Play button

1838 - 1842

جنگ اول انگلیس و افغانستان



جنگ اول انگلیس و افغانستان بین امپراتوری بریتانیا و امارت کابل از سال 1838 تا 1842 میلادی درگرفت. بریتانیا در ابتدا با موفقیت به کشور حمله کرد و در اختلافات جانشینی بین امیر دوست محمد (بارکزی) و امیر سابق شاه شجاع (درانی) طرف شد. نیروهای هندی بریتانیا کابل را اشغال کردند و زمستان های سختی را تحمل کردند.این نیرو و پیروان اردوگاه آن در خلال عقب نشینی 1842 از کابل تقریباً به طور کامل قتل عام شدند.سپس انگلیسی ها برای انتقام از نابودی نیروهای قبلی ارتش قصاص را به کابل فرستادند.پس از بهبودی زندانیان، تا پایان سال افغانستان را ترک کردند.دوست محمد از تبعید در هند بازگشت تا حکومت خود را از سر بگیرد.این یکی از اولین درگیری های بزرگ در طول بازی بزرگ، رقابت قرن نوزدهم برای قدرت و نفوذ در آسیای مرکزی بین بریتانیا و روسیه بود.
HistoryMaps Shop

بازدید از فروشگاه

1838 Nov 25

پیش درآمد

Ferozepur, Punjab, India
قرن نوزدهم دوره رقابت دیپلماتیک بین امپراتوری‌های بریتانیا و روسیه برای حوزه‌های نفوذ در جنوب آسیا بود که برای بریتانیایی‌ها به عنوان «بازی بزرگ» و برای روس‌ها «مسابقه سایه‌ها» شناخته می‌شد.به استثنای امپراتور پل که دستور حمله بههند را در سال 1800 صادر کرد (که پس از ترور او در سال 1801 لغو شد)، هیچ تزار روس به طور جدی به فکر حمله به هند نبود، اما در بیشتر قرن نوزدهم، روسیه به عنوان "دشمن" تلقی می شد. در بریتانیا؛و هرگونه پیشروی روسیه به سمت آسیای مرکزی، به سمت قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان کنونی، همیشه (در لندن) به سمت فتح هند هدایت می‌شد، همانطور که دیوید فرومکین مورخ آمریکایی مشاهده کرد، «مهم نیست که چگونه دور از ذهن است" چنین تفسیری ممکن است باشد.در سال 1837، لرد پالمرستون و جان هابهاوس، از ترس بی ثباتی افغانستان، سند، و افزایش قدرت پادشاهی سیک در شمال غربی، شبح حمله احتمالی روسیه به هند بریتانیا از طریق افغانستان را مطرح کردند.این ایده که روسیه تهدیدی برای شرکت هند شرقی است یکی از نسخه‌های این رویداد است.محققان اکنون تعبیر دیگری را پیشنهاد می کنند که ترس از کمپانی هند شرقی در واقع تصمیم دوست محمدخان و حاکم قاجار ایران برای تشکیل اتحاد و خاموش کردن حکومت سیک ها در پنجاب بود.انگلیسی ها می ترسیدند که ارتش متجاوز اسلامی منجر به قیام مردم و شاهزاده ها در هند شود، بنابراین تصمیم گرفته شد که یک حاکم منعطف تر جایگزین دوست محمد خان شود.در 1 اکتبر 1838 لرد اوکلند اعلامیه سیملا را صادر کرد که به دوست محمد خان به دلیل "حمله غیرقانونی" به امپراتوری "متحد باستانی ما، مهاراجه رانجیت سینگ" حمله کرد و سپس اعلام کرد که شجاع شاه "در سراسر افغانستان محبوب است" و وارد قلمرو سابق خود می شود "در محاصره نیروهای خود و در برابر مداخلات خارجی و مخالفت های ساختگی ارتش بریتانیا حمایت می شود".لرد اوکلند اعلام کرد که "ارتش بزرگ سند" اکنون راهپیمایی را به سوی کابل آغاز خواهد کرد تا دوست محمد را خلع کند و شجاع شاه را بر تاج و تخت افغانستان بازگرداند، ظاهراً به این دلیل که شاه، امیر برحق بود، اما در واقع برای قرار دادن افغانستان در منطقه حوزه نفوذ بریتانیادوک ولینگتون در سخنانی در مجلس اعیان، تهاجم را محکوم کرد و گفت که مشکلات واقعی تنها پس از موفقیت تهاجم آغاز خواهد شد، و پیش بینی کرد که نیروهای انگلیسی-هندی مالیات قبایل افغانستان را از بین خواهند برد، اما خود را در تلاش برای نگه داشتن آن خواهند دید. از آنجایی که کوه‌های هندوکش و افغانستان جاده‌های مدرن نداشتند و کل عملیات را "احمقانه" می‌دانستند زیرا افغانستان سرزمین "صخره‌ها، شن‌ها، بیابان‌ها، یخ‌ها و برف‌ها" بود.
حمله انگلیس به افغانستان
افتتاحیه به مسیر باریک بالای سیری بولان از طرح های جیمز اتکینسون در افغانستان ©James Atkinson
1838 Dec 1

