تاریخ مونته نگرو جدول زمانی

منابع


تاریخ مونته نگرو
History of Montenegro ©Anonymous

500 - 2024

تاریخ مونته نگرو



اسناد مکتوب اولیه تاریخ مونته نگرو با ایلیریا و پادشاهی های مختلف آن آغاز می شود تا اینکه جمهوری روم این منطقه را پس از جنگ های ایلیرو-رومی در استان ایلیریکوم (بعداً دالماسی و پراوالیتانا) ادغام کرد.در اوایل قرون وسطی، مهاجرت اسلاوها به چندین ایالت اسلاو منجر شد.در قرن نهم، سه حکومت در قلمرو مونته نگرو وجود داشت: دوکلیا، تقریباً مربوط به نیمه جنوبی، تراوونیا، غرب، و راشیا، در شمال.در سال 1042، استفان وویسلاو شورشی را رهبری کرد که منجر به استقلال دوکلیا و تأسیس سلسله وویسلاویچ شد.دوکلیا زیر نظر پسر وویسلاو، میهایلو (1046–81) و نوه‌اش بودین (1081–1101) به اوج خود رسید.در قرن سیزدهم، زتا هنگام اشاره به قلمرو، جایگزین دوکلیا شد.در اواخر قرن چهاردهم، جنوب مونته نگرو (زتا) تحت حکومت خانواده اشراف بالشیچ، سپس خانواده اشراف کرنویویچ قرار گرفت و در قرن پانزدهم، زتا بیشتر به عنوان کرنا گورا (به ونیزی: monte negro) شناخته می شد.بخش‌های زیادی از سال 1496 تا 1878 تحت کنترل امپراتوری عثمانی قرار گرفت. بخش‌هایی تحت کنترل جمهوری ونیز بود.از سال 1515 تا 1851، شاهزاده-اسقف ها (ولادیکا) سیتینجه حاکم بودند.خاندان پتروویچ-نجگوش تا سال 1918 حکومت کرد. از سال 1918، بخشی از یوگسلاوی بود.بر اساس همه پرسی استقلال که در 21 می 2006 برگزار شد، مونته نگرو در 3 ژوئن همان سال اعلام استقلال کرد.
ایلیاتی ها
ایلیاتی ها ©JFOliveras
2500 BCE Jan 1

ایلیاتی ها

Skadar Lake National Park, Rij
قبل از ورود مردم اسلاو به بالکان در قرن ششم پس از میلاد، منطقه ای که اکنون به نام مونته نگرو شناخته می شود عمدتاً توسط ایلیری ها سکونت داشت.در طول عصر مفرغ، ایلیری ها، احتمالا جنوبی ترین قبیله ایلیاتی در آن زمان، که نام خود را به کل گروه دادند، در نزدیکی دریاچه اسکادار در مرز آلبانی و مونته نگرو و در همسایگی قبایل یونانی در جنوب زندگی می کردند.در امتداد ساحل دریای آدریاتیک، حرکت مردمی که نمونه ای از جهان مدیترانه باستان بود، اسکان ترکیبی از استعمارگران، بازرگانان، و کسانی را که در جستجوی تسخیر سرزمینی بودند، تضمین کرد.مستعمرات یونانی قابل توجهی در قرن های 6 و 7 قبل از میلاد تأسیس شد و سلت ها در قرن 4 قبل از میلاد در آنجا ساکن شدند.در طول قرن سوم پیش از میلاد، یک پادشاهی بومی ایلیاتی به پایتختی آن در اسکوتاری پدید آمد.رومیان چندین لشکرکشی تنبیهی علیه دزدان دریایی محلی ترتیب دادند و سرانجام در قرن دوم پیش از میلاد پادشاهی ایلیاتی را فتح کردند و آن را به استان ایلیریکوم ضمیمه کردند.تقسیم امپراتوری روم بین حکومت روم و بیزانس - و متعاقباً بین کلیساهای لاتین و یونان - با خطی مشخص شد که از اسکودرا تا مونته نگرو مدرن به سمت شمال امتداد داشت و نماد وضعیت این منطقه به عنوان یک منطقه حاشیه ای دائمی بین اقتصاد، جهان های فرهنگی و سیاسی مدیترانهبا کاهش قدرت روم، این بخش از سواحل دالماسی از ویرانی های متناوب توسط مهاجمان مختلف نیمه کوچ نشین، به ویژه گوت ها در اواخر قرن پنجم و آوارها در قرن ششم رنج می برد.اسلاوها که در اواسط قرن هفتم به طور گسترده در دالماسی تثبیت شدند، به زودی جایگزین آنها شدند.از آنجایی که زمین بسیار ناهموار بود و فاقد منابع عمده ثروت مانند منابع معدنی بود، منطقه ای که اکنون مونته نگرو است به پناهگاهی برای گروه های باقی مانده از مهاجران قبلی، از جمله برخی قبایل که از رومی شدن فرار کرده بودند، تبدیل شد.
مهاجرت اسلاوها
مهاجرت اسلاوها ©HistoryMaps
در اوایل قرون وسطی، تغییرات سیاسی و جمعیتی عمده ای در نواحی متعلق به مونته نگرو امروزی رخ داد.در طول قرون ششم و هفتم، اسلاوها از جمله صربها به اروپای جنوب شرقی مهاجرت کردند.با مهاجرت قبایل صرب، اولین ایالت های منطقه ای در منطقه وسیع تر دالماسی باستان، پروالیتانا و سایر استان های سابق ایجاد شد: شاهزاده های دوکلیا، تراوونیجا، زاهوملیه و نرتلجا در نواحی ساحلی و شاهزاده صربستان در داخل.در اوایل قرون وسطی، نیمه جنوبی مونته نگرو امروزی به منطقه دوکلیا، یعنی زتا تعلق داشت، در حالی که نیمه شمالی آن متعلق به شاهزاده صربستان بود که توسط سلسله ولاسمیروویچ اداره می شد.در همان زمان، غربی ترین قسمت مونته نگرو امروزی متعلق به تراوونیا بود.
دوکدام قرون وسطایی دوکلجا
میهایلو اول از دوکلیا، اولین فرمانروای شناخته شده دوکلجا بر روی نقاشی دیواری در کلیسای سنت مایکل در استون: او تاج پادشاهی اسلاوها را برگزید و به عنوان فرمانروای صرب ها و قبایل شناخته شد. ©HistoryMaps
در نیمه دوم قرن ششم، اسلاوها از خلیج کوتور به رودخانه بوجانا و مناطق داخلی آن و همچنین اطراف دریاچه اسکادار مهاجرت کردند.آنها شاهزاده Doclea را تشکیل دادند.تحت مأموریت های زیر سیریل و متدیوس , جمعیت مسیحی شدند .قبایل اسلاو در قرن نهم به یک دوکدوکی نیمه مستقل دوکلیا (دوکلیا) سازماندهی شدند.پس از رویارویی با تسلط بعدی بلغارها ، مردم از هم جدا شدند، زیرا برادران-آرخونت های دوکلی پس از سال 900 زمین ها را بین یکدیگر تقسیم کردند. شاهزاده چاسلاو کلونیمیروویچ از سلسله صربستانی ولاسمیروویچ نفوذ خود را بر دوکلیا در قرن دهم گسترش داد.پس از سقوط قلمرو صربستان در سال 960، داکلی ها با اشغال مجدد بیزانس تا قرن یازدهم مواجه شدند.حاکم محلی، جووان ولادیمیر دوکلیانسکی، که آیین او هنوز در سنت مسیحی ارتدکس باقی مانده است، در آن زمان برای تضمین استقلال تلاش می کرد.استفان وویسلاو قیامی را علیه سلطه بیزانس آغاز کرد و در سال 1042 در برابر ارتش متشکل از چندین استراتژی بیزانسی در تودجمیلی (بار) به پیروزی بزرگی دست یافت که به نفوذ بیزانس بر دوکلیا پایان داد.در شکاف بزرگ 1054، Doclea در سمت کلیسای کاتولیک سقوط کرد.بار در سال 1067 تبدیل به اسقف شد. در سال 1077، پاپ گریگوری هفتم، دوکلیا را به عنوان یک ایالت مستقل به رسمیت شناخت و پادشاه آن میهایلو (مایکل، از سلسله وویسلاویچ که توسط اشراف زاده استفان وجیسلاو تأسیس شد) را به عنوان رکس دوکلیا (پادشاه دوکلیا) به رسمیت شناخت.بعداً میهایلو نیروهای خود را به رهبری پسرش بودین در سال 1072 برای کمک به قیام اسلاوها در مقدونیه فرستاد.در سال 1082، پس از درخواست های متعدد، اسقف اعظم بار بار به یک اسقف اعظم ارتقا یافت.گسترش پادشاهان سلسله Vojislavljević منجر به کنترل سایر سرزمین های اسلاو از جمله Zahumlje، بوسنی و Rascia شد.قدرت Doclea کاهش یافت و آنها عموماً در قرن دوازدهم تحت سلطه شاهزادگان بزرگ Rascia قرار گرفتند.استفان نمانیا در سال 1117 در ریبنیکا (پودگوریتسا امروز) به دنیا آمد.در سال 1168، به عنوان ژوپان بزرگ صرب، استفان نمانیا Doclea را تصاحب کرد.در منشورهای صومعه ورانجینا در طول قرن چهاردهم، اقوام ذکر شده آلبانیایی (آربناها)، ولها، لاتین ها (شهروند کاتولیک) و صرب ها بودند.
سلطنت جوان ولادیمیر
جوان ولادیمیر، نقاشی دیواری قرون وسطایی ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1000 Jan 1 - 1013

سلطنت جوان ولادیمیر

Montenegro
جووان ولادیمیر یا جان ولادیمیر حاکم دوکلیا، قدرتمندترین شاهزاده صرب در آن زمان، از حدود 1000 تا 1016 بود. او در طول جنگ طولانی بین امپراتوری بیزانس و امپراتوری بلغارستان حکومت کرد.ولادیمیر به عنوان حاکمی وارسته، عادل و صلح طلب شناخته شد.او به عنوان یک شهید و قدیس شناخته می شود و روز جشن او در 22 مه برگزار می شود.جوان ولادیمیر رابطه نزدیکی با بیزانس داشت اما این امر دوکلیا را از دست توسعه طلب تزار ساموئل بلغارستان که در حدود سال 997 به دوکلیا حمله کرد، نجات نداد.ساموئل در حدود سال 1010 شاهزاده را فتح کرد و ولادیمیر را به اسارت گرفت.یک وقایع نگاری قرون وسطایی ادعا می کند که دختر ساموئل، تئودورا کوسارا، عاشق ولادیمیر شد و از پدرش برای دستش التماس کرد.تزار اجازه ازدواج داد و دوکلیا را به ولادیمیر بازگرداند که به عنوان رعیت او حکومت می کرد.ولادیمیر در تلاش های جنگی پدرشوهرش شرکت نکرد.این جنگ با شکست تزار ساموئل از بیزانس در سال 1014 و مرگ بلافاصله پس از آن به اوج خود رسید.در سال 1016، ولادیمیر قربانی توطئه ایوان ولادیسلاو، آخرین حاکم اولین امپراتوری بلغارستان شد.او در مقابل کلیسایی در پرسپا، پایتخت امپراتوری، سر بریده شد و در آنجا به خاک سپرده شد.
ایالت دوکلا
State of Dukla ©Angus McBride
1016 Jan 1 - 1043

ایالت دوکلا

Montenegro
شاهزاده ولادیمیر جانشین برادرزاده اش وویسلاو شد.منابع بیزانس او ​​را: تراوونجانین و دوکلجانین می نامند.پس از اولین قیام نافرجام علیه بیزانس، در سال 1036 به زندان افتاد.در قسطنطنیه، جایی که از آنجا گریخت، در سال 1037 یا 1038. در دوکلجا بیزانس، او شورش کرد و به سایر قبایل که حکومت بیزانس را به رسمیت می شناختند حمله کرد.در طول سلطنت او، مهم ترین رویداد نبرد بار در سال 1042 بود. در آن شاهزاده وویسلاو با پیروزی بزرگی بر ارتش بیزانس استقلال را به ارمغان آورد.این شاهزاده صرب از آن زمان در تواریخ بیزانسی زتا نامیده می شود و این نام به تدریج جایگزین نام قدیمی (دوکلیا) می شود.نتیجه پیروزی در بار این بود که دوکلیا یکی از اولین کشورهای صرب بود که بیزانس به طور رسمی حاکمیت و استقلال دولت را به رسمیت شناخت.بر اساس شجره نامه بار، وی 25 سال حکومت کرد.تا سال 1046، دوکلیا توسط پنج برادر، به عنوان اربابان منطقه، شاهزادگان بخش‌های جداگانه، تحت اقتدار عالی مادر و بزرگ‌ترین گوجیسلاو اداره می‌شد.در این دوره از حکومت مشترک برادران، قدیمی ترین قرارداد رسمی کتبی شناخته شده در ایالت دوکلا ایجاد شد.محتوای قرارداد منعقد شده بین شاهزادگان دوکلجان، برادران میهایلو (حاکم اوبلیک) و ساگنک (حاکم گورسکا ژوپا) در شجره نامه بار بازگو شده است.
نبرد بار
پیروزی شکوهمند وویسلاو در برابر یونانیان. ©HistoryMaps
1042 Oct 7

