قرن نوزدهم دوره رقابت دیپلماتیک بین امپراتوریهای
بریتانیا و
روسیه برای حوزههای نفوذ در جنوب آسیا بود که برای بریتانیاییها به عنوان «بازی بزرگ» و برای روسها «مسابقه سایهها» شناخته میشد.به استثنای امپراتور پل که دستور حمله به
هند را در سال 1800 صادر کرد (که پس از ترور او در سال 1801 لغو شد)، هیچ تزار روس به طور جدی به فکر حمله به هند نبود، اما در بیشتر قرن نوزدهم، روسیه به عنوان "دشمن" تلقی می شد. در بریتانیا؛و هرگونه
پیشروی روسیه به سمت آسیای مرکزی، به سمت قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان کنونی، همیشه (در لندن) به سمت فتح هند هدایت میشد، همانطور که دیوید فرومکین مورخ آمریکایی مشاهده کرد، «مهم نیست که چگونه دور از ذهن است" چنین تفسیری ممکن است باشد.در سال 1837، لرد پالمرستون و جان هابهاوس، از ترس بی ثباتی افغانستان، سند، و افزایش قدرت پادشاهی سیک در شمال غربی، شبح حمله احتمالی روسیه به هند بریتانیا از طریق افغانستان را مطرح کردند.این ایده که روسیه تهدیدی برای شرکت هند شرقی است یکی از نسخههای این رویداد است.محققان اکنون تعبیر دیگری را پیشنهاد می کنند که ترس از کمپانی هند شرقی در واقع تصمیم دوست محمدخان و حاکم قاجار
ایران برای تشکیل اتحاد و خاموش کردن حکومت سیک ها در پنجاب بود.انگلیسی ها می ترسیدند که ارتش متجاوز اسلامی منجر به قیام مردم و شاهزاده ها در هند شود، بنابراین تصمیم گرفته شد که یک حاکم منعطف تر جایگزین دوست محمد خان شود.در 1 اکتبر 1838 لرد اوکلند اعلامیه سیملا را صادر کرد که به دوست محمد خان به دلیل "حمله غیرقانونی" به امپراتوری "متحد باستانی ما، مهاراجه رانجیت سینگ" حمله کرد و سپس اعلام کرد که شجاع شاه "در سراسر افغانستان محبوب است" و وارد قلمرو سابق خود می شود "در محاصره نیروهای خود و در برابر مداخلات خارجی و مخالفت های ساختگی ارتش بریتانیا حمایت می شود".لرد اوکلند اعلام کرد که "ارتش بزرگ سند" اکنون راهپیمایی را به سوی کابل آغاز خواهد کرد تا دوست محمد را خلع کند و شجاع شاه را بر تاج و تخت افغانستان بازگرداند، ظاهراً به این دلیل که شاه، امیر برحق بود، اما در واقع برای قرار دادن افغانستان در منطقه حوزه نفوذ بریتانیادوک ولینگتون در سخنانی در مجلس اعیان، تهاجم را محکوم کرد و گفت که مشکلات واقعی تنها پس از موفقیت تهاجم آغاز خواهد شد، و پیش بینی کرد که نیروهای انگلیسی-هندی مالیات قبایل افغانستان را از بین خواهند برد، اما خود را در تلاش برای نگه داشتن آن خواهند دید. از آنجایی که کوههای هندوکش و افغانستان جادههای مدرن نداشتند و کل عملیات را "احمقانه" میدانستند زیرا افغانستان سرزمین "صخرهها، شنها، بیابانها، یخها و برفها" بود.