تاریخ رومانی جدول زمانی

ضمیمه ها

پانویسها و منابع

منابع


تاریخ رومانی
History of Romania ©HistoryMaps

440 BCE - 2024

تاریخ رومانی



تاریخ رومانی غنی و چندوجهی است که با مجموعه ای از دوره های تاریخی مختلف مشخص شده است.دوران باستان تحت تسلط داکی ها بود که در نهایت در سال 106 بعد از میلاد توسط رومیان فتح شدند و منجر به دوره ای از حکومت روم شد که تأثیر ماندگاری بر زبان و فرهنگ گذاشت.در قرون وسطی شاهد ظهور حکومت‌های متمایزی مانند والاچیا و مولداوی بود که اغلب بین منافع امپراتوری‌های قدرتمند همسایه مانند عثمانی‌ها ، هابسبورگ‌ها و روس‌ها گرفتار می‌شدند.در دوران مدرن، رومانی در سال 1877 از امپراتوری عثمانی استقلال یافت و متعاقباً در سال 1918 متحد شد و ترانسیلوانیا، بنات و مناطق دیگر را در بر گرفت.دوره بین جنگ‌ها با آشفتگی سیاسی و رشد اقتصادی مشخص شد، به دنبال آن جنگ جهانی دوم زمانی که رومانی در ابتدا با قدرت‌های محور همسو شد و سپس در سال 1944 طرف خود را تغییر داد. دوران پس از جنگ شاهد استقرار یک رژیم کمونیستی بود که تا سال 1989 ادامه یافت. انقلابی که منجر به گذار به دموکراسی شد.الحاق رومانی به اتحادیه اروپا در سال 2007 نقطه عطف مهمی در تاریخ معاصر آن بود که نشان دهنده ادغام این کشور در ساختارهای سیاسی و اقتصادی غرب است.
فرهنگ Cucuteni–Trypillia
عصر برنز اروپا ©Anonymous
6050 BCE Jan 1

فرهنگ Cucuteni–Trypillia

Moldova
منطقه کوکوتنی عصر نوسنگی در شمال شرقی رومانی، منطقه غربی یکی از اولین تمدن های اروپایی، معروف به فرهنگ کوکوتنی-تریپیلیا بود.[1] اولین آثار نمک شناخته شده در Poiana Slatinei در نزدیکی روستای Lunca است.اولین بار در اوایل دوران نوسنگی در حدود 6050 قبل از میلاد توسط فرهنگ Starčevo و بعدا توسط فرهنگ Cucuteni-Trypillia در دوره قبل از Cucuteni مورد استفاده قرار گرفت.[2] شواهد از این سایت و سایر مکان‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ Cucuteni-Trypillia نمک را از آب چشمه مملو از نمک از طریق فرآیند بریکتاژ استخراج کرده است.[3]
سکاها
مهاجمان سکایی در تراکیه، قرن پنجم قبل از میلاد ©Angus McBride
600 BCE Jan 1

سکاها

Transylvania, Romania
سکاها با استفاده از استپ پونتیک به عنوان پایگاه خود، در طول قرن های 7 تا 6 قبل از میلاد اغلب به مناطق مجاور یورش می بردند، که اروپای مرکزی هدف حملات آنها بود و هجوم سکایی ها به پودولیا، ترانسیلوانیا و دشت مجارستان رسید. به همین دلیل از آغاز این دوره و از اواخر قرن هفتم به بعد، اشیاء جدیدی از جمله سلاح و اسباب و ادوات که از استپ ها و بقایای مربوط به سکاهای اولیه در اروپای مرکزی به ویژه در قرن بیستم پدیدار شد. دشت های تراکیا و مجارستان و در مناطق مربوط به بسارابیا، ترانسیلوانیا، مجارستان و اسلواکی کنونی.چندین سکونتگاه مستحکم فرهنگ لوزاتی در این دوره توسط حملات سکاها ویران شد و یورش سکاها باعث نابودی خود فرهنگ لوزاتی شد.به عنوان بخشی از گسترش سکاها به اروپا، بخشی از قبیله سندی سکاها در قرن هفتم تا ششم قبل از میلاد از منطقه دریاچه مائوتیس به سمت غرب، از طریق ترانسیلوانیا به حوضه پانونی شرقی مهاجرت کردند، جایی که در کنار سیگینا ساکن شدند. و به زودی ارتباط خود را با سکاهای استپ پونتیک از دست داد.[115]
500 BCE - 271
دوره داسیان و رومornament
داسی ها
گلدان‌های تراسیایی و اکدروموی یونانی قرن پنجم قبل از میلاد. ©Angus McBride
440 BCE Jan 1 - 104

داسی ها

Carpathian Mountains
داکی ها که به طور گسترده پذیرفته شده اند که همان مردم گته هستند، منابع رومی عمدتاً از نام داکیان استفاده می کنند و منابع یونانی عمدتاً از نام Getae استفاده می کنند، شاخه ای از تراکیایی ها ساکن داکیا بودند که با رومانی امروزی، مولداوی مطابقت دارد. شمال بلغارستان ، جنوب غربی اوکراین ، مجارستان در شرق رودخانه دانوب و بانات غربی در صربستان.اولین شواهد مکتوب از زندگی مردم در قلمرو رومانی کنونی از هرودوت در کتاب چهارم تاریخ او می آید که در سال قبل از میلاد نوشته شده است.440 ق.م.او می نویسد که اتحادیه/ کنفدراسیون قبیله ای گته ها توسط امپراتور ایرانی داریوش بزرگ در جریان لشکرکشی او به سکاها شکست خوردند و داکی ها را شجاع ترین و قانونمندترین تراکیان توصیف می کند.[4]داکی ها به لهجه ای از زبان تراکیا صحبت می کردند اما از نظر فرهنگی تحت تأثیر سکایی های همسایه در شرق و مهاجمان سلتی ترانسیلوانیا در قرن چهارم قرار گرفتند.به دلیل ماهیت نوسانی ایالت های داکی، به ویژه قبل از زمان بوربیستا و قبل از قرن اول میلادی، داکی ها اغلب به پادشاهی های مختلف تقسیم می شدند.قبل از ظهور سلتیک‌بوئی‌ها و دوباره بعد از اینکه دومی‌ها توسط داکی‌ها تحت فرمان پادشاه بوربیستا شکست خوردند، گتو-داسی‌ها در دو طرف رودخانه تیسا ساکن بودند.به نظر می‌رسد که دولت داکیه به‌عنوان یک کنفدراسیون قبیله‌ای پدید آمد که تنها با رهبری کاریزماتیک در هر دو حوزه نظامی-سیاسی و ایدئولوژیک-مذهبی متحد شده بود.[5] در آغاز قرن دوم قبل از میلاد (قبل از سال 168 قبل از میلاد)، تحت حکومت روبوبوستس، پادشاه داکیان در ترانسیلوانیا کنونی، قدرت داکی ها در حوضه کارپات پس از شکست دادن سلت ها افزایش یافت. قدرت در منطقه از زمان حمله سلتی ها به ترانسیلوانیا در قرن چهارم قبل از میلاد.
سلت ها در ترانسیلوانیا
تهاجمات سلتیک ©Angus McBride
400 BCE Jan 1

سلت ها در ترانسیلوانیا

Transylvania, Romania
مناطق وسیعی از داکیه باستان، که در اوایل عصر آهن اول توسط مردم تراکیا سکنی گزیده بودند، تحت تأثیر مهاجرت گسترده سکاهای ایرانی که از شرق به غرب در نیمه اول هزاره اول پیش از میلاد حرکت می کردند، قرار گرفتند.پس از آنها موج دوم به همان اندازه بزرگ سلت ها به سمت غرب به شرق مهاجرت کردند.[105] سلت ها در حدود 400 تا 350 قبل از میلاد به عنوان بخشی از مهاجرت بزرگ خود به شرق به شمال غربی ترانسیلوانیا رسیدند.[106] هنگامی که جنگجویان سلتیک برای اولین بار به این سرزمین ها نفوذ کردند، به نظر می رسد این گروه با جمعیت بومی داکیان اولیه ادغام شده و بسیاری از سنت های فرهنگی هالشتات را جذب کرده است.[107]در نزدیکی قرن دوم پیش از میلاد ترانسیلوانیا، قوم سلتیک در ناحیه شمالی دونانتول، در جنوب اسلواکی امروزی و در ناحیه شمالی مجارستان در اطراف مرکز براتیسلاوای امروزی ساکن شدند.[108] اعضای اتحادیه قبیله Boii Taurisci و Anarti در شمال داچیا با هسته اصلی قبیله Anarti که در ناحیه تیسا علیا یافت می‌شد زندگی می‌کردند.Anartophracti از جنوب شرقی لهستان مدرن بخشی از Anarti در نظر گرفته می شود.[109] سلت‌های اسکوردیسکن ساکن جنوب شرقی دروازه‌های آهنی دانوب را می‌توان بخشی از فرهنگ سلتی ترانسیلوانیا در نظر گرفت.[110] گروهی از Britogauls نیز به منطقه نقل مکان کردند.[111]سلت ها ابتدا به غرب داچیا، سپس تا شمال غرب و مرکز ترانسیلوانیا نفوذ کردند.[112] تعداد زیادی از یافته های باستان شناسی نشان می دهد که جمعیت سلتی قابل توجهی برای مدت طولانی در میان بومیان ساکن شده اند.[113] شواهد باستان شناسی نشان می دهد که این سلت های شرقی جذب جمعیت گتو-داسیان شده اند.[114]
پادشاهی بوربیستا
تصویری از داوا داکی که در پوپستی، گیورگیو، رومانی کشف شد، و یک نامزد بالقوه برای مکان پایتخت داکیه در زمان الحاق بوربیستا، آرگداوا. ©Radu Oltean
82 BCE Jan 1 - 45 BCE

پادشاهی بوربیستا

Orăștioara de Sus, Romania
داچیا پادشاه بوربیستا (82–44 قبل از میلاد) از دریای سیاه تا سرچشمه رودخانه تیسا و از کوه‌های بالکان تا بوهمیا امتداد داشت.او اولین پادشاهی بود که با موفقیت قبایل پادشاهی داکی را متحد کرد، که شامل منطقه ای بین رودهای دانوب، تیسا و دنیستر و رومانی و مولداوی امروزی بود.از سال 61 قبل از میلاد به بعد، بوربیستا یک سری فتوحات را دنبال کرد که پادشاهی داکیه را گسترش داد.قبایل Boii و Taurisci در اوایل لشکرکشی های او و به دنبال آن فتح Bastarnae و احتمالاً مردم Scordisci نابود شدند.او حملاتی را در سراسر تراکیا، مقدونیه و ایلیریا رهبری کرد.از سال 55 قبل از میلاد شهرهای یونان در ساحل غربی دریای سیاه یکی پس از دیگری فتح شدند.این لشکرکشی‌ها ناگزیر در درگیری با روم در سال 48 قبل از میلاد به اوج خود رسید، در آن زمان بوربیستا از پومپه حمایت کرد.این به نوبه خود او را به دشمنی برای سزار تبدیل کرد که تصمیم گرفت لشکرکشی را علیه داچیا آغاز کند.در سال 53 قبل از میلاد، بوربیستا به قتل رسید و پادشاهی به چهار بخش (بعداً پنج) تحت حاکمان جداگانه تقسیم شد.
رومن داچیا
لژیونرها در نبرد، جنگ دوم داکیان، ج.105 میلادی. ©Angus McBride
106 Jan 1 00:01 - 275 Jan

رومن داچیا

Tapia, Romania
پس از مرگ بوربیستا، امپراتوری که او ایجاد کرده بود به پادشاهی های کوچکتر تجزیه شد.از زمان سلطنت تیبریوس تا دومیتیان، فعالیت داکیان به حالت دفاعی کاهش یافت.رومی ها از برنامه های تهاجم به داچیا دست کشیدند.در سال 86 پس از میلاد، پادشاه داکیا، دسبالوس، پادشاهی داکیان را تحت کنترل خود با موفقیت دوباره متحد کرد.دومیتیان اقدام به تهاجم عجولانه ای به داکی ها کرد که به فاجعه ختم شد.تهاجم دوم برای نزدیک به یک دهه صلح را بین روم و داکیا به ارمغان آورد تا اینکه تراژان در سال 98 پس از میلاد امپراتور شد.تراژان همچنین دو فتح داکیا را دنبال کرد، اولی در سال‌های 101–102 بعد از میلاد که با پیروزی رومیان به پایان رسید.دسبالوس مجبور شد با شرایط سخت صلح موافقت کند، اما آنها را محترم شمرده و منجر به حمله دوم به داکیا در سال 106 پس از میلاد شد که به استقلال پادشاهی داکیه پایان داد.پس از ادغام با امپراتوری، داکیای رومی شاهد تقسیم اداری دائمی بود.در سال 119، به دو بخش تقسیم شد: داچیا سوپریور ("داچیای بالا") و داچیا زیرین ("داچیای پایین"؛ بعدها به نام داچیا مالونسیس نامگذاری شد.بین سال های 124 تا حدود 158، داچیا سوپریور به دو استان داچیا آپولنسیس و داچیا پورولیسنسیس تقسیم شد.این سه استان بعداً در سال 166 متحد شدند و به دلیل جنگ‌های مارکومانیک به نام Tres Daciae ("سه داچیا") شناخته شدند.معادن جدید افتتاح شد و استخراج سنگ معدن تشدید شد، در حالی که کشاورزی، دامپروری و تجارت در استان رونق داشت.داکیای رومی برای ارتش مستقر در سراسر بالکان اهمیت زیادی داشت و به یک استان شهری تبدیل شد، با حدود ده شهر شناخته شده و همه آنها از اردوگاه های نظامی قدیمی سرچشمه می گرفتند.هشت نفر از این افراد بالاترین رتبه استعمار را داشتند.اولپیا ترایانا سارمیزگتوسا مرکز مالی، مذهبی و قانونگذاری و محل استقرار دادستان امپراتوری (افسر مالی) بود، در حالی که آپولوم مرکز نظامی داچیا روم بود.داچیای رومی از بدو ایجاد خود، با تهدیدات سیاسی و نظامی بزرگی مواجه شد.داکیان آزاد که با سرماتی ها متحد شده بودند، حملات مستمری را در استان انجام دادند.پس از آنها کارپی (یک قبیله داکیان) و قبایل آلمانی تازه وارد (گوت ها، تایفلی، هرولی و باستارنه) با آنها متحد شدند.همه اینها حفظ این استان را برای امپراتوران روم دشوار کرد، زیرا در زمان سلطنت گالینوس (253-268) تقریباً از دست رفته بود.اورلیان (270-275) به طور رسمی داکیا رومی را در سال 271 یا 275 پس از میلاد رها کرد.او سربازان و اداره غیرنظامی خود را از داچیا تخلیه کرد و داچیا اورلیانا را با پایتخت آن در سردیکا در موزیای پایین تأسیس کرد.جمعیت رومی شده هنوز رها شده بود و سرنوشت آن پس از خروج روم ها بحث برانگیز است.بر اساس یک نظریه، زبان لاتینی که در داچیا، بیشتر در رومانی امروزی صحبت می‌شود، به زبان رومانیایی تبدیل شد و رومانیایی‌ها را از نوادگان داکو رومی‌ها (جمعیت رومی‌شده داچیا) ساخت.نظریه مخالف بیان می کند که منشاء رومانیایی ها در واقع در شبه جزیره بالکان است.
271 - 1310
مهاجرت و دوره قرون وسطیornament
گوت ها
Goths ©Angus McBride
290 Jan 1 - 376