حمله انگلیس به افغانستان

Kandahar, Afghanistan
"ارتش سند" که شامل 21000 سرباز بریتانیایی و هندی به فرماندهی جان کین بود، اولین بارون کین در دسامبر 1838 از پنجاب به راه افتاد. همراه آنها ویلیام هی مکناتن، دبیر ارشد پیشین دولت کلکته بود. به عنوان نماینده ارشد بریتانیا در کابل انتخاب شد.این شامل یک قطار عظیم از 38000 پیرو اردوگاه و 30000 شتر، به علاوه یک گله بزرگ گاو بود.بریتانیایی‌ها قصد داشتند راحت باشند - یک هنگ بسته روباه‌هایش را برد، دیگری دو شتر را برای حمل سیگارش برد، افسران کوچک تا 40 خدمتکار همراهی می‌کردند، و یک افسر ارشد برای حمل وسایل شخصی خود به 60 شتر نیاز داشت.در اواخر مارس 1839، نیروهای بریتانیایی از گذرگاه بولان عبور کردند، به شهر کویته در جنوب افغانستان رسیدند و راهپیمایی خود را به سمت کابل آغاز کردند.آن‌ها از طریق زمین‌های ناهموار، در میان بیابان‌ها و گردنه‌های بلند کوهستانی پیشروی کردند، اما پیشرفت خوبی داشتند و سرانجام در 25 آوریل 1839 در قندهار اردو زدند. پس از رسیدن به قندهار، کین تصمیم گرفت قبل از از سرگیری راهپیمایی خود منتظر رسیدن محصولات باشد، بنابراین چنین شد. تا 27 ژوئن که ارتش بزرگ سند دوباره راهپیمایی کرد.کین موتورهای محاصره خود را در قندهار پشت سر گذاشت، که این اشتباه بود زیرا او متوجه شد که دیوارهای قلعه غزنی بسیار قوی تر از آن چیزی است که او انتظار داشت.یک فراری به نام عبدالرشد خان، برادرزاده دوست محمد خان، به انگلیسی ها خبر داد که یکی از دروازه های قلعه در وضعیت بدی قرار دارد و ممکن است با باروت منفجر شود.قبل از قلعه، انگلیسی ها مورد حمله نیروهای قبایل غیلجی قرار گرفتند که زیر پرچم جهاد می جنگیدند و از جان گذشته بودند تا فرنگی ها را که اصطلاحی تحقیرآمیز پشتون برای انگلیسی ها است، بکشند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.انگلیسی ها پنجاه زندانی را که به شجاع آورده بودند، بردند، جایی که یکی از آنها با چاقوی مخفی وزیر را به قتل رساند.
نبرد غزنی
یک نیروی بریتانیایی-هندی در طول جنگ اول افغانستان در سال 1839 به قلعه غزنی حمله می کند ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1839 Jul 23

