Play button

1526 - 1857

امپراتوری مغول



سلسله مغول درهند توسط بابور، از نوادگان چنگیزخان فاتح مغول و تیمور فاتح ترک ( تیمور ) تأسیس شد.امپراتوری مغول، امپراتوری مغول یا مغول، یک امپراتوری مدرن اولیه در جنوب آسیا بود.برای حدود دو قرن، امپراتوری از حاشیه‌های بیرونی حوضه سند در غرب، شمال افغانستان در شمال غربی، و کشمیر در شمال، تا ارتفاعات آسام و بنگلادش امروزی در شرق، و ارتفاعات فلات دکن در جنوب هند.
HistoryMaps Shop

بازدید از فروشگاه

1526 - 1556
بنیاد و گسترش اولیهornament
1526 Jan 1

پیش درآمد

Central Asia
امپراتوری مغول که به دلیل نوآوری های معماری و آمیختگی فرهنگی خود شناخته می شود، از اوایل قرن شانزدهم تا اواسط قرن نوزدهم بر شبه قاره هند فرمانروایی کرد و اثری پاک نشدنی در تاریخ این منطقه بر جای گذاشت.این امپراتوری که توسط بابر، از نوادگان چنگیزخان و تیمور ، در سال 1526 تأسیس شد، قلمرو خود را گسترش داد تا بخش‌های وسیعی از هند ، پاکستان ، بنگلادش و افغانستان امروزی را پوشش دهد و دورانی از شکوفایی بی‌سابقه و برتری هنری را به نمایش بگذارد.فرمانروایان مغول که به حمایت از هنرها شهرت داشتند، برخی از نمادین ترین سازه های جهان، از جمله تاج محل، نماد عشق و شگفتی های معماری و قلعه سرخ را سفارش دادند که مظهر قدرت نظامی و نبوغ معماری دوران مغول است.تحت حکومت آنها، امپراتوری به دیگ ذوب فرهنگ ها، مذاهب و سنت های متنوع تبدیل شد و ترکیبی منحصر به فرد را پرورش داد که تا به امروز بر بافت اجتماعی شبه قاره هند تأثیر گذاشته است.قدرت اداری، سیستم پیشرفته جمع‌آوری درآمد و ارتقای تجارت و بازرگانی به ثبات اقتصادی امپراتوری کمک کرد و آن را به یکی از ثروتمندترین امپراتوری‌های زمان خود تبدیل کرد.میراث امپراتوری مغول همچنان مورخان و علاقه مندان را مجذوب خود می کند، زیرا نشان دهنده عصر طلایی شکوفایی فرهنگی و عظمت معماری است که تأثیر آن در میراث شبه قاره هند و فراتر از آن طنین انداز است.
بابر
بابر هند. ©Anonymous
1526 Apr 20 - 1530 Dec 26

بابر

Fergana Valley
بابر، با نام ظهیرالدین محمد در 14 فوریه 1483 در اندیجان، دره فرغانه (ازبکستان کنونی)، بنیانگذار امپراتوری مغول درشبه قاره هند بود.او که از نوادگان تیمور و چنگیزخان به ترتیب از طریق پدر و مادرش بود، در ۱۲ سالگی بر تخت فرغانه نشست و با مخالفت فوری روبرو شد.بابر پس از نوسانات ثروت در آسیای مرکزی، از جمله از دست دادن و بازپس گیری سمرقند و در نهایت از دست دادن سرزمین های اجدادی خود به محمد شیبانی خان، جاه طلبی های خود را به سمت هند معطوف کرد.او با حمایت امپراتوری صفوی و عثمانی ، سلطان ابراهیم لودی را در اولین نبرد پانیپات در سال 1526 شکست داد و پایه و اساس امپراتوری مغول را گذاشت.سال‌های اولیه بابر با مبارزات برای قدرت در میان خویشاوندان و اشراف منطقه‌ای‌اش مشخص شد، که منجر به فتح نهایی کابل در سال 1504 شد. حکومت او در کابل با شورش‌ها و تهدید ازبک‌ها به چالش کشیده شد، اما بابر موفق شد تسلط خود را در قدرت حفظ کند. شهری در حالی که چشم به گسترش به هند است.او از زوال سلطنت دهلی و بی نظمی در میان پادشاهی های راجپوت سرمایه گذاری کرد، به ویژه شکست Rana Sanga در نبرد Khanwa، که برای تسلط مغول در شمال هند تعیین کننده تر از Panipat بود.بابر در طول زندگی خود از یک مسلمان سرسخت به یک حاکم بردبارتر تبدیل شد و اجازه همزیستی مذهبی در امپراتوری خود و ترویج هنر و علوم در دربار خود را داد.خاطرات او، بابورنما، که به ترکی چغاتایی نوشته شده است، شرح مفصلی از زندگی او و چشم انداز فرهنگی و نظامی آن زمان ارائه می دهد.بابر چندین بار ازدواج کرد و صاحب پسران برجسته ای مانند همایون شد که جانشین او شد.پس از مرگ او در سال 1530 در آگرا، بقایای بابر در ابتدا در آنجا دفن شد، اما بعداً مطابق میل او به کابل منتقل شد.امروز، او به عنوان یک قهرمان ملی در ازبکستان و قرقیزستان با اشعار او و بابرنما به عنوان کمک های فرهنگی قابل توجهی تجلیل می شود.
اولین نبرد پانیپات
تصاویری از نسخه خطی بابرنما (خاطرات بابر) ©Ẓahīr ud-Dīn Muḥammad Bābur
1526 Apr 21

اولین نبرد پانیپات

Panipat, Haryana, India
اولین نبرد پانیپات در 21 آوریل 1526 آغاز امپراتوری مغول درهند بود و به سلطنت دهلی پایان داد.این شهر به دلیل استفاده اولیه از سلاح گرم باروتی و توپخانه میدانی که توسط نیروهای مهاجم مغول به رهبری بابر معرفی شد، قابل توجه بود.این نبرد با استفاده از تاکتیک های نظامی نوآورانه، از جمله سلاح گرم و سواره نظام، سلطان ابراهیم لودی از سلطان نشین دهلی را شکست داد و بدین ترتیب حکومت مغول آغاز شد که تا سال 1857 ادامه داشت.علاقه بابر به هند در ابتدا گسترش حکومت خود به پنجاب و ارج نهادن به میراث جدش تیمور بود.چشم انداز سیاسی شمال هند با تضعیف سلسله لودی به رهبری ابراهیم لودی مساعد بود.بابر توسط دولت خان لودی، والی پنجاب، و علاء الدین، عموی ابراهیم، ​​دعوت شد تا ابراهیم را به چالش بکشد.یک رویکرد دیپلماتیک ناموفق برای ادعای تاج و تخت منجر به اقدام نظامی بابر شد.بابر پس از رسیدن به لاهور در سال 1524 و یافتن دولت خان لودی که توسط نیروهای ابراهیم اخراج شده بود، ارتش لودی را شکست داد، لاهور را سوزاند و به دیپالپور رفت و علم خان را به عنوان فرماندار تعیین کرد.پس از سرنگونی علم خان، او و بابر با دولت خان لودی متحد شدند و دهلی را محاصره کردند.بابر با درک چالش ها، خود را برای رویارویی قاطع آماده کرد.در پانیپات، بابر به طور استراتژیک از "دستگاه عثمانی " برای دفاع استفاده کرد و به طور موثر از توپخانه میدانی استفاده کرد.نوآوری های تاکتیکی او، از جمله استراتژی تولگوما برای تقسیم نیروهایش و استفاده از ارابه (گاری) برای توپخانه، کلید پیروزی او بود.شکست و مرگ ابراهیم لودی، همراه با 20000 سربازش، پیروزی قابل توجهی را برای بابر رقم زد و پایه و اساس استقرار امپراتوری مغول را در هند بنا نهاد، حکومتی که بیش از سه قرن دوام خواهد آورد.
نبرد خانوا
شرح ارتش بابر در نبرد با ارتش رانا سنگا در کانواها (کانوسا) که در آن از بمباران و تفنگ های میدانی استفاده می شد. ©Mirza 'Abd al-Rahim & Khan-i khanan
1527 Mar 1

نبرد خانوا

Khanwa, Rajashtan, India
نبرد خانوا که در 16 مارس 1527 بین نیروهای تیموری بابر و کنفدراسیون راجپوت به رهبری رانا سانگا درگرفت، رویدادی محوری درتاریخ قرون وسطی هند بود.این نبرد که برای استفاده گسترده از باروت در شمال هند مهم بود، با پیروزی قاطع بابر به پایان رسید و کنترل امپراتوری مغول بر شمال هند را بیشتر تقویت کرد.برخلاف نبرد قبلی پانیپات در برابر سلطنت تضعیف شده دهلی، خانوا بابر را در مقابل پادشاهی مهیب Mewar قرار داد و یکی از حیاتی‌ترین رویارویی‌ها در فتح مغول را رقم زد.تمرکز اولیه بابر بر پنجاب به سمت یک جاه طلبی گسترده تر برای تسلط در هند تغییر کرد که به دلیل اختلافات داخلی در خاندان لودی و دعوت از مخالفان لودی تشویق شد.با وجود شکست‌های اولیه و مقاومت نیروهای محلی، پیروزی‌های بابر، به ویژه در پانی‌پات، جای پای او را در هند تثبیت کرد.گزارش‌های متناقضی در مورد اتحادها وجود دارد، با خاطرات بابر که پیشنهادی، اما غیر مادی اتحاد با رانا سانگا علیه سلسله لودی را پیشنهاد می‌کند، ادعایی که توسط راجپوت و دیگر منابع تاریخی مورد اعتراض قرار می‌گیرد و تلاش‌های پیشگیرانه بابر برای تضمین اتحادها و مشروعیت بخشیدن به تهاجماتش را برجسته می‌کند.قبل از خانوا، بابر هم از سوی رعنا سانگا و هم از سوی حاکمان افغان شرق هند با تهدید مواجه بود.درگیری های اولیه، از جمله مقاومت موفقیت آمیز رانا سانگا در بایانا، چالش بزرگ راجپوت ها را برجسته کرد.تمرکز استراتژیک بابر به سمت دفاع در برابر نیروهای پیشروی سانگا و تصرف مناطق کلیدی برای ایمن سازی حومه آگرا تغییر یافت.قدرت نظامی راجپوت ها و اتحاد استراتژیک علیه بابر، با ترکیب نیروهای مختلف راجپوت و افغان، با هدف بیرون راندن بابر و بازگرداندن امپراتوری لودی.تاکتیک‌های نبرد، آمادگی دفاعی بابر، استفاده از تفنگ‌ها و توپخانه در برابر حمله سنتی راجپوت را به نمایش گذاشت.با وجود موفقیت اولیه راجپوت ها در برهم زدن مواضع مغول ها، خیانت های داخلی و ناتوانی نهایی رانا سانگا جریان نبرد را به نفع بابر تغییر داد.ساخت برج جمجمه پس از پیروزی به منظور ترساندن مخالفان بود، روشی که از تیمور به ارث رسیده است.عقب نشینی و مرگ بعدی رعنا سنگا، تحت شرایط مرموز، مانع از هرگونه چالش مستقیم بیشتر برای حکومت بابر شد.بنابراین، نبرد خانوا نه تنها برتری مغول را در شمال هند تأیید کرد، بلکه تغییر قابل توجهی را در جنگ هند نشان داد و بر اثربخشی سلاح های باروتی تأکید کرد و زمینه را برای گسترش و تحکیم امپراتوری مغول فراهم کرد.
همایون
همایون، جزییات مینیاتوری بابرنما ©Anonymous
1530 Dec 26 - 1540 Dec 29