گوت ها

Romania
گوت ها از دهه 230 شروع به نفوذ به قلمروهای غرب رودخانه دنیستر کردند.[23] دو گروه متمایز که توسط رودخانه از هم جدا شده بودند، تروینگی ها و گروتونگی ها، به سرعت در میان آنها پدید آمدند.[24] استان زمانی داچیا در حدود سال 350 در اختیار «تایفلی ها، ویکتاهالی ها و تروینگی ها» [25] بود.موفقیت گوت ها با گسترش فرهنگ چند قومیتی «سانتانا د مورش-چرنیاخوف» مشخص شده است.سکونت‌گاه‌های این فرهنگ در اواخر قرن سوم در مولداوی و والاشی ظاهر شد، [26] و پس از سال 330 در ترانسیلوانیا. این سرزمین‌ها توسط جمعیتی بی‌تحرک که به کشاورزی و دامداری مشغول بودند، سکونت داشتند.[27] سفالگری، شانه سازی و سایر صنایع دستی در روستاها رونق داشت.ظروف ظروف ظروف چرخ دار یکی از اقلام معمول آن دوره است.فنجان های دست ساز سنت محلی نیز حفظ شد.گاوآهن‌هایی مشابه آن‌هایی که در استان‌های رومی مجاور ساخته می‌شوند و سنجاق‌هایی به سبک اسکاندیناویایی نشان‌دهنده تماس‌های تجاری با این مناطق است.روستاهای «سانتانا د مورش-چرنیاخوف» که گاه مساحتی بیش از 20 هکتار (49 هکتار) را در بر می‌گرفت، مستحکم نبودند و از دو نوع خانه تشکیل می‌شدند: کلبه‌های غرق‌شده با دیوارهای ساخته شده از چوب و داوب و ساختمان‌های سطحی با دیوارهای چوبی گچ‌کاری شده.کلبه های غرق شده قرن ها برای سکونتگاه های شرق کارپات ها معمول بوده اند، اما اکنون در مناطق دوردست استپ های پونتیک ظاهر شده اند.با ورود هون ها و حمله به تروینگی ها در سال 376، تسلط گوتیک ها از بین رفت.با این حال، گروه های قابل توجهی از گوت ها در سرزمین های شمال دانوب ماندند.
کنستانتین فتح مجدد داچیا
Constantine Reconquest of Dacia ©Johnny Shumate
328 Jan 1

کنستانتین فتح مجدد داچیا

Drobeta-Turnu Severin, Romania
در سال 328 امپراتور کنستانتین کبیر پل کنستانتین (دانوب) را در سوسیداوا (Celei امروز در رومانی) [6] به امید تسخیر مجدد داکیا، استانی که تحت اورلیان رها شده بود، افتتاح کرد.در اواخر زمستان 332، کنستانتین به همراه سارماتی ها علیه گوت ها لشکرکشی کرد.آب و هوا و کمبود غذا برای گوت ها گران تمام شد: طبق گزارش ها، نزدیک به صد هزار نفر قبل از تسلیم شدن به روم جان خود را از دست دادند.در جشن این پیروزی کنستانتین عنوان گوتیکوس ماکسیموس را گرفت و قلمرو تحت سلطه را به عنوان استان جدید گوتیا مدعی شد.[7] در سال 334، پس از سرنگونی عوام سارماتی، رهبران خود، کنستانتین لشکرکشی را علیه این قبیله رهبری کرد.او در جنگ پیروز شد و کنترل خود را بر منطقه گسترش داد، همانطور که بقایای اردوگاه ها و استحکامات در منطقه نشان می دهد.[8] کنستانتین برخی از تبعیدیان سارماتی را به عنوان کشاورز در نواحی ایلیاتی و رومی اسکان داد و بقیه را به ارتش واداشت.مرز جدید در داچیا در امتداد خط Brazda lui Novac بود که توسط Castra of Hinova، Rusidava و Castra of Pietroasele پشتیبانی می شد.[۹] آهک‌ها به شمال کاسترا از Tirighina-Bărboși می‌رفتند و به تالاب Sasyk در نزدیکی رودخانه Dniester ختم می‌شدند.[ [10] [] کنستانتین در سال 336 عنوان Dacicus maximus را گرفت.
تهاجم هونیک
امپراتوری هون یک کنفدراسیون چند قومیتی از قبایل استپی بود. ©Angus McBride
376 Jan 1 - 453

تهاجم هونیک

Romania
تهاجم و فتح هون ها به رومانی کنونی در قرن چهارم و پنجم رخ داد.هون ها به رهبری رهبران قدرتمندی مانند آتیلا از استپ های شرقی بیرون آمدند و اروپا را فرا گرفتند و به منطقه رومانی کنونی رسیدند.هون ها که به سواره نظام مهیب و تاکتیک های تهاجمی خود معروف بودند، قبایل مختلف ژرمنی و دیگر جمعیت های محلی را تحت کنترل خود درآوردند و بر بخش هایی از قلمرو کنترل داشتند.حضور آنها در منطقه در شکل دادن به تاریخ بعدی رومانی و مناطق همجوار آن نقش داشت.حکومت هون ها گذرا بود و امپراتوری آنها پس از مرگ آتیلا در سال 453 میلادی شروع به تجزیه کرد.علیرغم تسلط نسبتاً کوتاه خود، هون ها تأثیر ماندگاری بر منطقه داشتند و به جنبش های مهاجرتی و تغییرات فرهنگی که دوره اولیه قرون وسطی را در اروپای شرقی شکل داد کمک کردند.تهاجم آنها همچنین به افزایش فشار بر مرزهای امپراتوری روم منجر شد و به زوال نهایی آن کمک کرد.
ژپیدها
قبایل آلمانی ©Angus McBride
453 Jan 1 - 566

ژپیدها

Romania
شرکت ژپیدها در لشکرکشی‌های هون‌ها علیه امپراتوری روم، غنایم زیادی برای آنها به ارمغان آورد که به توسعه اشراف غنی گپید کمک کرد.[ [12] [] یک "میزبان بی شمار" به فرماندهی آرداریک جناح راست ارتش آتیلا هون را در نبرد دشت های کاتالونیا در سال 451 تشکیل داد. و فرانک ها یکدیگر را ملاقات کردند، دومی برای رومی ها و اولی برای هون ها جنگیدند، و به نظر می رسد که تا حدی با یکدیگر جنگیده اند.آتیلا هون به طور غیرمنتظره ای در سال 453 درگذشت. درگیری ها بین پسران او به یک جنگ داخلی تبدیل شد و مردم تابعه را قادر ساخت تا در شورش قیام کنند.[14] به گفته ی جوردن، پادشاه گپید، آرداریک، که "به دلیل اینکه با بسیاری از ملل مانند بردگان بدترین شرایط رفتار می شد، خشمگین شد" [15] اولین کسی بود که علیه هون ها اسلحه به دست گرفت.نبرد سرنوشت‌ساز در رودخانه (ناشناس) ندائو در پانونیا در سال 454 یا 455 انجام شد. [16] در این نبرد، ارتش متحد گپیدها، روگی‌ها، سرماتی‌ها و سوئیبی‌ها هون‌ها و متحدانشان از جمله استروگوت‌ها را شکست دادند.[17] این ژپیدها بودند که در میان متحدان قدیمی آتیلا رهبری را به دست گرفتند و یکی از بزرگترین و مستقل‌ترین پادشاهی‌های جدید را تأسیس کردند و بدین ترتیب «پایتختی ارجمند که پادشاهی آنها را برای بیش از یک قرن حفظ کرد» به دست آوردند.[18] بخش بزرگی از استان روم سابق داکیا، در شمال دانوب را پوشش می‌داد، و در مقایسه با سایر پادشاهی‌های دانوبی میانه، نسبتاً با روم درگیر نبود.ژپیدها یک قرن بعد در سال 567 توسط لومباردها و آوارها شکست خوردند، زمانی که قسطنطنیه هیچ حمایتی از آنها نکرد.برخی از ژپیدها در فتح بعدی ایتالیا به لومباردها پیوستند، برخی به قلمرو روم نقل مکان کردند، و برخی دیگر از ژپیدها پس از تسخیر آن توسط آوارها همچنان در منطقه پادشاهی قدیمی زندگی می کردند.
مهاجرت اسلاوها به بالکان
مهاجرت اسلاوها به بالکان ©HistoryMaps
مهاجرت اسلاوها به بالکان در اواسط قرن ششم و دهه های اول قرن هفتم در اوایل قرون وسطی آغاز شد.گسترش سریع جمعیتی اسلاوها با تبادل جمعیت، اختلاط و جابجایی زبان به اسلاو و از اسلاو دنبال شد.این استقرار با کاهش قابل توجه جمعیت بالکان در طول طاعون ژوستینیان تسهیل شد.دلیل دیگر عصر یخبندان کوچک باستانی متاخر از 536 تا حدود 660 پس از میلاد و سلسله جنگ‌های بین امپراتوری ساسانی و خاقانات آوار علیه امپراتوری روم شرقی بود.ستون فقرات خاقانات آوار متشکل از قبایل اسلاو بود.پس از محاصره ناموفق قسطنطنیه در تابستان 626، آنها پس از استقرار استان های بیزانسی در جنوب رودهای ساوا و دانوب، از آدریاتیک به سمت دریای اژه تا دریای سیاه، در منطقه وسیع بالکان باقی ماندند.بیزانس که تحت تأثیر عوامل متعددی خسته و به بخش‌های ساحلی بالکان تقلیل یافته بود، قادر به جنگ در دو جبهه و بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته خود نبود، بنابراین با استقرار نفوذ اسکلاینیا آشتی کرد و با آنها علیه آوارها و بلغارها اتحاد ایجاد کرد. خاقانات ها.
آوارها
جنگجوی لومبارد ©Anonymous
566 Jan 1 - 791

آوارها

Ópusztaszer, Pannonian Basin,
در سال 562، آوارها حوضه دانوب پایین و استپ های شمال دریای سیاه را کنترل کردند.[19] زمانی که آوارها به بالکان رسیدند، گروهی ناهمگن از حدود 20000 سوار تشکیل دادند.[20] پس از اینکه امپراتور بیزانس ، ژوستینیان I آنها را خرید، آنها به سمت شمال غربی به سمت آلمان پیشروی کردند.با این حال، مخالفت فرانک گسترش آوارها را در آن جهت متوقف کرد.آوارها در جستجوی زمین‌های چوپانی غنی، در ابتدا خواستار زمین‌هایی در جنوب دانوب در بلغارستان کنونی شدند، اما بیزانسی‌ها با استفاده از تماس‌های خود با گوکتورک‌ها به عنوان تهدیدی در برابر تجاوزات آوار، آن را نپذیرفتند.[21] آوارها توجه خود را به حوضه کارپات و دفاع طبیعی آن معطوف کردند.[22] حوضه کارپات توسط گپیدها اشغال شد.در سال 567، آوارها با لومباردها - دشمنان ژپیدها - اتحاد کردند و با هم بخش اعظمی از پادشاهی گیپیدها را نابود کردند.سپس آوارها لومباردها را متقاعد کردند که به شمالایتالیا نقل مکان کنند.
بلغارها
آوارها و بلغارها ©Angus McBride
680 Jan 1

بلغارها

Romania
بلغارهای ترک زبان در حدود سال 670 به نواحی غرب رودخانه دنیستر رسیدند [. 28] در نبرد اونگال، امپراتور کنستانتین چهارم روم شرقی (یا بیزانس ) را در سال 680 یا 681 شکست دادند، دوبروجا را اشغال کردند و اولین امپراتوری بلغاری را تأسیس کردند. .[29] آنها به زودی اقتدار خود را بر برخی از قبایل همسایه تحمیل کردند.بین سالهای 804 و 806، ارتش بلغارستان آوارها را نابود کرد و ایالت آنها را ویران کرد.کروم بلغارستان بخش‌های شرقی خاقانات آوار سابق را تصرف کرد و حکومت قبایل محلی اسلاو را به دست گرفت.در طول قرون وسطی، امپراتوری بلغارستان مناطق وسیعی را در شمال رودخانه دانوب (با وقفه) از زمان تأسیس آن در سال 681 تا تکه تکه شدن آن در 1371-1422 کنترل کرد.اطلاعات اصلی مربوط به حکومت صدها ساله بلغارستان در آنجا کمیاب است زیرا بایگانی فرمانروایان بلغارستانی از بین رفته است و در دست نوشته های بیزانسی یا مجارستانی به این منطقه کمی اشاره شده است.در طول اولین امپراتوری بلغارستان، فرهنگ دریدو در آغاز قرن هشتم توسعه یافت و تا قرن یازدهم شکوفا شد.[30] در بلغارستان معمولاً از آن به عنوان فرهنگ Pliska-Preslav یاد می شود.
پچنگ ها
پچنگ ها ©Angus McBride
700 Jan 1 - 1000

پچنگ ها

Romania
پچنگ ها، یک قوم ترک نیمه کوچ نشین در استپ های آسیای مرکزی، استپ های شمال دریای سیاه را از قرن هشتم تا یازدهم اشغال کردند و تا قرن دهم تمام قلمرو بین دون و دان را تحت کنترل داشتند. رودهای پایین دانوب[31] در طول قرن های 11 و 12، کنفدراسیون کوچ نشینان کومان ها و کیپچاک های شرقی بر قلمروهای بین قزاقستان امروزی، جنوب روسیه، اوکراین، جنوب مولداوی و غرب والاشی تسلط داشتند.[32]
مجاری ها
اتو کبیر در نبرد لچفلد، 955، مجیارها را در هم شکست. ©Angus McBride
895 Jan 1

مجاری ها

Ópusztaszer, Pannonian Basin,
درگیری مسلحانه بین بلغارستان و مجارستان‌های کوچ‌نشین، بلغارستان را مجبور به ترک استپ‌های پونتیک کرد و فتح حوضه کارپات را در حدود سال 895 آغاز کرد. تهاجم آنها منجر به اولین مرجعی شد که چند قرن بعد در Gesta Hungarorum ثبت شد، به یک دولت. توسط یک دوک رومانیایی به نام ژلو اداره می شد.همین منبع همچنین به حضور Székely ها در کریشانا در حدود سال 895 اشاره می کند. اولین اشارات همزمان به رومانیایی ها - که قبلاً به عنوان ولاخ ها شناخته می شدند - در مناطقی که اکنون رومانی را تشکیل می دهند در قرن های 12 و 13 ثبت شده است.اشارات به ولاخ های ساکن در سرزمین های جنوب دانوب سفلی در همین دوره فراوان است.
قانون مجارستان
Hungarian Rule ©Angus McBride
1000 Jan 1 - 1241