نبرد بار

Bar, Montenegro
نبرد بار در 7 اکتبر 1042 بین ارتش استفان وویسلاو، حاکم صرب دوکلیا و نیروهای بیزانسی به رهبری مایکلوس آناستازی رخ داد.این نبرد در واقع یک حمله ناگهانی به اردوگاه بیزانس در تنگه کوه بود که با شکست مطلق نیروهای بیزانس و کشته شدن 7 نفر از فرماندهان آنها (استراتگوی) به پایان رسید.پس از شکست و عقب نشینی بیزانسی ها، وویسلاو آینده ای را برای دوکلیا بدون اقتدار امپراتوری تضمین کرد و دوکلیا به زودی به عنوان مهم ترین دولت صرب ظاهر شد.
پادشاهی دوکلا
فتح جنوب ایتالیا توسط نورمن ها توازن قوا در شبه جزیره بالکان را تغییر داد. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1046 Jan 1 - 1081

پادشاهی دوکلا

Montenegro
پس از مرگ مادرش، در حدود سال 1046، میهایلو، پسر شاهزاده وویسلاو به عنوان ارباب (شاهزاده) دوکلیا معرفی شد.او حدود 35 سال ابتدا به عنوان شاهزاده و سپس به عنوان پادشاه سلطنت کرد.در طول سلطنت او، دولت همچنان به رشد خود ادامه داد (امپراتور بیزانس با دوکلیا پیمان اتحاد و دوستی منعقد کرد).در زمان سلطنت میکائیل، یک کلیسا در سال 1054 تقسیم شد، شکاف شرقی-غربی .این رویداد ده سال پس از استقلال دوکلجا رخ داد و خط مرزی دو کلیسای مسیحی از قلمرو اشغالی مونته نگرو امروزی عبور کرد.این مرز از سال 1054 همان خط خیالی را دنبال کرد که در سال 395، زمانی که امپراتوری روم به شرق و غرب تقسیم شد.پس از انشعاب کلیسای مسیحی، شاهزاده میهایلو از استقلال بیشتر کلیسا در زتا و جهت گیری دولت به سمت غرب حمایت کرد.در سال 1077، میهایلو نشان سلطنتی (rex Sclavorum) را از پاپ گریگوری هفتم دریافت کرد، که همچنین دوکلیا را به عنوان یک پادشاهی به رسمیت شناخت.این رویداد در دوران بعد، در زمان سلطنت نمانجیچ به تصویر کشیده شده است.بودین به عنوان وارث آینده پادشاه میخائیل، نقش مهمی در قیام‌ها علیه بیزانس در بالکان داشت، بنابراین در طول سلطنت او، نفوذ و منطقه سرزمینی Duklja به کشورهای همسایه: Raška، بوسنی و بلغارستان گسترش یافت.یعنی در اواخر سلطنت شاه میکائیل، پس از 1071، سال شکست بیزانس در نبرد مانزیکرت ، و همچنین فتح جنوب ایتالیا توسط نورمن ها ، تغییرات عمده ای در توازن قوا در شبه جزیره بالکان رخ داد.پادشاه میهایلو برای آخرین بار در سال 1081 نام برده شد.
سلطنت کنستانتین بودین
Reign of Constantine Bodin ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1081 Jan 1 - 1101

سلطنت کنستانتین بودین

Montenegro
کنستانتین بودین پادشاه قرون وسطایی و فرمانروای دوکلیا، قدرتمندترین شاهزاده صرب در آن زمان، از سال 1081 تا 1101 بود. در دوران صلح‌آمیز، زمانی که اسلاوهای جنوبی تابع امپراتوری بیزانس بودند، به دنیا آمد، پدرش در سال 1072 توسط بلغارستان نزدیک شد. اشراف، که در شورش خود علیه بیزانس به دنبال کمک بودند.میهایلو برای آنها بودین را فرستاد، که تاجگذاری تزار بلغارستان را با نام پتار سوم به دست آورد، به شورش کوتاه مدت پیوست و سال بعد پس از موفقیت اولیه دستگیر شد.او در سال 1078 آزاد شد و پس از مرگ پدرش در سال 1081 به سلطنت رسید.او پس از اعتراف خود به فرمانروایی بیزانس، به زودی در کنار دشمنان آنها، نورمن ها قرار گرفت.در آوریل 1081 او با شاهزاده خانم نورمن جاکوینتا، دختر آرچیریس، رهبر حزب نورمن در باری ازدواج کرد که منجر به تهاجم بیزانس و دستگیری او شد.اگرچه او به سرعت خود را آزاد کرد، اما شهرت و نفوذ او کاهش یافت.در سال 1085، زمانی که با سوء استفاده از مرگ روبرت گیسکارد و تغییر نیرو در بالکان، شهر دورس و کل منطقه دورس را از فرمانروایی فرانک ها فتح کرد.به محض اینکه پادشاه شد، سعی کرد رقبای خود، وارثان رادوسلاو را از دوکلیا بیرون کند.پس از این که صلح به این ترتیب منعقد شد، در سال 1083 یا 1084، پادشاه بودین لشکرکشی به راشک و بوسنی انجام داد و آنها را به پادشاهی دوکلیا ضمیمه کرد.در راشکا، او دو بخشدار از دربار خود منصوب می کند: ووکان و مارکو، که از آنها سوگند رعیت دریافت می کند.پادشاه دوکلیا به دلیل رفتارش در نبرد دورس اعتماد بیزانس را از دست داد.از دورس تسخیر شده، بیزانس حمله به دوکلیا را آغاز کرد و شهرهای تصرف شده (شهرهای کوچک اسقفی: Drivast، Sard، Spata، Baleč) را پس گرفت.بودین شکست خورد و اسیر شد، اگرچه محل نبرد سرنوشت ساز مشخص نیست.پس از مرگ بودین، قدرت دوکلا هم از نظر سرزمینی و هم از نظر سیاسی کاهش یافت.
دوکلیا (زتا) در ایالت نمانجیچ
سلسله نمانجیچی در قسطنطنیه ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
در زمان میهایلو اول، زتا یک ژوپای داخل دوکلجا بود و به نام لوشکا ژوپا نیز شناخته می شد.از اواخر قرن یازدهم، این نام برای اشاره به کل دوکلجا در ابتدا در کتابچه راهنمای نظامی Kekaumenos، که در دهه 1080 نوشته شده بود، شروع شد.در طول دهه‌های بعدی، اصطلاح زتا به تدریج جایگزین دوکلجا شد تا به این منطقه اشاره کند.شاهزاده صرب دسا اوروشوویچ دوکلیا و تراوونیا را در سال 1148 فتح کرد و عنوان "شاهزاده پریمورجه" (دریانوردی) را با هم ترکیب کرد و با برادرش اوروش دوم پرووسلاو از 1149 تا 1153 و به تنهایی تا سال 1162 بر صربستان حکومت کرد. در سال 1190 بزرگ، پسر Rascia و Stefan Nemanja، Vukan II، حق خود را بر زتا اعلام کرد.در سال 1219، جورجه نمانجیچ جانشین ووکان شد.پس از او دومین پسر بزرگش، اوروش اول، صومعه "Uspenje Bogorodice" در Moraça را ساخت.بین سال‌های 1276 و 1309، زتا توسط ملکه یلنا، بیوه پادشاه صربستان، اوروش اول، اداره می‌شد. او حدود 50 صومعه را در منطقه بازسازی کرد، که مهم‌ترین آنها سنت سرج و واخ در رودخانه بوینا بود.از سال 1309 تا 1321، زتا توسط بزرگترین پسر پادشاه میلوتین، پادشاه جوان استفان اوروش سوم دچانسکی، اداره می شد.به همین ترتیب، از سال 1321 تا 1331، پسر جوان استفان، استفان دوشان اوروش چهارم نمانجیچ، پادشاه و امپراتور آینده صربستان، زتا را با پدرش اداره کرد.دوشان توانا در سال 1331 تاجگذاری کرد و تا زمان مرگش در سال 1355 حکومت کرد.خود زتا در اختیار بیوه دوشان، یلنا، بود که در آن زمان در سرس بود، جایی که دادگاه خود را داشت.سال بعد، در ژوئن، ژارکو شهروند جمهوری ونیز می شود، جایی که او به عنوان "بارون ارباب پادشاه صربستان، با مالکیت در منطقه زتا و بویانای دریایی" شناخته می شد.جوراش ایلیجیچ تا زمان قتلش در سال 1362 "سر" (کفالیجا، از یونانی Kephale) زتای بالا بود.
زتا زیر بالشیچی
Zeta under the Balšići ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1356 Jan 1 - 1421 Jan

زتا زیر بالشیچی

Montenegro
خانواده بالشیچ از سال 1356 بر زتا، که قلمرو آن بخش هایی از مونته نگرو و شمال آلبانی امروزی را در بر می گرفت، حکومت کردند. در اواسط قرن چهاردهم، زتا به دو دسته زتای بالا و پایین تقسیم شد که توسط بزرگان اداره می شد.پس از استفان دوشان (1331–55)، پسرش استفان اوروش پنجم در طول سقوط امپراتوری صربستان بر صربستان حکومت کرد.تجزیه تدریجی امپراتوری در نتیجه تمرکززدایی که در آن اربابان استانی نیمه خودمختاری و در نهایت استقلال به دست آوردند.بالشیچی ها در سال های 1356-1362 در منطقه زتا کشتی گرفتند، زمانی که دو حاکم زتای بالا و پایین را حذف کردند.آنها با حکمرانی به عنوان اربابان، خود را قدرتمند کردند و در طول دهه ها به بازیگر مهمی در سیاست بالکان تبدیل شدند.
سلطنت جوراج و بالشیچی
Reign of Đurađ I Balšići ©Angus McBride
1362 Jan 1 - 1378

سلطنت جوراج و بالشیچی

Montenegro
حکومت جوراج از حدود سال 1362 تا 1378 ادامه داشت. او با پادشاه ووکاشین مرنیاوچویچ، با دخترش اولیورا، تا زمان سقوط مرنیاوچویچ در نبرد ماریتسا (1371) اتحاد برقرار کرده بود.Đurađ من زتا را به عنوان یک حاکم مدرن آن زمان اداره می کردم.مؤسسات زتا به خوبی کار می کردند، در حالی که شهرهای ساحلی از خودمختاری قابل توجهی برخوردار بودند.تجارت با وجود واحد پول زتا، دینار، به خوبی توسعه یافته و تقویت شد.جوراج اول با همسایگانش شاهزاده لازار هربلیانوویچ صربستان، بان تورتکو اول کوترومانیچ از بوسنی، شاهزاده نیکولا اول گورجانسکی و شاه لویی اول مجارستان متحد شد تا نیکولا آلتومانوویچ جاه طلب را در سال 1373 شکست دهد. با وجود این، آلتومانوویچ شکست خورده و نابینا شد. تا زمان مرگش به زتا پناه برد.هنگامی که او در جنوب کوزوو در حال نبرد بود، برادر کوچکتر جوراج، بالشا دوم، با کومنینا، پسر عموی نزدیک همسر امپراتور استفان دوشان، یلنا، ازدواج کرد.از طریق این ازدواج، Đurađ II جهیزیه سخاوتمندانه ای در زمین، از جمله Avlona، Berat، Kanina، و برخی از مناطق مهم استراتژیک دریافت کرد.پس از تقسیم اراضی آلتومانوویچ (در هرزگوین)، بالشیچ ها شهرهای تربینیه، کوناوله و دراچویکا را تصرف کردند.اختلافات بعدی بر سر این شهرها منجر به درگیری بین زتا و بوسنی به رهبری بان تورتکو اول شد. در نهایت پس از مرگ جوراج در سال 1378، بوسنی با حمایت مجارستان برنده شد.
سلطنت بالشا دوم بالشیچی
Reign of Balša II Balšići ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1378 Jan 1 - 1385