همایون

India
ناصرالدین محمد، معروف به همایون (1508-1556)، دومین امپراتور مغول بود که بر سرزمین هایی که اکنون شامل شرق افغانستان، بنگلادش ، شمالهند و پاکستان می شود، حکومت می کرد.سلطنت او با بی ثباتی اولیه مشخص شد اما با کمک های قابل توجهی به گسترش فرهنگی و سرزمینی امپراتوری مغول به پایان رسید.همایون در سال 1530 در سن 22 سالگی جانشین پدرش بابر شد و به دلیل بی تجربگی و تقسیم مناطق بین او و برادر ناتنی اش کامران میرزا با چالش های فوری روبرو شد.این تقسیم‌بندی، که از سنت آسیای مرکزی متفاوت از رویه هندی نخست‌زایی سرچشمه می‌گیرد، باعث ایجاد اختلاف و رقابت در میان خواهر و برادرها شد.همایون در اوایل سلطنت خود، امپراتوری خود را به شیر شاه سوری از دست داد، اما پس از گذراندن 15 سال در تبعید، آن را در سال 1555 با کمک صفویان به دست آورد.این تبعید، به ویژه در ایران ، تأثیر عمیقی بر او و دربار مغول گذاشت و فرهنگ، هنر و معماری ایرانی را به شبه قاره معرفی کرد.ویژگی سلطنت همایون چالش‌های نظامی از جمله درگیری با سلطان بهادر گجرات و شیر شاه سوری بود.علیرغم شکست‌های اولیه، از جمله از دست دادن سرزمین‌هایش به شیرشاه و عقب‌نشینی موقت به ایران، اصرار همایون و حمایت شاه صفوی ایران در نهایت او را قادر ساخت تا تاج و تخت خود را پس بگیرد.بازگشت او با معرفی اشراف ایرانی به دربارش مشخص شد که تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ و اداره مغول گذاشتند.سالهای بعدی حکومت همایون شاهد تحکیم سرزمین های مغول و احیای ثروت امپراتوری بود.لشکرکشی های او نفوذ مغول را گسترش داد و اصلاحات اداری او زمینه شکوفایی سلطنت پسرش اکبر را فراهم کرد.بنابراین میراث همایون داستانی از انعطاف پذیری و سنتز فرهنگی است که تجسم ادغام سنت های آسیای مرکزی و آسیای جنوبی است که مشخصه عصر طلایی امپراتوری مغول است.در 24 ژانویه 1556، همایون با آغوش پر از کتاب، از پلکان کتابخانه خود شیر مندال پایین می آمد که مؤذن اذان را اعلام کرد.عادتش این بود که هر جا و هر زمان که این احضار را می شنید، به احترام مقدس زانو خم می کرد.او که سعی داشت زانو بزند، پایش را در ردای خود گرفت، از چند پله پایین رفت و شقیقه‌اش را به لبه سنگی ناهموار برخورد کرد.او سه روز بعد درگذشت.پس از آنکه امپراتور جوان مغول، اکبر، همو را در نبرد دوم پانیپات شکست داد و کشت.جسد همایون در مقبره همایون در دهلی، اولین مقبره باغ بسیار باشکوه در معماری مغول، به خاک سپرده شد، که نمونه ای را ایجاد کرد که بعداً توسط تاج محل و بسیاری از بناهای تاریخی هندی دیگر به وجود آمد.
1556 - 1707
عصر طلاییornament
اکبر
اکبر با شیر و گوساله. ©Govardhan
1556 Feb 11 - 1605 Oct 27

اکبر

India
در سال 1556، اکبر با همو، یک ژنرال هندو و امپراتور خودخوانده روبرو شد که مغول ها را از دشت های هند و گنگ بیرون رانده بود.با اصرار بایرام خان، اکبر پس از شکست همو در نبرد دوم پانیپات، دهلی را پس گرفت.این پیروزی با فتح آگرا، پنجاب، لاهور، مولتان و اجمر به دنبال داشت و تسلط مغولان را در منطقه برقرار کرد.دوران سلطنت اکبر تغییر قابل توجهی را به سوی فرهنگ و شمول مذهبی نشان داد و بحث‌ها را میان گروه‌های مذهبی مختلف در امپراتوری او ترویج کرد.مدیریت نوآورانه او شامل سیستم منصابداری، سازماندهی ارتش و اشراف و انجام اصلاحات مالیاتی برای حکومتداری کارآمد بود.تلاش‌های دیپلماتیک اکبر به تقویت روابط با پرتغالی‌ها ، عثمانی‌ها ، صفویان و سایر پادشاهی‌های معاصر گسترش یافت و بر تجارت و احترام متقابل تأکید داشت.سیاست دینی اکبر، که با علاقه او به تصوف و تأسیس دین الهی برجسته شد، تلاش او را در جهت یک نظام اعتقادی ترکیبی به نمایش گذاشت، اگرچه به طور گسترده پذیرفته نشد.او بردباری بی‌سابقه‌ای نسبت به غیر مسلمانان نشان داد، مالیات جزیه را برای هندوها لغو کرد، جشن‌های هندو را جشن گرفت و با علمای جین ارتباط برقرار کرد، که نشان‌دهنده رویکرد لیبرال او نسبت به ادیان مختلف بود.میراث معماری اکبر، از جمله ساخت فاتح پور سیکری، و حمایت او از هنر و ادبیات، بر رنسانس فرهنگی در دوران حکومت او تأکید کرد و او را به شخصیتی محوری در تاریخ هند تبدیل کرد.سیاست‌های او زمینه‌ای را برای موزاییک فرهنگی و مذهبی غنی که مشخصه امپراتوری مغول بود، با میراث او به عنوان نمادی از حکومت روشن‌فکر و فراگیر ایجاد کرد.
دومین نبرد پانیپات
دومین نبرد پانیپات ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1556 Nov 5

دومین نبرد پانیپات

Panipat, Haryana, India
اکبر و سرپرستش بایرام خان که پس از اطلاع از از دست دادن آگرا و دهلی برای بازپس گیری مناطق از دست رفته به پانیپات لشکر کشی کردند.این یک نبرد ناامیدانه بود، اما به نظر می رسید که مزیت به نفع همو متمایل شده است.هر دو بال ارتش مغول به عقب رانده شده بودند و همو گروه فیل های جنگی و سواره نظام خود را به جلو برد تا مرکز آنها را درهم بشکند.در این نقطه بود که همو، احتمالاً در آستانه پیروزی، بر اثر اصابت تیر مغول به چشمش مجروح شد و بیهوش شد.دیدن او در حال پایین آمدن باعث وحشت در ارتش او شد که آرایش را شکست و فرار کرد.نبرد شکست خورد.5000 کشته در میدان نبرد خوابیده بودند و بسیاری دیگر هنگام فرار کشته شدند.غنایم حاصل از نبرد در پانیپات شامل 120 فیل جنگی همو بود که تجاوزات مخرب آنها چنان مغول ها را تحت تأثیر قرار داد که به زودی حیوانات به بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی های نظامی آنها تبدیل شدند.
گسترش مغول به هند مرکزی
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1559 Jan 1

گسترش مغول به هند مرکزی

Mandu, Madhya Pradesh, India
در سال 1559، مغول ها به سمت جنوب به سمت راجپوتانا و مالوا حرکت کردند.در سال 1560، ارتش مغول به فرماندهی برادر رضاعی او، ادهم خان، و یک فرمانده مغول، پیر محمد خان، فتح مالوا را توسط مغول ها آغاز کردند.
فتح راجپوتانا
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1561 Jan 1

فتح راجپوتانا

Fatehpur Sikri, Uttar Pradesh,
پس از تسلط بر شمالهند ، اکبر بر راجپوتانا متمرکز شد و هدفش را تحت سلطه درآوردن این منطقه استراتژیک و از لحاظ تاریخی مقاوم بود.میوات، اجمر و ناگور قبلاً تحت کنترل مغول قرار گرفته بودند.این کارزار، ترکیبی از جنگ و دیپلماسی از سال 1561، باعث شد که اکثر ایالت های راجپوت حاکمیت مغول را به رسمیت بشناسند.با این حال، Mewar و Marwar، به ترتیب تحت رهبری Udai Singh II و Chandrasen Rathore، در برابر پیشرفت‌های اکبر مقاومت کردند.اودای سینگ، از نوادگان رانا سانگا که مخالف بابر بود، جایگاه قابل توجهی در میان راجپوت ها داشت.لشکرکشی اکبر علیه Mewar، با هدف قرار دادن قلعه محوری Chittor در سال 1567، هم یک تلاش استراتژیک و هم نمادین بود که نشان دهنده یک چالش مستقیم برای حاکمیت راجپوت بود.سقوط چیترگره در فوریه 1568، پس از ماه‌ها محاصره، توسط اکبر به عنوان پیروزی اسلام، با ویرانی گسترده و اعدام‌های دسته جمعی برای تحکیم اقتدار مغول اعلام شد.به دنبال چیتورگره، اکبر رانتامبور را هدف قرار داد و آن را به سرعت تصرف کرد و حضور مغول ها را در راجپوتانا بیشتر تثبیت کرد.علیرغم این پیروزی ها، مخالفت میوار در زمان مهارانا پراتاپ، که به مقاومت در برابر سلطه مغول ها ادامه داد، ادامه یافت.فتوحات اکبر در راجپوتانا با تأسیس فاتح پور سیکری، نماد پیروزی مغول و گسترش امپراتوری اکبر در قلب راجپوتانا، گرامی داشته شد.
فتح گجرات توسط اکبر
ورود پیروزمندانه اکبر به سوره در سال 1572 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1572 Jan 1