قانون مجارستان

Romania
استفان اول، اولین پادشاه مجارستان که سلطنتش در سال 1000 یا 1001 آغاز شد، حوزه کارپات را متحد کرد.در حدود سال 1003، او مبارزاتی را علیه «عموی مادرش، شاه گیولا» به راه انداخت و ترانسیلوانیا را اشغال کرد.ترانسیلوانیا قرون وسطی بخشی جدایی ناپذیر از پادشاهی مجارستان بود.با این حال، این یک واحد اداری متمایز بود.در قلمرو رومانی مدرن، سه اسقف کاتولیک رومی با مقرهای آنها در آلبا یولیا، بیهاریا و سناد تأسیس شد.[36]اداره سلطنتی در کل پادشاهی بر پایه شهرستان هایی است که در اطراف قلعه های سلطنتی سازماندهی شده بودند.[37] در قلمرو رومانی مدرن، اشارات به یک ایسپان یا کنت آلبا [38] در سال 1097، و به شماری از بیهور در سال 1111 نمایانگر ظاهر سیستم شهرستانی است.[39] شهرستان‌ها در Banat و Crişana تحت اقتدار مستقیم سلطنتی باقی ماندند، اما یک افسر بزرگ قلمرو، Voivode، از اواخر قرن 12 بر سرزمین‌های استان ترانسیلوانیا نظارت داشت.[40]حضور اولیه Székelys در Tileagd در Crişana، و Gârbova، Saschiz، و Sebeş در ترانسیلوانیا توسط منشورهای سلطنتی تأیید شده است.[41] گروه های Székely از Gârbova، Saschiz، و Sebeş در حدود سال 1150 به شرقی ترین مناطق ترانسیلوانیا منتقل شدند، زمانی که پادشاهان این مناطق را به مهاجران جدیدی که از اروپای غربی می رسیدند اعطا کردند.[42] Székely ها به جای شهرستان ها در "صندلی" سازماندهی شدند، و یک افسر سلطنتی، "Count of Székely" از سال 1220 رئیس جامعه آنها شد.سکلی ها خدمات نظامی به پادشاهان ارائه می کردند و از مالیات های سلطنتی معاف می ماندند.
کومان ها
شوالیه های توتونی در حال مبارزه با کومان ها در کومانیا. ©Graham Turner
1060 Jan 1

کومان ها

Romania
ورود کومان ها به منطقه دانوب سفلی اولین بار در سال 1055 ثبت شد. [ [43] [] گروه های کومان به بلغارها و ولاها شورشی علیه بیزانس بین سال های 1186 و 1197 کمک کردند. شکست مغول ها در نبرد رودخانه کالکا در سال 1223. [45] اندکی پس از آن، بوریکیوس، رئیس کومان، [46] غسل تعمید و برتری پادشاه مجارستان را پذیرفت.[47]
مهاجرت ساکسون ترانسیلوانیا
شهر قرون وسطایی قرن سیزدهم. ©Anonymous
1150 Jan 1

مهاجرت ساکسون ترانسیلوانیا

Transylvanian Basin, Cristești
استعمار ترانسیلوانیا توسط آلمانی‌های قومی که بعداً در مجموع به عنوان ساکسون‌های ترانسیلوانیا شناخته شدند، در زمان پادشاهی گزا دوم مجارستان (1141–1162) آغاز شد.[48] ​​برای چندین قرن متوالی، وظیفه اصلی این مهاجران قرون وسطایی آلمانی زبان (مانند Szeklerها برای مثال در شرق ترانسیلوانیا) دفاع از مرزهای جنوبی، جنوب شرقی و شمال شرقی پادشاهی وقت مجارستان در برابر آن بود. مهاجمان خارجی که عمدتاً از آسیای مرکزی و حتی شرق آسیای دور سرچشمه می‌گیرند (مانند کومان‌ها، پچنگ‌ها، مغول‌ها و تاتارها).در همان زمان، ساکسون ها نیز مسئول توسعه کشاورزی و معرفی فرهنگ اروپای مرکزی بودند.[49] بعدها، ساکسون‌ها نیاز داشتند که هم سکونتگاه‌های روستایی و هم شهری خود را در برابر مهاجمان عثمانی (یا علیه امپراتوری عثمانی مهاجم و در حال گسترش) تقویت کنند.ساکسون ها در شمال شرقی ترانسیلوانیا نیز مسئول استخراج معادن بودند.با توجه به این واقعیت که آنها دو منطقه هستند، می توان آنها را کاملاً با زیپسر ساکسون های Spiš (به آلمانی: Zips) امروزی)، شمال شرقی اسلواکی (و همچنین سایر مناطق تاریخی رومانی معاصر، یعنی Maramureş و Bukovina) مرتبط دانست. قدیمی ترین گروه های قومی آلمانی در اروپای مرکزی و شرقی غیربومی آلمانی زبان.[50]موج اول استقرار به خوبی تا پایان قرن سیزدهم ادامه یافت.اگرچه استعمارگران عمدتاً از امپراتوری مقدس روم غربی می آمدند و به طور کلی به انواع گویش های فرانکونی صحبت می کردند، به دلیل کار آلمانی هایی که برای صدراعظم سلطنتی مجارستان کار می کردند، در مجموع به آنها "ساکسون" می گفتند.[51]استقرار سازمان یافته با ورود شوالیه‌های توتونی به تارا بارسی در سال 1211 ادامه یافت [. 52] آنها در سال 1222 حق عبور آزادانه از «سرزمین سِکِلی‌ها و سرزمین ولاخ‌ها» را داشتند. شوالیه‌ها سعی کردند خود را آزاد کنند. از اقتدار پادشاه، بنابراین پادشاه اندرو [دوم] [آنها] را در سال 1225 از منطقه اخراج کرد.دوک بلا اولتنیا را اشغال کرد و استان جدیدی به نام باناته سورین را در دهه 1230 تأسیس کرد.[55]
شورش ولاخ-بلغارستان
شورش ولاخ-بلغارستان ©Angus McBride
1185 Jan 1 - 1187

شورش ولاخ-بلغارستان

Balkan Peninsula
مالیات های جدید تحمیل شده توسط مقامات امپراتوری باعث شورش ولاخ ها و بلغارها در سال 1185 شد، [33] که منجر به تأسیس دومین امپراتوری بلغارستان شد.[34] موقعیت برجسته ولاخ ها در دولت جدید توسط نوشته های روبرت کلاری و سایر نویسندگان غربی، که تا سال 1250 به ایالت جدید یا مناطق کوهستانی آن به عنوان "Vlachia" اشاره می کنند، گواه است.[35]
تأسیس والاچیا
تهاجم مغول به اروپا ©Angus McBride
1241 Jan 1 00:01

تأسیس والاچیا

Wallachia, Romania
در سال 1236 لشکر بزرگ مغول به رهبری عالی باتوخان جمع آوری شد و به سمت غرب حرکت کرد که یکی از بزرگترین تهاجمات تاریخ جهان بود.[56] اگرچه برخی از گروه های کومان از حمله مغول جان سالم به در بردند، اشراف کومان کشته شدند.[58] استپ های اروپای شرقی توسط ارتش باتو خان ​​فتح شد و بخشی از گروه ترکان طلایی شد.[57] اما مغول ها هیچ پادگان یا گروه نظامی در منطقه دانوب پایین باقی نگذاشتند و کنترل مستقیم سیاسی بر آن را در دست نداشتند.پس از حمله مغول، تعداد زیادی (اگر نه بیشتر) از جمعیت کومان دشت والاچی را ترک کردند، اما جمعیت ولاچ (رومانیایی) تحت رهبری روسای محلی خود که زانوها و ووودها نامیده می شدند در آنجا باقی ماندند.در سال 1241، سلطه کومان پایان یافت - حکومت مستقیم مغول ها بر والاچیا تأیید نشد.احتمالاً در دوره بعدی، بخشی از والاچیا برای مدت کوتاهی توسط پادشاهی مجارستان و بلغارها مورد مناقشه قرار گرفت، [59] اما به نظر می‌رسد که تضعیف شدید اقتدار مجارستان در طول حملات مغول به ایجاد سیاست‌های جدید و قوی‌تر که در والاچیا گواهی می‌شود کمک کرد. دهه های بعدی[60]
1310 - 1526
والاشیا و مولداویornament
والاچیای مستقل
باساراب اول ارتش والاچیا به چارلز روبرت آنژو، پادشاه مجارستان و ارتش متجاوز 30000 نفری او کمین کردند.جنگجویان ولاخ (رومانیایی) صخره‌ها را از لبه‌های صخره پایین می‌آوردند، در جایی که شوالیه‌های سوار مجارستان نمی‌توانستند از دست آنها فرار کنند و برای بیرون کردن مهاجمان از ارتفاعات بالا بروند. ©József Molnár
1330 Nov 9 - Nov 12

والاچیای مستقل

Posada, Romania
چارلز اول، پادشاه مجارستان ، در دیپلمی به تاریخ 26 ژوئیه 1324، از بساراب به عنوان "سرباز ما والاچیا" یاد می کند که نشان می دهد در آن زمان باصاراب تابع پادشاه مجارستان بود.[62] با این حال، در مدت کوتاهی، بساراب از پذیرش فرمانروایی پادشاه امتناع کرد، زیرا نه قدرت فزاینده بساراب و نه سیاست خارجی فعالی که او به حساب خود در جنوب انجام می داد در مجارستان قابل قبول نبود.[63] در یک دیپلم جدید به تاریخ 18 ژوئن 1325، شاه چارلز اول از او به عنوان "بصاراب والاچیا، بی وفا به تاج مقدس پادشاه" (Bazarab Transalpinum regie corone infidelem) یاد می کند.[64]شاه چارلز اول به امید مجازات باصاراب، در سال 1330 لشکرکشی را علیه او آغاز کرد. پادشاه با میزبان خود به والاچیا پیشروی کرد، جایی که به نظر می رسید همه چیز ویران شده بود.پادشاه که نتوانست بساراب را تحت سلطه خود درآورد، دستور عقب نشینی از طریق کوه ها را صادر کرد.اما در دره ای طولانی و باریک، ارتش مجارستان مورد حمله رومانیایی ها قرار گرفت که در ارتفاعات موضع گرفته بودند.این نبرد که نبرد پوسادا نام داشت، چهار روز (9 تا 12 نوامبر 1330) به طول انجامید و برای مجارها که شکست ویرانگر بود، فاجعه ای بود.[65] پادشاه تنها با تعویض نشان سلطنتی خود با یکی از نگهبانان خود توانست جان خود را از دست بدهد.[66]نبرد پوسادا نقطه عطفی در روابط مجارستان و والاش بود: اگرچه در طول قرن چهاردهم، پادشاهان مجارستان هنوز بیش از یک بار تلاش کردند تا ولای والاچیا را تنظیم کنند، اما آنها فقط به طور موقت موفق شدند.بنابراین پیروزی باصاراب به طور جبران ناپذیری راه استقلال را برای شاهزاده والاشیا باز کرد.
تأسیس مولداوی
شکار وویود دراگوش برای بیسون. ©Constantin Lecca
1360 Jan 1

تأسیس مولداوی

Moldavia, Romania
هم لهستان و هم مجارستان با شروع یک توسعه جدید در دهه 1340 از افول گروه گلدن هورد بهره بردند.پس از شکست ارتش مجارستان بر مغول ها در سال 1345، قلعه های جدیدی در شرق کارپات ساخته شد.منشورهای سلطنتی، تواریخ و نام مکان ها نشان می دهد که استعمارگران مجارستانی و ساکسون در این منطقه ساکن شده اند.دراگوش با تأیید لویی یکم پادشاه مجارستان، سرزمین‌های امتداد مولداوی را تصاحب کرد، اما ولاخ‌ها در اواخر دهه 1350 علیه حکومت لویی شورش کردند.بنیانگذاری مولداوی با ورود یک واوود (رهبر نظامی) ولاخ (رومانیایی) به نام دراگوش آغاز شد که به زودی توسط مردمش از Maramureş که در آن زمان یک وکالت بود به منطقه رودخانه مولداوی دنبال شد.دراگوش در دهه 1350 به عنوان تابعی از پادشاهی مجارستان در آنجا یک دولت تأسیس کرد.استقلال شاهزاده مولداوی زمانی به دست آمد که بوگدان اول، یکی دیگر از واوودهای ولاخ از مارامورش که با پادشاه مجارستان درگیر شده بود، در سال 1359 از کارپات ها عبور کرد و کنترل مولداوی را به دست گرفت و این منطقه را از مجارستان خارج کرد.تا سال 1859 که با والاچیا متحد شد و توسعه دولت مدرن رومانیایی را آغاز کرد، یک شاهزاده باقی ماند.
ولاد شمشیرباز
ولاد شمشیرباز ©Angus McBride
1456 Jan 1

ولاد شمشیرباز

Wallachia, Romania
والاچیای مستقل از قرن چهاردهم در نزدیکی مرز امپراتوری عثمانی قرار داشت تا اینکه در قرن‌های بعدی با دوره‌های کوتاه استقلال به تدریج تسلیم نفوذ عثمانی شد.ولاد سوم، شاهزاده والاچیا در سال‌های 1448، 1456–62 و [1476] بود.تاریخ نگاری رومانیایی او را به عنوان حاکمی درنده اما عادل ارزیابی می کند.
استفان کبیر
استفان کبیر و ولاد تپس. ©Anonymous
1457 Jan 1 - 1504

