marsteller. "The Economy". Bulgaria country study (Glenn E. Curtis, editor). Library of Congress Federal Research Division (June 1992)
  56. Domestic policy and its results, Library of Congress
  57. The Political Atmosphere in the 1970s, Library of Congress
  58. Bohlen, Celestine (1991-10-17). "Vote Gives Key Role to Ethnic Turks". The New York Times. 
  59. "1990 CIA World Factbook". Central Intelligence Agency. Retrieved 2010-02-07.
  60. Brunwasser, Matthew (November 11, 2009). "Bulgaria Still Stuck in Trauma of Transition". The New York Times.
  61. Разрушителният български преход, October 1, 2007, Le Monde diplomatique (Bulgarian edition)
  62. "Bulgaria". freedomhouse.org.
  63. Popkostadinova, Nikoleta (3 March 2014). "Angry Bulgarians feel EU membership has brought few benefits". EUobserver. Retrieved 5 March 2014.

References



Surveys

  • Chary, Frederick B. "Bulgaria (History)" in Richard Frucht, ed. Encyclopedia of Eastern Europe (Garland, 2000) pp 91–113.
  • Chary, Frederick B. The History of Bulgaria (The Greenwood Histories of the Modern Nations) (2011) excerpt and text search; complete text
  • Crampton, R.J. Bulgaria (Oxford History of Modern Europe) (1990) excerpt and text search; also complete text online
  • Crampton, R.J. A Concise History of Bulgaria (2005) excerpt and text search
  • Detrez, Raymond. Historical Dictionary of Bulgaria (2nd ed. 2006). lxiv + 638 pp. Maps, bibliography, appendix, chronology. ISBN 978-0-8108-4901-3.
  • Hristov, Hristo. History of Bulgaria [translated from the Bulgarian, Stefan Kostov ; editor, Dimiter Markovski]. Khristov, Khristo Angelov. 1985.
  • Jelavich, Barbara. History of the Balkans (1983)
  • Kossev, D., H. Hristov and D. Angelov; Short history of Bulgaria (1963).
  • Lampe, John R, and Marvin R. Jackson. Balkan Economic History, 1550–1950: From Imperial Borderlands to Developing Nations. 1982. online edition
  • Lampe, John R. The Bulgarian Economy in the 20th century. 1986.
  • MacDermott, Mercia; A History of Bulgaria, 1393–1885 (1962) online edition
  • Todorov, Nikolai. Short history of Bulgaria (1921)
  • Shared Pasts in Central and Southeast Europe, 17th-21st Centuries. Eds. G.Demeter, P. Peykovska. 2015


Pre 1939

  • Black, Cyril E. The Establishment of Constitutional Government in Bulgaria (Princeton University Press, 1943)
  • Constant, Stephen. Foxy Ferdinand, 1861–1948: Tsar of Bulgaria (1979)
  • Forbes, Nevill. Balkans: A history of Bulgaria, Serbia, Greece, Rumania, Turkey 1915.
  • Hall, Richard C. Bulgaria's Road to the First World War. Columbia University Press, 1996.
  • Hall, Richard C. War in the Balkans: An Encyclopedic History from the Fall of the Ottoman Empire to the Breakup of Yugoslavia (2014) excerpt
  • Jelavich, Charles, and Barbara Jelavich. The Establishment of the Balkan National States, 1804–1920 (1977)
  • Perry; Duncan M. Stefan Stambolov and the Emergence of Modern Bulgaria, 1870–1895 (1993) online edition
  • Pundeff, Marin. "Bulgaria," in Joseph Held, ed. The Columbia History of Eastern Europe in the 20th Century (Columbia University Press, 1992) pp 65–118
  • Runciman; Steven. A History of the First Bulgarian Empire (1930) online edition
  • Stavrianos, L.S. The Balkans Since 1453 (1958), major scholarly history; online free to borrow