فتح گجرات توسط اکبر

Gujarat, India
دو سلطان آخر گجرات، احمدشاه سوم و محمود شاه سوم، در دوران جوانی خود به سلطنت رسیدند که منجر به حکومت سلطنت توسط اشراف شد.اشراف که آرزوی برتری داشتند، سرزمین ها را بین خود تقسیم کردند اما به زودی برای تسلط درگیر درگیری شدند.یکی از اشراف که به دنبال تحکیم قدرت خود بود، امپراتور مغول اکبر را دعوت کرد تا در سال 1572 مداخله کند، که در نتیجه مغول ها گجرات را در سال 1573 فتح کردند و آن را به استان مغول تبدیل کردند.درگیری داخلی در میان اشراف گجرات و اتحادهای گاه و بیگاه آنها با نیروهای خارجی، سلطنت را تضعیف کرد.دعوت از اکبر بهانه ای برای مداخله او فراهم کرد.راهپیمایی اکبر از فاتح پور سیکری به احمدآباد آغاز مبارزات انتخاباتی بود که منجر به تسلیم سریع و تسلیم مجدد اشراف محلی به قدرت مغول شد.نیروهای اکبر، پس از تأمین امنیت احمدآباد، به تعقیب اشراف باقی مانده گجرات و سلطان مظفر شاه سوم پرداختند که در نبردهای مهمی در مکان هایی مانند سارنال به اوج رسید.تصرف شهرها و قلعه های کلیدی، از جمله سورات، کنترل مغول را بیشتر تثبیت کرد.قابل توجه است که پیروزی اکبر منجر به ساخت بولند دروازه در فاتح پور سیکری، به یادبود فتح شد.فرار مظفر شاه سوم و پناهندگی متعاقب آن با جام ساتاجی از نواناگر جرقه نبرد بوچار موری در سال 1591 را برانگیخت. علیرغم مقاومت اولیه، پیروزی مغول تعیین کننده بود و نشان دهنده الحاق کامل گجرات به امپراتوری مغول بود و در نتیجه زیرکی استراتژیک اکبر و موگ را به نمایش گذاشت. قدرت نظامی امپراتوری
فتح بنگال توسط مغول
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1575 Mar 3

فتح بنگال توسط مغول

Midnapore, West Bengal, India
اکبر اکنون بیشتر باقیمانده های افغان را در هند شکست داده بود.تنها مرکز قدرت افغانستان اکنون در بنگال بود، جایی که سلیمان خان کرانی، یکی از سرداران افغان که خانواده‌اش در زمان شیرشاه سوری خدمت می‌کردند، در قدرت سلطنت می‌کرد.اولین گام مهم به سوی فتح در سال 1574 برداشته شد، زمانی که اکبر ارتش خود را برای تسلیم کردن سران افغان حاکم بر بنگال اعزام کرد.نبرد سرنوشت ساز در توکاروی در سال 1575 اتفاق افتاد، جایی که نیروهای مغول پیروز شدند و پایه و اساس حکومت مغول را در منطقه گذاشتند.لشکرکشی‌های بعدی، کنترل مغول را بیشتر تقویت کرد، که در نبرد راجمهال در سال 1576 به اوج خود رسید، که قاطعانه نیروهای سلطان نشین بنگال را شکست داد.پس از فتح نظامی، اکبر اصلاحات اداری را برای ادغام بنگال در چارچوب اداری مغول انجام داد.سیستم‌های درآمد زمین سازماندهی مجدد شدند و ساختارهای حکومت محلی با شیوه‌های مغول هماهنگ شد و کنترل و استخراج کارآمد منابع را تضمین کرد.این فتح همچنین تبادلات فرهنگی و اقتصادی را تسهیل کرد، ملیله فرهنگی امپراتوری مغول را غنی کرد و اقتصاد آن را تقویت کرد.فتح بنگال توسط مغول ها به طور قابل توجهی بر تاریخ منطقه تأثیر گذاشت و دوره ای از ثبات، شکوفایی و توسعه معماری تحت حمایت مغول را آغاز کرد.این میراث ماندگاری را ایجاد کرد که بسیار فراتر از دوره سلطنت اکبر بر چشم انداز اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی منطقه تأثیر گذاشت.
جهانگیر
جهانگیر ابوالحسن ج 1617 ©Abu al-Hasan
1605 Nov 3 - 1627 Oct

جهانگیر

India
جهانگیر، چهارمین امپراتور مغول، از سال 1605 تا 1627 حکومت کرد و به دلیل مشارکت در هنر، فرهنگ و اصلاحات اداری شهرت داشت.او که در سال 1569 از امپراطور اکبر و شهبانو مریم الزمانی به دنیا آمد، با نام نورالدین محمد جهانگیر بر تخت سلطنت نشست.دوران سلطنت او با چالش‌های داخلی، از جمله شورش‌های پسرانش خسرو میرزا و خرم (شاه جهان بعدی) و تحولات چشمگیر در روابط خارجی و حمایت فرهنگی همراه بود.شورش شاهزاده خسرو در سال 1606 آزمون اولیه رهبری جهانگیر بود.شکست خسرو و مجازات بعدی، از جمله کور کردن جزئی، پیچیدگی سیاست جانشینی مغول را برجسته کرد.ازدواج جهانگیر با مهرون نساء، که بعدها به عنوان ملکه نور جهان شناخته شد، در سال 1611 تأثیر قابل توجهی بر سلطنت او گذاشت.نفوذ سیاسی بی‌نظیر نورجهان منجر به ارتقای بستگان او به مناصب عالی و ایجاد نارضایتی در دربار شد.رابطه جهانگیر با شرکت بریتانیایی هند شرقی با ورود سر توماس رو آغاز شد که حقوق تجارت برای انگلیسی ها را تضمین کرد و آغاز حضور چشمگیر خارجی در هند بود.این رابطه بر گشودگی امپراتوری مغول به تجارت و دیپلماسی بین المللی تأکید داشت.فتح قلعه کانگرا در سال 1615 نفوذ مغول را در هیمالیا گسترش داد و نشان دهنده قدرت نظامی جهانگیر و جاه طلبی او برای تثبیت کنترل بر مناطق استراتژیک بود.شورش به رهبری شاهزاده خرم در سال 1622 بر سر مسائل مربوط به جانشینی، حکومت جهانگیر را بیشتر آزمایش کرد و در نهایت به صعود خرم به عنوان شاه جهان انجامید.از دست دادن قندهار به صفویان در سال 1622 یک عقب گرد بزرگ بود که نشان دهنده چالش هایی بود که جهانگیر در تامین امنیت مرزهای غربی امپراتوری با آن روبرو بود.با وجود این، معرفی «سلسله عدالت» توسط جهانگیر نمادی از تعهد او به انصاف و در دسترس بودن در حکومت بود و به رعایا اجازه داد مستقیماً از امپراتور درخواست جبران کنند.دوران سلطنت جهانگیر به دلیل دستاوردهای فرهنگی از جمله شکوفایی هنر و معماری مغول که از حمایت و علاقه او به هنرها بهره می برد، قابل توجه است.خاطرات او، جهانگیر نما، بینشی از فرهنگ، سیاست و بازتاب های شخصی جهانگیر در آن دوره ارائه می دهد.
هنر مغول به اوج می رسد
ابوالحسن و منوهر، با جهانگیر در دربار، از جهانگیر نما، ق.1620. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1620 Jan 1

هنر مغول به اوج می رسد

India
هنر مغول در حکومت جهانگیر به اوج خود می رسد.جهانگیر شیفته هنر و معماری بود.جهانگیر در زندگی نامه خود، جهانگیر نما، وقایعی را که در دوران سلطنت او رخ داده است، توصیفات گیاهی و جانوری که با آنها مواجه شده است، و سایر جنبه های زندگی روزمره را ثبت کرده است و به نقاشان درباری مانند استاد منصور دستور داده است تا قطعات مفصلی را به تصویر بکشد که با نثر زنده او همراه باشد. .میلو کلیولند بیچ در پیشگفتار ترجمه جهانگیرنما توسط دبلیو ام تاکستون توضیح می‌دهد که جهانگیر در دوران کنترل سیاسی بسیار پایدار حکومت می‌کرد و این فرصت را داشت که به هنرمندان دستور دهد تا آثار هنری خلق کنند تا خاطراتش را همراهی کنند که «در پاسخ به جریان امپراتور بود. شور و شوق”
شاه جهان
شاه جهان سوار بر اسب (در دوران جوانی). ©Payag
1628 Jan 19 - 1658 Jul 31

شاه جهان

India
شاه جهان اول، پنجمین امپراتور مغول، از سال 1628 تا 1658 سلطنت کرد و اوج دستاوردهای معماری و شکوه فرهنگی مغول را رقم زد.او که به نام میرزا شهاب الدین محمد خرم از امپراتور جهانگیر متولد شد، در اوایل زندگی خود در لشکرکشی علیه راجپوت ها و اشراف دکن شرکت داشت.شاه جهان پس از مرگ پدرش به سلطنت رسید و رقبای خود از جمله برادرش شهریار میرزا را برای تحکیم قدرت حذف کرد.دوران سلطنت او شاهد ساخت بناهای نمادینی مانند تاج محل، قلعه سرخ و مسجد شاه جهان بود که مظهر اوج معماری مغول بود.سیاست خارجی شاه جهان شامل لشکرکشی های تهاجمی به دکن، رویارویی با پرتغالی ها و جنگ با صفویان بود.او درگیری‌های داخلی، از جمله شورش قابل توجه سیک‌ها و قحطی دکن در سال‌های 1630-32 را مدیریت کرد و زیرکی اداری خود را به نمایش گذاشت.بحران جانشینی در سال 1657، به دلیل بیماری او، منجر به جنگ داخلی در میان پسرانش شد که با به قدرت رسیدن اورنگ زیب به اوج خود رسید.شاه جهان توسط اورنگ زیب در قلعه آگرا زندانی شد و آخرین سالهای زندگی خود را تا زمان مرگش در سال 1666 در آنجا گذراند.سلطنت او از سیاست های لیبرال پدربزرگش اکبر، با بازگشت به اسلام ارتدکس که بر حکومت مغول تأثیر گذاشت، دور شد.رنسانس تیموری در زمان شاه جهان بر میراث او از طریق لشکرکشی های ناموفق در آسیای مرکزی تأکید کرد.با وجود این تلاش‌های نظامی، دوران شاه جهان به خاطر میراث معماری و شکوفایی هنر، صنایع دستی و فرهنگ جشن گرفته می‌شود و هند مغول را به مرکز غنی هنر و معماری جهانی تبدیل می‌کند.سیاست‌های او ثبات اقتصادی را تقویت کرد، اگرچه سلطنت او همچنین شاهد گسترش امپراتوری و افزایش تقاضاها از رعایای آن بود.سهم امپراتوری مغول در تولید ناخالص داخلی افزایش یافت که نشان دهنده رشد اقتصادی تحت حکومت او بود.با این وجود، سلطنت او به دلیل عدم تحمل مذهبی، از جمله تخریب معابد هندو، با انتقاداتی مواجه شد.
قحطی دکن 1630-1632
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1630 Jan 1