استفان کبیر

Moldàvia
تصور می شود که استفان کبیر بهترین معبر مولداوی است.استفان به مدت 47 سال حکومت کرد، دوره ای غیرعادی طولانی برای آن زمان.او یک رهبر نظامی و دولتمرد موفق بود که از پنجاه نبرد فقط دو بار شکست خورد.او یک زیارتگاه برای بزرگداشت هر پیروزی ساخت و 48 کلیسا و صومعه را تأسیس کرد که بسیاری از آنها سبک معماری منحصر به فردی دارند.معتبرترین پیروزی استفان بر امپراتوری عثمانی در سال 1475 در نبرد Vaslui بود که برای آن صومعه Voroneţ را بزرگ کرد.برای این پیروزی، پاپ سیکستوس چهارم او را به عنوان verus christianae fidei athleta (قهرمان واقعی ایمان مسیحی) نامزد کرد.پس از مرگ استفان، مولداوی نیز در قرن شانزدهم تحت سلطه امپراتوری عثمانی قرار گرفت.
1526 - 1821
سلطه عثمانی و عصر فاناریوتornament
دوره عثمانی در رومانی
Ottoman Period in Romania ©Angus McBride
گسترش امپراتوری عثمانی در حدود سال 1390 به دانوب رسید. عثمانی ها در سال 1390 به والاچیا حمله کردند و در سال 1395 دوبروجا را اشغال کردند. والاچیا برای اولین بار در سال 1417 به عثمانی ها خراج پرداخت، اما مولداوی در سال 1456 دو ​​شاهزاده ملحق نشدند. شاهزادگان آنها فقط باید به عثمانی ها در لشکرکشی هایشان کمک می کردند.برجسته‌ترین پادشاهان رومانیایی قرن پانزدهم - ولاد بردار والاشیا و استفان کبیر مولداوی - حتی توانستند عثمانی‌ها را در نبردهای بزرگ شکست دهند.در دوبروجا، که جزو سیلیسترا ایالت بود، تاتارهای نوگای ساکن شدند و قبایل محلی کولی به اسلام گرویدند.فروپاشی پادشاهی مجارستان با نبرد موهاچ در 29 اوت 1526 آغاز شد. عثمانی ها ارتش سلطنتی را نابود کردند و لویی دوم مجارستان از بین رفت.در سال 1541، کل شبه جزیره بالکان و شمال مجارستان به استان های عثمانی تبدیل شدند.مولداوی، والاچیا و ترانسیلوانیا تحت فرمانروایی عثمانی قرار گرفتند اما کاملاً خودمختار باقی ماندند و تا قرن هجدهم دارای استقلال داخلی بودند.
شاهزاده ترانسیلوانیا
جان سیگیزموند در 29 ژوئن در زمون به سلطان سلیمان عثمانی ادای احترام کرد. ©Anonymous Ottoman author
1570 Jan 1 - 1711

شاهزاده ترانسیلوانیا

Transylvania, Romania
هنگامی که ارتش اصلی مجارستان و پادشاه لوئیس دوم یاگیلو توسط عثمانی ها در نبرد موهاچ در سال 1526 کشته شدند، جان زاپولیا - وویوود ترانسیلوانیا، که با جانشینی فردیناند اتریش (امپراتور بعدی فردیناند اول) به تاج و تخت مجارستان مخالفت کرد - از این مزیت استفاده کرد. از قدرت نظامی اوهنگامی که جان اول به عنوان پادشاه مجارستان انتخاب شد، حزب دیگری فردیناند را به رسمیت شناخت.در مبارزات بعدی، زاپولیا توسط سلطان سلیمان اول، که (پس از مرگ زاپولیا در سال 1540) برای محافظت از پسر زاپولیا، جان دوم، مرکز مجارستان را تسخیر کرد، حمایت شد.جان زاپولیا پادشاهی مجارستان شرقی (1538-1570) را تأسیس کرد، که از آنجا شاهزاده ترانسیلوانیا بوجود آمد.شاهزاده پس از امضای معاهده اسپایر در سال 1570 توسط پادشاه جان دوم و امپراتور ماکسیمیلیام دوم ایجاد شد، بنابراین جان سیگیزموند زاپلیا، پادشاه مجارستان شرقی اولین شاهزاده ترانسیلوانیا شد.بر اساس این معاهده، شاهزاده ترانسیلوانیا اسماً بخشی از پادشاهی مجارستان به معنای حقوق عمومی باقی ماند.معاهده اشپیر به طرز بسیار مهمی تاکید می کرد که دارایی های جان سیگیزموند به تاج مقدس مجارستان تعلق دارد و او اجازه نداشت آنها را بیگانه کند.[68]
مایکل شجاع
مایکل شجاع ©Mișu Popp
1593 Jan 1 - 1599

مایکل شجاع

Romania
مایکل شجاع (Mihai Viteazul) شاهزاده والاچیا از 1593 تا 1601، شاهزاده مولداوی در سال 1600، و فرمانروای واقعی ترانسیلوانیا در 1599-1600 بود.سلطنت میکائیل که به دلیل متحد کردن سه حکومت تحت حکومت خود شناخته شده بود، اولین بار در تاریخ بود که والاچیا، مولداوی و ترانسیلوانیا تحت رهبری واحد متحد شدند.این دستاورد، هرچند کوتاه، او را به چهره ای افسانه ای در تاریخ رومانی تبدیل کرده است.تمایل میکائیل برای رهایی مناطق از نفوذ عثمانی به چندین لشکرکشی علیه ترک ها انجامید.پیروزی های او باعث شناخت و حمایت سایر قدرت های اروپایی و همچنین دشمنان بسیاری شد.پس از ترور او در سال 1601، حکومت های متحد به سرعت از هم پاشیدند.با این حال، تلاش های او زمینه ساز دولت مدرن رومانیایی شد و میراث او به دلیل تأثیر آن بر ملی گرایی و هویت رومانیایی مورد تحسین قرار گرفت.میکائیل شجاع را نماد شجاعت، مدافع مسیحیت در اروپای شرقی و یکی از چهره های کلیدی در مبارزات طولانی استقلال و اتحاد در رومانی می دانند.
جنگ طولانی ترکیه
تمثیل جنگ ترکیه. ©Hans von Aachen
1593 Jul 29 - 1606 Nov 11

جنگ طولانی ترکیه

Romania
جنگ پانزده ساله بین امپراتوری عثمانی و هابسبورگ در سال 1591 آغاز شد. این یک جنگ زمینی بلاتکلیف بین سلطنت هابسبورگ و امپراتوری عثمانی، عمدتاً بر سر شاه‌نشین‌های والاچیا، ترانسیلوانیا و مولداوی بود.به طور کلی، درگیری شامل تعداد زیادی نبرد و محاصره پرهزینه بود، اما با سود کمی برای هر دو طرف.
جنگ بزرگ ترکیه
سوبیسکی در وین اثر استانیسلاو چلبوفسکی - پادشاه جان سوم لهستان و دوک بزرگ لیتوانی ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1683 Jul 14 - 1699 Jan 26

جنگ بزرگ ترکیه

Balkans
جنگ بزرگ ترکیه که جنگ های لیگ مقدس نیز نامیده می شود، مجموعه ای از درگیری ها بین امپراتوری عثمانی و اتحادیه مقدس متشکل از امپراتوری مقدس روم، لهستان-لیتوانی ، ونیز ، امپراتوری روسیه و پادشاهی مجارستان بود.نبردهای فشرده در سال 1683 آغاز شد و با امضای معاهده کارلوویتز در سال 1699 پایان یافت. این جنگ شکستی برای امپراتوری عثمانی بود که برای اولین بار مقدار زیادی از قلمرو خود را در مجارستان و کشورهای مشترک المنافع لهستان-لیتوانی از دست داد. به عنوان بخشی از بالکان غربی.این جنگ همچنین به دلیل اولین باری بود که روسیه در اتحاد با اروپای غربی درگیر شد.
ترانسیلوانیا تحت حاکمیت هابسبورگ
Transylvania under Habsburg Rule ©Angus McBride
شاهزاده نشین ترانسیلوانیا از سال 1613 تا 1629 تحت حکومت مطلقه گابور بتلن به دوران طلایی خود رسید. در سال 1690، سلطنت هابسبورگ از طریق تاج و تخت مجارستان ، ترانسیلوانیا را به دست آورد.[69] در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19، مولداوی، والاچیا و ترانسیلوانیا خود را به عنوان منطقه درگیری برای سه امپراتوری همسایه یافتند: امپراتوری هابسبورگ، امپراتوری روسیه که به تازگی ظاهر شده و امپراتوری عثمانی .پس از شکست، جنگ استقلال راکوچی در سال 1711 [70] کنترل هابسبورگ ترانسیلوانیا تثبیت شد و شاهزاده های مجارستانی ترانسیلوانیا با فرمانداران امپراتوری هابسبورگ جایگزین شدند.[71] در سال 1699، ترانسیلوانیا به دنبال پیروزی اتریش بر ترک ها، بخشی از سلطنت هابسبورگ شد.[72] هابسبورگ ها به سرعت امپراتوری خود را گسترش دادند.در سال 1718 اولتنیا، بخش عمده ای از والاچیا، به سلطنت هابسبورگ ضمیمه شد و تنها در سال 1739 بازگردانده شد. در سال 1775، هابسبورگ ها بعداً بخش شمال غربی مولداوی را اشغال کردند که بعداً بوکووینا نامیده شد و به امپراتوری اتریش ملحق شد. در سال 1804. نیمه شرقی شاهزاده، که بسارابیا نام داشت، در سال 1812 توسط روسیه اشغال شد.
بسارابیا در امپراتوری روسیه
ژانویه سوچودولسکی ©Capitulation of Erzurum (1829)
هنگامی که امپراتوری روسیه متوجه تضعیف امپراتوری عثمانی شد، نیمه شرقی شاهزاده خودمختار مولداوی، بین رودخانه های پروت و دنیستر را اشغال کرد.به دنبال آن شش سال جنگ، که با معاهده بخارست (1812) منعقد شد، به امضا رسید که به موجب آن امپراتوری عثمانی الحاق استان را به روسیه اعتراف کرد.[73]در سال 1814، اولین مهاجران آلمانی وارد شدند و عمدتاً در بخش‌های جنوبی مستقر شدند و بلغارهای بسارابی نیز در این منطقه مستقر شدند و شهرهایی مانند بولهراد را تأسیس کردند.بین سال‌های 1812 و 1846، جمعیت بلغارها و گاگاوزها پس از سال‌ها زندگی تحت سلطه ظالمانه عثمانی، از طریق رودخانه دانوب به امپراتوری روسیه مهاجرت کردند و در جنوب بسارابیا ساکن شدند.قبایل ترک زبان گروه نوگای نیز از قرن 16 تا 18 در منطقه بودجاک (به ترکی Bucak) در جنوب بسارابیا ساکن بودند، اما قبل از سال 1812 کاملاً بیرون رانده شدند. یک گوبرنیا در سال 1873.
1821 - 1877
بیداری ملی و راه استقلالornament
تضعیف عثمانی
محاصره آخالتسیخه 1828 ©January Suchodolski
1829 Jan 1

تضعیف عثمانی

Wallachia, Romania
امپراتوری عثمانی پس از شکست آنها در برابر روسها در جنگ روسیه و ترکیه (1828-1829)، بنادر دانوب تورنو، گیورگیو و بریلا را به والاچیا بازگرداند و موافقت کرد که انحصار تجاری خود را رها کرده و آزادی کشتیرانی در دانوب را به رسمیت بشناسد. همانطور که در معاهده آدریانوپل، که در سال 1829 امضا شد، مشخص شده است. خودمختاری سیاسی حاکمیت های رومانیایی افزایش یافت زیرا حاکمان آنها برای مادام العمر توسط مجلس جامعه متشکل از پسران انتخاب می شدند، روشی که برای کاهش بی ثباتی سیاسی و مداخلات عثمانی استفاده می شد.پس از جنگ، سرزمین های رومانیایی تحت اشغال روس ها تحت حکومت ژنرال پاول کیسلیف تا سال 1844 قرار گرفت. در دوران حکومت او، پسران محلی اولین قانون اساسی رومانی را تصویب کردند.
انقلاب والاشی 1848
سه رنگ آبی زرد قرمز 1848. ©Costache Petrescu
1848 Jun 23 - Sep 25

انقلاب والاشی 1848

Bucharest, Romania
انقلاب والاشی در سال 1848 یک قیام لیبرال و ملی گرای رومانیایی در شاهزاده والاچیا بود.بخشی از انقلاب‌های 1848، و ارتباط نزدیک با شورش ناموفق در شاهزاده مولداوی، به دنبال براندازی مدیریت تحمیل شده توسط مقامات امپراتوری روسیه تحت رژیم رگولامنتول ارگانیک بود و از طریق بسیاری از رهبران خود خواستار لغو بویار شد. امتیازاین جنبش به رهبری گروهی از روشنفکران و افسران جوان در شبه نظامیان والاچی، موفق شد شاهزاده گئورگه بیبسکوی حاکم را که با یک دولت موقت و یک منطقه سلطنتی جایگزین او شد، سرنگون کند و یک سری اصلاحات مترقی عمده را که در اعلامیه اعلام شده بود، به تصویب برساند. از اسلازعلیرغم دستاوردهای سریع و حمایت مردمی، دولت جدید با درگیری بین جناح رادیکال و نیروهای محافظه کارتر، به ویژه بر سر موضوع اصلاحات ارضی مشخص شد.دو کودتای ناموفق متوالی توانستند دولت را تضعیف کنند و موقعیت بین المللی آن همواره مورد مناقشه روسیه بود.پس از اینکه توانست درجه‌ای از همدردی رهبران سیاسی عثمانی را جلب کند، انقلاب در نهایت با مداخله دیپلمات‌های روسی منزوی شد و در نهایت با دخالت مشترک ارتش‌های عثمانی و روسیه، بدون هیچ گونه مقاومت مسلحانه قابل توجهی سرکوب شد.با این وجود، طی دهه بعد، تکمیل اهداف آن توسط بستر بین المللی امکان پذیر شد و انقلابیون سابق به طبقه سیاسی اصلی در رومانی متحد تبدیل شدند.
اتحاد مولداوی و والاچیا
اعلامیه اتحادیه مولدو و والاش. ©Theodor Aman
پس از انقلاب ناموفق 1848، قدرت‌های بزرگ تمایل رومانیایی‌ها برای اتحاد رسمی در یک دولت واحد را رد کردند و رومانیایی‌ها را مجبور کردند به تنهایی در مبارزه خود علیه امپراتوری عثمانی ادامه دهند.[74]پیامدهای شکست امپراتوری روسیه در جنگ کریمه، معاهده پاریس در سال 1856 را به همراه داشت که دوره ای از قیمومیت مشترک برای عثمانی ها و کنگره قدرت های بزرگ - پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند، دومین امپراتوری فرانسه ، آغاز شد. پادشاهی پیمونت-ساردنیا، امپراتوری اتریش، پروس، و، هر چند هرگز به طور کامل، روسیه.در حالی که کمپین اتحادیه‌گرایان مولداوی-والاشی که بر خواسته‌های سیاسی مسلط شده بود، با همدردی فرانسوی‌ها، روس‌ها، پروس‌ها و ساردینی‌ها پذیرفته شد، امپراتوری اتریش آن را رد کرد و بریتانیای کبیر و عثمانی‌ها به آن با سوء ظن نگاه کردند. .مذاکرات منجر به توافق بر سر یک اتحادیه رسمی حداقلی شد که به عنوان پادشاهی متحد مولداوی و والاشیا شناخته می شد، اما با نهادها و تاج و تخت های جداگانه و با انتخاب هر شاهزاده شاهزاده خود.در همین کنوانسیون آمده بود که ارتش پرچم‌های قدیمی خود را حفظ می‌کند و روی هر یک از آنها یک نوار آبی اضافه می‌شود.با این حال، انتخابات مولداوی و والاشی برای دیوان‌های موقت در سال 1859 از ابهامی در متن قرارداد نهایی منتفع شد، که با وجود مشخص کردن دو تاج و تخت مجزا، مانع از تصرف همزمان هر دو تاج و تخت توسط یک شخص نشد و در نهایت موجب شد حکمرانی الکساندر یوآن کوزا به عنوان Domnitor (شاهزاده حاکم) بر هر دو کشور مولداوی و والاچیا از 1859 به بعد، که هر دو حکومت را متحد کرد.[75]الکساندر یوآن کوزا اصلاحاتی از جمله لغو رعیت انجام داد و علیرغم کنوانسیون پاریس شروع به متحد کردن مؤسسات یک به یک کرد.او با کمک اتحادیه‌ها، دولت و پارلمان را متحد کرد و عملاً والاچیا و مولداوی را در یک کشور ادغام کرد و در سال 1862 نام کشور به سلطنت‌های متحد رومانی تغییر یافت.
1878 - 1947
پادشاهی رومانی و جنگ های جهانیornament
جنگ استقلال رومانی
جنگ روسیه و ترکیه (1877-1878). ©Alexey Popov
در یک کودتای 1866، کوزا تبعید شد و شاهزاده کارل هوهنزولرن-زیگمارینگن جایگزین او شد.او به عنوان شاهزاده کارول رومانی منصوب شد، شاهزاده حاکم شاهزاده متحد رومانی.رومانی پس از جنگ روسیه و ترکیه (1877-1878) استقلال خود را از امپراتوری عثمانی اعلام کرد که در آن عثمانی ها علیه امپراتوری روسیه جنگیدند.در معاهده 1878 برلین، رومانی به طور رسمی توسط قدرت های بزرگ به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شد.[76] در عوض، رومانی ناحیه بسارابیا را در ازای دسترسی به بنادر دریای سیاه به روسیه واگذار کرد و دوبروجا را تصاحب کرد.در سال 1881، وضعیت سلطنتی رومانی به یک پادشاهی ارتقا یافت و در 26 مارس همان سال، شاهزاده کارول به عنوان پادشاه رومانی کارول اول انتخاب شد.
جنگ دوم بالکان
پیشروی نیروهای یونانی در تنگه کرسنا ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1913 Jun 29 - Aug 10