نبرد غزنی

Ghazni, Afghanistan
در 23 جولای 1839، نیروهای تحت رهبری بریتانیا در یک حمله غافلگیرانه، قلعه غزنی را که مشرف به دشتی است که به سمت شرق به خیبر پختونخوا منتهی می شود، تصرف کردند.سربازان انگلیسی یک دروازه شهر را منفجر کردند و با حالتی سرخوشانه وارد شهر شدند.در جریان نبرد، انگلیسی ها 200 کشته و زخمی متحمل شدند، در حالی که افغان ها متحمل 500 کشته و 1500 اسیر شدند.غزنی به خوبی تامین شده بود که پیشروی بیشتر را به میزان قابل توجهی کاهش داد.به دنبال آن و قیام تاجیک ها در استالف، انگلیسی ها بدون هیچ مقاومتی از سوی نیروهای دوست محمد به کابل رفتند.با رو به وخامت سریع وضعیتش، دوست محمد پیشنهاد داد شجاع را به عنوان رئیس خود بپذیرد در ازای وزیر شدن او (رویه رایج در پشتونوالی)، که به سرعت رد شد.شجاع در ماه اوت 1839 پس از سی سال دوباره در کابل بر تخت سلطنت نشست.شجاع فوراً شهرت خود را برای ظلم تأیید کرد و به دنبال انتقام گرفتن از همه کسانی بود که با او تجاوز کرده بودند، زیرا او مردم خود را «سگ‌هایی» می‌دانست که باید به آنها آموزش داده شود که از ارباب خود اطاعت کنند.
دوست محمد به بخارا می گریزد
دوست محمد خان با یکی از پسرانش. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1840 Nov 2

دوست محمد به بخارا می گریزد

Bukhara, Uzbekistan
دوست محمد نزد امیر بخارا گریخت که با انداختن دوست محمد به سیاه چال خود، آیین سنتی مهمان نوازی را زیر پا گذاشت و در آنجا به کلنل چارلز استودارت پیوست.استودارت به بخارا فرستاده شده بود تا پیمان دوستی امضا کند و یارانه ای را برای حفظ بخارا در حوزه نفوذ بریتانیا ترتیب دهد، اما زمانی که نصرالله خان تصمیم گرفت انگلیسی ها به او رشوه کافی نمی دهند به سیاه چال فرستاده شد.بر خلاف استودارت، دوست محمد توانست از سیاه چال فرار کند و از جنوب به افغانستان فرار کند.
دوست محمد خان تسلیم شد
تسلیم شدن دوست محمد خان در سال 1840 پس از پیروزی در پروان دره. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1840 Nov 2

دوست محمد خان تسلیم شد

Darrah-ye Qotandar, Parwan, Af
دوست محمد از مهمان نوازی مشکوک امیر بخارا گریخت و در 2 نوامبر 1840، نیروهایش در پروان دره چرخیدند تا با ژنرال بریتانیایی رابرت سیل ملاقات کنند، جایی که او با موفقیت دومین سواره نظام بنگال را شکست داد.این اساساً به این دلیل بود که سرخپوستان در سواره نظام دوم بنگال نتوانستند از افسران خود پیروی کنند که به سمت دوست محمد حمله کردند، "توضیحاتی که سواره نظام برای جنگ نکردن ارائه کردند این بود که "آنها به سابرهای انگلیسی اعتراض می کنند". واقعیت ساده این بود که علی رغم تلاش بریتانیا انقلاب صنعتی، جزیل و شمشیر دست ساز افغانستان بسیار برتر از همتایان انگلیسی خود بود.علیرغم اینکه سیل برای مبارزات انتخاباتی چیز زیادی برای نشان دادن نداشت و دنباله ویرانگری که از او باقی مانده بود، سیل پروان دره را یک پیروزی خواند.با این حال او نتوانست این حقیقت را که اسب دوم بنگال دستورات را سرپیچی می کرد پنهان کند و در نتیجه بسیاری از افسران انگلیسی کشته شدند.اتکینسون، جراح ارتش، این برخورد را "فاجعه" نامید، کی نیز نبرد را شکست خواند.با این حال، در اوایل غروب 2 نوامبر 1840، سوارکاری به نام سلطان محمد خان صفی سوار بر مکناغتن رفت، زیرا با این کار، سوارکاران تنها دیگری نیز به دنبال او آمدند.این سواره پس از دوست محمد خان نبود.با وجود پیروزی، دوست محمد خان تسلیم شد.او پس از شنیدن شایعاتی مبنی بر توطئه ترور علیه خود، در تبعید به هند فرستاده شد.
اشتغال
حکاکی کابل توسط یک هنرمند ایتالیایی، 1885 ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1841 Jan 1