قحطی دکن 1630-1632

Deccan Plateau, Andhra Pradesh
قحطی دکن در سال‌های 1630-1632 در زمان سلطنت امپراتور مغول شاه جهان رخ داد و با شکست شدید محصول که منجر به گرسنگی، بیماری و آوارگی گسترده در سراسر منطقه شد، مشخص شد.این رویداد فاجعه بار منجر به مرگ تقریباً 7.4 میلیون نفر شد که حدود سه میلیون کشته در گجرات طی ده ماه منتهی به اکتبر 1631 و میلیون‌ها نفر دیگر در اطراف احمدناگر کشته شدند.قحطی با لشکرکشی‌های نظامی در مالوا و دکن تشدید شد، زیرا درگیری با نیروهای محلی جامعه را مختل کرد و دسترسی به غذا را با مشکل مواجه کرد.
شاه جهان تاج محل را می سازد
بیان عشق ساخته شده از سنگ مرمر. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1630 Jan 1

شاه جهان تاج محل را می سازد

تاج محل «تاج قصر» یک مقبره مرمری سفید عاج در ساحل جنوبی رودخانه یامونا در شهر آگرا هند است.این بنا در سال 1630 توسط امپراتور مغول شاه جهان (از 1628 تا 1658 سلطنت کرد) برای نگهداری مقبره همسر مورد علاقه خود، ممتاز محل، سفارش داده شد.مقبره خود شاه جهان نیز در آن قرار دارد.
اورنگ زیب
اورنگ زیب روی تختی طلایی نشسته و یک شاهین در دوربار در دست دارد.در برابر او پسرش اعظم شاه ایستاده است. ©Bichitr
1658 Jul 31 - 1707 Mar 3

اورنگ زیب

India
اورنگ زیب که در سال 1618 به نام محی الدین محمد متولد شد، ششمین امپراتور مغول بود که از سال 1658 تا زمان مرگش در سال 1707 سلطنت کرد. حکومت او امپراتوری مغول را به طور قابل توجهی گسترش داد و آن را به بزرگترین امپراتوری درتاریخ هند تبدیل کرد و قلمرو تقریباً کل شبه قاره را در بر گرفت.اورنگ زیب به دلیل قدرت نظامی اش شناخته می شد، زیرا قبل از به تخت نشستن، مناصب مختلف اداری و نظامی داشت.سلطنت او باعث شد که امپراتوری مغول به عنوان بزرگترین اقتصاد و قدرت تولیدی جهان از چین چینگ پیشی بگیرد.به قدرت رسیدن اورنگ زیب در پی نبردی مناقشه برانگیز برای جانشینی بر علیه برادرش دارا شیکوه بود که پدرشان شاه جهان از او حمایت می کرد.اورنگ زیب پس از تثبیت تاج و تخت، شاه جهان را به زندان انداخت و رقبای او از جمله دارا شیکوه را اعدام کرد.او مسلمانی متدین بود که به دلیل حمایتش از معماری و دانش اسلامی و اجرای فتوای علمگیری به عنوان قانون قانونی امپراتوری که فعالیت های ممنوعه در اسلام را ممنوع می کرد، شهرت داشت.لشکرکشی های اورنگ زیب گسترده و جاه طلبانه بود و هدف آن تحکیم قدرت مغول در سراسر شبه قاره هند بود.یکی از برجسته ترین دستاوردهای نظامی او فتح سلطان نشینان دکن بود.از سال 1685، اورنگ زیب توجه خود را به سمت منطقه غنی و استراتژیک دکن معطوف کرد.پس از یک سری محاصره ها و نبردهای طولانی، او موفق شد بیجاپور را در سال 1686 و گلکوندا را در سال 1687 ضمیمه کند و عملاً کل دکن را تحت کنترل مغول ها درآورد.این فتوحات امپراتوری مغول را تا حد وسیعی گسترش داد و عزم نظامی اورنگ زیب را به نمایش گذاشت.با این حال، سیاست های اورنگ زیب در قبال اتباع هندو منبع مناقشه بوده است.در سال 1679، او مالیات جزیه را بر غیر مسلمانان بازگرداند، سیاستی که توسط پدربزرگش اکبر لغو شده بود.این اقدام، همراه با تلاش او برای اجرای قوانین اسلامی و تخریب چندین معابد هندو، به عنوان شاهدی بر عدم تحمل مذهبی اورنگ زیب ذکر شده است.منتقدان استدلال می‌کنند که این سیاست‌ها رعایای هندو را از خود بیگانه کرد و به افول نهایی امپراتوری مغول کمک کرد.با این حال، حامیان خاطرنشان می کنند که اورنگ زیب به طرق مختلف از فرهنگ هندو نیز حمایت می کرد و بیش از هر یک از اسلاف خود هندوها را در مدیریت خود به کار می گرفت.سلطنت اورنگ زیب همچنین با شورش ها و درگیری های متعددی مشخص شد که منعکس کننده چالش های حکومت بر یک امپراتوری وسیع و متنوع بود.شورش ماراتا، به رهبری شیواجی و جانشینان او، به ویژه برای اورنگ زیب دردسرساز بود.علیرغم استقرار بخش بزرگی از ارتش مغول و وقف بیش از دو دهه به این لشکرکشی، اورنگ زیب نتوانست ماراتاها را کاملاً تحت سلطه خود درآورد.تاکتیک‌های چریکی و دانش عمیق آن‌ها از زمین محلی به آنها این امکان را داد که به مقاومت در برابر قدرت مغول ادامه دهند و در نهایت منجر به تأسیس یک کنفدراسیون قدرتمند ماراتا شد.اورنگ زیب در سال های آخر سلطنت خود با مخالفت گروه های مختلف دیگر نیز مواجه شد، از جمله سیک ها به رهبری گورو تگ بهادر و گورو گوبیند سینگ، پشتون ها و جات ها.این درگیری ها خزانه مغول را خالی کرد و قدرت نظامی امپراتوری را تضعیف کرد.تلاش اورنگ زیب برای تحمیل ارتدکس اسلامی و گسترش امپراتوری خود از طریق فتوحات نظامی در نهایت به ناآرامی های گسترده انجامید و به آسیب پذیری امپراتوری پس از مرگ او کمک کرد.مرگ اورنگ زیب در سال 1707 پایان دوره ای برای امپراتوری مغول بود.مشخصه سلطنت طولانی او فتوحات نظامی قابل توجه، تلاش برای اجرای قوانین اسلامی، و اختلاف نظر در مورد رفتار او با افراد غیر مسلمان بود.جنگ جانشینی که به دنبال مرگ او انجام شد، دولت مغول را بیشتر تضعیف کرد و منجر به افول تدریجی آن در برابر قدرت‌های نوظهور مانند ماراتاها، شرکت بریتانیایی هند شرقی و کشورهای مختلف منطقه شد.اورنگ زیب علیرغم ارزیابی های متفاوتی که در مورد سلطنت او وجود داشت، به عنوان یک شخصیت محوری در تاریخ شبه قاره هند باقی می ماند که نمادی از اوج و آغاز افول قدرت امپراتوری مغول است.
جنگ انگلیس و مغول
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1686 Jan 1

جنگ انگلیس و مغول

Mumbai, India
جنگ انگلیس و مغول که به عنوان جنگ کودک نیز شناخته می شود، اولین جنگ انگلیس و هند در شبه قاره هند بود.این درگیری از تلاش‌های شرکت انگلیسی هند شرقی برای به دست آوردن یک فرمان برای امتیازات تجاری منظم در سراسر استان‌های مغول ناشی شد، که منجر به مذاکرات پرتنش و افزایش خراج‌های تجاری تحمیل شده توسط فرماندار بنگال، شیستا خان شد.در پاسخ، سر جوشیا چایلد اقدامات تهاجمی را با هدف تصرف چیتاگونگ و ایجاد منطقه ای مستحکم برای به دست آوردن قدرت تجاری و استقلال از کنترل مغول آغاز کرد.پادشاه جیمز دوم کشتی های جنگی را برای حمایت از جاه طلبی های شرکت فرستاد.با این حال، اکسپدیشن نظامی شکست خورد.پس از درگیری های دریایی مهم، از جمله محاصره بندر بمبئی و بمباران بالاسوره، مذاکرات صلح آغاز شد.تلاش های شرکت برای استدلال علیه مالیات های افزایش یافته و ستایش حکومت اورنگ زیب ناموفق بود و منجر به محاصره بنادر مغول و تصرف کشتی های حامل زائران مسلمان شد.درگیری با تصرف اورنگ زیب کارخانه‌های شرکت و دستگیری اعضای آن بالا گرفت، در حالی که شرکت به تصرف کشتی‌های تجاری مغول ادامه داد.در نهایت، شرکت انگلیسی هند شرقی مجبور به تسلیم شدن به نیروهای برتر امپراتوری مغول شد که منجر به جریمه 150000 روپیه ای و بازگرداندن امتیازات تجاری آنها توسط اورنگ زیب پس از عذرخواهی شد.
1707 - 1857
کاهش تدریجی و سقوطornament
محمد اعظم شاه
اعظم شاه ©Anonymous
1707 Mar 14 - Jun 20

محمد اعظم شاه

India
اعظم شاه برای مدت کوتاهی به عنوان هفتمین امپراتور مغول از 14 مارس تا 20 ژوئن 1707 پس از مرگ پدرش اورنگ زیب خدمت کرد.اعظم که در سال 1681 به عنوان وارث ظاهری منصوب شد، حرفه نظامی برجسته ای داشت و به عنوان نایب السلطنه در استان های مختلف خدمت می کرد.علیرغم تعیین شدن به عنوان جانشین اورنگ زیب، سلطنت او به دلیل درگیری با برادر ناتنی بزرگترش، شاه علم، که بعدها بهادر شاه اول شناخته شد، کوتاه مدت بود.اورنگ زیب در تلاش برای جلوگیری از جنگ جانشینی، پسرانش را جدا کرد و اعظم را به مالوا و برادر ناتنی اش کام بکش را به بیجاپور فرستاد.پس از مرگ اورنگ زیب، اعظم که در بیرون احمدنگار ماندگار شد، برای ادعای تاج و تخت بازگشت و پدرش را در دولت آباد به خاک سپرد.با این حال، ادعای او در نبرد جاجاو مورد اعتراض قرار گرفت، جایی که او و پسرش، شاهزاده بیدار بخت، در 20 ژوئن 1707 توسط شاه علم شکست خوردند و کشته شدند.مرگ اعظم شاه پایان دوره کوتاه سلطنت او بود و گمان می رود که او با شلیک تفنگ ایشا خان مین، زمیندار اهل لاهور کشته شده باشد.او و همسرش در مجموعه درگاه قدیس صوفی شیخ زین الدین در خلدآباد نزدیک اورنگ آباد، نزدیک آرامگاه اورنگ زیب به خاک سپرده شده اند.
Play button
1707 Jun 19 - 1712 Feb 27

