پس از شکست در نبرد استیکلستاد، هارالد موفق شد با کمک روگنوالد بروساسون (بعدها ارل اورکنی) به مزرعه ای دورافتاده در شرق نروژ فرار کند.او مدتی در آنجا ماند تا زخمهایش را التیام بخشد و پس از آن (احتمالاً تا یک ماه بعد) به سمت شمال از کوهها به سوئد سفر کرد.یک سال پس از نبرد استیکلستاد، هارالد به
کیوان روس (که در حماسهها به آن Garðaríki یا Svíþjóð hin mikla گفته میشود) رسید.او احتمالاً حداقل بخشی از زمان خود را در شهر Staraya Ladoga (Aldeigjuborg) گذراند و در نیمه اول سال 1031 به آنجا رسید. شاهزاده بزرگ یاروسلاو حکیم از هارالد و مردانش استقبال کرد که همسرش Ingegerd از بستگان دور هارالد بود. .یاروسلاو که شدیداً به رهبران نظامی نیاز داشت، پتانسیل نظامی در هارالد را تشخیص داد و او را کاپیتان نیروهای خود کرد.برادر هارالد، اولاف هارالدسون قبلاً به دنبال شورش در سال 1028 به یاروسلاو تبعید شده بود، و مورکینسکینا می گوید که یاروسلاو قبل از هر چیز هارالد را در آغوش گرفت زیرا او برادر اولاف بود.هارالد در لشکرکشی یاروسلاو علیه لهستانیها در سال 1031 شرکت کرد و احتمالاً با سایر دشمنان و رقبای کیوایی در دهه 1030 مانند چودها در استونی،
بیزانسیها و همچنین پچنگها و دیگر مردم کوچنشین استپی نیز جنگید.