سلطنت بالشا دوم بالشیچی

Herceg Novi, Montenegro
در سال 1378، پس از مرگ جوراج، برادرش بالشا دوم پادشاه زتا شد.در سال 1382، شاه تورتکو اول دراچویکا را فتح کرد و شهری را ساخت که بعدها به نام هرتسگ نووی شناخته شد.تورتکو اول و بالشا دوم هر دو آرزو داشتند تا به تخت سلطنت سلسله نمانجیچ برسند.در دوران حکومت خود، بالشا دوم نتوانست مانند سلفش کنترل اربابان فئودال را حفظ کند.قدرت او فقط در نواحی اطراف اسکادار و در قسمت شرقی زتا قوی بود.برجسته‌ترین فئودال‌هایی که حکومت بالشا را به رسمیت نمی‌شناختند، خاندان کرنویویچ بودند که پیوسته توسط ونیزی‌ها به شورش علیه او تشویق شدند.بالشا دوم برای فتح دراچ، یک مرکز مهم تجاری و استراتژیک، به چهار تلاش نیاز داشت.کارل توپیا که شکست خورده بود از ترک ها درخواست کمک کرد.نیروهای ترک به رهبری هاجرالدین پاشا خسارات سنگینی به نیروهای بالشا دوم وارد کردند و او را در نبرد بزرگ ساورا در نزدیکی لوشنج در سال 1385 کشتند.
فرمانروایی Đurađ II Balšići
نبرد کوزوو ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1385 Jan 1 - 1403

فرمانروایی Đurađ II Balšići

Ulcinj, Montenegro
جانشین بالشا دوم، جوراج دوم استراسیمیروویچ بالشیچ، از سال 1385 تا 1403 بر زتا حکومت کرد.او برادرزاده بالشا و پسر استراسیمیر بود.او همچنین در کنترل فئودال‌های محلی با مشکلاتی روبرو بود، بدون اینکه کنترلی بر فیف‌های کل زتای علیا داشته باشد.علاوه بر این، اربابان فئودال اطراف اونوگوشت (نیکشیچ) حمایت ونیزی را پذیرفتند.برجسته ترین آن اربابان رادیچ کرنویویچ بود که منطقه بین بودوا و کوه لووچن را کنترل می کرد.علاوه بر این، تعدادی از ارباناهای فئودال، به ویژه لکه دوکاجینی و پل دوکاجینی به توطئه علیه جوراج دوم پیوستند.با در نظر گرفتن این موضوع و همچنین خطر دائمی از جانب ترک ها، Đurađ II روابط خانوادگی قوی با ارباب اصلی صربستان در آن زمان، شاهزاده لازار، حفظ کرد.برای کمک به شاهزاده لازار در دفاع از سرزمین های صربستان در برابر تهاجم عثمانی ، جوراج دوم سربازان خود را به همراه نیروهای بان تورتکو اول کوترومانیچ (که با آنها بر سر کوتور اختلاف داشت) را برای ملاقات با ارتش عثمانی در کوزوو پوله فرستاد.علیرغم مرگ سلطان مراد اول، ارتش صربستان در نبرد حماسی کوزوو در سال 1389 متحمل شکست شد. طبق منابع، جوراج دوم در اولسینج در زتای جنوبی در این نبرد شرکت نکرد.در سال‌های بعد، Đurađ II بازی‌های دیپلماتیک ماهرانه‌ای انجام داد تا رقابت بین عثمانی‌ها و ونیزی‌ها را تقویت کند.برای این منظور، او اسکادار را به هر دو پیشنهاد داد تا در نهایت بتواند آن را حفظ کند.پس از دو سال جنگ، ترک‌ها و ونیزی‌ها موافقت کردند که آن را به Đurađ II که در درگیری بی‌طرف بود واگذار کنند.به همین ترتیب، رقابت بین ونیزی ها و مجارها برای او سودمند بود.پس از شکست جدی نیروهایش توسط ترک ها در نزدیکی نیکوپلیس، پادشاه مجارستان سیگیزموند عنوان شاهزاده آربانیا و کنترل جزایر هوار و کورچولا را به او داد.در خصومت بین جوراج برانکوویچ و عمویش، استفان لازارویچ (پسر شاهزاده لازار)، که بعداً عنوان مستبد بیزانسی دریافت کرد، جوراج دوم با استفان طرف شد.به دلیل حمایت جوراج، استفان در نوامبر 1402 در نبرد تریپلیه در میدان کوزوو، نیروهای ترکیه را به رهبری جوراجو برانکوویچ شکست داد.
آلبانی ونیزی
Venetian Albania ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1392 Jan 1 - 1797

آلبانی ونیزی

Bay of Kotor
آلبانی ونیزی اصطلاح رسمی برای چندین دارایی جمهوری ونیز در جنوب شرقی آدریاتیک بود که مناطق ساحلی عمدتاً در جنوب مونته نگرو امروزی و تا حدی در شمال آلبانی را در بر می گرفت.چندین تغییر عمده سرزمینی در طول حکومت ونیزی ها در آن مناطق رخ داد که از سال 1392 شروع شد و تا سال 1797 ادامه یافت. در پایان قرن پانزدهم، متصرفات اصلی در شمال آلبانی به دلیل گسترش امپراتوری عثمانی از بین رفته بود.با وجود آن، ونیزی‌ها نمی‌خواستند از ادعاهای رسمی خود در مورد سواحل آلبانی صرف نظر کنند و اصطلاح آلبانیای ونیزی رسماً مورد استفاده قرار گرفت و دارایی‌های باقی‌مانده ونیزی را در ساحلی مونته‌نگرو، که در اطراف خلیج کوتور متمرکز بود، معرفی کرد.در این دوره دزدی دریایی آلبانیایی شکوفا شد.این مناطق تا سقوط جمهوری ونیز در سال 1797 تحت حاکمیت ونیزی باقی ماندند. با معاهده کامپو فورمیو، منطقه به سلطنت هابسبورگ منتقل شد.
سلطنت بالشا سوم بالشیچی
Reign of Balša III Balšići ©Angus McBride
1403 Jan 1 - 1421

سلطنت بالشا سوم بالشیچی

Ulcinj, Montenegro
در سال 1403، پسر 17 ساله جوراج دوم، بالشا سوم، تاج و تخت زتا را پس از مرگ پدرش در نتیجه جراحاتی که در نبرد تریپولجه متحمل شد، به ارث برد.از آنجایی که او جوان و بی‌تجربه بود، مشاور اصلی او مادرش یلنا، خواهر استفان لازارویچ، حاکم صربستان بود.بالشا سوم تحت تأثیر او، مسیحیت ارتدکس را به عنوان دین رسمی دولتی اعلام کرد.با این حال، کاتولیک تحمل شد.بالشا سوم سیاست های پدرش را ادامه داد.در سال 1418، اسکادار را از ونیزی ها گرفت، اما بودوا را از دست داد.در سال بعد او تلاش ناموفقی برای بازپس گیری بودوا انجام داد.پس از آن او به بلگراد رفت تا از مستبد استفان کمک بخواهد، اما هرگز به زتا بازنگشت.در سال 1421، قبل از مرگ و تحت تأثیر مادرش یلنا، بالشا سوم حکومت زتا را به استفان لازارویچ مستبد سپرد.او با ونیزی‌ها جنگید و بار را در اواسط سال 1423 بازپس گرفت و در سال بعد برادرزاده‌اش جوراجو برانکوویچ را فرستاد که دریوست و اولسینیوم (اولسین) را به دست آورد.
مونته نگرو ساحلی ونیزی
Venetian Coastal Montenegro ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1420 Jan 1 - 1797

مونته نگرو ساحلی ونیزی

Kotor, Montenegro

جمهوری ونیز از سال 1420 تا 1797 بر سواحل مونته نگرو امروزی تسلط داشت. در این چهار قرن منطقه اطراف کاتارو (کوتور) بخشی از آلبانی ونیزی شد.

زتا در استبداد صربستان
استبداد صربستان ©Angus McBride
1421 Jan 1 - 1451

زتا در استبداد صربستان

Montenegro

زتا در سال 1421، پس از کناره گیری بالشا سوم و انتقال حکومت به عموی خود، مستبد استفان لازارویچ (از مادری نمانجیچ) به استبداد صرب پیوست.

سلطنت استفان اول کرنویویچ
Reign of Stefan I Crnojević ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1451 Jan 1 - 1465

سلطنت استفان اول کرنویویچ

Cetinje, Montenegro
استفان اول کرنویویچ قدرت خود را در زتا تثبیت کرد و به مدت 14 سال، از 1451 تا 1465، حکومت کرد. او در طول حکومت خود، اندکی پس از مرگ مستبد جوراج برانکوویچ، استبداد را کاملاً تحت تسلط عثمانی ها دید.در زمان استفان کرنویویچ، زتا شامل منطقه لووچن در اطراف Cetinje، 51 شهرداری بود که شامل رودخانه Crnojević، دره Zeta، و قبایل Bjelopavlići، Pješivci، Malonšići، Piperi، Hoti، Kelmendi و دیگران بود.جمعیت مناطق تحت کنترل استفان حدوداً بود.30000 نفر، در حالی که کل جمعیت منطقه زتا (از جمله سرزمین های تحت سلطه خارجی) حدوداً بود.80000.ونیزی‌ها و هرتزوگ استیپان ووکچیچ کوساچا از سنت ساوا (منطقه هرزگوین به نام او نامگذاری شده است) با بهره‌گیری از موقعیت ضعیف مستبد جوراج ، بخش‌هایی از قلمرو او را فتح کردند.استفان اول کرنویویچ، که قبلاً خود را به عنوان رئیس کرنویویچ (حدود 1451) در زتای علیا تثبیت کرده بود، مجبور شد امتیازات ارضی بدهد.علاوه بر این، کوساچا، ایوان، پسر استفان را به عنوان یک گروگان سیاسی گرفت، به این امید که استفان را وادار کند که هر زمان که لازم باشد از او جانبداری کند.استفان با مارا، دختر یک گیون کاستریوتی سرشناس آلبانیایی ، که پسرش قهرمان ملی آلبانی، اسکندربیگ بود، ازدواج کرد.در سال 1455، استفان با متحد خود ونیز قراردادی منعقد کرد و تصریح کرد که زتا برتری اسمی ونیز را به رسمیت می شناسد و در عین حال استقلال واقعی خود را تقریباً از هر نظر حفظ می کند.در این توافقنامه همچنین تصریح شده بود که زتا در ازای دریافت کمک سالانه به ونیز در مواقع خاص کمک نظامی خواهد کرد.اما از همه جهات دیگر، حکومت استفان در زتا بلامنازع بود.
سلطنت ایوان کرنویویچ
جمهوری ونیز ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1465 Jan 1 - 1490

سلطنت ایوان کرنویویچ

Montenegro
ایوان کرنویویچ در سال 1465 فرمانروای زتا شد. حکومت او تا سال 1490 ادامه داشت. بلافاصله پس از به دست گرفتن تاج و تخت، ایوان به ونیز حمله کرد و اتحادی که پدرش ایجاد کرده بود را شکست.او در تلاش برای تصرف کوتور با ونیز جنگید.او تا حدودی موفقیت داشت و حمایت فزاینده ای از قبایل اسلاوی ساحلی گربالج و پاستروویچی در تلاش خود برای اعمال کنترل بر خلیج کوتور به دست آورد.اما زمانی که لشکرکشی عثمانی به شمال آلبانی و بوسنی او را متقاعد کرد که منبع اصلی خطر برای کشورش شرق است، او به دنبال سازش با ونیز بود.ایوان نبردهای متعددی با ترکان انجام داد.زتا و ونیز علیه امپراتوری عثمانی جنگیدند.جنگ با دفاع موفقیت‌آمیز اسکودرا به پایان رسید، جایی که مدافعان ونیزی، شکدرانی و زتان با نیروهای سلطان محمد دوم ترکیه مبارزه کردند و در نهایت در سال 1474 در جنگ پیروز شدند. با این حال، عثمانی‌ها مجدداً در سال 1478 اسکودرا را محاصره کردند و محمد دوم شخصا آمد. برای رهبری آن محاصرهپس از اینکه عثمانی ها نتوانستند با نیروی مستقیم اسکودرا را تصرف کنند، به ژابلیاک حمله کردند و بدون مقاومت آن را تصرف کردند.ونیز در سال 1479 در معاهده قسطنطنیه، اسکودرا را به سلطان واگذار کرد.ایوان آرزوی سازماندهی یک اتحاد ضد ترک متشکل از نیروهای ناپلی، ونیزی، مجارستانی و زتان را داشت.با این حال، رویای او برآورده نشد، زیرا ونیزی‌ها پس از قرارداد صلح با امپراتوری عثمانی در سال 1479، جرات کمک به ایوان را نداشتند. ایوان به تنهایی توانست زتا را از حملات مکرر عثمانی حفظ کند.او با علم به اینکه عثمانی ها سعی می کنند او را به خاطر جنگ در طرف ونیزی مجازات کنند و برای حفظ استقلال خود، در سال 1482 پایتخت خود را از ژابلیاک در دریاچه اسکادار به منطقه کوهستانی دولاک در زیر کوه Lovćen منتقل کرد.او در آنجا صومعه ارتدکس Cetinje را ساخت که پایتخت آن Cetinje در اطراف آن ظاهر می شد.در سال 1496، عثمانی‌ها زتا را فتح کردند و آن را در سنجاق تازه تأسیس مونته‌نگرو تثبیت کردند و به این ترتیب به سلطنت آن پایان دادند.
فرمانروایی Đurađ IV Crnojević
Reign of Đurađ IV Crnojević ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1490 Jan 1 - 1496