بهادر شاه اول

Delhi, India
مرگ اورنگ زیب در سال 1707 به درگیری بین پسرانش منجر شد و معظم، محمد کام بخش و محمد اعظم شاه برای تاج و تخت رقابت کردند.معظم اعظم شاه را در نبرد جاجاو شکست داد و تاج و تخت را به عنوان بهادر شاه اول به دست آورد. او بعداً در سال 1708 کام بخش را در نزدیکی حیدرآباد شکست داد و کشت. محمد کام بخش خود را حاکم در بیجاپور اعلام کرد و قرارهای استراتژیک و فتوحات انجام داد اما با توطئه های داخلی روبرو شد. و چالش های بیرونیاو متهم به برخورد شدید با مخالفان شد و در نهایت توسط بهادر شاه اول شکست خورد و پس از یک شورش نافرجام در زندانی مرد.بهادر شاه اول به دنبال تحکیم کنترل مغول، الحاق مناطق راجپوت مانند کهربا و مواجهه با مقاومت در جودپور و اودایپور بود.سلطنت او شاهد شورش راجپوت بود که از طریق مذاکرات سرکوب شد و آجیت سینگ و جای سینگ را به خدمت مغول بازگرداند.شورش سیک ها تحت رهبری باندا بهادر، با تصرف مناطق و درگیر شدن در نبردها علیه نیروهای مغول، چالش مهمی را به وجود آورد.علیرغم موفقیت های اولیه، بنده بهادر با شکست ها و مقاومت مداوم روبرو شد و در نهایت به تپه ها گریخت.تلاش‌های بهادرشاه اول برای سرکوب قیام‌های مختلف شامل مذاکرات، لشکرکشی‌ها و تلاش‌ها برای تصرف بندر بهادر بود.او با مخالفت ها و مناقشاتی از جمله تنش های مذهبی بر سر خطبه در لاهور مواجه شد که به اختلافات و تعدیل اعمال مذهبی انجامید.بهادر شاه اول در سال 1712 درگذشت و پسرش جهاندار شاه جانشین او شد.دوران سلطنت او با تلاش هایی برای تثبیت امپراتوری از طریق ابزارهای نظامی و دیپلماتیک، مواجهه با چالش هایی از داخل و خارج از قلمرو مغول مشخص شد.
جهاندار شاه
عبد صمد خان بهادر فرمانده ارتش مغول مورد استقبال جهاندارشاه قرار گرفت ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1712 Mar 29 - 1713 Mar 29

جهاندار شاه

India
با رو به زوال سلامتی بهادرشاه اول در سال 1712، جنگ جانشینی در میان پسرانش شکل گرفت که به طور قابل توجهی تحت تأثیر ذوالفقار خان نجیب زاده قدرتمند بود.بر خلاف درگیری‌های پیشین جانشینی مغول، نتیجه این جنگ از نظر استراتژیک توسط اتحادهای ذوالفقارخان شکل گرفت که جهاندارشاه را بر برادرانش ترجیح داد، که منجر به شکست عظیم الشان و متعاقب آن خیانت و حذف متحدان جهاندارشاه شد.سلطنت جهاندارشاه، که از 29 مارس 1712 آغاز شد، با اتکای او به ذوالفقار خان، که قدرت قابل توجهی را به عنوان وزیر امپراتوری به دست گرفت، مشخص شد.این تغییر نشان دهنده انحراف از هنجارهای مغول بود، جایی که قدرت در درون سلسله متمرکز بود.ویژگی حکومت جهاندارشاه تلاش برای تحکیم قدرت، از جمله اعدام اشراف مخالف و تجمل گرایی بحث برانگیز و طرفداری نسبت به همسرش لعل کنور بود که در کنار بی ثباتی سیاسی و افول مالی، به تضعیف امپراتوری کمک کرد.ذوالفقار خان تلاش کرد تا با ایجاد روابط مسالمت آمیز با قدرت های منطقه ای مانند راجپوت ها، سیک ها و ماراتاها، امپراتوری را تثبیت کند.اما سوء مدیریت جهاندارشاه و دسیسه های سیاسی پیرامون او به هرج و مرج و نارضایتی گسترده منجر شد و زمینه سقوط او را فراهم کرد.جهاندارشاه در اوایل 1713 که توسط برادرزاده‌اش فرخسیار و با حمایت برادران بانفوذ سید به چالش کشیده شد، در نزدیکی آگرا با شکست مواجه شد. او که توسط متحدان مورد اعتماد خود دستگیر و مورد خیانت قرار گرفت، در 11 فوریه 1713 اعدام شد و پایانی بی‌رحمانه برای کوتاهی و آشوب او بود. سلطنت کنند.مرگ او بر جناح‌گرایی عمیق و تغییر موازنه قدرت در امپراتوری مغول تأکید کرد، که نشان‌دهنده دوره افول و بی‌ثباتی بود.
فرخسیار
فرخسیار سوار بر اسب با خدمه ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1713 Jan 11 - 1719 Feb

فرخسیار

India
پس از شکست جهاندارشاه، فرخسیار با حمایت برادران سید به قدرت رسید که منجر به مانورهای سیاسی و لشکرکشی های قابل توجهی با هدف تحکیم حکومت او و رسیدگی به شورش ها و چالش های مختلف در سراسر امپراتوری مغول شد.علیرغم اختلافات اولیه بر سر مواضع در دولت، فرخسیار عبدالله خان را به عنوان وزیر و حسینعلی خان را به عنوان میربخشی منصوب کرد و عملاً آنها را حاکمان واقعی امپراتوری کرد.کنترل آنها بر اتحادهای نظامی و استراتژیک سالهای اولیه سلطنت فرخسیار را شکل داد، اما سوء ظن و جنگ قدرت در نهایت منجر به تنش در دربار شد.مبارزات نظامی و تلاش های تحکیممبارزات انتخاباتی علیه اجمر: سلطنت فرخسیار شاهد تلاش هایی برای احیای مجدد اقتدار مغول در راجستان بود که حسین علی خان رهبری مبارزاتی علیه مهاراجه آجیت سینگ اجمر را بر عهده داشت.با وجود مقاومت اولیه، آجیت سینگ در نهایت تسلیم شد و نفوذ مغول ها را در منطقه بازگرداند و با یک اتحاد ازدواج با فرخسیار موافقت کرد.مبارزات علیه جات ها: ظهور حاکمان محلی مانند جات ها، به دنبال لشکرکشی های گسترده اورنگ زیب در دکن، قدرت مغول ها را به چالش کشید.تلاش‌های فراخسیار برای تسلیم کردن چورامان رهبر جات شامل لشکرکشی‌های نظامی به رهبری راجا جای سینگ دوم بود که منجر به محاصره طولانی‌مدت و مذاکراتی شد که در نهایت سلطه مغول‌ها را تقویت کرد.کمپین علیه کنفدراسیون سیک ها: شورش سیک ها تحت رهبری باندا سینگ بهادر یک چالش مهم بود.پاسخ فرخسیار شامل یک لشکرکشی بزرگ بود که منجر به دستگیری و اعدام باندا سینگ بهادر شد، تلاشی وحشیانه برای سرکوب شورش و جلوگیری از مقاومت سیک ها.مبارزات انتخاباتی علیه شورشیان در رود سند: فرخسیار شورش های مختلفی از جمله جنبش به رهبری شاه عنایت در سند را هدف قرار داد که هدف آن برقراری مجدد کنترل بر قیام های دهقانی و توزیع مجدد زمین بود.سلطنت فرخسیار همچنین به دلیل سیاست های اداری و مالی، از جمله تحمیل مجدد جزیه و اعطای امتیازات تجاری به شرکت بریتانیایی هند شرقی، قابل توجه بود.این تصمیمات، پویایی پیچیده حکومت مغول را منعکس می‌کرد، و شیوه‌های سنتی اسلامی را با اتحادهای عمل‌گرایانه با قدرت‌های خارجی برای تثبیت امور مالی امپراتوری متعادل می‌کرد.روابط بین فرخسیار و برادران سید به مرور زمان رو به وخامت گذاشت و منجر به مبارزه نهایی برای قدرت شد.جاه طلبی های برادران سید و تلاش های فرخسیار برای خنثی کردن نفوذ آنها در رویارویی به اوج خود رسید که چشم انداز سیاسی مغول را تغییر داد.عهدنامه برادران با شاهو اول، فرمانروای مراتا، که بدون رضایت فرخسیار منعقد شد، کاهش قدرت مرکزی و افزایش خودمختاری قدرت های منطقه ای را برجسته کرد.برادران سید با کمک آجیت سینگ و ماراتاها، فرخسیار را کور، زندانی و در نهایت در سال 1719 اعدام کردند.
نواب مستقل بنگال
کشتی‌های شرکت هند شرقی هلند در بندر چیتاگونگ، اوایل قرن هجدهم ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1717 Jan 1 - 1884

نواب مستقل بنگال

West Bengal, India
بنگال در اوایل قرن 18 از حکومت مغول جدا شد.کنترل امپراتوری مغول بر بنگال در این دوره به دلیل عوامل مختلف از جمله درگیری های داخلی، ضعف رهبری مرکزی و ظهور فرمانداران منطقه ای قدرتمند به طور قابل توجهی ضعیف شد.در سال 1717، مرشد قلی خان، فرماندار بنگال، استقلال واقعی خود را از امپراتوری مغول اعلام کرد، در حالی که هنوز هم حاکمیت اسمی مغول را تأیید می کرد.او سوبا بنگال را به عنوان یک نهاد خودمختار تأسیس کرد و عملاً از کنترل مستقیم مغول ها جدا شد.این حرکت آغاز استقلال بنگال از امپراتوری مغول بود، اگرچه تا بعداً رسماً به رسمیت شناخته نشد.
رفیع الدین درجات
رفیع الدین درجات ©Anonymous Mughal Artist
1719 Feb 28 - Jun 6

رفیع الدین درجات

India
میرزا رفیع الدراجات، یازدهمین امپراتور مغول و کوچکترین پسر رفیع‌وششان، در سال 1719 به‌عنوان فرمانروای دست نشانده‌ی برادران سید، پس از برکناری، کور کردن، زندانی کردن و اعدام امپراتور فرخسیار با حمایت، بر تخت نشست. از مهاراجه آجیت سینگ و ماراتاها.سلطنت او، کوتاه و پرتلاطم، با اختلافات داخلی همراه بود.در کمتر از سه ماه پس از به قدرت رسیدن، عمویش، نکوسیار، خود را امپراتور در قلعه آگرا اعلام کرد و ادعای واجد شرایط بودن بیشتر کرد.برادران سید در دفاع از انتخاب امپراتور، به سرعت قلعه را بازپس گرفتند و نکوسیار را تصرف کردند.سلطنت رفیع الدین درجات با مرگ او در 6 ژوئن 1719، در شرایطی که حدس می‌رفت که سل یا قتل بود، پس از اندکی بیش از سه ماه حکومت به پایان رسید.رفیع الدوله بلافاصله جانشین او شد و امپراتور شاه جهان دوم شد.
شاه جهان دوم
رفیع الدوله ©Anonymous Mughal Artist
1719 Jun 6 - Sep