اشتغال

Kabul, Afghanistan
اکثریت سربازان بریتانیایی به هند بازگشتند و 8000 نفر در افغانستان باقی ماندند، اما به زودی مشخص شد که حکومت شجاع تنها با حضور یک نیروی قوی تر انگلیسی می تواند حفظ شود.افغان ها از حضور انگلیس و حکومت شاه شجاع ناراحت بودند.با طولانی شدن اشغال، ویلیام هی مکناتن، اولین افسر سیاسی کمپانی هند شرقی، به سربازانش اجازه داد تا خانواده های خود را برای بهبود روحیه به افغانستان بیاورند.این امر خشم افغان ها را بیشتر کرد، زیرا به نظر می رسید که انگلیسی ها در حال ایجاد یک اشغال دائمی هستند.مکناتن عمارتی را در کابل خریداری کرد و همسرش، لوستر کریستالی، مجموعه ای از شراب های فرانسوی و صدها خدمتکار از هند را در آنجا نصب کرد و خود را کاملاً در خانه ساخت.مکناتن، که پیش از این تصمیم بگیرد که می‌خواهد خیلی بیشتر از یک قاضی شهر کوچک در ایرلند باشد، یک قاضی در شهر کوچکی در اولستر بود، به خاطر رفتار متکبرانه و شاهانه‌اش معروف بود و هر دو به سادگی «فرستاده» نامیده می‌شدند. افغان ها و انگلیسی هاهمسر یکی از افسران بریتانیایی، لیدی فلورنتیا سیل، باغی به سبک انگلیسی در خانه خود در کابل ایجاد کرد که بسیار مورد تحسین قرار گرفت و دخترش الکسادرینا در اوت 1841 در خانه خود در کابل با ستوان جان استورت از مهندسان سلطنتی ازدواج کرد.افسران بریتانیایی مسابقات اسب دوانی، بازی کریکت و در زمستان اسکیت روی یخ بر فراز حوضچه های یخ زده محلی برگزار کردند که افغان هایی را که قبلاً هرگز چنین چیزی را ندیده بودند، شگفت زده کرد.
رشوه های افغان کاهش یافت
©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1841 Apr 1