جنگ دوم بالکان

Balkan Peninsula
دوره بین 1878 و 1914 دوره ثبات و پیشرفت برای رومانی بود.در طول جنگ دوم بالکان ، رومانی به یونان ، صربستان و مونته نگرو علیه بلغارستان پیوست.بلغارستان، که از سهم خود از غنایم جنگ اول بالکان ناراضی بود، به متحدان سابق خود، صربستان و یونان، در 29 ژوئن - 10 اوت 1913 حمله کرد. ارتش صربستان و یونان حمله بلغارستان را دفع کردند و با حمله متقابل وارد بلغارستان شدند.با توجه به اینکه بلغارستان قبلاً درگیر مناقشات ارضی با رومانی بود [77] و بخش اعظم نیروهای بلغاری که در جنوب درگیر بودند، چشم انداز یک پیروزی آسان، مداخله رومانی را علیه بلغارستان تحریک کرد.امپراتوری عثمانی نیز از این موقعیت برای بازپس گیری برخی مناطق از دست رفته از جنگ قبلی استفاده کرد.هنگامی که نیروهای رومانیایی به پایتخت صوفیه نزدیک شدند، بلغارستان درخواست آتش بس کرد و در نتیجه پیمان بخارست منعقد شد که طی آن بلغارستان مجبور بود بخش هایی از دستاوردهای جنگ اول بالکان خود را به صربستان، یونان و رومانی واگذار کند.در معاهده بخارست در سال 1913، رومانی دوبروجا جنوبی را به دست آورد و شهرستان های دوروستور و کالیاکرا را تأسیس کرد.[78]
رومانی در جنگ جهانی اول
پوستر بریتانیایی که از تصمیم رومانی برای پیوستن به آنتانت استقبال می کند ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1916 Aug 27 - 1918 Nov 11

رومانی در جنگ جهانی اول

Romania
پادشاهی رومانی در دو سال اول جنگ جهانی اول بی طرف بود و از 27 اوت 1916 در کنار قدرت های متفقین قرار گرفت تا اینکه اشغال قدرت مرکزی منجر به معاهده بخارست در مه 1918 شد، قبل از ورود مجدد به جنگ در 10 نوامبر 1918. این کشور دارای مهمترین میادین نفتی در اروپا بود و آلمان مشتاقانه نفت و همچنین صادرات مواد غذایی آن را خریداری کرد.لشکرکشی رومانیایی ها بخشی از جبهه شرقی جنگ جهانی اول بود و رومانی و روسیه با بریتانیا و فرانسه علیه قدرت های مرکزی آلمان، اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و بلغارستان متحد شدند.نبردها از اوت 1916 تا دسامبر 1917 در سراسر رومانی امروزی، از جمله ترانسیلوانیا، که بخشی از امپراتوری اتریش- مجارستان در آن زمان بود، و همچنین در دوبروجا جنوبی، که در حال حاضر بخشی از بلغارستان است، روی داد.طرح مبارزات انتخاباتی رومانیایی (فرضیه Z) شامل حمله به اتریش-مجارستان در ترانسیلوانیا و در عین حال دفاع از جنوب دوبروجا و جورجیو از بلغارستان در جنوب بود.علیرغم موفقیت های اولیه در ترانسیلوانیا، پس از اینکه لشکرهای آلمانی شروع به کمک به اتریش-مجارستان و بلغارستان کردند، نیروهای رومانی (با کمک روسیه) دچار شکست های عظیمی شدند و تا پایان سال 1916 خارج از قلمرو پادشاهی قدیم رومانی، تنها مولداوی غربی تحت کنترل باقی ماند. کنترل ارتش رومانی و روسیه.پس از چند پیروزی دفاعی در سال 1917 در ماراشتی، مارشتی و اویتوز، با خروج روسیه از جنگ پس از انقلاب اکتبر ، رومانی که تقریباً به طور کامل توسط قدرت‌های مرکزی محاصره شده بود، مجبور به ترک جنگ شد.در ماه مه 1918 معاهده بخارست را با قدرتهای مرکزی امضا کرد. طبق مفاد این معاهده، رومانی تمام دوبروجا را به بلغارستان از دست می داد، تمام گذرگاه های کارپات به اتریش-مجارستان و تمام ذخایر نفت خود را به مدت 99 به آلمان اجاره می داد. سال ها.با این حال، قدرت های مرکزی اتحاد رومانی با بسارابیا را که اخیراً پس از انقلاب اکتبر از امپراتوری روسیه اعلام استقلال کرده بود، به رسمیت شناختند و در آوریل 1918 به اتحاد با رومانی رای دادند. پارلمان این معاهده را امضا کرد، اما پادشاه فردیناند از امضای آن امتناع کرد، به این امید که پیروزی متفقین در جبهه غرب.در اکتبر 1918، رومانی از معاهده بخارست صرف نظر کرد و در 10 نوامبر 1918، یک روز قبل از آتش بس آلمان، رومانی پس از پیشروی های موفقیت آمیز متفقین در جبهه مقدونیه، دوباره وارد جنگ شد و در ترانسیلوانیا پیشروی کرد.روز بعد، معاهده بخارست با شرایط آتش بس کامپینی باطل شد.
رومانی بزرگ
بخارست در سال 1930. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1918 Jan 1 - 1940

رومانی بزرگ

Romania
قبل از جنگ جهانی اول ، اتحادیه میکائیل شجاع، که برای مدت کوتاهی بر سه شاهزاده با جمعیت رومانیایی (والاشیا، ترانسیلوانیا و مولداوی) حکومت می کرد، [79] در دوره های بعدی به عنوان پیشروی رومانی مدرن تلقی می شد. ، پایان نامه ای که توسط نیکولای بالسسکو با شدت مورد بحث قرار گرفت.این نظریه به نقطه مرجع ملی گرایان و همچنین کاتالیزوری برای نیروهای مختلف رومانیایی برای دستیابی به یک کشور رومانیایی واحد تبدیل شد.[80]در سال 1918، در پایان جنگ جهانی اول، اتحاد رومانی با بوکووینا در سال 1919 در معاهده سن ژرمن تصویب شد، [81] و برخی از متفقین اتحادیه با بسارابیا را در سال 1920 از طریق معاهده پاریس که هرگز تصویب نشد، به رسمیت شناختند. .[82] در 1 دسامبر، نمایندگان رومانیایی‌های ترانسیلوانیا به اتحاد ترانسیلوانیا، بنات، کریشانا و مارامورش با رومانی با اعلامیه اتحادیه آلبا یولیا رأی دادند.رومانیایی ها امروز این روز را به عنوان روز اتحادیه بزرگ جشن می گیرند که یک تعطیلات ملی است.عبارت رومانیایی România Mare (رومانی بزرگ یا بزرگ) به دولت رومانی در دوره بین جنگ و به قلمرو تحت پوشش رومانی در آن زمان اشاره دارد.در آن زمان، رومانی به بزرگترین وسعت سرزمینی خود دست یافت، تقریباً 300000 کیلومتر مربع یا 120000 مایل مربع [83] ، که شامل تمام سرزمین های تاریخی رومانی می شد.[84] امروزه این مفهوم به عنوان یک اصل راهنما برای اتحاد رومانی و مولداوی عمل می کند.
رومانی در جنگ جهانی دوم
آنتونسکو و آدولف هیتلر در Führerbau در مونیخ (ژوئن 1941). ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
پس از جنگ جهانی اول ، رومانی که با آنتانت علیه قدرت‌های مرکزی می‌جنگید، قلمرو خود را به شدت گسترش داده بود و مناطق ترانسیلوانیا، بسارابیا و بوکووینا را در برگرفته بود که عمدتاً در نتیجه خلاء ایجاد شده از فروپاشی این کشور بود. امپراتوری های اتریش- مجارستان و روسیه .این منجر به دستیابی به هدف دیرینه ملی گرایانه ایجاد یک رومانی بزرگ شد، یک کشور ملی که همه رومانیایی های قومی را در خود جای دهد.با پیشرفت دهه 1930، دموکراسی متزلزل رومانی به آرامی به سمت دیکتاتوری فاشیستی رو به وخامت گذاشت.قانون اساسی 1923 به پادشاه اختیار داد تا پارلمان را منحل کند و به میل خود انتخابات را برگزار کند.در نتیجه، رومانی باید بیش از 25 دولت را در یک دهه تجربه کند.به بهانه ایجاد ثبات در کشور، پادشاه مستبد فزاینده کارول دوم در سال 1938 «دیکتاتوری سلطنتی» را اعلام کرد. رژیم جدید سیاست‌های شرکت‌گرایانه‌ای داشت که اغلب شبیه سیاست‌هایایتالیای فاشیست و آلمان نازی بود.[85] به موازات این تحولات داخلی، فشارهای اقتصادی و واکنش ضعیف فرانکو - انگلیس به سیاست خارجی تهاجمی هیتلر باعث شد رومانی شروع به دور شدن از متحدان غربی و نزدیک شدن به محور کند.[86]در تابستان 1940 یک سری از مناقشات ارضی علیه رومانی تصمیم گیری شد و این کشور بیشتر ترانسیلوانیا را که در جنگ جهانی اول به دست آورده بود از دست داد. محبوبیت دولت رومانی به شدت کاهش یافت و جناح های فاشیست و نظامی را بیشتر تقویت کرد که در نهایت به صحنه آمدند. کودتای سپتامبر 1940 که کشور را به دیکتاتوری تحت رهبری مارسال یون آنتونسکو تبدیل کرد.رژیم جدید رسماً در 23 نوامبر 1940 به قدرت های محور ملحق شد. رومانی به عنوان عضوی از محور، در 22 ژوئن 1941 به تهاجم به اتحاد جماهیر شوروی (عملیات بارباروسا) پیوست و تجهیزات و نفت را در اختیار آلمان نازی قرار داد و نیروهای بیشتری را به آلمان متعهد کرد. جبهه شرقی از مجموع سایر متحدان آلمان.نیروهای رومانیایی در نبردهای اوکراین، بسارابیا و نبرد استالینگراد نقش زیادی ایفا کردند.سربازان رومانیایی مسئول آزار و شکنجه و قتل عام 260000 یهودی در سرزمین های تحت کنترل رومانی بودند، اگرچه نیمی از یهودیانی که در خود رومانی زندگی می کردند از جنگ جان سالم به در بردند.[87] رومانی سومین ارتش بزرگ محور در اروپا و چهارمین ارتش بزرگ محور در جهان را در اختیار داشت، تنها پس از سه قدرت اصلی محور آلمان،ژاپن و ایتالیا.[88] پس از آتش بس کاسیبیله در سپتامبر 1943 بین متفقین و ایتالیا، رومانی به دومین قدرت محور در اروپا تبدیل شد.[89]متفقین از سال 1943 به بعد رومانی را بمباران کردند و ارتش های پیشرو شوروی در سال 1944 به این کشور حمله کردند. حمایت مردمی از مشارکت رومانی در جنگ کاهش یافت و جبهه های آلمان-رومانی تحت حمله شوروی فروپاشید.پادشاه رومانی، مایکل کودتایی را رهبری کرد که رژیم آنتونسکو را سرنگون کرد (اوت 1944) و رومانی را تا پایان جنگ در کنار متفقین قرار داد (آنتونسکو در ژوئن 1946 اعدام شد).بر اساس معاهده پاریس در سال 1947، متفقین رومانی را به عنوان یک کشور متخاصم به رسمیت نمی شناختند، بلکه در عوض اصطلاح "متحد آلمان هیتلری" را برای همه دریافت کنندگان مفاد این معاهده به کار بردند.رومانی نیز مانند فنلاند باید 300 میلیون دلار به عنوان غرامت جنگی به اتحاد جماهیر شوروی پرداخت.با این حال، این معاهده به طور خاص به رسمیت شناخت که رومانی در 24 اوت 1944 طرف خود را تغییر داد و بنابراین "در راستای منافع همه سازمان ملل متحد عمل کرد".به عنوان پاداش، ترانسیلوانیا شمالی یک بار دیگر به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از رومانی به رسمیت شناخته شد، اما مرز با اتحاد جماهیر شوروی و بلغارستان در ژانویه 1941 در ایالت آن تثبیت شد و وضعیت قبل از بارباروسا را ​​بازیابی کرد (به استثنای یک استثنا).
1947 - 1989
دوره کمونیستیornament
جمهوری سوسیالیستی رومانی
دولت کمونیستی کیش شخصیت نیکولای چائوشسکو و همسرش النا را پرورش داد. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1947 Jan 1 00:01 - 1989