شاه جهان دوم

India
شاه جهان دوم برای مدت کوتاهی منصب دوازدهمین امپراتور مغول را در سال 1719 داشت. او توسط برادران سید انتخاب شد و در 6 ژوئن 1719 جانشین امپراتور اسمی رفیع الدین درجات شد. شاه جهان دوم، بسیار شبیه سلف خود، اساساً یک امپراتور اسمی بود. امپراتور دست نشانده تحت تأثیر برادران سید.سلطنت او کوتاه مدت بود زیرا او به سل تسلیم شد و در 17 سپتامبر 1719 درگذشت. شاه جهان دوم پس از مرگ برادر کوچکترش رفیع الدین درجات که او نیز از سل رنج می برد، تاج و تخت را به دست گرفت.به دلیل ناتوانی جسمی و روحی خود در حکومت، او در زمان امپراتوری خود هیچ قدرت واقعی نداشت.
محمد شاه
محمد شاه امپراتور مغول با شاهین خود از باغ امپراتوری در غروب آفتاب بر روی یک پالانک ​​بازدید می کند. ©Chitarman II
1719 Sep 27 - 1748 Apr 26

محمد شاه

India
محمد شاه با عنوان ابوالفتح ناصر الدین روشن اختر محمدشاه در 29 سپتامبر 1719 بر تخت مغول نشست و جانشین شاه جهان دوم شد و تاجگذاری او در قلعه سرخ انجام شد.در اوایل سلطنت او، برادران سید، سید حسنعلی خان برها و سید حسینعلی خان برها، از قدرت قابل توجهی برخوردار بودند و نقشه ای برای نشاندن محمدشاه بر تاج و تخت داشتند.با این حال، نفوذ آنها پس از آگاهی از توطئه های آسف جاه اول و دیگران علیه خود کاهش یافت، که منجر به درگیری شد که با شکست برادران سید و تثبیت قدرت محمدشاه به اوج خود رسید.سلطنت محمد شاه با یک سری چالش های نظامی و سیاسی، از جمله تلاش برای کنترل دکن از طریق اعزام آسف جاه اول، که بعداً به عنوان وزیر بزرگ منصوب و سپس استعفا داد، مشخص شد.تلاش‌های آسف جاه اول در دکن در نهایت منجر به تأسیس ایالت حیدرآباد در سال 1725 شد، که نشان‌دهنده تغییر قابل توجهی در قدرت از قدرت مرکزی مغول بود.جنگ‌های مغول- ماراتا به طور قابل توجهی امپراتوری مغول را تضعیف کرد و ماراتاها تحت رهبری رهبرانی مانند باجیرائو اول از آسیب‌پذیری‌های امپراتوری سوء استفاده کردند که منجر به از دست دادن قلمرو و نفوذ در دکن و فراتر از آن شد.سلطنت محمدشاه همچنین شاهد حمایت هنرها بود، با تبدیل شدن اردو به زبان دربار و ترویج موسیقی، نقاشی و پیشرفت‌های علمی مانند Zij-i Muhammad Shahi توسط جی سینگ دوم.با این حال، فاجعه بارترین رویداد سلطنت او، حمله نادرشاه در سال 1739 بود که منجر به غارت دهلی و ضربه عمیقی به اعتبار و مالی امپراتوری مغول شد.این تهاجم بر آسیب پذیری امپراتوری مغول تاکید کرد و زمینه را برای افول بیشتر، از جمله حملات ماراتاها و حمله نهایی افغان ها به رهبری احمد شاه درانی در سال 1748 فراهم کرد.سلطنت محمد شاه با مرگ او در سال 1748 به پایان رسید، دوره ای که با تلفات ارضی قابل توجه، ظهور قدرت های منطقه ای مانند ماراتاها و آغاز جاه طلبی های استعماری اروپا در هند مشخص شد.دوران او اغلب به عنوان نقطه عطفی در نظر گرفته می شود که منجر به انحلال نهایی قدرت مرکزی امپراتوری مغول و ظهور دولت های مستقل و تسلط اروپا در شبه قاره هند شد.
احمد شاه بهادر
امپراتور احمد شاه بهادر ©Anonymous
1748 Apr 29 - 1754 Jun 2

احمد شاه بهادر

India
احمد شاه بهادر در سال 1748 پس از مرگ پدرش محمدشاه بر تخت سلطنت مغول نشست.سلطنت او بلافاصله با تهدیدهای خارجی، به ویژه از جانب احمد شاه درانی (ابدالی)، که حملات متعددی را بههند انجام داد، به چالش کشیده شد.اولین رویارویی مهم با درانی اندکی پس از به قدرت رسیدن احمدشاه بهادر رخ داد و دوره ای از درگیری های پایدار را نشان داد که آسیب پذیری های امپراتوری مغول را در معرض تضعیف قرار داد.مشخصه این تهاجمات غارت گسترده بود و منجر به تغییرات قابل توجهی در پویایی قدرت منطقه شد که باعث بی ثباتی بیشتر اقتدار رو به زوال مغول بر سرزمین های آن شد.احمدشاه بهادر در طول سلطنت خود با چالش‌های داخلی از جمله افزایش قدرت امپراتوری ماراتا نیز مواجه شد.مناقشه مغول و مراته تشدید شد و ماراتاها قصد داشتند قلمروهای خود را به بهای فروپاشی سلطه مغول گسترش دهند.در این دوره چندین رویارویی بین نیروهای مغول و ارتش ماراتا مشاهده شد که تغییر موازنه قدرت در هند را برجسته کرد.ماراتاها، تحت رهبری شخصیت هایی مانند پیشواها، استراتژی هایی را به کار گرفتند که کنترل مغول ها را بر مناطق وسیع، به ویژه در بخش های شمالی و مرکزی هند بیشتر کاهش داد.سلطنت احمدشاه بهادر مصادف با جنگ اول کارناتیک (1746-1748) بود که بخشی از مبارزه بزرگتر بین قدرتهای استعماری بریتانیا و فرانسه در هند بود.اگرچه این درگیری عمدتاً شامل قدرت‌های اروپایی بود، اما پیامدهای مهمی برای امپراتوری مغول و چشم‌انداز ژئوپلیتیک شبه قاره هند داشت.این جنگ بر نفوذ روزافزون قدرت های اروپایی و فرسایش بیشتر حاکمیت مغول تأکید کرد، زیرا هم بریتانیا و هم فرانسوی به دنبال اتحاد با حاکمان محلی برای تقویت مواضع خود در هند بودند.تهاجمات مکرر احمدشاه درانی جنبه مشخصی از سلطنت احمدشاه بهادر بود که در نبرد سوم پانیپات در سال 1761 به اوج خود رسید. اگرچه این نبرد اندکی پس از خلع احمدشاه بهادر در سال 1754 رخ داد، اما پیامد مستقیم سیاست ها و سیاست ها بود. چالش های نظامی در دوران حکومت اواین نبرد که یکی از بزرگترین نبردهای قرن هجدهم بود، امپراتوری ماراتا را در مقابل امپراتوری درانی قرار داد و با شکست فاجعه‌باری برای ماراتاها به پایان رسید.این رویداد به طور قابل توجهی چشم انداز سیاسی شبه قاره هند را تغییر داد و منجر به زوال امپراتوری ماراتا شد و راه را برای گسترش حکومت استعماری بریتانیا هموار کرد.ناتوانی احمدشاه بهادر در مدیریت مؤثر قدرت رو به زوال امپراتوری و مقابله با تهدیدهای خارجی و داخلی منجر به خلع ید وی در سال 1754 شد. سلطنت او با شکست های نظامی مداوم، از دست دادن سرزمین ها و کاهش اعتبار امپراتوری مغول مشخص شد.دوره حکومت او آسیب پذیری امپراتوری را در برابر تهاجم خارجی و شورش داخلی برجسته کرد و زمینه را برای فروپاشی نهایی اقتدار مغول و ظهور قدرت های منطقه ای فراهم کرد که اساساً ساختار سیاسی و اجتماعی شبه قاره هند را تغییر می دهد.
علمگیر دوم
امپراتور علمگیر دوم. ©Sukha Luhar
1754 Jun 3 - 1759 Sep 29

علمگیر دوم

India
علمگیر دوم پانزدهمین امپراتور مغول از سال 1754 تا 1759 بود. سلطنت او با تلاشی برای تثبیت امپراتوری رو به وخامت مغول در میان تهاجمات خارجی و درگیری های داخلی مشخص شد.پس از تاجگذاری، او نام سلطنتی Alamgir را برای تقلید از اورنگ زیب (Alamgir I) برگزید.در بدو ورود، او 55 سال داشت و به ویژه به دلیل گذراندن اکثریت عمرش در زندان، فاقد تجربه اداری و نظامی بود.او که به عنوان یک پادشاه ضعیف شناخته می شود، افسار قدرت را محکم وزیرش عماد الملک در دست داشت.یکی از مانورهای سیاسی مهم او ایجاد اتحاد با امارت درانی به رهبری احمدشاه درانی بود.هدف این اتحاد تحکیم قدرت و مقابله با نفوذ فزاینده نیروهای خارجی، به ویژه بریتانیا و ماراتاها درشبه قاره هند بود.علمگیر دوم به دنبال حمایت از امارت درانی برای تقویت قدرت نظامی ضعیف امپراتوری مغول و بازپس گیری مناطق از دست رفته بود.با این حال، اتحاد با امارت درانی نتوانست از محاصره دهلی در سال 1757 توسط نیروهای ماراتا جلوگیری کند.این رویداد ضربه ای مهم به اعتبار و کنترل امپراتوری مغول بر سرزمین های آن بود.ماراتاها که به عنوان یک قدرت مسلط در شبه قاره هند ظاهر شده بودند، با تصرف پایتخت مغول به دنبال گسترش نفوذ خود بودند.این محاصره بر آسیب پذیری امپراتوری و کاهش اثربخشی اتحادهای آن در جلوگیری از تجاوزات نیروهای قدرتمند منطقه ای تأکید کرد.در طول سلطنت علمگیر دوم، جنگ سوم کارناتیک (1756-1763) رخ داد و بخشی از درگیری جهانی بین بریتانیا و فرانسه به نام جنگ هفت ساله را تشکیل داد.اگرچه جنگ‌های کارناتیک عمدتاً در بخش جنوبی شبه قاره هند انجام شد، اما تأثیر قابل‌توجهی بر امپراتوری مغول گذاشت.این درگیری‌ها بیشتر نشان‌دهنده دخالت فزاینده قدرت‌های اروپایی در امور هند و کنترل فزاینده آنها بر تجارت و سرزمین‌ها بود که به تضعیف حاکمیت مغول‌ها و تغییر شکل پویایی قدرت منطقه‌ای کمک کرد.حکومت علمگیر دوم نیز با مخالفت های داخلی و زوال اداری به چالش کشیده شد.ناتوانی امپراتوری در مدیریت سرزمین های وسیع خود و پاسخگویی موثر به تهدیدات خارجی و فساد داخلی منجر به افول بیشتر شد.تلاش‌های علمگیر دوم برای احیای امپراتوری و بازگرداندن شکوه سابق آن با دسیسه‌های سیاسی، خیانت، و چالش‌های فراگیر ناشی از قدرت‌های در حال ظهور چه در داخل و چه در خارج از هند، با مشکل مواجه شد.سلطنت علمگیر دوم در سال 1759 ناگهان به پایان رسید، زیرا او در توطئه ای که توسط وزیر خود، غازی الدین ترتیب داده شده بود، ترور شد، که به دنبال کنترل بقایای امپراتوری بود.این رویداد نقطه عطف مهمی بود که منجر به بی ثباتی و تکه تکه شدن بیشتر در امپراتوری مغول شد.بنابراین، حکومت علمگیر دوم، دوره‌ای از افول مستمر را در بر می‌گیرد که با تلاش‌های ناموفق برای بازپس‌گیری کنترل، تأثیر درگیری‌های جهانی بر شبه قاره هند، و تغییر برگشت‌ناپذیر قدرت از امپراتوری مغول به قدرت‌های منطقه‌ای و اروپایی مشخص می‌شود. برای تسلط نهایی استعماری امپراتوری بریتانیا در هند.
شاه جهان سوم
شاه جهان سوم ©Anonymous
1759 Dec 10 - 1760 Oct

