مقدمات حمله نهایی در غروب 26 مه آغاز شد و تا روز بعد ادامه یافت.به مدت 36 ساعت پس از تصمیم شورای جنگ برای حمله،
عثمانی ها به طور گسترده نیروی انسانی خود را برای حمله عمومی بسیج کردند.سپس نماز و استراحت در 28 مه قبل از شروع حمله نهایی به سربازان داده شد.در سمت بیزانس، یک ناوگان کوچک
ونیزی متشکل از 12 کشتی، پس از جستجو در دریای اژه، در 27 مه به پایتخت رسید و به امپراتور گزارش داد که هیچ ناوگان امدادی بزرگ ونیزی در راه نیست.در 28 مه، در حالی که ارتش عثمانی برای حمله نهایی آماده می شد، راهپیمایی های مذهبی دسته جمعی در شهر برگزار شد.در شب، آخرین مراسم عشایر در ایاصوفیه برگزار شد که در آن امپراتور با نمایندگان و اشراف هر دو کلیساهای لاتین و یونان شرکت کردند.تا این لحظه عثمانی ها با استفاده از 55000 پوند باروت، 5000 گلوله از توپ های خود شلیک کرده بودند.فریادها با صدای بوق های انفجار در اردوگاه پرسه می زدند و غازی ها را بیدار می کردند.اندکی پس از نیمه شب سه شنبه 29 مه، حمله آغاز شد.نیروهای مسیحی امپراتوری عثمانی ابتدا حمله کردند و به دنبال آن امواج متوالی آزاپ های نامنظم که آموزش و تجهیزات ضعیفی نداشتند و نیروهای بیلیک ترکمن آناتولی که بر بخشی از دیوارهای آسیب دیده بلاخرنا در شمال غربی شهر متمرکز شدند، حمله کردند.این بخش از دیوارها پیش از این در قرن یازدهم ساخته شده بود و بسیار ضعیف تر بود.مزدوران ترکمن موفق شدند این بخش از دیوارها را بشکنند و وارد شهر شوند اما به همان سرعت توسط مدافعان عقب رانده شدند.سرانجام، آخرین موج متشکل از جنیچرهای نخبه، به دیوارهای شهر حمله کرد.ژنرال جنوایی مسئول مدافعان در خشکی، جیووانی جوستینیانی، در جریان این حمله به شدت مجروح شد و تخلیه او از باروها باعث وحشت در صفوف مدافعان شد.
[17]با عقب نشینی سربازان
جنوای جوستینیانی به داخل شهر و به سمت بندر، کنستانتین و افرادش که اکنون به حال خود رها شده بودند، همچنان در برابر یانیچرها موضع خود را حفظ کردند.افراد کنستانتین سرانجام نتوانستند از ورود عثمانی ها به شهر جلوگیری کنند و مدافعان در چندین نقطه از دیوار غرق شدند.هنگامی که پرچم های ترکیه در بالای کرکوپورتا به اهتزاز درآمدند، دروازه کوچکی که باز بود، وحشت ایجاد شد و دفاع فرو ریخت.جانیچرها به رهبری اولوباتلی حسن به جلو فشار آوردند.بسیاری از سربازان یونانی برای محافظت از خانواده های خود به خانه برگشتند، ونیزی ها به کشتی های خود عقب نشینی کردند و تعدادی از جنواها به گالاتا گریختند.بقیه تسلیم شدند یا با پریدن از دیوارهای شهر خودکشی کردند.
[18] خانههای یونانی نزدیکترین خانهها به دیوارها اولین خانههایی بودند که از عثمانیها آسیب دیدند.گفته می شود که کنستانتین با کنار گذاشتن رگال های امپراتوری ارغوانی خود، آخرین اتهام را علیه عثمانی های وارده رهبری کرد و در نبرد بعدی در خیابان ها در کنار سربازانش از بین رفت.نیکولو باربارو ونیزی در دفتر خاطرات خود ادعا کرد که کنستانتین در لحظه ای که ترک ها در دروازه سان رومانو نفوذ کردند، خود را حلق آویز کرد.در نهایت، سرنوشت او نامعلوم است.پس از حمله اولیه، ارتش عثمانی در امتداد گذرگاه اصلی شهر، مسه، از کنار مجامع بزرگ و کلیسای حواریون مقدس که
محمد دوم می خواست به عنوان جایگاهی برای ایلخانی تازه منصوب شده خود فراهم کند تا کنترل بهتری داشته باشد. رعایای مسیحی اومحمد دوم یک گارد پیشرو برای محافظت از این ساختمان های کلیدی فرستاده بود. کاتالان ها که موقعیت خود را در بخشی از دیواری که امپراتور به آنها اختصاص داده بود حفظ کردند، این افتخار را داشتند که آخرین سربازانی باشند که سقوط کردند.سلطان پره جولیا، پسرانش و کنسول ژوان د لا ویا و دیگران را سر برید.چند غیرنظامی موفق به فرار شدند.زمانی که ونیزی ها به سمت کشتی های خود عقب نشینی کردند، عثمانی ها دیوارهای شاخ طلایی را گرفته بودند.خوشبختانه برای ساکنان شهر، عثمانی ها علاقه ای به کشتن بردگان بالقوه با ارزش نداشتند، بلکه به غارتی که می توانستند از حمله به خانه های شهر به دست آورند، علاقه داشتند، بنابراین تصمیم گرفتند به جای آن به شهر حمله کنند.کاپیتان ونیزی به افرادش دستور داد که دروازه شاخ طلایی را بشکنند.پس از انجام این کار، ونیزی ها با کشتی های پر از سربازان و پناهندگان آنجا را ترک کردند.اندکی پس از خروج ونیزی ها، چند کشتی جنوائی و حتی کشتی های امپراتور به دنبال آنها از شاخ طلایی خارج شدند.این ناوگان قبل از اینکه نیروی دریایی عثمانی کنترل شاخ طلایی را به دست بگیرد، به سختی فرار کرد، که تا ظهر انجام شد.
[18]ارتش در آگوستئوم، میدان وسیعی که در مقابل کلیسای بزرگ ایا صوفیه قرار داشت، جمع شدند که درهای برنزی آن توسط انبوهی از غیرنظامیان داخل ساختمان بسته شده بود، به امید محافظت الهی.پس از شکستن درها، سربازان جماعت را بر اساس قیمتی که می توانستند در بازارهای برده بیاورند، جدا کردند.بارباروی ونیزی مشاهده کرد که خون در شهر "مانند آب باران در ناودان ها پس از طوفان ناگهانی" جاری است و اجساد ترک ها و مسیحیان "مثل خربزه در امتداد کانال" در دریا شناور هستند.
[19]