فرمانروایی Đurađ IV Crnojević

Montenegro
جوراج چهارم کرنویویچ در سال 1490 فرمانروای زتا شد. حکومت او تا سال 1496 ادامه داشت.او بیش از همه به خاطر یک عمل تاریخی مشهور است: او از چاپخانه‌ای که پدرش به سیتینجه آورده بود برای چاپ اولین کتاب‌ها در جنوب شرقی اروپا در سال 1493 استفاده کرد.مطبوعات از سال 1493 تا 1496 فعالیت کردند و کتاب‌های مذهبی منتشر کردند که پنج مورد از آنها حفظ شده است: Oktoih prvoglasnik، Oktoih petoglasnik، Psaltir، Molitvenik، و Četvorojevanđelje.Đurađ چاپ کتاب ها را مدیریت کرد، مقدمه ها و پس واژه ها را نوشت و جداول پیچیده ای از مزامیر را با تقویم قمری توسعه داد.کتابهای چاپ کرنویویچ در دو رنگ قرمز و سیاه چاپ شده و دارای تزیینات فراوان بودند.آنها به عنوان الگو برای بسیاری از کتاب های چاپ شده به خط سیریلیک خدمت کردند.پس از آنکه حکومت زتا به جوراج واگذار شد، کوچکترین برادرش استانیشا، بدون هیچ شانسی برای جانشینی پدرش، ایوان، به قسطنطنیه رفت و با دریافت نام اسکندر به اسلام گروید.استانیشا به عنوان خدمتگزار وفادار سلطان، سنجاق بیگ اسکودرا شد.برادرانش جوراج و استفان دوم به مبارزه علیه عثمانی ها ادامه دادند.حقایق تاریخی نامشخص و مورد مناقشه است، اما به نظر می‌رسد که ونیزی‌ها که از ناتوانی خود در تسلیم کردن خاندان کرنویویچ به منافع خود ناامید شده بودند، موفق شدند استفان دوم را بکشند و با فریبکاری، جوراج را به قسطنطنیه فرستادند.در اصل، جوراج از ونیز دیدن کرد تا در کارزار گسترده ضد عثمانی کار کند، اما زمانی که استفان دوم از زتا در برابر عثمانی ها دفاع می کرد، مدتی در اسارت نگه داشته شد.احتمالاً پس از بازگشت به زتا، جوراج توسط عوامل ونیزی ربوده شده و به قسطنطنیه فرستاده شده است که او را به سازماندهی جنگ مقدس علیه اسلام متهم کرده است.برخی ادعاهای غیر قابل اعتماد وجود دارد که به Đurađ به آناتولی داده شد تا حکومت کند، اما در هر صورت گزارش ها در مورد محل اختفای Đurađ پس از 1503 متوقف شد.
حکومت عثمانی
Ottoman Rule ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1496 Jan 1

حکومت عثمانی

Montenegro
در پاییز 1496، سلطان ترکیه از جورجو کرنویویچ خواست که فوراً برای ادای احترام به قسطنطنیه بیاید و در غیر این صورت مونته نگرو را ترک کند.Đurađ که خود را در معرض خطر می دید، تصمیم گرفت تحت حمایت ونیزی ها فرار کند.ترکان بلافاصله پس از تصرف این سرزمین، در قلمرو ایالت سابق کرنویویچ، که بخشی از سنجاق اسکادار بود، یک ولایت جداگانه کرنویویچ ایجاد کردند و اولین سرشماری این ولایت تازه ایجاد شده بلافاصله پس از تأسیس انجام شد. از دولت جدیدپس از استقرار قدرت، ترکان مانند سایر نقاط امپراتوری، مالیات و عوارض اسپهیک را در سراسر کشور وضع کردند.پس از سقوط، مسیحیان صربستان در معرض آزار و ستم های مختلف مسلمانان از جمله سیستم بدنام "خراج خون"، تغییر دین اجباری، نابرابری های مختلف قوانین شریعت، از جمله کار اجباری، جزیه، مالیات های سخت و برده داری قرار گرفتند.در سالهای اول حکومت ترکیه، ساندجاکبیگهای اسکادار سعی در تحکیم حاکمیت مستقیم ترکیه در ویلای کرنویویچ داشتند، اما با مشکلات قابل توجهی به دلیل رقابت فزاینده ترک و ونیزی، که منجر به شروع رسمی جنگ ونیزی و ترکیه شد (1499-1499) 1503) در 1499.آشکار شد که در میان جمعیت تسخیر شده تمایل به همکاری با ونیزی ها برای رهایی آنها از سلطه ترکیه وجود داشت.در سال 1513 سلطان برای سرکوب نفوذ ونیزی و تقویت اقتدار خود تصمیمی مبنی بر جدایی ویلایه سابق کرنویویچ از ترکیب سنجاک اسکادار گرفت و پس از آن سنجاک جداگانه مونته نگرو در آن منطقه ایجاد شد.اسکندر کرنویویچ، کوچکترین برادر آخرین لرد زتا، جورجو کرنویویچ، به عنوان اولین (و تنها) ساندجاک بیگ منصوب شد.
سندزک
Sandžak ©Angus McBride
1498 Jan 1 - 1912

سندزک

Novi Pazar, Serbia
ساندژاک که با نام سانجاک نیز شناخته می شود، یک منطقه ژئوپلیتیک تاریخی در صربستان و مونته نگرو است.نام ساندژاک از سانجاک نووی پازار، یک منطقه اداری سابق عثمانی که در سال 1865 تأسیس شد، گرفته شده است. صرب ها معمولاً این منطقه را با نام قرون وسطایی آن راشکا می نامند.بین سالهای 1878 و 1909 این منطقه تحت اشغال اتریش-مجارستان قرار گرفت و پس از آن به امپراتوری عثمانی واگذار شد.در سال 1912 این منطقه بین پادشاهی های مونته نگرو و صربستان تقسیم شد.پرجمعیت ترین شهر این منطقه نووی پازار در صربستان است.
سنجاک مونته نگرو
سپاهیان عثمانی ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1514 Jan 1 - 1528 Jan

سنجاک مونته نگرو

Cetinje, Montenegro
بخش بزرگی از شاهزاده زتان وضعیت خود را به عنوان یک کشور مستقل از دست داد و به یک دولت تابع امپراتوری عثمانی تبدیل شد تا اینکه در سال 1499 به واحد اداری عثمانی سنجاق اسکوتاری اضافه شد. در سال 1514 این قلمرو از سنجاق جدا شد. اسکوتاری و به عنوان یک سانجاک جداگانه در مونته نگرو، تحت حکومت اسکندربیگ کرنویویچ تأسیس شد.هنگامی که اسکندربیگ کرنویویچ در سال 1528 درگذشت، سانجاک مونته نگرو به عنوان یک واحد اداری منحصر به فرد با درجاتی از خودمختاری به سانجاک اسکوتاری ملحق شد.
شاهزاده-اسقف مونته نگرو
رزمندگان از قبیله Chevo که به نبرد می روند. ©Petar Lubarda
شاهزاده-اسقف مونته نگرو یک حکومت کلیسایی بود که از سال 1516 تا 1852 وجود داشت. این شاهزاده در اطراف مونته نگرو امروزی قرار داشت.این منطقه از سپهسالاری سیتینجه که بعدها به عنوان متروپولیتنات مونته نگرو و ساحل شناخته شد، پدید آمد، که اسقف های آن با فرمانروایی امپراتوری عثمانی مخالفت کردند و محله سیتینجه را به یک حکومت دینی واقعی تبدیل کردند و آن را به عنوان متروپولیتن اداره می کردند.اولین شاهزاده اسقف واویلا بود.این سیستم توسط Danilo Šćepčević، اسقف Cetinje که چندین قبایل مونته نگرو را برای مبارزه با امپراتوری عثمانی که تمام مونته نگرو (به عنوان Sanjak مونته نگرو و ویلایت مونته نگرو) و بیشتر جنوب شرق اروپا را اشغال کرده بود متحد کرد، به یک سیستم موروثی تبدیل شد. زمان.دانیلو اولین کسی از خاندان پتروویچ-نجگوش بود که در سال 1851، زمانی که مونته نگرو به یک ایالت سکولار (شاهزاده نشین) تحت رهبری دانیلو اول پتروویچ-نجگوش تبدیل شد، سمت متروپولیتن سیتینژ را به عهده گرفت.شاهزاده-اسقف مونته نگرو نیز برای مدت کوتاهی به سلطنت تبدیل شد که به طور موقت در 1767-1773 ملغی شد: این اتفاق زمانی افتاد که استفان کوچک شیاد به عنوان امپراتور روسیه ظاهر شد و خود را به عنوان تزار مونته نگرو تاج گذاری کرد.
ویلایت مونته نگرو
Montenegro Vilayet ©Angus McBride
1528 Jan 1 - 1696

ویلایت مونته نگرو

Cetinje, Montenegro
سرشماری 1582-1583 ثبت کرد که این ولایت، بخش خودمختار مرز سنجاق اسکوتری، دارای ناحیه گرباوچی (13 روستا)، ژوپا (11 روستا)، مالونشیچی (7 روستا)، پژیوچی (14 روستا)، Cetinje (16 روستا)، Rijeka (31 روستا)، Crmnica (11 روستا)، Paštrovići (36 روستا) و Grbalj (9 روستا).در مجموع 148 روستاقبایل مونته نگرو، با حمایت سپهبد ارتدوکس صربستان Cetinje، جنگ های چریکی را علیه عثمانی ها با درجه ای از موفقیت انجام دادند.اگرچه عثمانی ها به طور اسمی بر کشور حکومت می کردند، اما گفته می شد که کوه ها هرگز به طور کامل فتح نشده اند.مجامع قبیله ای (zbor) وجود داشت.اسقف اصلی (و رهبران قبایل) اغلب با جمهوری ونیز متحد می شدند.مونته نگروها در سالهای 1604 و 1613 در لیشکوپوله در دو نبرد مهم به رهبری و فرماندهی متروپولیتن روفیم نجگوش جنگیدند و پیروز شدند.این اولین نبردی بود که یک اسقف رهبری کرد و توانست عثمانی ها را شکست دهد.در طول جنگ بزرگ ترکیه، در سال 1685، سلیمان، پاشا اسکوتاری، گروهی را رهبری کرد که به Cetinje نزدیک شد، و در راه با هجدوک ها در خدمت ونیزی تحت فرماندهی Bajo Pivljanin در تپه Vrtijeljka (در نبرد Vrtijeljka) درگیر شد. ، جایی که هجدوک ها را نابود کردند.پس از آن، عثمانیان پیروز با 500 سر بریده از طریق Cetinje رژه رفتند و همچنین به صومعه Cetinje و کاخ Ivan Crnojević حمله کردند.مونته نگروها پس از جنگ بزرگ ترکیه (1683-1699) عثمانی ها را بیرون کردند و استقلال خود را اعلام کردند.
قیام صرب ها ۱۵۹۶–۱۵۹۷
سوزاندن بقایای سنت ساوا پس از قیام بنات، صرب‌ها را در مناطق دیگر به شورش علیه عثمانی برانگیخت. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1596 Oct 1 - 1597 Apr 10