رشوه های افغان کاهش یافت

Hindu Kush
بین آوریل و اکتبر 1841، قبایل ناراضی افغان برای حمایت از مقاومت علیه بریتانیایی ها در بامیان و سایر مناطق شمال کوه های هندوکش هجوم آوردند.آنها توسط سردارانی چون میر مسجدی خان و دیگران در یک مقاومت مؤثر سازماندهی شدند.در سپتامبر 1841، مکناتن یارانه های پرداخت شده به سران قبایل غیلزایی را در ازای پذیرش شجاع به عنوان امیر و باز نگه داشتن گذرگاه ها کاهش داد، که بلافاصله به شورش غازی ها و اعلام جهاد منجر شد.یارانه های ماهانه که عملاً رشوه ای برای وفاداری سران غازی بود، در زمان تورم افسارگسیخته از 80000 روپیه به 40000 روپیه کاهش یافت و از آنجایی که وفاداری سران کاملاً مالی بود، ندای جهاد قوی تر شد.مکناتن در ابتدا این تهدید را جدی نگرفت و در 7 اکتبر 1841 به هنری راولینسون در قندهار نوشت: "غیلزی های شرقی در مورد برخی کسرهایی که از دستمزد آنها گرفته شده است بحثی را به راه انداخته اند. دزدها کاملاً موفق شده اند ارتباطات را قطع کنند. در حال حاضر، که در این زمان برای من بسیار تحریک کننده است، اما آنها به خوبی از دردهای خود رنج خواهند برد.مکناتن دستور اکسپدیشن داد.در 10 اکتبر 1841، غازی ها در یک یورش شبانه سی و پنجمین پیاده نظام بومی را شکست دادند، اما روز بعد توسط پیاده نظام سبک سیزدهم شکست خوردند.پس از شکست آنها، که منجر به فرار شورشیان به کوهستان شد، مکناتن دست خود را بیش از حد بازی کرد و از سران شورش خواست که اکنون فرزندان خود را به عنوان گروگان به دربار شجاع بفرستند تا از شورش دیگری جلوگیری کنند.از آنجایی که شجاع عادت داشت افرادی را که کمترین رضایت او را نداشتند مثله کند، تقاضای مکناتن برای رفتن فرزندان سرداران به دربار امیر با وحشت مواجه شد و همین امر باعث شد تا سران غازی نذر مبارزه کنند.مکناتن، که به تازگی به عنوان والی بمبئی منصوب شده بود، بین میل به ترک افغانستان در شرایطی که کشور مستقر و مسالمت آمیز است و میل به درهم شکستن غازی ها، که او را به موقتی کشانده بود، در یک لحظه با شدیدترین تهدیدها سرگردان بود. اقدامات تلافی جویانه و لحظه بعد، سازش با کنار گذاشتن درخواست خود برای گروگان ها.سیاست متناوب رویارویی و سازش مکناتن به عنوان ضعف تلقی شد که سران اطراف کابل را تشویق کرد تا شورش کنند.شجاع آنقدر نامحبوب بود که بسیاری از وزرای او و طایفه درانی به شورش پیوستند.
شورش افغانها
افغان ها سر الکساندر برنز را در کابل، نوامبر 1841 می کشند. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1841 Nov 2