جمهوری سوسیالیستی رومانی

Romania
اشغال شوروی پس از جنگ جهانی دوم موقعیت کمونیست ها را تقویت کرد که در دولت ائتلافی چپ که در مارس 1945 منصوب شد، مسلط شدند. شاه مایکل اول مجبور به کناره گیری و تبعید شد.رومانی به عنوان یک جمهوری خلق [90] اعلام شد و تا اواخر دهه 1950 تحت کنترل نظامی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی باقی ماند.در این دوره، منابع رومانی با توافقنامه "SovRom" تخلیه شد.شرکت های مختلط شوروی و رومانی برای پنهان کردن غارت رومانی توسط اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شدند.[91] رهبر رومانی از سال 1948 تا زمان مرگش در سال 1965، Gheorghe Gheorghiu-Dej، دبیر اول حزب کارگران رومانی بود.رژیم کمونیستی با قانون اساسی 13 آوریل 1948 رسمیت یافت. در 11 ژوئن 1948، تمام بانک ها و شرکت های بزرگ ملی شدند.این روند حزب کمونیست رومانی را برای جمع آوری منابع کشور از جمله کشاورزی آغاز کرد.پس از خروج نیروهای شوروی از طریق مذاکره، رومانی تحت رهبری جدید نیکولای چائوشسکو شروع به دنبال کردن سیاست‌های مستقل از جمله محکومیت تهاجم سال 1968 به رهبری شوروی به چکسلواکی کرد - رومانی تنها کشور پیمان ورشو بود که در تهاجم شرکت نکرد. ادامه روابط دیپلماتیک با اسرائیل پس از جنگ شش روزه 1967 (دوباره تنها کشور پیمان ورشو که چنین کرد) و برقراری روابط اقتصادی (1963) و دیپلماتیک (1967) با آلمان غربی.[92] روابط نزدیک رومانی با کشورهای عربی و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، با میانجیگری در سفر سادات، رئیس جمهور مصر به اسرائیل، به ایفای نقش کلیدی در روند صلح اسرائیل-مصر و اسرائیل- ساف اجازه داد.[93]بین سال‌های 1977 و 1981، بدهی خارجی رومانی به شدت از 3 دلار به 10 میلیارد دلار افزایش یافت [94] و نفوذ سازمان‌های مالی بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در تضاد با سیاست‌های خودکامه چائوشسکو افزایش یافت.چائوشسکو سرانجام پروژه بازپرداخت کامل بدهی خارجی را آغاز کرد.برای رسیدن به این هدف، او سیاست های ریاضتی را اعمال کرد که رومانیایی ها را فقیر کرد و اقتصاد کشور را خسته کرد.این پروژه در سال 1989 و اندکی قبل از سرنگونی وی به پایان رسید.
1989
رومانی مدرنornament
انقلاب رومانی
میدان انقلاب بخارست، رومانی، در جریان انقلاب 1989.عکس از پنجره شکسته هتل Athénée Palace گرفته شده است. ©Anonymous
1989 Dec 16 - Dec 30

انقلاب رومانی

Romania
ناراحتی اجتماعی و اقتصادی برای مدتی در جمهوری سوسیالیستی رومانی وجود داشت، به ویژه در سال های ریاضت اقتصادی دهه 1980.اقدامات ریاضتی تا حدی توسط چائوشسکو برای بازپرداخت بدهی های خارجی کشور طراحی شد.[95] اندکی پس از سخنرانی عمومی ناموفق چائوشسکو در بخارست پایتخت که برای میلیون ها رومانیایی از تلویزیون دولتی پخش شد، اعضای درجه یک ارتش، تقریباً به اتفاق آرا، از حمایت از دیکتاتور به حمایت از معترضان تغییر مکان دادند.[96] شورش ها، خشونت های خیابانی و قتل در چندین شهر رومانی در طول تقریباً یک هفته باعث شد که رهبر رومانیایی در 22 دسامبر به همراه همسرش النا از پایتخت فرار کند.فرار از دستگیری با خروج عجولانه از طریق هلیکوپتر، این زوج را هم به عنوان فراری و هم به شدت مجرم جنایات متهم به تصویر می‌کشد.آنها که در تارگویشت دستگیر شدند، توسط یک دادگاه نظامی سر طبل به اتهام نسل کشی، آسیب به اقتصاد ملی و سوء استفاده از قدرت برای اجرای اقدامات نظامی علیه مردم رومانی محاکمه شدند.آنها به تمام اتهامات مجرم شناخته شدند، به اعدام محکوم شدند و بلافاصله در روز کریسمس 1989 اعدام شدند و آخرین افرادی بودند که در رومانی به اعدام محکوم و اعدام شدند، زیرا مجازات اعدام بلافاصله پس از لغو شد.برای چند روز پس از فرار چائوشسکو، بسیاری در تیراندازی متقابل بین غیرنظامیان و پرسنل نیروهای مسلح که معتقد بودند دیگری «تروریست» امنیت هستند، کشته می‌شدند.اگرچه گزارش‌های خبری آن زمان و رسانه‌های امروزی به مبارزه امنیتی علیه انقلاب اشاره می‌کنند، اما هیچ‌گاه مدرکی برای حمایت از ادعای تلاش سازمان‌یافته علیه انقلاب توسط امنیت وجود ندارد.[97] بیمارستان‌های بخارست به اندازه هزاران غیرنظامی درمان می‌کردند.[99] پس از یک اولتیماتوم، بسیاری از اعضای Securitate در 29 دسامبر خود را با این اطمینان تسلیم کردند که محاکمه نمی شوند.[98]رومانی کنونی در سایه چائوشسکوس همراه با گذشته کمونیستی خود و خروج پر فراز و نشیب آن از آن آشکار شده است.[100] پس از سرنگونی چائوشسکو، جبهه نجات ملی (FSN) به سرعت قدرت را در دست گرفت و وعده برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در عرض پنج ماه را داد.FSN که در ماه مه سال بعد با اکثریت آرا انتخاب شد، مجدداً به عنوان یک حزب سیاسی تشکیل شد، یک سری اصلاحات اقتصادی و دموکراتیک را اعمال کرد، [101] با اعمال تغییرات بیشتر در سیاست های اجتماعی توسط دولت های بعدی.[102]
1990 Jan 1 - 2001

بازار آزاد

Romania
پس از پایان حکومت کمونیستی و اعدام دیکتاتور سابق کمونیست نیکولای چائوشسکو در بحبوحه انقلاب خونین رومانی در دسامبر 1989، جبهه نجات ملی (FSN) به رهبری یون ایلیسکو قدرت را به دست گرفت.FSN در مدت زمان کوتاهی خود را به یک حزب سیاسی عظیم تبدیل کرد و با اکثریت قاطع در انتخابات عمومی مه 1990 با ایلیسکو به عنوان رئیس جمهور پیروز شد.اولین ماه‌های سال 1990 با اعتراضات خشونت‌آمیز و ضد اعتراض‌ها مشخص شد، که مهم‌ترین آنها شامل کارگران بسیار خشن و وحشیانه معدن زغال‌سنگ دره جیو بود که توسط خود ایلیسکو و FSN برای سرکوب معترضان مسالمت‌آمیز در میدان دانشگاه بخارست فراخوانده شدند.متعاقباً، دولت رومانی برنامه اصلاحات اقتصادی بازار آزاد و خصوصی سازی را انجام داد که به جای شوک درمانی در اوایل و اواسط دهه 1990 از یک خط تدریجی پیروی کرد.اصلاحات اقتصادی ادامه یافته است، اگرچه رشد اقتصادی کمی تا دهه 2000 وجود داشت.اصلاحات اجتماعی بلافاصله پس از انقلاب شامل کاهش محدودیت های قبلی برای پیشگیری از بارداری و سقط جنین بود.دولت های بعدی تغییرات سیاست اجتماعی بیشتری را اعمال کردند.اصلاحات سیاسی مبتنی بر قانون اساسی دموکراتیک جدیدی است که در سال 1991 به تصویب رسید. FSN در آن سال منشعب شد و دوره ای از دولت های ائتلافی را آغاز کرد که تا سال 2000 ادامه داشت، زمانی که حزب سوسیال دموکرات ایلیسکو (در آن زمان حزب سوسیال دموکراسی در رومانی، PDSR، اکنون PSD بود. ) به قدرت بازگشت و ایلیسکو دوباره رئیس جمهور شد و آدریان ناستاسه نخست وزیر شد.این دولت در انتخابات سال 2004 در بحبوحه اتهامات فساد سقوط کرد و ائتلاف‌های بی‌ثبات دیگری که مورد اتهامات مشابه قرار گرفتند، جانشین آن شدند.در طول دوره اخیر، رومانی بیشتر با غرب ادغام شده است و در سال [2004] به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و در سال 2007 به اتحادیه اروپا (EU) تبدیل شده است [. 104]