قیام صرب ها ۱۵۹۶–۱۵۹۷

Bosnia-Herzegovina
شورش صرب‌ها در سال‌های 1596–1597 که به عنوان قیام هرزگوین در سال‌های 1596–1597 نیز شناخته می‌شود، شورشی بود که توسط پدرسالار صرب، جووان کانتول (1592–1614) و به رهبری گردان، ویوودا («دوک») نیکشیچ سازمان‌دهی شد. عثمانی ها در سنجاق هرزگوین و ویلایت مونته نگرو، در طول جنگ طولانی ترکیه (1593-1606).این قیام پس از قیام نافرجام بنات در سال 1594 و سوزاندن آثار مقدس ساوا در 27 آوریل 1595 آغاز شد.این شامل قبایل Bjelopavlići، Drobnjaci، Nikšić و Piva بود.شورشیان که در سال 1597 در میدان گاکو (Gatačko Polje) شکست خوردند، به دلیل عدم حمایت خارجی مجبور به تسلیم شدند.پس از شکست قیام، بسیاری از مردم هرزگوین به خلیج کوتور و دالماسی نقل مکان کردند.اولین مهاجرت های مهم صرب ها بین سال های 1597 و 1600 صورت گرفت. گردان و پاتریارک جووان به برنامه ریزی شورش علیه عثمانی ها در سال های آینده ادامه دادند.جوان در سال 1599 مجدداً با پاپ تماس گرفت، اما موفق نشد.راهبان صربستانی، یونانی ، بلغاری و آلبانیایی برای درخواست کمک از دادگاه های اروپایی بازدید کردند.دهه اول قرن هفدهم شاهد نبردهای موفقیت آمیز مونته نگرو علیه عثمانی ها به رهبری متروپولیتن روفیم بود.قبیله Drobnjaci در 6 مه 1605 عثمانی ها را در Gornja Bukovica شکست دادند. با این حال، عثمانی ها در تابستان همان تابستان تلافی کردند و دوک ایوان کالوژروویچ را دستگیر کردند، که در نهایت به Pljevlja برده شد و اعدام شد.در 18 فوریه 1608، رهبران صرب از مجلس صومعه کوسیجروو، از دادگاه اسپانیایی و ناپلی خواستند تا آخرین اقدام پر انرژی را انجام دهند.اسپانیا که مشغول بود، نتوانست کار زیادی در اروپای شرقی انجام دهد.با این حال، ناوگان اسپانیایی در سال 1606 به دورس حمله کرد. سرانجام، در 13 دسامبر 1608، پاتریارک جووان کانتول مجلسی را در صومعه موراچا ترتیب داد و همه رهبران شورشی مونته نگرو و هرزگوین را گرد هم آورد.قیام 1596-1597 به عنوان الگویی برای قیام های متعدد ضد عثمانی در بوسنی و هرزگوین در قرن های آینده خواهد بود.
دانیلو اول، متروپولیتن سیتینژ
دانیلو اول مونته نگرو ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
در طول سلطنت دانیلو دو تغییر مهم در بافت وسیعتر اروپایی مونته نگرو رخ داد: گسترش دولت عثمانی به تدریج معکوس شد و مونته نگرو در امپراتوری روسیه حامی قدرتمند جدیدی برای جایگزینی ونیز در حال زوال یافت.جایگزینی ونیز توسط روسیه بسیار مهم بود، زیرا کمک های مالی (پس از دیدار دانیلو از پتر کبیر در سال 1715)، سود اندک ارضی، و در سال 1789، به رسمیت شناختن رسمی استقلال مونته نگرو توسط پورت عثمانی به عنوان یک ایالت تحت فرمان پتار اول به همراه داشت. پتروویچ نیگوش.
پتار اول پتروویچ-نیگوش
پتار اول پتروویچ-نیگوش، شاهزاده ارتدوکس صرب - اسقف مونته نگرو ©Andra Gavrilović
1784 Jan 1 - 1828

پتار اول پتروویچ-نیگوش

Kotor, Montenegro
پس از مرگ Šćepan، gubernadur (لقبی که متروپولیتن دانیلو برای دلجویی از ونیزی ها ایجاد کرد) Jovan Radonjić، با کمک ونیزی و اتریش، سعی کرد خود را به عنوان حاکم جدید تحمیل کند.با این حال، پس از مرگ ساوا (1781)، سران مونته نگرو، ارشماندریت پتار پتروویچ را که برادرزاده متروپولیتن واسیلیه بود، به عنوان جانشین انتخاب کردند.پتار اول رهبری مونته نگرو را در سنین جوانی و در سخت ترین دوران بر عهده گرفت.او تقریباً نیم قرن حکومت کرد، از سال 1782 تا 1830. پتار اول پیروزی های بسیار مهمی را در برابر عثمانی ها از جمله در مارتینیچی و کروسی در سال 1796 به دست آورد. تمرکز جنگ مداوم، و همچنین تقویت پیوندها با خلیج کوتور، و در نتیجه هدف گسترش به سواحل جنوبی آدریاتیک.در سال 1806، همزمان با پیشروی امپراتور فرانسه ناپلئون به سمت خلیج کوتور، مونته نگرو، با کمک چند گردان روسی و ناوگان دیمیتری سنیاوین، به جنگ با نیروهای مهاجم فرانسوی رفت.ارتش ناپلئون که در اروپا شکست نخورده بود، پس از شکست در کاوتات و هرتسگ نووی مجبور به عقب نشینی شد.در سال 1807، معاهده روسیه و فرانسه خلیج را به فرانسه واگذار کرد.صلح کمتر از هفت سال به طول انجامید.در سال 1813، ارتش مونته نگرو با پشتیبانی مهمات روسیه و بریتانیا ، خلیج را از دست فرانسوی ها آزاد کرد.مجمعی که در دوبروتا برگزار شد تصمیم گرفت خلیج کوتور را با مونته نگرو متحد کند.اما در کنگره وین، با موافقت روسیه، خلیج در عوض به اتریش اعطا شد.در سال 1820، در شمال مونته نگرو، قبیله موراچا در یک نبرد بزرگ در برابر نیروهای عثمانی از بوسنی پیروز شد.در طول حکومت طولانی خود، پتار با متحد کردن قبایل اغلب نزاع، تثبیت کنترل خود بر سرزمین های مونته نگرو، و معرفی اولین قوانین در مونته نگرو، دولت را تقویت کرد.او دارای اقتدار اخلاقی بی چون و چرای موفقیت های نظامی اش بود.حکومت او مونته نگرو را برای معرفی بعدی نهادهای دولتی مدرن آماده کرد: مالیات ها، مدارس و شرکت های تجاری بزرگتر.هنگامی که او درگذشت، با احساسات عمومی او را قدیس اعلام کردند.
پتار دوم پتروویچ-نجوش
پتار دوم پتروویچ-نجگوش ©Johann Böss
1830 Oct 30 - 1851 Oct 31

پتار دوم پتروویچ-نجوش

Montenegro
پس از مرگ پتار اول، برادرزاده 17 ساله او، راده پتروویچ، متروپولینت پتار دوم شد.بر اساس اجماع تاریخی و ادبی، پتار دوم، که معمولاً «نجگوش» نامیده می‌شود، تأثیرگذارترین شاهزاده-اسقف بود که پایه‌گذاری دولت مدرن مونته‌نگرو و پس از آن پادشاهی مونته‌نگرو را بنا نهاد.او همچنین یک شاعر تحسین شده مونته نگرویی بود.رقابتی طولانی بین کلانشهرهای مونته نگرو از خانواده پتروویچ و خانواده رادونجیچ، یک قبیله پیشرو که مدتها برای کسب قدرت در برابر اقتدار پتروویچ رقابت می کردند، وجود داشت.این رقابت در دوران پتار دوم به اوج خود رسید، اگرچه او از این چالش پیروز بیرون آمد و با اخراج بسیاری از اعضای خانواده رادونجیچ از مونته نگرو، قدرت خود را تقویت کرد.در امور داخلی، پتار دوم یک اصلاح طلب بود.او اولین مالیات ها را در سال 1833 در برابر مخالفت سرسخت بسیاری از مونته نگروها معرفی کرد که احساس قوی آزادی فردی و قبیله ای آنها اساساً با مفهوم پرداخت های اجباری به مقام مرکزی در تضاد بود.او یک دولت مرکزی رسمی متشکل از سه نهاد سنا، گاردیا و پرجانیک ها ایجاد کرد.سنا متشکل از 12 نماینده از بانفوذترین خانواده های مونته نگرو بود و وظایف اجرایی و قضایی و همچنین قانونگذاری دولت را انجام می داد.گاردیا متشکل از 32 عضو به عنوان نمایندگان مجلس سنا در سراسر کشور سفر می کرد و به اختلافات رسیدگی می کرد و در غیر این صورت قانون و نظم را اداره می کرد.پرجانیک ها یک نیروی پلیس بودند که هم به سنا و هم مستقیماً به متروپولیتن گزارش می دادند.پتار دوم قبل از مرگش در سال 1851، برادرزاده‌اش دانیلو را جانشین خود کرد.برای او معلمی تعیین کرد و به وین فرستاد و از آنجا در روسیه ادامه تحصیل داد.به گفته برخی از مورخان، پتار دوم به احتمال زیاد دانیلو را برای رهبری سکولار آماده کرد.با این حال، هنگامی که پتار دوم درگذشت، سنا، تحت تأثیر جورجیجه پتروویچ (ثروتمندترین مونته نگرو در آن زمان)، برادر بزرگ پتار دوم، پرو را به عنوان شاهزاده و نه متروپولیتن معرفی کرد.با این وجود، در یک مبارزه کوتاه برای قدرت، پرو، که فرماندهی حمایت سنا را بر عهده داشت، به دانیلو جوان‌تر که از حمایت بیشتری در میان مردم برخوردار بود، شکست خورد.در سال 1852، دانیلو یک شاهزاده سکولار مونته نگرو را با خود به عنوان شاهزاده اعلام کرد و به طور رسمی حکومت کلیسایی را لغو کرد.
شاهزاده مونته نگرو
اعلامیه پادشاهی مونته نگرو. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1852 Jan 1 - 1910

شاهزاده مونته نگرو

Montenegro
پتار پتروویچ نیگوش، یک ولادیکا با نفوذ، در نیمه اول قرن نوزدهم سلطنت کرد.در سال 1851 دانیلو پتروویچ نجگوش ولادیکا شد، اما در سال 1852 ازدواج کرد و شخصیت کلیسایی خود را کنار گذاشت و عنوان کنجاز (شاهزاده) دانیلو اول را به خود گرفت و سرزمین خود را به یک حکومت سکولار تبدیل کرد.پس از ترور دانیلو توسط تودور کادیچ در کوتور، در سال 1860، مونته نگروها نیکلاس اول را به عنوان جانشین وی در 14 اوت همان سال معرفی کردند.در 1861-1862، نیکلاس درگیر یک جنگ ناموفق علیه امپراتوری عثمانی شد.در زمان نیکلاس اول، این کشور اولین قانون اساسی خود را نیز دریافت کرد (1905) و در سال 1910 به مقام پادشاهی ارتقا یافت.پس از قیام هرزگوین که بخشی از فعالیت های مخفیانه او آغاز شد، او بار دیگر به ترکیه اعلام جنگ کرد.صربستان به مونته نگرو پیوست، اما در همان سال توسط نیروهای ترکیه شکست خورد.روسیه اکنون به آن ملحق شد و در سالهای 1877-1878 قاطعانه ترکها را شکست داد.معاهده سن استفانو (مارس 1878) برای مونته نگرو و همچنین روسیه، صربستان، رومانی و بلغارستان بسیار سودمند بود.با این حال، دستاوردها تا حدودی با معاهده برلین (1878) کاهش یافت.در نهایت مونته نگرو در سطح بین المللی به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شد، قلمرو آن عملاً با اضافه شدن 4900 کیلومتر مربع (1900 مایل مربع) دو برابر شد، بندر بار و تمام آب های مونته نگرو به روی کشتی های جنگی همه کشورها بسته شد.و اداره پلیس دریایی و بهداشتی در ساحل به دست اتریش سپرده شد.
جنگ مونته نگرو و عثمانی
مونته نگرو زخمی اثر پاجا یووانوویچ، چند سال پس از پایان جنگ مونته نگرو و عثمانی نقاشی شده است. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1876 Jun 18 - Feb 19