شورش افغانها

Kabul, Afghanistan
در شب اول نوامبر 1841، گروهی از سران افغان در خانه یکی از خود در کابل گرد هم آمدند تا قیام را که در صبح روز بعد آغاز شد، برنامه ریزی کنند.در یک موقعیت قابل اشتعال، جرقه به طور ناخواسته توسط افسر سیاسی دوم شرکت هند شرقی، سر الکساندر «سکوندار» برنز ایجاد شد.یک کنیز کشمیری که متعلق به یک رئیس پشتون عبدالله خان اچکزی ساکن کابل بود به خانه برن فرار کرد.هنگامی که آککزی نگهبانان خود را برای بازیابی او فرستاد، مشخص شد که برنز کنیز را به رختخواب خود برده است و او یکی از مردان آزککزی را مورد ضرب و شتم قرار داده است.یک جرگه مخفی از سران پشتون برای بحث در مورد این نقض پشتونوالی برگزار شد، جایی که آککزی در حالی که یک قرآن در یک دست داشت گفت: "اکنون ما در انداختن این یوغ انگلیسی توجیه شده ایم؛ آنها دست ظلم را برای بی احترامی به شهروندان بزرگ دراز می کنند. و کوچک: لعنت به یک کنیز ارزش حمام تشریفاتی را ندارد: اما باید همین جا و همین حالا توقف کنیم وگرنه این انگلیسی ها خر آرزوهایشان را سوار می کنند به میدان حماقت تا سر حد همه ما را دستگیر و به میدان خارجی تبعید کردند».همه سران در پایان سخنان خود فریاد جهاد سر دادند.2 نوامبر 1841 در واقع مصادف با 17 رمضان بود که سالگرد جنگ بدر بود.افغان ها به دلیل برکاتی که با این تاریخ مبارک 17 رمضان داشت، تصمیم گرفتند در این تاریخ اعتصاب کنند.ندای جهاد صبح روز دوم نوامبر از مسجد پلخیستی کابل داده شد.در همان روز، گروهی «تشنه خون» بیرون از خانه دومین افسر سیاسی کمپانی هند شرقی، سر الکساندر «سکوندار» برنز ظاهر شدند، جایی که برنز به نگهبانان پلیس خود دستور داد در حالی که بیرون ایستاده بود و اوباش را به زبان پشتو اذیت می کرد، شلیک نکنند. ، تلاش غیرقابل قبولی برای متقاعد کردن مردان جمع شده که دختران و خواهران آنها را بستری نکرده است.اوباش وارد خانه برنز شدند، جایی که او، برادرش چارلز، همسران و فرزندانشان، چندین دستیار و سپهسالاران همه تکه تکه شدند.نیروهای بریتانیایی علیرغم اینکه تنها پنج دقیقه با آن فاصله داشتند، هیچ اقدامی در پاسخ انجام ندادند، که شورش بیشتر را تشویق کرد.تنها کسی که در آن روز اقدام کرد شجاع بود که یکی از هنگ های خود را از بالاحصار به فرماندهی مزدور اسکاتلندی به نام کمبل برای سرکوب شورش دستور داد، اما شهر قدیمی کابل با خیابان های باریک و پرپیچ و خمش به مدافعان کمک کرد. مردان کمپبل در خانه های بالا زیر آتش شورشیان قرار گرفتند.پس از از دست دادن حدود 200 مرد کشته شده، کمپبل به بالاحصار عقب نشینی کرد.وضعیت بریتانیا به زودی وخیم تر شد، زمانی که افغان ها در 9 نوامبر به دژ تدارکاتی با دفاع ضعیف در داخل کابل یورش بردند.در هفته های بعد، فرماندهان انگلیسی سعی کردند با اکبرخان مذاکره کنند.مکناتن مخفیانه پیشنهاد کرد که اکبر را وزیر افغانستان کند در ازای اجازه دادن به بریتانیایی ها، در حالی که همزمان مبالغ هنگفتی را برای ترور او پرداخت کرد که به اکبرخان گزارش شد.در 23 دسامبر، جلسه ای برای مذاکره مستقیم بین مکناغتن و اکبر در نزدیکی کانتون برگزار شد، اما مکناغتن و سه افسر همراه او توسط اکبرخان دستگیر و به قتل رسیدند.جسد مکناغتن در خیابان های کابل کشیده شد و در بازار به نمایش گذاشته شد.الفین استون تا حدی فرماندهی نیروهای خود را از دست داده بود و قدرت او به شدت آسیب دیده بود.
1842 عقب نشینی از کابل
تصویری در سال 1909 توسط آرتور دیوید مک کورمیک که نیروهای بریتانیایی را در تلاش برای جنگیدن از طریق گذرگاه به تصویر می‌کشد. ©Image Attribution forthcoming. Image belongs to the respective owner(s).
1842 Jan 6 - Jan 13

1842 عقب نشینی از کابل

Kabul - Jalalabad Road, Kabul,
قیام در کابل، فرمانده وقت، جنرال ویلیام الفنستون، را مجبور کرد که به پادگان بریتانیا در جلال آباد برگردد.با آغاز راهپیمایی ارتش و وابستگان متعدد و پیروان اردوگاه، مورد حمله قبایل افغان قرار گرفت.بسیاری از ستون ها بر اثر قرار گرفتن در معرض، سرمازدگی یا گرسنگی جان خود را از دست دادند یا در جریان جنگ کشته شدند.شورش در کابل جنرال الفین استون را مجبور به عقب نشینی کرد.به همین منظور، او با وزیر اکبر خان، یکی از پسران دوست محمد بارکزی، قراردادی را انجام داد که به موجب آن، ارتش او به پادگان جلال آباد، در فاصله بیش از 140 کیلومتری، بازمی‌گردد.افغان‌ها حملات متعددی را علیه ستون انجام دادند، زیرا در برف‌های زمستانی در مسیری که اکنون جاده کابل-جلال آباد است، پیشروی کندی داشت.ارتش بریتانیا در مجموع 4500 سرباز را به همراه حدود 12000 غیرنظامی از دست داد: این سربازان شامل هر دو خانواده سربازان هندی و انگلیسی، به علاوه کارگران، خدمتکاران و سایر پیروان اردوگاه هندی بودند.غرفه نهایی درست بیرون روستایی به نام گندمک در 13 ژانویه ساخته شد.
نبرد گندمک
نبرد گندمک ©William Barnes Wollen
1842 Jan 13