Appendices



APPENDIX 1

Regions of Romania


Regions of Romania
Regions of Romania ©Romania Tourism




APPENDIX 2

Geopolitics of Romania


Play button




APPENDIX 3

Romania's Geographic Challenge


Play button

Footnotes



  1. John Noble Wilford (1 December 2009). "A Lost European Culture, Pulled From Obscurity". The New York Times (30 November 2009).
  2. Patrick Gibbs. "Antiquity Vol 79 No 306 December 2005 The earliest salt production in the world: an early Neolithic exploitation in Poiana Slatinei-Lunca, Romania Olivier Weller & Gheorghe Dumitroaia". Antiquity.ac.uk. Archived from the original on 30 April 2011. Retrieved 2012-10-12.
  3. "Sarea, Timpul şi Omul". 2009-02-21. Archived from the original on 2009-02-21. Retrieved 2022-05-04.
  4. Herodotus (1859) [440 BCE, translated 1859], The Ancient History of Herodotus (Google Books), William Beloe (translator), Derby & Jackson, pp. 213–217, retrieved 2008-01-10
  5. Taylor, Timothy (2001). Northeastern European Iron Age pages 210–221 and East Central European Iron Age pages 79–90. Springer Published in conjunction with the Human Relations Area Files. ISBN 978-0-306-46258-0., p. 215.
  6. Madgearu, Alexandru (2008). Istoria Militară a Daciei Post Romane 275–376. Cetatea de Scaun. ISBN 978-973-8966-70-3, p.64 -126
  7. Heather, Peter (1996). The Goths. Blackwell Publishers. pp. 62, 63.
  8. Barnes, Timothy D. (1981). Constantine and Eusebius. Cambridge, MA: Harvard University Press. ISBN 978-0-674-16531-1. p 250.
  9. Madgearu, Alexandru(2008). Istoria Militară a Daciei Post Romane 275–376. Cetatea de Scaun. ISBN 978-973-8966-70-3, p.64-126
  10. Costin Croitoru, (Romanian) Sudul Moldovei în cadrul sistemului defensiv roman. Contribuții la cunoașterea valurilor de pământ. Acta terrae septencastrensis, Editura Economica, Sibiu 2002, ISSN 1583-1817, p.111.
  11. Odahl, Charles Matson. Constantine and the Christian Empire. New York: Routledge, 2004. Hardcover ISBN 0-415-17485-6 Paperback ISBN 0-415-38655-1, p.261.
  12. Kharalambieva, Anna (2010). "Gepids in the Balkans: A Survey of the Archaeological Evidence". In Curta, Florin (ed.). Neglected Barbarians. Studies in the early Middle Ages, volume 32 (second ed.). Turnhout, Belgium: Brepols. ISBN 978-2-503-53125-0., p. 248.
  13. The Gothic History of Jordanes (in English Version with an Introduction and a Commentary by Charles Christopher Mierow, Ph.D., Instructor in Classics in Princeton University) (2006). Evolution Publishing. ISBN 1-889758-77-9, p. 122.
  14. Heather, Peter (2010). Empires and Barbarians: The Fall of Rome and the Birth of Europe. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-973560-0., p. 207.
  15. The Gothic History of Jordanes (in English Version with an Introduction and a Commentary by Charles Christopher Mierow, Ph.D., Instructor in Classics in Princeton University) (2006). Evolution Publishing. ISBN 1-889758-77-9, p. 125.
  16. Wolfram, Herwig (1988). History of the Goths. University of California Press. ISBN 0-520-06983-8., p. 258.
  17. Todd, Malcolm (2003). The Early Germans. Blackwell Publishing Ltd. ISBN 0-631-16397-2., p. 220.
  18. Goffart, Walter (2009). Barbarian Tides: The Migration Age and the Later Roman Empire. University of Pennsylvania Press. ISBN 978-0-8122-3939-3., p. 201.
  19. Maróti, Zoltán; Neparáczki, Endre; Schütz, Oszkár (2022-05-25). "The genetic origin of Huns, Avars, and conquering Hungarians". Current Biology. 32 (13): 2858–2870.e7. doi:10.1016/j.cub.2022.04.093. PMID 35617951. S2CID 246191357.
  20. Pohl, Walter (1998). "Conceptions of Ethnicity in Early Medieval Studies". In Little, Lester K.; Rosenwein, Barbara H. (eds.). Debating the Middle Ages: Issues and, p. 18.
  21. Curta, Florin (2001). The Making of the Slavs: History and Archaeology of the Lower Danube Region, c. 500–700. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-1139428880.
  22. Evans, James Allen Stewart (2005). The Emperor Justinian And The Byzantine Empire. Greenwood Guides to Historic Events of the Ancient World. Greenwood Publishing Group. p. xxxv. ISBN 978-0-313-32582-3.
  23. Heather, Peter (2010). Empires and Barbarians: The Fall of Rome and the Birth of Europe. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-973560-0, pp. 112, 117.
  24. Heather, Peter (2010). Empires and Barbarians: The Fall of Rome and the Birth of Europe. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-973560-0, p. 61.
  25. Eutropius: Breviarium (Translated with an introduction and commentary by H. W. Bird) (1993). Liverpool University Press. ISBN 0-85323-208-3, p. 48.
  26. Heather, Peter; Matthews, John (1991). The Goths in the Fourth Century (Translated Texts for Historians, Volume 11). Liverpool University Press. ISBN 978-0-85323-426-5, pp. 51–52.
  27. Opreanu, Coriolan Horaţiu (2005). "The North-Danube Regions from the Roman Province of Dacia to the Emergence of the Romanian Language (2nd–8th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 59–132. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 129.
  28. Jordanes (551), Getica, sive, De Origine Actibusque Gothorum, Constantinople
  29. Bóna, Istvan (2001), "The Kingdom of the Gepids", in Köpeczi, Béla (ed.), History of Transylvania: II.3, vol. 1, New York: Institute of History of the Hungarian Academy of Sciences.
  30. Opreanu, Coriolan Horaţiu (2005). "The North-Danube Regions from the Roman Province of Dacia to the Emergence of the Romanian Language (2nd–8th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 59–132. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 127.
  31. Opreanu, Coriolan Horaţiu (2005). "The North-Danube Regions from the Roman Province of Dacia to the Emergence of the Romanian Language (2nd–8th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 59–132. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 122.
  32. Fiedler, Uwe (2008). "Bulgars in the Lower Danube region: A survey of the archaeological evidence and of the state of current research". In Curta, Florin; Kovalev, Roman (eds.). The Other Europe in the Middle Ages: Avars, Bulgars, Khazars, and Cumans. Brill. pp. 151–236. ISBN 978-90-04-16389-8, p. 159.
  33. Sălăgean, Tudor (2005). "Romanian Society in the Early Middle Ages (9th–14th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 133–207. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 168.
  34. Treptow, Kurt W.; Popa, Marcel (1996). Historical Dictionary of Romania. Scarecrow Press, Inc. ISBN 0-8108-3179-1, p. xv.
  35. Vékony, Gábor (2000). Dacians, Romans, Romanians. Matthias Corvinus Publishing. ISBN 1-882785-13-4, pp. 27–29.
  36. Curta, Florin (2005). "Frontier Ethnogenesis in Late Antiquity: The Danube, the Tervingi, and the Slavs". In Curta, Florin (ed.). Borders, Barriers, and Ethnogenesis: Frontiers in Late Antiquity and the Middle Ages. Brepols. pp. 173–204. ISBN 2-503-51529-0, p. 432.
  37. Engel, Pál (2001). The Realm of St Stephen: A History of Medieval Hungary, 895–1526. I.B. Tauris Publishers. ISBN 1-86064-061-3, pp. 40–41.
  38. Curta, Florin (2005). "Frontier Ethnogenesis in Late Antiquity: The Danube, the Tervingi, and the Slavs". In Curta, Florin (ed.). Borders, Barriers, and Ethnogenesis: Frontiers in Late Antiquity and the Middle Ages. Brepols. pp. 173–204. ISBN 2-503-51529-0, p. 355.
  39. Sălăgean, Tudor (2005). "Romanian Society in the Early Middle Ages (9th–14th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 133–207. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 160.
  40. Kristó, Gyula (2003). Early Transylvania (895-1324). Lucidus Kiadó. ISBN 963-9465-12-7, pp. 97–98.
  41. Engel, Pál (2001). The Realm of St Stephen: A History of Medieval Hungary, 895–1526. I.B. Tauris Publishers. ISBN 1-86064-061-3, pp. 116–117.
  42. Sălăgean, Tudor (2005). "Romanian Society in the Early Middle Ages (9th–14th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 133–207. ISBN 978-973-7784-12-4, p. 162.
  43. Spinei, Victor (2009). The Romanians and the Turkic Nomads North of the Danube Delta from the Tenth to the Mid-Thirteenth century. Koninklijke Brill NV. ISBN 978-90-04-17536-5, p. 246.
  44. Vásáry, István (2005). Cumans and Tatars: Oriental Military in the Pre-Ottoman Balkans, 1185–1365. Cambridge University Press. ISBN 0-521-83756-1, pp. 42–47.
  45. Spinei, Victor (2009). The Romanians and the Turkic Nomads North of the Danube Delta from the Tenth to the Mid-Thirteenth century. Koninklijke Brill NV. ISBN 978-90-04-17536-5, p. 298.
  46. Curta, Florin (2006). Southeastern Europe in the Middle Ages, 500–1250. Cambridge: Cambridge University Press., p. 406.
  47. Makkai, László (1994). "The Emergence of the Estates (1172–1526)". In Köpeczi, Béla; Barta, Gábor; Bóna, István; Makkai, László; Szász, Zoltán; Borus, Judit (eds.). History of Transylvania. Akadémiai Kiadó. pp. 178–243. ISBN 963-05-6703-2, p. 193.
  48. Duncan B. Gardiner. "German Settlements in Eastern Europe". Foundation for East European Family Studies. Retrieved 18 September 2022.
  49. "Ethnic German repatriates: Historical background". Deutsches Rotes Kreuz. 21 August 2020. Retrieved 12 January 2023.
  50. Dr. Konrad Gündisch. "Transylvania and the Transylvanian Saxons". SibiWeb.de. Retrieved 20 January 2023.
  51. Redacția Richiș.info (13 May 2015). "History of Saxons from Transylvania". Richiș.info. Retrieved 17 January 2023.
  52. Sălăgean, Tudor (2005). "Romanian Society in the Early Middle Ages (9th–14th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 133–207. ISBN 978-973-7784-12-4, pp. 171–172.
  53. Spinei, Victor (2009). The Romanians and the Turkic Nomads North of the Danube Delta from the Tenth to the Mid-Thirteenth century. Koninklijke Brill NV. ISBN 978-90-04-17536-5, p. 147.
  54. Makkai, László (1994). "The Emergence of the Estates (1172–1526)". In Köpeczi, Béla; Barta, Gábor; Bóna, István; Makkai, László; Szász, Zoltán; Borus, Judit (eds.). History of Transylvania. Akadémiai Kiadó. pp. 178–243. ISBN 963-05-6703-2, p. 193.
  55. Engel, Pál (2001). The Realm of St Stephen: A History of Medieval Hungary, 895–1526. I.B. Tauris Publishers. ISBN 1-86064-061-3, p. 95.
  56. Korobeinikov, Dimitri (2005). A Broken Mirror: The Kipçak World in the Thirteenth Century. In: Curta, Florin (2005); East Central and Eastern Europe in the Early Middle Ages; The University of Michigan Press. ISBN 978-0-472-11498-6, p. 390.
  57. Korobeinikov, Dimitri (2005). A Broken Mirror: The Kipçak World in the Thirteenth Century. In: Curta, Florin (2005); East Central and Eastern Europe in the Early Middle Ages; The University of Michigan Press. ISBN 978-0-472-11498-6, p. 406.
  58. Curta, Florin (2006). Southeastern Europe in the Middle Ages, 500–1250. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-89452-4, p. 413
  59. Giurescu, Constantin. Istoria Bucureștilor. Din cele mai vechi timpuri pînă în zilele noastre, ed. Pentru Literatură, Bucharest, 1966, p. 39
  60. Ștefănescu, Ștefan. Istoria medie a României, Vol. I, Bucharest, 1991, p. 111
  61. Vásáry, István (2005). Cumans and Tatars: Oriental Military in the Pre-Ottoman Balkans, 1185–1365. Cambridge University Press. ISBN 0-521-83756-1, p. 149.
  62. Pop, Ioan Aurel (1999). Romanians and Romania: A Brief History. Columbia University Press. ISBN 0-88033-440-1, p. 45.
  63. Vásáry, István (2005). Cumans and Tatars: Oriental Military in the Pre-Ottoman Balkans, 1185–1365. Cambridge University Press. ISBN 0-521-83756-1, p. 150.
  64. Vásáry, István (2005). Cumans and Tatars: Oriental Military in the Pre-Ottoman Balkans, 1185–1365. Cambridge University Press. ISBN 0-521-83756-1, p. 154.
  65. Pop, Ioan Aurel (1999). Romanians and Romania: A Brief History. Columbia University Press. ISBN 0-88033-440-1, p. 46.
  66. Vásáry, István (2005). Cumans and Tatars: Oriental Military in the Pre-Ottoman Balkans, 1185–1365. Cambridge University Press. ISBN 0-521-83756-1, p. 154.
  67. Schoolfield, George C. (2004), A Baedeker of Decadence: Charting a Literary Fashion, 1884–1927, Yale University Press, ISBN 0-300-04714-2.
  68. Anthony Endrey, The Holy Crown of Hungary, Hungarian Institute, 1978, p. 70
  69. Béla Köpeczi (2008-07-09). History of Transylvania: From 1606 to 1830. ISBN 978-0-88033-491-4. Retrieved 2017-07-10.
  70. Bagossy, Nora Varga (2007). Encyclopaedia Hungarica: English. Hungarian Ethnic Lexicon Foundation. ISBN 978-1-55383-178-5.
  71. "Transylvania" (2009). Encyclopædia Britannica. Retrieved July 7, 2009
  72. Katsiardi-Hering, Olga; Stassinopoulou, Maria A, eds. (2016-11-21). Across the Danube: Southeastern Europeans and Their Travelling Identities (17th–19th C.). Brill. doi:10.1163/9789004335448. ISBN 978-90-04-33544-8.
  73. Charles King, The Moldovans: Romania, Russia, and the Politics of Culture, 2000, Hoover Institution Press. ISBN 0-8179-9791-1, p. 19.
  74. Bobango, Gerald J (1979), The emergence of the Romanian national State, New York: Boulder, ISBN 978-0-914710-51-6
  75. Jelavich, Charles; Jelavich, Barbara (20 September 2012). The establishment of the Balkan national states, 1804–1920. ISBN 978-0-295-80360-9. Retrieved 2012-03-28.
  76. Patterson, Michelle (August 1996), "The Road to Romanian Independence", Canadian Journal of History, doi:10.3138/cjh.31.2.329, archived from the original on March 24, 2008.
  77. Iordachi, Constantin (2017). "Diplomacy and the Making of a Geopolitical Question: The Romanian-Bulgarian Conflict over Dobrudja, 1878–1947". Entangled Histories of the Balkans. Vol. 4. Brill. pp. 291–393. ISBN 978-90-04-33781-7. p. 336.
  78. Anderson, Frank Maloy; Hershey, Amos Shartle (1918), Handbook for the Diplomatic History of Europe, Asia, and Africa 1870–1914, Washington D.C.: Government Printing Office.
  79. Juliana Geran Pilon, The Bloody Flag: Post-Communist Nationalism in Eastern Europe : Spotlight on Romania , Transaction Publishers, 1982, p. 56
  80. Giurescu, Constantin C. (2007) [1935]. Istoria Românilor. Bucharest: Editura All., p. 211–13.
  81. Bernard Anthony Cook (2001), Europe Since 1945: An Encyclopedia, Taylor & Francis, p. 162, ISBN 0-8153-4057-5.
  82. Malbone W. Graham (October 1944), "The Legal Status of the Bukovina and Bessarabia", The American Journal of International Law, 38 (4): 667–673, doi:10.2307/2192802, JSTOR 2192802, S2CID 146890589
  83. "Institutul Național de Cercetare-Dezvoltare în Informatică – ICI București". Archived from the original on January 8, 2010.
  84. Codrul Cosminului. Universitatea Stefan cel Mare din Suceava. doi:10.4316/cc. S2CID 246070683.
  85. Axworthy, Mark; Scafes, Cornel; Craciunoiu, Cristian, eds. (1995). Third axis, Fourth Ally: Romanian Armed Forces In the European War 1941–1945. London: Arms & Armour Press. pp. 1–368. ISBN 963-389-606-1, p. 22
  86. Axworthy, Mark; Scafes, Cornel; Craciunoiu, Cristian, eds. (1995). Third axis, Fourth Ally: Romanian Armed Forces In the European War 1941–1945. London: Arms & Armour Press. pp. 1–368. ISBN 963-389-606-1, p. 13
  87. U.S. government Country study: Romania, c. 1990. Public Domain This article incorporates text from this source, which is in the public domain.
  88. Third Axis Fourth Ally: Romanian Armed Forces in the European War, 1941–1945, by Mark Axworthy, Cornel Scafeș, and Cristian Crăciunoiu, page 9.
  89. David Stahel, Cambridge University Press, 2018, Joining Hitler's Crusade, p. 78
  90. "CIA – The World Factbook – Romania". cia.gov. Retrieved 2015-08-25.
  91. Rîjnoveanu, Carmen (2003), Romania's Policy of Autonomy in the Context of the Sino-Soviet Conflict, Czech Republic Military History Institute, Militärgeschichtliches Forscheungamt, p. 1.
  92. "Romania – Soviet Union and Eastern Europe". countrystudies.us. Retrieved 2015-08-25.
  93. "Middle East policies in Communist Romania". countrystudies.us. Retrieved 2015-08-25.
  94. Deletant, Dennis, New Evidence on Romania and the Warsaw Pact, 1955–1989, Cold War International History Project e-Dossier Series, archived from the original on 2008-10-29, retrieved 2008-08-30
  95. Ban, Cornel (November 2012). "Sovereign Debt, Austerity, and Regime Change: The Case of Nicolae Ceausescu's Romania". East European Politics and Societies and Cultures. 26 (4): 743–776. doi:10.1177/0888325412465513. S2CID 144784730.
  96. Hirshman, Michael (6 November 2009). "Blood And Velvet in Eastern Europe's Season of Change". Radio Free Europe/Radio Liberty. Retrieved 30 March 2015.
  97. Siani-Davies, Peter (1995). The Romanian Revolution of 1989: Myth and Reality. ProQuest LLC. pp. 80–120.
  98. Blaine Harden (30 December 1989). "DOORS UNLOCKED ON ROMANIA'S SECRET POLICE". The Washington Post.
  99. DUSAN STOJANOVIC (25 December 1989). "More Scattered Fighting; 80,000 Reported Dead". AP.
  100. "25 Years After Death, A Dictator Still Casts A Shadow in Romania : Parallels". NPR. 24 December 2014. Retrieved 11 December 2016.
  101. "Romanians Hope Free Elections Mark Revolution's Next Stage – tribunedigital-chicagotribune". Chicago Tribune. 30 March 1990. Archived from the original on 10 July 2015. Retrieved 30 March 2015.
  102. "National Salvation Front | political party, Romania". Encyclopædia Britannica. Archived from the original on 15 December 2014. Retrieved 30 March 2015.
  103. "Profile: Nato". 9 May 2012.
  104. "Romania - European Union (EU) Fact Sheet - January 1, 2007 Membership in EU".
  105. Zirra, Vlad (1976). "The Eastern Celts of Romania". The Journal of Indo-European Studies. 4 (1): 1–41. ISSN 0092-2323, p. 1.
  106. Nagler, Thomas; Pop, Ioan Aurel; Barbulescu, Mihai (2005). "The Celts in Transylvania". The History of Transylvania: Until 1541. Romanian Cultural Institute. ISBN 978-973-7784-00-1, p. 79.
  107. Zirra, Vlad (1976). "The Eastern Celts of Romania". The Journal of Indo-European Studies. 4 (1): 1–41. ISSN 0092-2323, p. 13.
  108. Nagler, Thomas; Pop, Ioan Aurel; Barbulescu, Mihai (2005). "The Celts in Transylvania". The History of Transylvania: Until 1541. Romanian Cultural Institute. ISBN 978-973-7784-00-1, p. 78.
  109. Oledzki, Marek (2000). "La Tène culture in the Upper Tisa Basin". Ethnographisch-archaeologische Zeitschrift: 507–530. ISSN 0012-7477, p. 525.
  110. Olmsted, Garrett S. (2001). Celtic art in transition during the first century BC: an examination of the creations of mint masters and metal smiths, and an analysis of stylistic development during the phase between La Tène and provincial Roman. Archaeolingua, Innsbruck. ISBN 978-3-85124-203-4, p. 11.
  111. Giurescu, Dinu C; Nestorescu, Ioana (1981). Illustrated history of the Romanian people. Editura Sport-Turism. OCLC 8405224, p. 33.
  112. Oltean, Ioana Adina (2007). Dacia: landscape, colonisation and romanisation. Routledge. ISBN 978-0-415-41252-0., p. 47.
  113. Nagler, Thomas; Pop, Ioan Aurel; Barbulescu, Mihai (2005). "The Celts in Transylvania". The History of Transylvania: Until 1541. Romanian Cultural Institute. ISBN 978-973-7784-00-1, p. 78.
  114. Giurescu, Dinu C; Nestorescu, Ioana (1981). Illustrated history of the Romanian people. Editura Sport-Turism. OCLC 8405224, p. 33.
  115. Olbrycht, Marek Jan (2000b). "Remarks on the Presence of Iranian Peoples in Europe and Their Asiatic Relations". In Pstrusińska, Jadwiga [in Polish]; Fear, Andrew (eds.). Collectanea Celto-Asiatica Cracoviensia. Kraków: Księgarnia Akademicka. pp. 101–140. ISBN 978-8-371-88337-8.