جنگ مونته نگرو و عثمانی

Montenegro
جنگ مونته‌نگرو- عثمانی که در مونته‌نگرو به عنوان جنگ بزرگ نیز شناخته می‌شود، بین مونته‌نگرو و امپراتوری عثمانی بین سال‌های 1876 و 1878 درگرفت. این جنگ با پیروزی مونته‌نگرو و شکست عثمانی در جنگ بزرگ‌تر روسیه و ترکیه در سال 1877 پایان یافت. 1878 .شش نبرد بزرگ و 27 نبرد کوچکتر انجام شد که در میان آنها نبرد حیاتی Vučji Do بود.شورش در هرزگوین مجاور باعث یک سری شورش ها و قیام ها علیه عثمانی ها در اروپا شد.مونته نگرو و صربستان در 18 ژوئن 1876 با عثمانی ها اعلام جنگ کردند. مونته نگروها با هرزگووی ها متحد شدند.یکی از نبردهایی که برای پیروزی مونته نگرو در جنگ بسیار مهم بود، نبرد ووچی دو بود.در سال 1877، مونته نگروها نبردهای سنگینی را در امتداد مرزهای هرزگوین و آلبانی انجام دادند.شاهزاده نیکلاس ابتکار عمل را به دست گرفت و به نیروهای عثمانی که از شمال، جنوب و غرب می آمدند حمله متقابل کرد.او نیکشیچ (24 سپتامبر 1877)، بار (10 ژانویه 1878)، اولسینج (20 ژانویه 1878)، گرموژور (26 ژانویه 1878) و ورانینا و لسندرو (30 ژانویه 1878) را فتح کرد.جنگ زمانی پایان یافت که عثمانی ها در 13 ژانویه 1878 با مونته نگروها در ادرنه آتش بس امضا کردند. پیشروی نیروهای روسی به سمت عثمانی ها، عثمانی ها را مجبور به امضای معاهده صلح در 3 مارس 1878 کرد که استقلال مونته نگرو و همچنین رومانی را به رسمیت شناخت. و صربستان و همچنین قلمرو مونته نگرو را از 4405 کیلومتر مربع به 9475 کیلومتر مربع افزایش داد.مونته نگرو همچنین شهرهای نیکشیچ، کولاشین، اسپوژ، پودگوریتسا، ژابلیاک، بار و همچنین دسترسی به دریا را به دست آورد.
نبرد Vučji Do
تصویری از نبرد Vučji انجام دهید. ©From the Serbian illustrative magazine "Orao" (1877)
1876 Jul 18

نبرد Vučji Do

Vučji Do, Montenegro
نبرد Vučji Do یک نبرد بزرگ در جنگ مونته‌نگرو-عثمانی 1876-1878 بود که در 18 ژوئیه 1876 در Vučji Do، مونته‌نگرو، بین نیروهای ترکیبی قبایل مونته‌نگرو و هرزگوین شرقی (گردان‌ها) علیه ارتش عثمانی رخ داد. در زمان وزیر اعظم احمد محتار پاشا.نیروهای مونته نگرو - هرزگوین به شدت عثمانی ها را شکست دادند و موفق شدند دو تن از فرماندهان آنها را دستگیر کنند.علاوه بر این، آنها محموله بزرگی از تسلیحات را تصرف کردند.
استقلال مونته نگرو از حکومت عثمانی
کنگره برلین (1881). ©Anton von Werner
کنگره برلین (13 ژوئن - 13 ژوئیه 1878) یک کنفرانس دیپلماتیک برای سازماندهی مجدد ایالات در شبه جزیره بالکان پس از جنگ روسیه و ترکیه 1877-1878 بود که توسط روسیه در برابر امپراتوری عثمانی به پیروزی رسیده بود.در این نشست شش قدرت بزرگ اروپا ( روسیه ، بریتانیای کبیر ، فرانسه ، اتریش- مجارستان ،ایتالیا و آلمان )، عثمانی و چهار کشور بالکان: یونان ، صربستان، رومانی و مونته نگرو حضور داشتند.رهبر کنگره، صدراعظم آلمان، اتو فون بیسمارک، به دنبال ایجاد ثبات در بالکان، کاهش نقش امپراتوری شکست خورده عثمانی در منطقه و ایجاد تعادل بین منافع متمایز بریتانیا، روسیه و اتریش-مجارستان بود.در عوض به مناطق آسیب دیده درجات مختلفی از استقلال اعطا شد.رومانی به طور کامل مستقل شد، اگرچه مجبور شد بخشی از بسارابیا را به روسیه بدهد و دوبروجا شمالی را به دست آورد.به صربستان و مونته نگرو نیز استقلال کامل اعطا شد اما قلمرو خود را از دست دادند و اتریش-مجارستان منطقه ساندژاک را به همراه بوسنی و هرزگوین اشغال کردند.
جنگ اول بالکان
بلغارها مواضع عثمانی را به صورت سرنیزه غلبه کردند. ©Jaroslav Věšín.
1912 Oct 8 - 1913 May 30

جنگ اول بالکان

Balkans
جنگ اول بالکان از اکتبر 1912 تا مه 1913 ادامه یافت و شامل اقدامات اتحادیه بالکان (پادشاهی بلغارستان ، صربستان، یونان و مونته نگرو) علیه امپراتوری عثمانی بود.ارتش های ترکیبی کشورهای بالکان بر ارتش های عثمانی که در ابتدا از نظر عددی پایین تر بودند (به طور قابل توجهی در پایان درگیری برتر بودند) و از نظر استراتژیک محروم بودند غلبه کردند و به موفقیت سریع دست یافتند.این جنگ برای عثمانی‌ها یک فاجعه همه‌جانبه و بی‌کاهش بود، عثمانی‌ها 83 درصد از سرزمین‌های اروپایی و 69 درصد از جمعیت اروپایی خود را از دست دادند.در نتیجه جنگ، اتحادیه تقریباً تمام مناطق باقی مانده امپراتوری عثمانی در اروپا را تصرف و تقسیم کرد.وقایع بعدی همچنین به ایجاد آلبانی مستقل منجر شد که خشم صرب ها را برانگیخت.در همین حال، بلغارستان از تقسیم غنایم در مقدونیه ناراضی بود و در 16 ژوئن 1913 به متحدان سابق خود، صربستان و یونان حمله کرد که باعث آغاز جنگ دوم بالکان شد.
جنگ دوم بالکان
سنگ نگاره یونانی نبرد لاکاناس ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1913 Jun 29 - Aug 10

جنگ دوم بالکان

Balkan Peninsula
جنگ دوم بالکان درگیری بود که زمانی آغاز شد که بلغارستان ، ناراضی از سهم خود از غنایم جنگ اول بالکان، به متحدان سابق خود، صربستان و یونان حمله کرد.ارتش صربستان و یونان حمله بلغارستان را دفع کردند و ضد حمله کردند و وارد بلغارستان شدند.با توجه به اینکه بلغارستان نیز قبلاً درگیر مناقشات ارضی با رومانی بود و بخش اعظم نیروهای بلغاری که در جنوب درگیر بودند، چشم انداز یک پیروزی آسان، مداخله رومانی را علیه بلغارستان تحریک کرد.امپراتوری عثمانی نیز از این موقعیت برای بازپس گیری برخی مناطق از دست رفته از جنگ قبلی استفاده کرد.هنگامی که نیروهای رومانیایی به پایتخت صوفیه نزدیک شدند، بلغارستان درخواست آتش بس کرد و در نتیجه پیمان بخارست منعقد شد که طی آن بلغارستان مجبور بود بخش هایی از دستاوردهای جنگ اول بالکان خود را به صربستان، یونان و رومانی واگذار کند.در معاهده قسطنطنیه، آدریانوپل را به عثمانی از دست داد.
جنگ جهانی اول
ارتش صربستان و مونته نگرا ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1914 Aug 6

جنگ جهانی اول

Montenegro
مونته نگرو در جنگ جهانی اول به شدت آسیب دید.اندکی پس از اعلام جنگ اتریش- مجارستان به صربستان (28 ژوئیه 1914)، مونته نگرو زمان کمی را در اعلان جنگ به قدرت های مرکزی - در وهله اول به اتریش- مجارستان - در 6 اوت 1914 از دست داد، علیرغم اینکه دیپلماسی اتریش قول داده بود شکدر را به مونته نگرو واگذار کند. اگر خنثی می ماندبه منظور هماهنگی در مبارزه با ارتش دشمن، ژنرال صرب بوژیدار یانکوویچ به عنوان رئیس فرماندهی عالی ارتش های صربستان و مونته نگرو منصوب شد.مونته نگرو 30 قبضه توپ و کمک مالی 17 میلیون دیناری از صربستان دریافت کرد.فرانسه یک گروه استعماری متشکل از 200 مرد را که در ابتدای جنگ در Cetinje مستقر بودند، و همچنین دو ایستگاه رادیویی - واقع در بالای کوه Lovćen و در Podgorica، کمک کرد.تا سال 1915 فرانسه از طریق بندر بار که توسط کشتی‌های جنگی و زیردریایی‌های اتریشی محاصره شده بود، مواد جنگی و غذای مورد نیاز مونته‌نگرو را تأمین می‌کرد.در سال 1915 ایتالیا این نقش را برعهده گرفت و تدارکات را به طور ناموفق و نامنظم از خط شنگین-بوجانا-دریاچه اسکادار عبور داد، مسیری ناامن به دلیل حملات مداوم نیروهای نامنظم آلبانیایی که توسط عوامل اتریشی سازماندهی شده بودند.فقدان مواد حیاتی در نهایت باعث شد مونته نگرو تسلیم شود.اتریش-مجارستان ارتش جداگانه ای را برای حمله به مونته نگرو و جلوگیری از تلاقی ارتش صربستان و مونته نگرو اعزام کرد.اما این نیرو عقب رانده شد و مونته نگروها از بالای لووچن مستحکم شده بمباران کوتور را که در دست دشمن بود ادامه دادند.ارتش اتریش-مجارستان موفق شد شهر پلویلا را تصرف کند در حالی که از سوی دیگر مونته نگروها بودوا را که در آن زمان تحت کنترل اتریش بود، گرفتند.پیروزی صرب ها در نبرد سر (15-24 اوت 1914) نیروهای دشمن را از ساندجاک منحرف کرد و پلویلا دوباره به دست مونته نگرو درآمد.در 10 اوت 1914، پیاده نظام مونته نگرو حمله ای قوی علیه پادگان های اتریشی انجام داد، اما آنها موفق نشدند برتری را که در ابتدا به دست آورده بودند، به خوبی به دست آورند.آنها در حمله دوم به صربستان (سپتامبر 1914) با موفقیت در برابر اتریشی ها مقاومت کردند و تقریباً موفق شدند سارایوو را تصرف کنند.با شروع سومین تهاجم اتریش-مجارستان، ارتش مونته نگرو مجبور شد قبل از تعداد بسیار برتر بازنشسته شود و ارتش اتریش-مجارستان، بلغارستان و آلمان سرانجام صربستان را (دسامبر 1915) تسخیر کردند.با این حال، ارتش صربستان زنده ماند و به رهبری پادشاه صربستان پیتر اول، شروع به عقب نشینی در سراسر آلبانی کرد.به منظور حمایت از عقب نشینی صرب ها، ارتش مونته نگرو به رهبری یانکو ووکوتیچ در نبرد مویکواچ (6-7 ژانویه 1916) شرکت کرد.مونته نگرو نیز متحمل تهاجم گسترده ای شد (ژانویه 1916) و تا پایان جنگ در اختیار قدرت های مرکزی باقی ماند.برای جزئیات به کمپین صربستان (جنگ جهانی اول) مراجعه کنید.افسر اتریشی ویکتور وبر ادلر فون وبناو بین سالهای 1916 و 1917 به عنوان فرماندار نظامی مونته نگرو خدمت کرد. پس از آن هاینریش کلام مارتینیک این سمت را پر کرد.پادشاه نیکلاس به ایتالیا (ژانویه 1916) و سپس به فرانسه گریخت.دولت عملیات خود را به بوردو منتقل کرد.در نهایت متفقین مونته نگرو را از دست اتریشی ها آزاد کردند.مجلس ملی پودگوریتسا که به تازگی تشکیل شده بود، پادشاه را متهم کرد که به دنبال صلح جداگانه با دشمن است و در نتیجه او را خلع کرد، بازگشت او را ممنوع کرد و تصمیم گرفت که مونته نگرو باید در 1 دسامبر 1918 به پادشاهی صربستان بپیوندد. بخشی از ارتش سابق مونته نگرو. نیروهایی که هنوز وفادار به پادشاه هستند، شورشی را علیه ادغام، قیام کریسمس (7 ژانویه 1919) آغاز کردند.
پادشاهی یوگسلاوی
جشن ها در زاگرب در طول تشکیل شورای ملی ایالت اسلوونیایی ها، کروات ها و صرب ها، اکتبر 1918 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1918 Dec 1 - 1941

پادشاهی یوگسلاوی

Balkans
پادشاهی یوگسلاوی دولتی در اروپای جنوب شرقی و مرکزی بود که از سال 1918 تا 1941 وجود داشت. از سال 1918 تا 1929، به طور رسمی پادشاهی صرب‌ها، کروات‌ها و اسلوونیایی‌ها نامیده می‌شد، اما اصطلاح "یوگسلاوی" (به معنای واقعی کلمه "سرزمین اسلاوهای جنوبی" بود. ") نام محاوره ای آن به دلیل ریشه آن بود.نام رسمی این ایالت در 3 اکتبر 1929 توسط پادشاه الکساندر اول به "پادشاهی یوگسلاوی" تغییر یافت. و مقدار قابل توجهی از قلمرو که قبلا بخشی از اتریش-مجارستان، دولت اسلوونی، کروات ها و صرب ها بود.دولت‌های اصلی که پادشاهی جدید را تشکیل دادند، دولت اسلوونیایی‌ها، کروات‌ها و صرب‌ها بودند.ویوودینا؛و پادشاهی صربستان با پادشاهی مونته نگرو.
قیام کریسمس
کرستو زرنوف پوپوویچ یکی از رهبران این قیام بود. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1919 Jan 2 - Jan 7