نبرد گندمک

Gandamak, Afghanistan
نبرد گندمک در 13 ژانویه 1842 شکست نیروهای بریتانیایی توسط قبایل افغان در عقب نشینی ارتش ژنرال الفنستون از کابل در سال 1842 بود که طی آن آخرین بازماندگان این نیرو - بیست افسر و چهل و پنج سرباز انگلیسی از چهل و چهارمین اسکس شرقی هنگ - کشته شدند.بزرگترین گروه بازمانده از مردان، متشکل از 20 افسر و 45 سرباز اروپایی، که اکثراً پیاده نظام هنگ 44 پیاده بودند، تلاش کردند تا به راه خود ادامه دهند اما خود را در یک تپه برفی در نزدیکی روستای گندمک محاصره کردند.تنها با 20 تفنگ در حال کار و دو شلیک به ازای هر سلاح، سربازان حاضر به تسلیم نشدند.گفته می شود یک گروهبان انگلیسی گریه کرده است "احتمالاً خونین نیست!"زمانی که افغان ها سعی کردند سربازان را متقاعد کنند که جان خود را از دست بدهند.سپس تک تیراندازی شروع شد و به دنبال آن یک سری از عجله ها انجام شد.به زودی تپه توسط افراد قبیله تسخیر شد.به زودی، نیروهای باقی مانده کشته شدند.
بازماندگان به جلال آباد می رسند
بقایای یک ارتش، ورود دستیار جراح، ویلیام برایدون، به جلال آباد در 13 ژانویه 1842 را به تصویر می کشد. ©Elizabeth Butler
1842 Jan 14

بازماندگان به جلال آباد می رسند

Jalalabad, Afghanistan
از بیش از 16000 نفر از ستون تحت فرماندهی الفین استون، تنها یک اروپایی (دستیار جراح ویلیام برایدون) و چند سپهسالار هندی به جلال آباد رسیدند.بیش از صد زندانی انگلیسی و گروگان های غیرنظامی بعدا آزاد شدند.حدود 2000 نفر از هندی ها که بسیاری از آنها در اثر سرمازدگی معلول شده بودند، زنده ماندند و به کابل بازگشتند تا با گدایی زندگی کنند یا به بردگی فروخته شوند.برخی دست کم پس از چند ماه بعد از حمله بریتانیا به کابل به هند بازگشتند، اما برخی دیگر در افغانستان عقب ماندند.بسیاری از زنان و کودکان توسط قبایل متخاصم افغان به اسارت درآمدند.برخی از این زنان با اسیرکنندگان خود ازدواج کردند که عمدتاً پیروان اردوگاه افغان و هندی بودند که همسران افسران بریتانیایی بودند.کودکانی که در آن زمان از میدان جنگ برده شدند و بعدها در اوایل قرن بیستم به عنوان سربازان کشته شده شناسایی شدند، توسط خانواده های افغان به عنوان فرزندان خود بزرگ شدند.
اکسپدیشن کابل
اردوگاه ارتش قندهار به فرماندهی ژنرال نات. ©Lieutenant James Rattray
1842 Aug 1 - Oct