References



  • Andea, Susan (2006). History of Romania: compendium. Romanian Cultural Institute. ISBN 978-973-7784-12-4.
  • Armbruster, Adolf (1972). Romanitatea românilor: Istoria unei idei [The Romanity of the Romanians: The History of an Idea]. Romanian Academy Publishing House.
  • Astarita, Maria Laura (1983). Avidio Cassio. Ed. di Storia e Letteratura. OCLC 461867183.
  • Berciu, Dumitru (1981). Buridava dacica, Volume 1. Editura Academiei.
  • Bunbury, Edward Herbert (1979). A history of ancient geography among the Greeks and Romans: from the earliest ages till the fall of the Roman empire. London: Humanities Press International. ISBN 978-9-070-26511-3.
  • Bunson, Matthew (1995). A Dictionary of the Roman Empire. OUP. ISBN 978-0-195-10233-8.
  • Burns, Thomas S. (1991). A History of the Ostrogoths. Indiana University Press. ISBN 978-0-253-20600-8.
  • Bury, John Bagnell; Cook, Stanley Arthur; Adcock, Frank E.; Percival Charlesworth, Martin (1954). Rome and the Mediterranean, 218-133 BC. The Cambridge Ancient History. Macmillan.
  • Chakraberty, Chandra (1948). The prehistory of India: tribal migrations. Vijayakrishna.
  • Clarke, John R. (2003). Art in the Lives of Ordinary Romans: Visual Representation and Non-Elite Viewers in Italy, 100 B.C.-A.D. 315. University of California. ISBN 978-0-520-21976-2.
  • Crossland, R.A.; Boardman, John (1982). Linguistic problems of the Balkan area in the late prehistoric and early Classical period. The Cambridge Ancient History. Vol. 3. CUP. ISBN 978-0-521-22496-3.
  • Curta, Florin (2006). Southeastern Europe in the Middle Ages, 500–1250. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 9780521815390.
  • Dana, Dan; Matei-Popescu, Florian (2009). "Soldats d'origine dace dans les diplômes militaires" [Soldiers of Dacian origin in the military diplomas]. Chiron (in French). Berlin: German Archaeological Institute/Walter de Gruyter. 39. ISSN 0069-3715. Archived from the original on 1 July 2013.
  • Dobiáš, Josef (1964). "The sense of the victoria formulae on Roman inscriptions and some new epigraphic monuments from lower Pannonia". In Češka, Josef; Hejzlar, Gabriel (eds.). Mnema Vladimír Groh. Praha: Státní pedagogické nakladatelství. pp. 37–52.
  • Eisler, Robert (1951). Man into wolf: an anthropological interpretation of sadism, masochism, and lycanthropy. London: Routledge and Kegan Paul. ASIN B0000CI25D.
  • Eliade, Mircea (1986). Zalmoxis, the vanishing God: comparative studies in the religions and folklore of Dacia and Eastern Europe. University of Chicago Press. ISBN 978-0-226-20385-0.
  • Eliade, Mircea (1995). Ivănescu, Maria; Ivănescu, Cezar (eds.). De la Zalmoxis la Genghis-Han: studii comparative despre religiile și folclorul Daciei și Europei Orientale [From Zalmoxis to Genghis Khan: comparative studies in the religions and folklore of Dacia and Eastern Europe] (in Romanian) (Based on the translation from French of De Zalmoxis à Gengis-Khan, Payot, Paris, 1970 ed.). București, Romania: Humanitas. ISBN 978-9-732-80554-1.
  • Ellis, L. (1998). 'Terra deserta': population, politics, and the [de]colonization of Dacia. World archaeology. Routledge. ISBN 978-0-415-19809-7.
  • Erdkamp, Paul (2010). A Companion to the Roman Army. Blackwell Companions to the Ancient World. London: John Wiley and Sons. ISBN 978-1-4443-3921-5.
  • Everitt, Anthony (2010). Hadrian and the Triumph of Rome. Random House Trade. ISBN 978-0-812-97814-8.
  • Fol, Alexander (1996). "Thracians, Celts, Illyrians and Dacians". In de Laet, Sigfried J. (ed.). History of Humanity. History of Humanity. Vol. 3: From the seventh century B.C. to the seventh century A.D. UNESCO. ISBN 978-9-231-02812-0.
  • Găzdac, Cristian (2010). Monetary circulation in Dacia and the provinces from the Middle and Lower Danube from Trajan to Constantine I: (AD 106–337). Volume 7 of Coins from Roman sites and collections of Roman coins from Romania. ISBN 978-606-543-040-2.
  • Georgescu, Vlad (1991). Călinescu, Matei (ed.). The Romanians: a history. Romanian literature and thought in translation series. Columbus, Ohio: Ohio State University Press. ISBN 978-0-8142-0511-2.
  • Gibbon, Edward (2008) [1776]. The History of the Decline and Fall of the Roman Empire. Vol. 1. Cosimo Classics. ISBN 978-1-605-20120-7.
  • Glodariu, Ioan; Pop, Ioan Aurel; Nagler, Thomas (2005). "The history and civilization of the Dacians". The history of Transylvania Until 1541. Romanian Cultural Institute, Cluj Napoca. ISBN 978-9-737-78400-1.
  • Goffart, Walter A. (2006). Barbarian Tides: The Migration Age and the Later Roman Empire. University of Pennsylvania Press. ISBN 978-0-812-23939-3.
  • Goldsworthy, Adrian (2003). The Complete Roman Army. Complete Series. London: Thames & Hudson. ISBN 978-0-500-05124-5.
  • Goldsworthy, Adrian (2004). In the Name of Rome: The Men Who Won the Roman Empire. Weidenfeld & Nicolson. ISBN 978-0297846666.
  • Goodman, Martin; Sherwood, Jane (2002). The Roman World 44 BC–AD 180. Routledge. ISBN 978-0-203-40861-2.
  • Heather, Peter (2010). Empires and Barbarians: Migration, Development, and the Birth of Europe. OUP. ISBN 978-0-199-73560-0.
  • Mykhaĭlo Hrushevskyĭ; Andrzej Poppe; Marta Skorupsky; Frank E. Sysyn; Uliana M. Pasicznyk (1997). History of Ukraine-Rus': From prehistory to the eleventh century. Canadian Institute of Ukrainian Studies Press. ISBN 978-1-895571-19-6.
  • Jeanmaire, Henri (1975). Couroi et courètes (in French). New York: Arno. ISBN 978-0-405-07001-3.[permanent dead link]
  • Kephart, Calvin (1949). Sanskrit: its origin, composition, and diffusion. Shenandoah.
  • Köpeczi, Béla; Makkai, László; Mócsy, András; Szász, Zoltán; Barta, Gábor, eds. (1994). History of Transylvania – From the Beginnings to 1606. Budapest: Akadémiai Kiadó. ISBN 978-963-05-6703-9.
  • Kristó, Gyula (1996). Hungarian History in the Ninth Century. Szegedi Középkorász Muhely. ISBN 978-963-482-113-7.
  • Luttwak, Edward (1976). The grand strategy of the Roman Empire from the first century A.D. to the third. Johns Hopkins University Press. ISBN 9780801818639.
  • MacKendrick, Paul Lachlan (2000) [1975]. The Dacian Stones Speak. The University of North Carolina Press. ISBN 978-0-8078-4939-2.
  • Matyszak, Philip (2004). The Enemies of Rome: From Hannibal to Attila the Hun. Thames & Hudson. ISBN 978-0500251249.
  • Millar, Fergus (1970). The Roman Empire and its Neighbours. Weidenfeld & Nicolson. ISBN 9780297000655.
  • Millar, Fergus (2004). Cotton, Hannah M.; Rogers, Guy M. (eds.). Rome, the Greek World, and the East. Vol. 2: Government, Society, and Culture in the Roman Empire. University of North Carolina. ISBN 978-0807855201.
  • Minns, Ellis Hovell (2011) [1913]. Scythians and Greeks: a survey of ancient history and archaeology on the north coast of the Euxine from the Danube to the Caucasus. CUP. ISBN 978-1-108-02487-7.
  • Mountain, Harry (1998). The Celtic Encyclopedia. Universal Publishers. ISBN 978-1-58112-890-1.
  • Mulvin, Lynda (2002). Late Roman Villas in the Danube-Balkan Region. British Archaeological Reports. ISBN 978-1-841-71444-8.
  • Murray, Tim (2001). Encyclopedia of archaeology: Volume 1, Part 1 (illustrated ed.). ABC-Clio. ISBN 978-1-57607-198-4.
  • Nandris, John (1976). Friesinger, Herwig; Kerchler, Helga; Pittioni, Richard; Mitscha-Märheim, Herbert (eds.). "The Dacian Iron Age – A Comment in a European Context". Archaeologia Austriaca (Festschrift für Richard Pittioni zum siebzigsten Geburtstag ed.). Vienna: Deuticke. 13 (13–14). ISBN 978-3-700-54420-3. ISSN 0003-8008.
  • Nixon, C. E. V.; Saylor Rodgers, Barbara (1995). In Praise of Later Roman Emperors: The Panegyric Latini. University of California. ISBN 978-0-520-08326-4.
  • Odahl, Charles (2003). Constantine and the Christian Empire. Routledge. ISBN 9781134686315.
  • Oledzki, M. (2000). "La Tène Culture in the Upper Tisza Basin". Ethnographisch-Archäologische Zeitschrift. 41 (4): 507–530.
  • Oltean, Ioana Adina (2007). Dacia: landscape, colonisation and romanisation. Routledge. ISBN 978-0-415-41252-0.
  • Opreanu, Coriolan Horaţiu (2005). "The North-Danube Regions from the Roman Province of Dacia to the Emergence of the Romanian Language (2nd–8th Centuries AD)". In Pop, Ioan-Aurel; Bolovan, Ioan (eds.). History of Romania: Compendium. Romanian Cultural Institute (Center for Transylvanian Studies). pp. 59–132. ISBN 978-973-7784-12-4.
  • Pană Dindelegan, Gabriela (2013). "Introduction: Romanian – a brief presentation". In Pană Dindelegan, Gabriela (ed.). The Grammar of Romanian. Oxford University Press. pp. 1–7. ISBN 978-0-19-964492-6.
  • Parker, Henry Michael Denne (1958). A history of the Roman world from A.D. 138 to 337. Methuen Publishing. ISBN 978-0-416-43690-7.
  • Pârvan, Vasile (1926). Getica (in Romanian and French). București, Romania: Cvltvra Națională.
  • Pârvan, Vasile (1928). Dacia. CUP.
  • Parvan, Vasile; Florescu, Radu (1982). Getica. Editura Meridiane.
  • Parvan, Vasile; Vulpe, Alexandru; Vulpe, Radu (2002). Dacia. Editura 100+1 Gramar. ISBN 978-9-735-91361-8.
  • Petolescu, Constantin C (2000). Inscriptions de la Dacie romaine: inscriptions externes concernant l'histoire de la Dacie (Ier-IIIe siècles). Enciclopedica. ISBN 978-9-734-50182-3.
  • Petrucci, Peter R. (1999). Slavic Features in the History of Rumanian. LINCOM EUROPA. ISBN 978-3-89586-599-2.
  • Poghirc, Cicerone (1989). Thracians and Mycenaeans: Proceedings of the Fourth International Congress of Thracology Rotterdam 1984. Brill Academic Pub. ISBN 978-9-004-08864-1.
  • Pop, Ioan Aurel (1999). Romanians and Romania: A Brief History. East European monographs. East European Monographs. ISBN 978-0-88033-440-2.
  • Roesler, Robert E. (1864). Das vorromische Dacien. Academy, Wien, XLV.
  • Russu, I. Iosif (1967). Limba Traco-Dacilor ('Thraco-Dacian language') (in Romanian). Editura Stiintifica.
  • Russu, I. Iosif (1969). Die Sprache der Thrako-Daker ('Thraco-Dacian language') (in German). Editura Stiintifica.
  • Schmitz, Michael (2005). The Dacian threat, 101–106 AD. Armidale, NSW: Caeros. ISBN 978-0-975-84450-2.
  • Schütte, Gudmund (1917). Ptolemy's maps of northern Europe: a reconstruction of the prototypes. H. Hagerup.
  • Southern, Pat (2001). The Roman Empire from Severus to Constantin. Routledge. ISBN 978-0-203-45159-5.
  • Spinei, Victor (1986). Moldavia in the 11th–14th Centuries. Editura Academiei Republicii Socialiste Româna.
  • Spinei, Victor (2009). The Romanians and the Turkic Nomads North of the Danube Delta from the Tenth to the Mid-Thirteenth century. Koninklijke Brill NV. ISBN 978-90-04-17536-5.
  • Stoica, Vasile (1919). The Roumanian Question: The Roumanians and their Lands. Pittsburgh: Pittsburgh Printing Company.
  • Taylor, Timothy (2001). Northeastern European Iron Age pages 210–221 and East Central European Iron Age pages 79–90. Springer Published in conjunction with the Human Relations Area Files. ISBN 978-0-306-46258-0.
  • Tomaschek, Wilhelm (1883). Les Restes de la langue dace (in French). Belgium: Le Muséon.
  • Tomaschek, Wilhelm (1893). Die alten Thraker (in German). Vol. 1. Vienna: Tempsky.
  • Van Den Gheyn, Joseph (1886). "Les populations danubiennes: études d'ethnographie comparée" [The Danubian populations: comparative ethnographic studies]. Revue des questions scientifiques (in French). Brussels: Société scientifique de Bruxelles. 17–18. ISSN 0035-2160.
  • Vékony, Gábor (2000). Dacians, Romans, Romanians. Toronto and Buffalo: Matthias Corvinus Publishing. ISBN 978-1-882785-13-1.
  • Vico, Giambattista; Pinton, Giorgio A. (2001). Statecraft: The Deeds of Antonio Carafa. Peter Lang Pub Inc. ISBN 978-0-8204-6828-0.
  • Waldman, Carl; Mason, Catherine (2006). Encyclopedia of European Peoples. Infobase Publishing. ISBN 1438129181.
  • Westropp, Hodder M. (2003). Handbook of Egyptian, Greek, Etruscan and Roman Archeology. Kessinger Publishing. ISBN 978-0-766-17733-8.
  • White, David Gordon (1991). Myths of the Dog-Man. University of Chicago. ISBN 978-0-226-89509-3.
  • Zambotti, Pia Laviosa (1954). I Balcani e l'Italia nella Preistori (in Italian). Como.
  • Zumpt, Karl Gottlob; Zumpt, August Wilhelm (1852). Eclogae ex Q. Horatii Flacci poematibus page 140 and page 175 by Horace. Philadelphia: Blanchard and Lea.