قیام کریسمس

Cetinje, Montenegro
قیام کریسمس یک قیام شکست خورده در مونته نگرو به رهبری سبزها در اوایل ژانویه 1919 بود. رهبر نظامی این قیام کرستو پوپوویچ و رهبر سیاسی آن یووان پلامناک بود.کاتالیزور این قیام تصمیم مجمع ملی بزرگ و بحث برانگیز مردم صرب در مونته نگرو بود که معمولاً به عنوان مجمع پودگوریتسا شناخته می شود.مجمع تصمیم گرفت که پادشاهی مونته نگرو را مستقیماً با پادشاهی صربستان متحد کند، که اندکی بعد به پادشاهی یوگسلاوی تبدیل شد.در پی یک روند انتخاب نامزدهای مشکوک، تعداد سفیدپوستان اتحادیه‌گرا از سبزها که طرفدار حفظ دولت مونته‌نگرو و اتحاد در یوگسلاوی کنفدرال بودند، بیشتر شد.قیام در 7 ژانویه 1919 در Cetinje به اوج خود رسید که تاریخ کریسمس ارتدکس شرقی بود.اتحادیه گرایان با حمایت ارتش صربستان سبزهای شورشی را شکست دادند.پس از قیام، نیکولا پادشاه مونته نگرو که از سلطنت خلع شده بود، مجبور شد برای صلح دعوت کند، زیرا بسیاری از خانه ها ویران شده بودند.در نتیجه قیام تعدادی از شرکت کنندگان در قیام محاکمه و به زندان افتادند.سایر شرکت کنندگان در قیام به پادشاهی ایتالیا گریختند، در همین حین برخی به کوهستان عقب نشینی کردند و به مقاومت چریکی زیر پرچم ارتش مونته نگرو در تبعید ادامه دادند که تا سال 1929 ادامه داشت. برجسته ترین رهبر شبه نظامیان چریکی ساوو راسپوپویچ بود.
جنگ جهانی دوم
مونته نگرو در جنگ جهانی دوم ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1941 Jan 1 - 1944

جنگ جهانی دوم

Montenegro
در طول جنگ جهانی دوم ،ایتالیا تحت رهبری بنیتو موسولینی، مونته نگرو را در سال 1941 اشغال کرد و منطقه کوتور (کاتارو) را به پادشاهی ایتالیا ضمیمه کرد، جایی که جمعیت کمی ونیزی زبان وجود داشت.پادشاهی دست نشانده مونته نگرو تحت کنترل فاشیست ها ایجاد شد در حالی که کرستو زرنوف پوپوویچ از تبعید خود در رم در سال 1941 بازگشت تا تلاش کند تا زلناشی (حزب "سبز") را رهبری کند که از احیای سلطنت مونته نگرو حمایت می کرد.این شبه نظامی تیپ Lovćen نام داشت.مونته نگرو توسط یک جنگ چریکی وحشتناک ویران شد، عمدتاً پس از اینکه آلمان نازی در سپتامبر 1943 جایگزین ایتالیایی های شکست خورده شد.در طول جنگ جهانی دوم، مانند بسیاری از مناطق دیگر یوگسلاوی، مونته نگرو درگیر نوعی جنگ داخلی بود.علاوه بر سبزهای مونته نگرو، دو جناح اصلی ارتش چتنیک یوگسلاوی بودند که با دولت در تبعید وفاداری کردند و عمدتاً متشکل از مونته نگروهایی بودند که خود را صرب اعلام کردند (بسیاری از اعضای آن سفیدپوستان مونته نگرو بودند) و پارتیزان های یوگسلاوی که هدف آنها ایجاد بود. یوگسلاوی سوسیالیستی پس از جنگ.از آنجایی که هر دو جناح شباهت هایی در اهداف خود داشتند، به ویژه اهداف مربوط به یوگسلاوی واحد و مقاومت ضد محور، دو طرف دست به دست هم دادند و در سال 1941 قیام سیزدهم ژوئیه را آغاز کردند که اولین قیام سازمان یافته در اروپای اشغالی بود.این تنها دو ماه پس از تسلیم یوگسلاوی و آزادسازی بیشتر قلمرو مونته نگرو رخ داد، اما شورشیان نتوانستند کنترل شهرها و شهرهای اصلی را دوباره به دست گیرند.پس از تلاش‌های نافرجام برای آزادسازی شهرهای Pljevlja و Kolasin، ایتالیایی‌ها با تقویت آلمانی‌ها، تمام قلمرو شورشیان را پس گرفتند.در سطح رهبری، اختلاف نظر در مورد سیاست ایالتی (سلطنت مرکزی در مقابل جمهوری سوسیالیستی فدرال) در نهایت منجر به شکاف بین دو طرف شد.پس از آن با هم دشمن شدند.به طور مداوم، هر دو جناح در تلاش برای جلب حمایت مردم بودند.با این حال، در نهایت چتنیک ها در مونته نگرو، مانند دیگر گروه های چتنیک در یوگسلاوی، حمایت خود را در میان مردم از دست دادند.رهبر دوفاکتو چتنیک ها در مونته نگرو، پاوله جوریسیک، همراه با دیگر شخصیت های برجسته جنبش مانند دوسان آرسوویچ و جورجه لاشیچ، مسئول قتل عام جمعیت مسلمان در شرق بوسنی و سندزک در طول سال 1944 شناخته شدند. ایدئولوژی آنها از صربستان همگن در داخل یوگسلاوی یک مانع بزرگ در جذب لیبرال ها، اقلیت ها و مونته نگروهایی بود که مونته نگرو را ملتی با هویت خاص خود می دانستند.این عوامل، علاوه بر این که برخی از چتنیک ها با محور مذاکره می کردند، منجر به از دست دادن پشتیبانی ارتش چتنیک یوگسلاوی در میان متفقین در سال 1943 شد. در همان سال، ایتالیا که تا آن زمان مسئول منطقه اشغالی بود، تسلیم شد. و آلمان جایگزین آن شد و جنگ ادامه یافت.پودگوریتسا در 19 دسامبر 1944 توسط پارتیزان های سوسیالیست آزاد شد و جنگ آزادی به پیروزی رسید.جوسیپ بروز تیتو سهم عظیم مونته نگرو در جنگ علیه قدرت های محور را با ایجاد آن به عنوان یکی از شش جمهوری یوگسلاوی تصدیق کرد.
قیام در مونته نگرو
پارتیزان ها قبل از نبرد Pljevlja ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1941 Jul 13 - Dec

قیام در مونته نگرو

Montenegro
قیام در مونته نگرو قیام علیه نیروهای اشغالگر ایتالیایی در مونته نگرو بود.این حزب که توسط حزب کمونیست یوگسلاوی در 13 ژوئیه 1941 آغاز شد، طی شش هفته سرکوب شد، اما با شدت بسیار کمتری تا نبرد Pljevlja در 1 دسامبر 1941 ادامه یافت. شورشیان توسط ترکیبی از کمونیست ها و افسران ارتش سلطنتی سابق یوگسلاوی رهبری می شدند. از مونته نگروبرخی از افسران اخیراً پس از دستگیری در جریان تهاجم به یوگسلاوی، از اردوگاه های اسیران آزاد شده بودند.کمونیست‌ها سازمان را مدیریت می‌کردند و کمیسرهای سیاسی تهیه می‌کردند، در حالی که نیروهای نظامی شورشی توسط افسران سابق رهبری می‌شدند.در عرض سه هفته پس از شروع قیام، شورشیان توانستند تقریباً تمام قلمرو مونته نگرو را تصرف کنند.نیروهای ایتالیایی مجبور به عقب نشینی به سنگرهای خود در Pljevlja، Nikšić، Cetinje و Podgorica شدند.ضد حمله بیش از 70000 سرباز ایتالیایی به فرماندهی ژنرال الساندرو پیرزیو بیرولی توسط شبه نظامیان مسلمان ساندژاک و نیروهای نامنظم آلبانیایی از مناطق مرزی بین مونته نگرو و آلبانی کمک شد و قیام را ظرف شش هفته سرکوب کرد.یوسیپ بروز تیتو به دلیل اشتباهاتش در جریان قیام، میلوان جیلاس را از فرماندهی نیروهای پارتیزان در مونته نگرو برکنار کرد، به ویژه به این دلیل که جیلاس به جای تاکتیک های چریکی علیه نیروهای ایتالیایی و به دلیل "خطاهای چپ" او، مبارزه جبهه ای را انتخاب کرد.پس از شکست بزرگ 1 دسامبر 1941 در جریان حمله ناموفق نیروهای کمونیست به پادگان ایتالیایی در Pljevlja، بسیاری از سربازان نیروهای پارتیزان را ترک کردند و به چتنیک های ضد کمونیست پیوستند.پس از این شکست، کمونیست‌ها مردمی را که دشمنان خود می‌دانستند به وحشت انداختند، که با بسیاری در مونته‌نگرو دشمنی کرد.شکست نیروهای کمونیست در جریان نبرد پلویلا، همراه با سیاست ترور آنها، دلایل اصلی گسترش درگیری بین شورشیان کمونیست و ناسیونالیست در مونته نگرو پس از قیام بود.در نیمه دوم دسامبر 1941، افسران نظامی ناسیونالیست جوریشیچ و لاشیچ بسیج واحدهای مسلح جدا از پارتیزان ها را آغاز کردند.
جمهوری سوسیالیستی مونته نگرو
Socialist Republic of Montenegro ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
از سال 1945 تا 1992، مونته نگرو به یک جمهوری تشکیل دهنده جمهوری سوسیالیستی فدرال یوگسلاوی تبدیل شد.این جمهوری کوچکترین جمهوری در فدراسیون بود و کمترین جمعیت را داشت.مونته نگرو از نظر اقتصادی قوی تر از همیشه شد، زیرا به عنوان یک جمهوری توسعه نیافته از بودجه فدرال کمک گرفت و همچنین به یک مقصد گردشگری تبدیل شد.پس از جنگ، سال‌های متلاطم و با حذف سیاسی مشخص شد.کرستو زرنوف پوپوویچ، رهبر سبزها در سال 1947 ترور شد و 10 سال بعد، در سال 1957، آخرین چتنیک مونته نگرو ولادیمیر شیپچیچ نیز به قتل رسید.در این دوره، کمونیست های مونته نگرویی مانند ولیکو ولاهوویچ، سوتوزار ووکمانوویچ-تمپو، ولادیمیر پوپوویچ و جوو کاپیچیچ پست های کلیدی در دولت فدرال یوگسلاوی داشتند.در سال 1948 یوگسلاوی با انشعاب تیتو و استالین مواجه شد، دوره ای از تنش های شدید بین یوگسلاوی و اتحاد جماهیر شوروی که ناشی از اختلاف نظر در مورد تأثیرات هر کشور بر همسایگان خود و قطعنامه Informbiro بود.آشفتگی سیاسی هم در درون حزب کمونیست و هم در ملت آغاز شد.کمونیست های طرفدار شوروی در زندان های مختلف در سرتاسر یوگسلاوی، به ویژه گلی اوتوک، با محاکمه و حبس مواجه شدند.بسیاری از مونته نگروها به دلیل وفاداری سنتی خود به روسیه، خود را شوروی گرا اعلام کردند.این انشعاب سیاسی در حزب کمونیست شاهد سقوط بسیاری از رهبران مهم کمونیست، از جمله آرسو یووانوویچ مونته نگرویی و ولادو داپچویچ بود.بسیاری از افرادی که در این دوره زندانی شدند، صرف نظر از ملیت، بی گناه بودند - این امر بعداً توسط دولت یوگسلاوی به رسمیت شناخته شد.در سال 1954، میلوان جیلاس، سیاستمدار برجسته مونته نگرویی به دلیل انتقاد از رهبران حزب به دلیل تشکیل "طبقه حاکم جدید" در یوگسلاوی همراه با پکو داپچویچ، از حزب کمونیست اخراج شد.در نیمه دوم دهه 1940 و کل دهه 1950، به لطف بودجه فدرال، کشور تحت بازسازی زیرساختی قرار گرفت.پایتخت تاریخی مونته نگرو سیتینجه با پودگوریتسا جایگزین شد، که در دوره بین جنگ به بزرگترین شهر جمهوری تبدیل شد - اگرچه به دلیل بمباران شدید در آخرین مراحل جنگ جهانی دوم عملاً ویران شده بود.پودگوریتسا موقعیت جغرافیایی مطلوب تری در مونته نگرو داشت و در سال 1947 مقر جمهوری به این شهر منتقل شد که اکنون به افتخار مارشال تیتو، تیتوگراد نامیده می شود.Cetinje عنوان "شهر قهرمان" را در داخل یوگسلاوی دریافت کرد.فعالیت های کاری جوانان یک راه آهن بین دو شهر بزرگ تیتوگراد و نیکشیچ و همچنین یک خاکریز بر روی دریاچه اسکادار ایجاد کرد که پایتخت را با بندر اصلی بار مرتبط می کند.بندر بار نیز پس از استخراج معادن در طول عقب نشینی آلمان در سال 1944 بازسازی شد. بنادر دیگری که با بهبود زیرساختی مواجه شدند کوتور، ریسان و تیوات بودند.در سال 1947 Jugopetrol Kotor تاسیس شد.صنعتی شدن مونته نگرو از طریق تأسیس شرکت الکترونیکی Obod در Cetinje، کارخانه فولاد و آبجوسازی Trebjesa در نیکشیچ و کارخانه آلومینیوم پودگوریتسا در سال 1969 نشان داده شد.
تجزیه یوگسلاوی
میلو جوکانوویچ ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1991 Jan 1 - 1992