شاه جهان سوم

India
شاه جهان سوم شانزدهمین امپراتور مغول بود، هرچند سلطنت او کوتاه مدت بود.او در سال 1711 به دنیا آمد و در سال 1772 از دنیا رفت، او نوادگان محی السنت، بزرگترین فرزند محمد کام بخش، که کوچکترین پسر اورنگ زیب بود، بود.صعود او به تاج و تخت مغول در دسامبر 1759 توسط مانورهای سیاسی در دهلی تسهیل شد که به طور قابل توجهی تحت تأثیر عماد الملک بود.با این حال، دوره تصدی او به عنوان امپراتور زمانی کوتاه شد که روسای مغول، که از شاه علم دوم امپراتور مغول تبعید شده حمایت می کردند، دستور برکناری او را ترتیب دادند.
شاه عالم دوم
شاه علم دوم به رابرت کلایو «حقوق دیوانی بنگال، بهار و اودیشا» را در ازای قلمروهای الحاق شده نواب عواد پس از نبرد بوکسار در 12 اوت 1765 در بنارس اعطا کرد. ©Benjamin West
1760 Oct 10 - 1788 Jul 31

شاه عالم دوم

India
شاه عالم دوم (علی گوهر)، هفدهمین امپراتور مغول، در یک امپراتوری رو به زوال مغول بر تخت نشست، در حالی که قدرتش به حدی کاهش یافت که این ضرب المثل را ایجاد کرد: «امپراتوری شاه عالم از دهلی تا پالم است».سلطنت او با تهاجمات به ویژه احمد شاه ابدالی مواجه شد که منجر به نبرد محوری سوم پانیپات در سال 1761 علیه ماراتاها شد که در آن زمان فرمانروایان واقعی دهلی بودند.در سال 1760، شاه عالم دوم پس از اخراج نیروهای ابدالی و خلع شاه جهان سوم، توسط ماراتاها به عنوان امپراتور قانونی منصوب شد.تلاش‌های شاه علم دوم برای بازپس‌گیری اقتدار مغول باعث شد که او درگیر درگیری‌های مختلفی شد، از جمله نبرد بوکسار در سال 1764 علیه شرکت بریتانیایی هند شرقی ، که منجر به شکست وی و حمایت بعدی وی تحت حمایت بریتانیا از طریق معاهده الله‌آباد شد.این معاهده با اعطای دیوانی بنگال، بیهار و اودیشا به بریتانیا، حاکمیت مغول را به میزان قابل توجهی کاهش داد و تغییر قابل توجهی در قدرت نشان داد.قیام جات علیه اقتدار مغول، که توسط عدم تحمل مذهبی اورنگ زیب تقویت شد، پادشاهی بهاراتپور جات را به چالش کشید که سلطه مغول ها را به چالش کشید، از جمله لشکرکشی های قابل توجهی در سرزمین هایی مانند آگرا.سورج مال، رهبری جات ها، به ویژه آگرا را در سال 1761 تصرف کرد و شهر را غارت کرد و حتی درهای نقره ای تاج محل را ذوب کرد.پسر او، جواهر سینگ، کنترل جات را در شمال هند گسترش داد و تا سال 1774 بر مناطق استراتژیک تسلط داشت.همزمان، سیک‌ها که از سرکوب مغول‌ها، به‌ویژه اعدام گورو تگ بهادر، آزرده خاطر شده بودند، مقاومت خود را تشدید کردند که با تصرف سیرهیند در سال 1764 به اوج رسید. این دوره از ظهور مجدد سیک‌ها، شاهد حملات مداوم به سرزمین‌های مغول بود که تسلط مغول‌ها را بیشتر تضعیف کرد.افول امپراتوری مغول در زمان شاه علم دوم که شاهد از هم پاشیدگی قدرت مغول بود، به وضوح مشهود بود که با خیانت غلام قدیر به اوج خود رسید.دوره وحشیانه قدیر که با کور کردن امپراتور و تحقیر خانواده سلطنتی مشخص شد، با مداخله مهاداجی شینده در سال 1788 پایان یافت و شاه علم دوم را بازسازی کرد، اما امپراتوری را سایه ای از خود سابق خود گذاشت که عمدتاً به دهلی محدود شد.علی‌رغم این مصیبت‌ها، شاه عالم دوم، به‌ویژه در طول محاصره دهلی در سال 1783 سیک‌ها، ظاهری از حاکمیت داشت.محاصره با توافقی که توسط مهاداجی شینده تسهیل شده بود، به سیک ها حقوق مشخص و بخشی از درآمد دهلی اعطا شد و پویایی پیچیده قدرت آن زمان را به نمایش گذاشت.سالهای پایانی سلطنت شاه عالم دوم تحت نظارت بریتانیا بود، پس از نبرد دهلی در سال 1803. امپراتور سابق مغول که در حال حاضر تحت الحمایه بریتانیا بود، شاهد فرسایش بیشتر نفوذ مغول تا زمان مرگش در سال 1806 بود. با وجود این چالش ها، شاه عالم دوم حامی هنرها بود و با نام مستعار آفتاب به ادبیات و شعر اردو کمک کرد.
شاه جهان چهارم
بیدار بخت ©Ghulam Ali Khan
1788 Jul 31 - Oct 11

شاه جهان چهارم

India
میرزا محمود شاه بهادر، معروف به شاه جهان چهارم، هجدهمین امپراتور مغول برای مدت کوتاهی در سال 1788 در دوران پرآشوبی بود که با دسیسه‌های غلام قدیر، یکی از روسای روهیلا مشخص شد.پسر احمدشاه بهادر امپراطور سابق مغول، سلطنت محمودشاه زیر سایه دستکاری غلام قدیر و در پی خلع ید و کور شدن شاه عالم دوم بود.زمانی که محمود شاه به عنوان یک حاکم دست نشانده نصب شده بود، با غارت کاخ قلعه سرخ و جنایات گسترده علیه خاندان سلطنتی تیموری، از جمله امپراتور سابق بادشاه بیگم، مشخص شد.ظلم غلام قدیر تا حد تهدید به اعدام محمود شاه و دیگر اعضای خانواده امپراتوری گسترش یافت که منجر به مداخله انتقادی نیروهای مهادجی شینده شد.مداخله غلام قدیر را مجبور به فرار کرد و اسیران از جمله محمود شاه را پشت سر گذاشت که در اکتبر 1788 به نفع بازگرداندن شاه علم دوم به تخت سلطنت خلع شد. محمود شاه پس از بازپس گیری مجدد توسط نیروهای شینده در میرات، بار دیگر به زندان افتاد. .در سال 1790، زندگی محمود شاه، ظاهراً به دستور شاه علم دوم، به عنوان تلافی شرکت ناخواسته او در حوادث 1788 و خیانت تلقی شده به خاندان مغول، به پایان غم انگیزی رسید.مرگ او پایان یک سلطنت کوتاه و پر فراز و نشیب بود که دو دختر و میراثی را از خود به جای گذاشت که با افول امپراتوری مغول و درگیری های داخلی آن در میان فشارهای خارجی همراه بود.
اکبر دوم
اکبر دوم حضار بر تخت طاووس. ©Ghulam Murtaza Khan
1806 Nov 19 - 1837 Nov 19

اکبر دوم

India
اکبر دوم، معروف به اکبر شاه دوم، به عنوان نوزدهمین امپراتور مغول از سال 1806 تا 1837 سلطنت کرد. او در 22 آوریل 1760 به دنیا آمد و در 28 سپتامبر 1837 درگذشت، دومین پسر شاه عالم دوم و پدر آخرین امپراتور مغول، بهادر شاه دوم.مشخصه حکومت او با قدرت واقعی محدود در میان تسلط رو به گسترش بریتانیا در هند از طریق کمپانی هند شرقی بود.دوران سلطنت او شاهد شکوفایی فرهنگی در دهلی بود، اگرچه حاکمیت او تا حد زیادی نمادین بود و محدود به قلعه سرخ بود.روابط اکبر دوم با انگلیسی‌ها، به‌ویژه با لرد هستینگز، به دلیل اصرار او بر رفتار او به‌عنوان یک حاکم و نه تابع، تیره شد، و این امر باعث شد که انگلیسی‌ها قدرت رسمی او را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.در سال 1835، عنوان او به "پادشاه دهلی" کاهش یافت و نام او از سکه های شرکت هند شرقی حذف شد، که از متن فارسی به انگلیسی تغییر کرد و نماد کاهش نفوذ مغول بود.نفوذ امپراتور بیشتر کاهش یافت زیرا بریتانیا رهبران منطقه ای مانند نواب عود و نظام حیدرآباد را تشویق کرد تا عناوین سلطنتی را اتخاذ کنند و مستقیماً برتری مغول را به چالش بکشند.اکبر دوم در تلاش برای مقابله با وضعیت رو به زوال او، رام موهان روی را به عنوان فرستاده مغول به انگلستان منصوب کرد و به او عنوان راجا اعطا کرد.علیرغم نمایندگی شیوای روی در انگلستان، تلاش های او برای دفاع از حقوق امپراتور مغول در نهایت بی نتیجه ماند.
بهادر شاه ظفر
بهادر شاه دوم هند. ©Anonymous
1837 Sep 28 - 1857 Sep 29