1939–1989

  • Michael Bar-Zohar. Beyond Hitler's Grasp: The Heroic Rescue of Bulgaria's Jews
  • Alexenia Dimitrova. The Iron Fist: Inside the Bulgarian secret archives
  • Stephane Groueff. Crown of Thorns: The Reign of King Boris III of Bulgaria, 1918–1943
  • Pundeff, Marin. "Bulgaria," in Joseph Held, ed. The Columbia History of Eastern Europe in the 20th Century (Columbia University Press, 1992) pp 65–118
  • Tzvetan Todorov The Fragility of Goodness: Why Bulgaria's Jews Survived the Holocaust
  • Tzvetan Todorov. Voices from the Gulag: Life and Death in Communist Bulgaria


Historiography

  • Baeva, Iskra. "An Attempt to Revive Foreign Interest to Bulgarian History." Bulgarian Historical Review/Revue Bulgare d'Histoire 1-2 (2007): 266–268.
  • Birman, Mikhail. "Bulgarian Jewry and the Holocaust: History and Historiography," Shvut 2001, Vol. 10, pp 160–181.
  • Daskalova, Krassimira. "The politics of a discipline: women historians in twentieth century Bulgaria." Rivista internazionale di storia della storiografia 46 (2004): 171–187.
  • Daskalov, Roumen. "The Social History of Bulgaria: Topics and Approaches," East Central Europe, (2007) 34#1-2 pp 83–103, abstract
  • Daskalov, Roumen. Making of a Nation in the Balkans: Historiography of the Bulgarian Revival, (2004) 286pp.
  • Davidova, Evguenia. "A Centre in the Periphery: Merchants during the Ottoman period in Modern Bulgarian Historiography (1890s-1990s)." Journal of European Economic History (2002) 31#3 pp 663–86.
  • Grozdanova, Elena. "Bulgarian Ottoman Studies At The Turn Of Two Centuries: Continuity And Innovation," Etudes Balkaniques (2005) 41#3 PP 93–146. covers 1400 to 1922;
  • Hacisalihoglu, Mehmet. "The Ottoman Administration of Bulgaria and Macedonia During the 19th - 20th Centuries in Recent Turkish Historiography: Contributions, Deficiencies and Perspectives." Turkish Review of Balkan Studies (2006), Issue 11, pP 85–123; covers 1800 to 1920.
  • Meininger, Thomas A. "A Troubled Transition: Bulgarian Historiography, 1989–94," Contemporary European History, (1996) 5#1 pp 103–118
  • Mosely, Philip E. "The Post-War Historiography of Modern Bulgaria," Journal of Modern History, (1937) 9#3 pp 348–366; work done in 1920s and 1930s in JSTOR
  • Robarts, Andrew. "The Danube Vilayet And Bulgar-Turkish Compromise Proposal Of 1867 In Bulgarian Historiography," International Journal of Turkish Studies (2008) 14#1-2 pp 61–74.
  • Todorova, Maria. "Historiography of the countries of Eastern Europe: Bulgaria," American Historical Review, (1992) 97#4 pp 1105–1117 in JSTOR


Other

  • 12 Myths in Bulgarian History, by Bozhidar Dimitrov; Published by "KOM Foundation," Sofia, 2005.
  • The 7th Ancient Civilizations in Bulgaria (The Golden Prehistoric Civilization, Civilization of Thracians and Macedonians, Hellenistic Civilization, Roman [Empire] Civilization, Byzantine [Empire] Civilization, Bulgarian Civilization, Islamic Civilization), by Bozhidar Dimitrov; Published by "KOM Foundation," Sofia, 2005 (108 p.)
  • Fine, John V. A. Jr. (1991) [1983]. The Early Medieval Balkans: A Critical Survey from the Sixth to the Late Twelfth Century. Ann Arbor: University of Michigan Press. ISBN 0-472-08149-7.
  • Kazhdan, A. (1991). The Oxford Dictionary of Byzantium. New York, Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-504652-8.