تجزیه یوگسلاوی

Montenegro
فروپاشی یوگسلاوی کمونیستی (1991-1992) و معرفی یک سیستم سیاسی چند حزبی، مونته نگرو را با رهبری جوانی مواجه کرد که تنها چند سال قبل در اواخر دهه 1980 به قدرت رسیده بود.در واقع، سه مرد جمهوری را اداره کردند: میلو جوکانوویچ، مومیر بولاتوویچ و سوتوزار ماروویچ.همه در طول انقلاب ضد بوروکراسی به قدرت رسیدند - نوعی کودتای اداری در حزب کمونیست یوگسلاوی، که توسط اعضای جوان حزب نزدیک به اسلوبودان میلوشویچ سازماندهی شد.هر سه در ظاهر کمونیست های مومن به نظر می رسیدند، اما مهارت ها و سازگاری کافی برای درک خطرات چسبیدن به تاکتیک های سنتی گارد قدیمی در زمان های تغییر را نیز داشتند.بنابراین هنگامی که یوگسلاوی قدیم عملاً وجود نداشت و سیستم سیاسی چند حزبی جایگزین آن شد، آنها به سرعت شاخه مونته نگرو حزب کمونیست قدیمی را دوباره بسته بندی کردند و آن را به حزب دموکراتیک سوسیالیست های مونته نگرو (DPS) تغییر نام دادند.در اوایل تا اواسط دهه 1990، رهبری مونته نگرو حمایت قابل توجهی از تلاش های جنگی میلوشویچ کرد.نیروهای ذخیره مونته نگرو در خط مقدم دوبرونیک جنگیدند، جایی که نخست وزیر میلو جوکانوویچ مرتباً از آنها دیدن می کرد.در آوریل 1992، پس از همه پرسی، مونته نگرو تصمیم گرفت به صربستان بپیوندد و جمهوری فدرال یوگسلاوی (FRY) را تشکیل دهد، که رسماً یوگسلاوی دوم را متوقف کرد.
جنگ بوسنی و کرواسی
در اولین مراحل جنگ، شهرهای کرواسی به طور گسترده توسط JNA گلوله باران شدند.خسارت بمباران در دوبرونیک: استرادون در شهر محصور شده (سمت چپ) و نقشه شهر محصور شده با آسیب مشخص شده (راست) ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1991 Mar 31 - 1995 Dec 14

جنگ بوسنی و کرواسی

Dubrovnik, Croatia
در طول جنگ 1991-1995 بوسنی و جنگ کرواسی، مونته نگرو با نیروهای پلیس و نظامی خود در حملات به شهرهای دوبرونیک، کرواسی و بوسنیایی همراه با سربازان صرب شرکت کرد. نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر.ژنرال مونته‌نگروی پاوله استروگار از آن زمان به‌خاطر نقشش در بمب‌گذاری دوبرونیک محکوم شد.پناهندگان بوسنیایی توسط پلیس مونته‌نگرو دستگیر و به اردوگاه‌های صرب‌ها در فوچا منتقل شدند و در آنجا تحت شکنجه سیستماتیک قرار گرفتند و اعدام شدند.در ماه مه 1992، سازمان ملل متحد تحریمی را بر FRY اعمال کرد: این امر بر بسیاری از جنبه های زندگی در کشور تأثیر گذاشت.مونته نگرو به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب خود (دسترسی به دریای آدریاتیک و اتصال آبی به آلبانی از طریق دریاچه اسکادار) به مرکز فعالیت های قاچاق تبدیل شد.کل تولیدات صنعتی مونته نگرو متوقف شده بود و فعالیت اصلی اقتصادی جمهوری به قاچاق کالاهای مصرف کننده تبدیل شد - به ویژه کالاهایی که کمبود داشتند مانند بنزین و سیگار، که قیمت هر دو به شدت افزایش یافت.این یک عمل قانونی شده بود و سالها ادامه داشت.در بهترین حالت، دولت مونته نگرو چشم خود را بر این فعالیت غیرقانونی بست، اما بیشتر در آن مشارکت فعال داشت.قاچاق از انواع افراد مخوف، از جمله مقامات ارشد دولتی، میلیونرها را به وجود آورد.میلو جوکانوویچ به دلیل نقش او در قاچاق گسترده در دهه 1990 و ایجاد پناهگاه امن در مونته نگرو برای چهره های مختلف مافیای ایتالیایی که گفته می شود در زنجیره توزیع قاچاق نیز مشارکت داشته اند، همچنان در دادگاه های مختلف ایتالیا با شکایت مواجه است.
1992 همه پرسی استقلال مونته نگرو
پرچم صربستان و مونته نگرو ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
همه پرسی استقلال مونته نگرو در سال 1992 اولین همه پرسی در مورد استقلال مونته نگرو بود که در 1 مارس 1992 در SR مونته نگرو، جمهوری متشکل از جمهوری سوسیالیستی فدرال یوگسلاوی برگزار شد.این همه پرسی نتیجه تصمیم رئیس جمهور مونته نگرو مومیر بولاتوویچ برای موافقت با شرایط تعیین شده توسط لرد کارینگتون بود که قرار بود یوگسلاوی را به انجمنی سست از کشورهای مستقل تبدیل کند که طبق قوانین بین المللی دارای وضعیت رعیت باشند.تصمیم بولاتوویچ متحد او، رئیس جمهور صربستان اسلوبودان میلوشویچ و رهبری صربستان را خشمگین کرد، که اصلاحیه ای را به طرح کارینگتون اضافه کردند که به کشورهایی که مایل به جدایی از یوگسلاوی نیستند اجازه می دهد تا یک کشور جانشین ایجاد کنند.در نتیجه این همه پرسی، جمهوری فدرال یوگسلاوی متشکل از دو جمهوری تشکیل دهنده سابق اتحادیه اروپا، صربستان و مونته نگرو، در 27 آوریل 1992 تأسیس شد.
همه پرسی استقلال مونته نگرو 2006
هواداران استقلال مونته نگرو در ستینیه ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
همه پرسی استقلال در مونته نگرو در 21 مه 2006 برگزار شد. این همه پرسی با 55.5 درصد از رای دهندگان تأیید شد و از آستانه 55 درصد گذشت.در 23 ماه مه، نتایج اولیه همه پرسی توسط هر پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شد که نشان دهنده به رسمیت شناختن گسترده بین المللی در صورت استقلال رسمی مونته نگرو است.در 31 مه، کمیسیون همه پرسی رسماً نتایج همه پرسی را تأیید کرد و تأیید کرد که 55.5 درصد از جمعیت رای دهندگان مونته نگرو به استقلال رأی داده اند.از آنجایی که رای دهندگان شرط آستانه بحث برانگیز 55 درصد را برآورده کردند، همه پرسی در یک جلسه ویژه پارلمان در 31 مه در اعلامیه استقلال گنجانده شد.مجمع جمهوری مونته نگرو روز شنبه 3 ژوئن اعلامیه رسمی استقلال خود را صادر کرد.در واکنش به این اعلامیه، دولت صربستان خود را جانشین حقوقی و سیاسی صربستان و مونته نگرو اعلام کرد و دولت و پارلمان صربستان خود به زودی قانون اساسی جدیدی را تصویب خواهند کرد.ایالات متحده، چین، روسیه و نهادهای اتحادیه اروپا همگی قصد خود را برای احترام به نتایج همه پرسی ابراز کردند.

References



  • Ćirković, Sima (2004). The Serbs. Malden: Blackwell Publishing. ISBN 9781405142915.
  • Curta, Florin (2006). Southeastern Europe in the Middle Ages, 500–1250. Cambridge: Cambridge University Press.
  • Djukanović, Bojka (2022). Historical Dictionary of Montenegro. Rowman & Littlefield. ISBN 9781538139158.
  • Fine, John Van Antwerp Jr. (1991) [1983]. The Early Medieval Balkans: A Critical Survey from the Sixth to the Late Twelfth Century. Ann Arbor, Michigan: University of Michigan Press. ISBN 0472081497.
  • Fine, John Van Antwerp Jr. (1994) [1987]. The Late Medieval Balkans: A Critical Survey from the Late Twelfth Century to the Ottoman Conquest. Ann Arbor, Michigan: University of Michigan Press. ISBN 0472082604.
  • Hall, Richard C. ed. War in the Balkans: An Encyclopedic History from the Fall of the Ottoman Empire to the Breakup of Yugoslavia (2014)
  • Jelavich, Barbara (1983a). History of the Balkans: Eighteenth and Nineteenth Centuries. Vol. 1. Cambridge University Press. ISBN 9780521274586.
  • Jelavich, Barbara (1983b). History of the Balkans: Twentieth Century. Vol. 2. Cambridge University Press. ISBN 9780521274593.
  • Miller, Nicholas (2005). "Serbia and Montenegro". Eastern Europe: An Introduction to the People, Lands, and Culture. Vol. 3. Santa Barbara, California: ABC-CLIO. pp. 529–581. ISBN 9781576078006.
  • Rastoder, Šerbo. "A short review of the history of Montenegro." in Montenegro in Transition: Problems of Identity and Statehood (2003): 107–138.
  • Roberts, Elizabeth (2007). Realm of the Black Mountain: A History of Montenegro. Cornell University Press. ISBN 9780801446016.
  • Runciman, Steven (1988). The Emperor Romanus Lecapenus and His Reign: A Study of Tenth-Century Byzantium. Cambridge University Press. ISBN 9780521357227.
  • Samardžić, Radovan; Duškov, Milan, eds. (1993). Serbs in European Civilization. Belgrade: Nova, Serbian Academy of Sciences and Arts, Institute for Balkan Studies. ISBN 9788675830153.
  • Sedlar, Jean W. (1994). East Central Europe in the Middle Ages, 1000-1500. Seattle: University of Washington Press. ISBN 9780295800646.
  • Soulis, George Christos (1984). The Serbs and Byzantium during the reign of Tsar Stephen Dušan (1331-1355) and his successors. Washington: Dumbarton Oaks Library and Collection. ISBN 9780884021377.
  • Stanković, Vlada, ed. (2016). The Balkans and the Byzantine World before and after the Captures of Constantinople, 1204 and 1453. Lanham, Maryland: Lexington Books. ISBN 9781498513265.
  • Stephenson, Paul (2003). The Legend of Basil the Bulgar-Slayer. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 9780521815307.
  • Tomasevich, Jozo (2001). War and Revolution in Yugoslavia, 1941-1945: Occupation and Collaboration. Stanford: Stanford University Press. ISBN 9780804779241.
  • Živković, Tibor (2008). Forging unity: The South Slavs between East and West 550-1150. Belgrade: The Institute of History, Čigoja štampa. ISBN 9788675585732.
  • Živković, Tibor (2011). "The Origin of the Royal Frankish Annalist's Information about the Serbs in Dalmatia". Homage to Academician Sima Ćirković. Belgrade: The Institute for History. pp. 381–398. ISBN 9788677430917.
  • Živković, Tibor (2012). De conversione Croatorum et Serborum: A Lost Source. Belgrade: The Institute of History.
  • Thomas Graham Jackson (1887), "Montenegro", Dalmatia, Oxford: Clarendon Press, OL 23292286M
  • "Montenegro", Austria-Hungary, Including Dalmatia and Bosnia, Leipzig: Karl Baedeker, 1905, OCLC 344268, OL 20498317M