بهادر شاه ظفر

India
بهادر شاه دوم، معروف به بهادر شاه ظفر، بیستمین و آخرین امپراتور مغول بود که از سال 1806 تا 1837 سلطنت کرد و یک شاعر برجسته اردو بود.حکومت او عمدتاً اسمی بود و قدرت واقعی توسط کمپانی هند شرقی بریتانیا اعمال می شد.سلطنت ظفر به شهر محصور شده دهلی قدیم (شاهجهان آباد) محدود شد و او به نماد شورش هند در سال 1857 علیه حکومت بریتانیا تبدیل شد.پس از شورش، انگلیسی ها او را خلع و به رانگون ، برمه تبعید کردند، که نشان دهنده پایان سلسله مغول بود.ظفر به عنوان دومین پسر اکبر دوم در میان اختلافات داخلی خانوادگی بر سر جانشینی بر تخت سلطنت نشست.دوران سلطنت او، علی رغم کاهش قدرت و قلمرو امپراتوری، دهلی را به عنوان یک مرکز فرهنگی می دید.بریتانیایی‌ها که او را یک مستمری بگیر می‌دانستند، اختیارات او را محدود کردند که منجر به تنش‌ها شد.امتناع ظفر از اینکه انگلیسی‌ها، به‌ویژه لرد هستینگز، با او به‌عنوان یک زیردست رفتار کنند، و اصرار او بر احترام به حاکمیت، پیچیدگی‌های پویایی قدرت استعماری را برجسته کرد.حمایت امپراطور در طول شورش 1857 بی‌میل اما محوری بود، زیرا او توسط سپهسالاران شورشی به عنوان رهبر نمادین معرفی شد.با وجود نقش محدودش، انگلیسی ها او را مسئول قیام می دانستند که منجر به محاکمه و تبعید او شد.کمک ظفر به شعر اردو و حمایت او از هنرمندانی مانند میرزا غالب و داق دهلوی میراث فرهنگی مغول را غنی کرد.محاکمه او توسط بریتانیا به اتهام کمک به شورش و در نظر گرفتن حاکمیت، مکانیسم های قانونی مورد استفاده برای مشروعیت بخشیدن به اقتدار استعماری را برجسته کرد.با وجود کمترین مشارکت ظفر، محاکمه و تبعید متعاقب ظفر، پایان حکومت مغول و آغاز کنترل مستقیم بریتانیا بر هند را نشان داد.ظفر در سال 1862 در تبعید درگذشت و در رانگون، دور از وطن خود به خاک سپرده شد.قبر او که مدت‌ها فراموش شده بود، بعداً دوباره کشف شد و یادآور پایان غم‌انگیز آخرین امپراتور مغول و نابودی یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ بود.زندگی و سلطنت او پیچیدگی های مقاومت در برابر استعمار، مبارزه برای حاکمیت، و میراث ماندگار حمایت فرهنگی در میان افول سیاسی را در بر می گیرد.
1858 Jan 1

پایان

India
امپراتوری مغول، از اوایل قرن شانزدهم تا اواسط قرن نوزدهم، فصل طلایی را در تاریخ هند و تاریخ جهان نشان می دهد، که نمادی از عصر نوآوری معماری بی نظیر، آمیختگی فرهنگی، و کارایی اداری است.به عنوان یکی از بزرگترین امپراتوری هایی که در شبه قاره هند وجود دارد، نمی توان اهمیت آن را اغراق کرد، و به شکلی غنی به ملیله جهانی هنر، فرهنگ و حکومت کمک می کند.مغول‌ها در پی‌ریزی پایه‌های هند مدرن، انجام اصلاحات گسترده در درآمد و مدیریت زمین که در طول اعصار تکرار می‌شود، نقش اساسی داشتند.از نظر سیاسی، مغول ها یک اداره متمرکز را معرفی کردند که الگویی برای دولت های بعدی از جمله راج بریتانیا شد.مفهوم آنها از یک دولت مستقل، با سیاست امپراتور اکبر در مورد سول کول، ترویج تساهل مذهبی، گامی پیشگام به سوی حکومتی فراگیرتر بود.از نظر فرهنگی، امپراتوری مغول بوته ای از پیشرفت های هنری، معماری و ادبی بود.تاج محل نمادین، مظهر معماری مغول، نمادی از اوج هنری این دوران است و همچنان جهان را مسحور می کند.نقاشی‌های مغول، با جزئیات پیچیده و مضامین پر جنب و جوش خود، تلفیقی از سبک‌های ایرانی و هندی را نشان می‌دادند و نقش مهمی در ملیله فرهنگی آن زمان داشتند.علاوه بر این، امپراتوری در تکامل زبان اردو، که ادبیات و شعر هندی را غنی کرد، نقش اساسی داشت.با این حال، امپراتوری نیز دارای کاستی هایی بود.ثروت حاکمان بعدی مغول و جدایی از مردم عادی به زوال امپراتوری کمک کرد.شکست آنها در نوسازی ساختارهای نظامی و اداری در مواجهه با قدرت های نوظهور اروپایی، به ویژه بریتانیا، منجر به سقوط نهایی امپراتوری شد.به‌علاوه، سیاست‌های خاصی، مانند ارتدوکس دینی اورنگ‌زیب، اخلاق قبلی تساهل را معکوس کرد و باعث ناآرامی‌های اجتماعی و سیاسی شد.سال‌های بعد شاهد کاهشی بود که با نزاع داخلی، فساد، و ناتوانی در انطباق با مناظر سیاسی در حال تغییر مشخص شد که منجر به سقوط نهایی آن شد.امپراتوری مغول از طریق ترکیبی از دستاوردها و چالش‌ها، درس‌های ارزشمندی در مورد پویایی قدرت، فرهنگ و تمدن در شکل‌دهی تاریخ جهان ارائه می‌دهد.

Appendices



APPENDIX 1

Mughal Administration


Play button




APPENDIX 2

Mughal Architecture and Painting : Simplified


Play button

Characters



Sher Shah Suri

Sher Shah Suri

Mughal Emperor

Jahangir

Jahangir

Mughal Emperor

Humayun

Humayun

Mughal Emperor

Babur

Babur

Founder of Mughal Dynasty

Bairam Khan

Bairam Khan

Mughal Commander

Timur

Timur

Mongol Conqueror

Akbar

Akbar

Mughal Emperor

Mumtaz Mahal

Mumtaz Mahal

Mughal Empress

Guru Tegh Bahadur

Guru Tegh Bahadur

Founder of Sikh

Shah Jahan

Shah Jahan

Mughal Emperor

Aurangzeb

Aurangzeb

Mughal Emperor

References



  • Alam, Muzaffar. Crisis of Empire in Mughal North India: Awadh & the Punjab, 1707–48 (1988)
  • Ali, M. Athar (1975), "The Passing of Empire: The Mughal Case", Modern Asian Studies, 9 (3): 385–396, doi:10.1017/s0026749x00005825, JSTOR 311728, S2CID 143861682, on the causes of its collapse
  • Asher, C.B.; Talbot, C (2008), India Before Europe (1st ed.), Cambridge University Press, ISBN 978-0-521-51750-8
  • Black, Jeremy. "The Mughals Strike Twice", History Today (April 2012) 62#4 pp. 22–26. full text online
  • Blake, Stephen P. (November 1979), "The Patrimonial-Bureaucratic Empire of the Mughals", Journal of Asian Studies, 39 (1): 77–94, doi:10.2307/2053505, JSTOR 2053505, S2CID 154527305
  • Conan, Michel (2007). Middle East Garden Traditions: Unity and Diversity : Questions, Methods and Resources in a Multicultural Perspective. Dumbarton Oaks. ISBN 978-0-88402-329-6.
  • Dale, Stephen F. The Muslim Empires of the Ottomans, Safavids and Mughals (Cambridge U.P. 2009)
  • Dalrymple, William (2007). The Last Mughal: The Fall of a Dynasty : Delhi, 1857. Random House Digital, Inc. ISBN 9780307267399.
  • Faruqui, Munis D. (2005), "The Forgotten Prince: Mirza Hakim and the Formation of the Mughal Empire in India", Journal of the Economic and Social History of the Orient, 48 (4): 487–523, doi:10.1163/156852005774918813, JSTOR 25165118, on Akbar and his brother
  • Gommans; Jos. Mughal Warfare: Indian Frontiers and Highroads to Empire, 1500–1700 (Routledge, 2002) online edition
  • Gordon, S. The New Cambridge History of India, II, 4: The Marathas 1600–1818 (Cambridge, 1993).
  • Habib, Irfan. Atlas of the Mughal Empire: Political and Economic Maps (1982).
  • Markovits, Claude, ed. (2004) [First published 1994 as Histoire de l'Inde Moderne]. A History of Modern India, 1480–1950 (2nd ed.). London: Anthem Press. ISBN 978-1-84331-004-4.
  • Metcalf, B.; Metcalf, T.R. (2006), A Concise History of Modern India (2nd ed.), Cambridge University Press, ISBN 978-0-521-68225-1
  • Moosvi, Shireen (2015) [First published 1987]. The economy of the Mughal Empire, c. 1595: a statistical study (2nd ed.). Oxford University Press. ISBN 978-0-19-908549-1.
  • Morier, James (1812). "A journey through Persia, Armenia and Asia Minor". The Monthly Magazine. Vol. 34. R. Phillips.
  • Richards, John F. (1996). The Mughal Empire. Cambridge University Press. ISBN 9780521566032.
  • Majumdar, Ramesh Chandra (1974). The Mughul Empire. B.V. Bhavan.
  • Richards, J.F. (April 1981), "Mughal State Finance and the Premodern World Economy", Comparative Studies in Society and History, 23 (2): 285–308, doi:10.1017/s0010417500013311, JSTOR 178737, S2CID 154809724
  • Robb, P. (2001), A History of India, London: Palgrave, ISBN 978-0-333-69129-8
  • Srivastava, Ashirbadi Lal. The Mughul Empire, 1526–1803 (1952) online.
  • Rutherford, Alex (2010). Empire of the Moghul: Brothers at War: Brothers at War. Headline. ISBN 978-0-7553-8326-9.
  • Stein, B. (1998), A History of India (1st ed.), Oxford: Wiley-Blackwell, ISBN 978-0-631-20546-3
  • Stein, B. (2010), Arnold, D. (ed.), A History of India (2nd ed.), Oxford: Wiley-Blackwell, ISBN 978-1-4051-9509-6