اکسپدیشن کابل

Kabul, Afghanistan
نبرد کابل بخشی از یک کمپین تنبیهی بود که بریتانیا در پی عقب نشینی فاجعه بار از کابل بر ضد افغان ها انجام داد.دو ارتش بریتانیا و کمپانی هند شرقی از قندهار و جلال آباد به سمت پایتخت افغانستان پیشروی کردند تا انتقام نابودی کامل یک ستون نظامی کوچک را در ژانویه 1842 بگیرند. پس از بازیابی زندانیانی که در طول عقب نشینی اسیر شده بودند، بریتانیا قسمت هایی از کابل را قبل از عقب نشینی به هند ویران کرد.این اقدام پایان درگیری با جنگ اول انگلیس و افغانستان بود.
1843 Jan 1

پایان

Afghanistan
بسیاری از صداها در بریتانیا، از لرد آبردین گرفته تا بنجامین دیزرائیلی، جنگ را عجولانه و غیرعمدی انتقاد کرده بودند.با توجه به فواصل، موانع کوهستانی تقریبا صعب العبور و مشکلات لجستیکی که تهاجم باید حل کند، تهدیدی که از جانب روسیه در نظر گرفته شده بود، بسیار اغراق آمیز بود.در سه دهه پس از جنگ اول انگلیس و افغانستان، روس ها به طور پیوسته به سمت جنوب به سمت افغانستان پیشروی کردند.در سال 1842، مرز روسیه در آن سوی دریای آرال از افغانستان بود.تا سال 1865، تاشکند و سه سال بعد سمرقند به طور رسمی ضمیمه شد.عهدنامه صلح در سال 1873 با امیرعلیم خان از سلسله منغیت، حاکم بخارا، عملاً استقلال او را سلب کرد.سپس کنترل روسیه تا کرانه شمالی آمودریا گسترش یافت.در سال 1878، بریتانیا دوباره حمله کرد و جنگ دوم انگلیس و افغانستان آغاز شد.

Characters



William Nott

William Nott

British Military Officer of the Bengal Army

Alexander Burnes

Alexander Burnes

Great Game Adventurer

Sir George Pollock, 1st Baronet

Sir George Pollock, 1st Baronet

British Indian Army Officer

Shah Shujah Durrani

Shah Shujah Durrani

Emir of the Durrani Empire

Dost Mohammad Khan

Dost Mohammad Khan

Emir of Afghanistan

William Hay Macnaghten

William Hay Macnaghten

British Politician

Wazir Akbar Khan

Wazir Akbar Khan

Afghan General

References



  • Dalrymple, William (2012). Return of a King: The Battle for Afghanistan. London: Bloomsbury. ISBN 978-1-4088-1830-5.
  • Findlay, Adam George (2015). Preventing Strategic Defeat: A Reassessment of the First Anglo-Afghan War (PDF) (PhD thesis). Canberra: University of New South Wales.
  • Lee, Jonathan L. (15 January 2019). Afghanistan: A History from 1260 to the Present. Reaktion Books. ISBN 978-1-78914-010-1.
  • Fowler, Corinne (2007). Chasing Tales: Travel Writing, Journalism and the History of British Ideas about Afghanistan. Amsterdam: Brill | Rodopi. doi:10.1163/9789401204873. ISBN 978-90-420-2262-1.
  • Greenwood, Joseph (1844). Narrative of the Late Victorious Campaign in Affghanistan, under General Pollock: With Recollections of Seven Years' service in India. London: Henry Colburn.
  • Hopkirk, Peter (1990). The Great Game: On Secret Service in High Asia. London: John Murray. ISBN 978-1-56836-022-5.
  • Kaye, John William (1851). History of the War in Afghanistan. London: Richard Bentley.
  • Macrory, Patrick A. (1966). The Fierce Pawns. New York: J. B. Lippincott Company.
  • Macrory, Patrick A. (2002). Retreat from Kabul: The Catastrophic British Defeat in Afghanistan, 1842. Guilford, Connecticut: Lyons Press. ISBN 978-1-59921-177-0. OCLC 148949425.
  • Morris, Mowbray (1878). The First Afghan War. London: Sampson Low, Marston, Searle & Rivington.
  • Perry, James M. (1996). Arrogant Armies: Great Military Disasters and the Generals Behind Them. New York: John Wiley & Sons. ISBN 978-0-471-11976-0.