مانوئل اول کومننوس امپراتور بیزانسی قرن دوازدهم بود که بر یک نقطه عطف مهم در تاریخ بیزانس و دریای مدیترانه سلطنت کرد.سلطنت او شاهد آخرین شکوفایی بازسازی کومنین بود که طی آن امپراتوری بیزانس شاهد تجدید قوای نظامی و اقتصادی خود بود و از احیای فرهنگی برخوردار بود.مانوئل که مشتاق بازگرداندن امپراتوری خود به شکوه های گذشته اش به عنوان ابرقدرت دنیای مدیترانه بود، سیاست خارجی پر انرژی و جاه طلبانه ای را دنبال کرد.در این روند، او با پاپ آدریان چهارم و غرب در حال ظهور متحد شد.او به
پادشاهی نورمن سیسیل حمله کرد، اگرچه ناموفق بود، اما آخرین امپراتور روم شرقی بود که برای تسخیر مجدد در غرب مدیترانه تلاش کرد.عبور از
جنگ صلیبی بالقوه خطرناک دوم از طریق امپراتوری او به طرز ماهرانه ای مدیریت شد.مانوئل تحت الحمایه بیزانسی بر ایالت های صلیبی
اوترمر تأسیس کرد.در مواجهه با پیشرویهای مسلمانان در سرزمین مقدس، او با پادشاهی اورشلیم مشترک شد و در تهاجم ترکیبی به
مصر فاطمی شرکت کرد.مانوئل نقشههای سیاسی بالکان و شرق مدیترانه را تغییر داد و پادشاهی مجارستان و اوترمر را تحت سلطه بیزانس قرار داد و به شدت علیه همسایگانش در غرب و شرق مبارزه کرد.با این حال، در اواخر سلطنت او، دستاوردهای مانوئل در شرق با شکست جدی در Myriokephalon به خطر افتاد، که تا حد زیادی ناشی از گستاخی او در حمله به موقعیت
سلجوقیان بود که به خوبی از آن دفاع شده بود.اگرچه بیزانسی ها بهبود یافتند و مانوئل با سلطان کیلیج ارسلان دوم صلح سودمندی را منعقد کرد، اما ثابت شد که میریوکفالون تلاش نهایی و ناموفق امپراتوری برای بازپس گیری فضای داخلی آناتولی از دست ترک ها بود.مانوئل که یونانیها او را مگاس مینامیدند، الهامبخش وفاداری شدید کسانی بود که به او خدمت میکردند.او همچنین به عنوان قهرمان تاریخ نوشته شده توسط منشی خود، جان کیناموس ظاهر می شود که در آن هر فضیلتی به او نسبت داده شده است.مانوئل که تحت تأثیر تماس او با صلیبیون غربی قرار داشت، در بخشهایی از جهان لاتین نیز از شهرت «مبارکترین امپراتور قسطنطنیه» برخوردار بود.با این حال، مورخان مدرن کمتر مشتاق او بودهاند.برخی از آنها ادعا می کنند که قدرت بزرگی که او در اختیار داشت دستاورد شخصی او نبود، بلکه دستاورد سلسله ای بود که او نماینده آن بود.آنها همچنین استدلال می کنند که از آنجایی که قدرت امپراتوری بیزانس پس از مرگ مانوئل به طرز فاجعه باری کاهش یافت، طبیعی است که به دنبال علل این کاهش در سلطنت او باشیم.